0

كبوتر سلام آقاجون!

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

كبوتر سلام آقاجون!



كبوتر سلام آقاجون! من خسته دلي غريب و تنها هستم كه گوشه اي از اين شهر شلوغ زندگي مي كنم. اي كاش من هم مثل تمام زائران و عاشقانت توفيق آمدن به حرمت را داشتم. ولي افسوس پاهايم توان آمدن به حرمت را از دست داده. نمي داني چقدر دلم گرفته و به اندازه يك كتاب برايت حرف دارم. هميشه حسرت كبوترهاي حرمت را مي خورم و آرزو مي كنم اي كاش من هم يك كبوتر بودم كه در حرمت جايي براي خود داشتم. از صبح تا غروب روبه روي ضريح مطهرت مي نشستم و از غصه هاي دلم برايت مي گفتم. آقاجون! دلم مي خواهد كه تو ضامنم شوي و دردهاي دلم را درمان كني و هرگز من را از حرمت بيرون نكني و از من خسته نشوي. دلم مي خواست تا ابد كبوتر حرمت مي بودم ولي افسوس كه اين آرزو رويايي بيش نيست.

درددل

يك بغض كهنه چند روزي است كه راه گلويم را بسته است، حس غريبي دارم كه نمي دانم از كجا نشأت گرفته، فكرم بدجوري مشغول است و خاطرات توي مغزم ورجه ، وورجه مي كنند. حس مي كنم كه همه اين احساس به اين خاطرات برمي گردد.نمي خواهم سال جديدم را با مرور كردن خاطرات تلخ و غم انگيز خراب كنم. ولي چه كنم نزديك سال نو كه مي شود دلم حال عجيبي دارد. آرام و قرارم را از من سلب مي كند. دلم مي خواست كه مي توانستم از دلم برايتان بگويم ولي افسوس كه نمي توانم، قادر به بازگو كردن قصه زندگي نيستم. فقط خودم را به خدا مي سپارم. از او ياري مي طلبم كه به من صبر و تحمل زيادي بدهد.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:51 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها