شعرا نيز زنان را هم ترغيب بشوهر كردن نموده اند
اسدي گويد:
چو نيمه است تنها زن ارچه نكوست
دگر نيمه اش سايه شوي اوست
زنان را بود شوي كردن هنر
بر شوي زن به كه نزد پدر
بود سيب خوشبوي بر شاخ خويش
وليكن بجامه دهد بوي بيش
زن ار چند با چيز با آبروي
نگيرد دلش خرمي جز به شوي
فردوسي گويد:
جوان كي شكيبد ز جفت جوان
به ويژه كه باشد ز تخم كيان
كه مرد از براي زنان است و زن
فزونتر ز مردش بود خواستن
ويس و رامين :
زنان را نيست چيزي بهتر از شوي
هم اكنون باز گرد و ويس را گوي
خداي ما سرشت ما چنين كرد
كه زن را نيست كامي خوشتر از مرد
بنيسي گويد:
زنان را بگويم كه زيبنده چيست
زن خوب را بهتر از شوي نيست
به آن زن كه خوش خواهد و زندگي
بگويم بر او اين سخن را به ويست
تو خواهي اگر زيست بهتر كني !
برو شوي كن تا كه بهتر بزيست
فرودسي گويد:
زني گر جهان شد به فرمان اوي
بر او بر نباشد گرامي شوي
ويس و رامين :
زنان نازك دلند و سست راءيند
بهر خو چون بر آريشان برآيند
زنان گفتار مردان راست دارند
بگفت خوش تن ايشان را سپارند
زن ارچه زيرك و هشيار باشد
زبون مرد خوش گفتار باشد
بلاي زن در آن باشد كه گوئي
تو چون خور روشني چون مه نكوئي
ز عشقت من نژند و بي قرارم
ز درد دل هميشه زار و وارم
بزاري روز و شب فرياد خوانم
چو ديوانه به دشت و كوه دوانم
اگر رحمت نياري من بميرم
در آن گيتي تو را دامن بگيرم
ز من مستان ، ز بي مهري روانم
كه چون تو مردمم چون تو جوانم
زن ارچه خسرو است از شهرياري
و يا چون زاهدان پرهيزكاري
بر آن گفتار شيرين رام گردد
نينديشد كز آن بدنام گردد
بنيسي گويد:
چه زيبا هست زنها هرچه زودتر
به (كفو) خود كنند زود شوهر
ز زهرا(س ) ياد گيرند زندگي را
علي (ع) را بر خودش بگرفت همسر |
با چه كسي ازدواج كنيم |
اسدالله داستانى بنيسى |
|
برای ِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستاش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من میخواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.
چهارشنبه 4 اسفند 1389 10:11 PM
تشکرات از این پست