وجود آفتاب در پرتو عقل (10) برهان عدم تبعیض در فیض
10- دليل عدم تبعيض در فيض
نبوت و امامت يك فيض معنوي است. از نظر كليميان با مرگ حضرت موسي اين فيض و ارتباط بشر با عالم لاهوت قطع شده است به اين معنا كه بعد از فوت حضرت موسي عليه السلام وحيي نيست. در جامعه فردي نيست كه بين خدا و بشر مستقيما رابط باشد. در مقابل مسيحيان گفته اند كه اين فيض تا زمان حضرت مسيح عليه السلام باقي است. البته منظور ما از مسيحيان پروتستان ها هستند؛ چون كاتوليك ها حضرت مسيح را خدا مي دانند.
پروتستان ها مي گويند: اين ارتباط بشر از نظر روحي باقي بوده ولي با به دار آويخته شدن حضرت مسيح عليه السلام قطع شده است. مسلمانان هم مي گويند: كه اين فيض تا وجود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله باقي است. اهل سنت مي گويند: اين فيض معنوي كه در لباس نبوت و امامت بوده با فوت پيامبر صلي الله عليه و آله قطع شد، پس ارتباط بشر با عالم لاهوت ـ الهي ـ قطع شد.
حال جاي اين سؤال مطرح است كه مگر اين امت از امت هاي گذشته بدتر است؟ آيا اين امت از نظر كمالات از امت هاي پيشين پايين تر است؟ چرا خداوند متعال چنين فيضي ـ كه همان ارتباط با عالم ربوبي است به توسط امام ـ به آن ها داده اما اين فيض را به ما نداده است؟
شيعه ي اماميه اين مشكل را حل كرده و از اين سؤال پاسخ مي گويد به اين بيان كه ارتباط بشر از طريق وحي و نبوت ولو با فوت رسول خدا صلي الله عليه و آله قطع شده است ولي فيض الهي از طريق انسان كامل برقرار است كه امروزه آن واسطه، وجود نازنين حضرت حجه بن الحسن العسكري عليه السلام مي باشد.
خلاصه ي دليل اين كه: با وجود سعه ي فيض الهي چرا اين امت از چنين فيض عظمايي محروم باشد در حالي كه از حيث كمالات و قابليت ها از امت هاي پيشين كمتر نيست. هيچ وقت بني اسرائيل و قوم شعيب و نوح و هود كمالاتي را كه الآن اين امت دارند نداشتند.
پروفسور هانري كوربن استاد دانشگاه سوربن پاريس مي گويد: «به عقيده ي من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه ي هدايت الهي بين عالم انسانيت و خداوند را به طور مداوم حفظ كرده و ولايت را به صورت زنده تا روز قيامت ثابت و مستمر نگه داشته است...». (1)
پی نوشت:
1. الشيعه، علامه ي طباطبايي، ص 15.