0

پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب در دوره رضاشاه3

 
bmasoudd
bmasoudd
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 621

پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب در دوره رضاشاه3

پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب در دوره رضاشاه3


اما حکومت کاشمر براي حل اين معضل در گزارشي با اعلام اينکه: «چون در محل، کلاه ارزان قيمت يافت نمي¬شود و زنان ناگزير از استعمال چارقد مي¬باشند» خاطرنشان نموده: « براي رفع اين بهانه، کلاه¬مال¬ها را احضار و دستور و نمونه داده شد که از نمد، کلاه تهيه کنند و همين طور به خياط¬ها دستور داده شد که از نمد کلاه تهيه کنند... و در کلاه، تاي ساده (لبه) بدوزند.(23)

يک بعد ديگر اجتماعي کشف حجاب - بر اساس اسناد - ترفند مذبوحانه¬اي بود که کارگزاران نظام با توسل به آن در صدد برآمدند زنان چادري را در محذورات اخلاقي و اجتماعي قرار دهند. بر اساس اين توطئه طي صدور بخشنامه¬اي به حکام ايالات و ولايات دستور داده شده که اجازه دهند تنها زنان بدکاره و فاحشه حق استفاده از چادر را داشته باشند تا در جامعه عامل تميز زنان فاحشه از ديگران، چادري بودن آنان باشد. چنانچه در دستور العملي از سرپاس مختاري – کفيل اداره کل شهرباني – در 8/11/1314 آمده است: « در ضمن، دستورات و تعليمات صادره راجع به رفع حجاب، زن¬هاي معروفه حق ندارند خود را در داخل در مجامع نسوان و خانواده¬هاي نجيب نموده و در صورت رفع حجاب ]از کشف حجاب آنان[ جلوگيري به عمل مي¬آيد». (24)

چنين به نظر مي¬رسد اين اقدام در پي بخشنامه وزارت داخله در 27/9/1314 به عمل آمد؛ چنانکه در بخشي از آن اشاره شده است: «... از دخول بعضي عناصر بد و زن¬هاي بدسابقه در اين قبيل مجامع ]جشن کشف حجاب[ بايد ممانعت شود و حتي اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمايند، بايد قوياً جلوگيري شود که صدمه به اين مقصود نزند».(25)

اما عليرغم اعمال همه اين راهکارها، اسناد بيشماري حاکي از ناکامي هيأت حاکمه از نيل به مقصود خود موجود مي¬باشد. صرف نظر از مخالفت¬هاي روحانيون و از جمله قيام مسجد گوهرشاد – که در آثار متعددي مورد اشاره قرار گرفته است – در اينجا به زواياي اجتماعي اين ناکامي پرداخته مي¬شود.
در يکي از گزارش¬هاي مربوط به کشف حجاب در فردوس – سند فاقد تاريخ است – با اشاره به پيشگامي اهالي آن شهر براي کشف حجاب، خاطرنشان گرديده: « اما اخيراً ]مردم[ به صورت لباس¬هاي اولي خود درآمده، چاقچور مي¬پوشند و چادر شب يا چادر نمازهاي سابق را به سر و صورت تا کمر پيچيده و ]فقط[ يک چشم خود را باز مي¬گذارند» در بخش پاياني اين گزارش در خصوص تبيين اين وضعيت به فراست به اين واقعيت اشاره شده است که: « چون مسأله چادر و حجاب مدتهاست عادت مردم بوده، اعتياد به عکس آن ]کشف حجاب[ مدتها وقت و مدت زمان لازم دارد».(26)

در همين راستا اسناد ديگري حاکي است که زنان در برخي نقاط کشور از کشف حجاب خودداري نموده و در همين حال براي اينکه بهانه نيز به مأموران شهرباني ندهند، به شيوه¬اي نامعمول و غيرمتعارف حفظ حجاب مي¬کردند.

در گزارشي از ايالت خراسان در 11/3/1315 آمده است: « بانوان در ولايات با چارقد در معابر عبور و مرور مي¬نمايند. حتي بعضي¬ها به طور مضحک خود را به اشکال مختلف و عجيبي درآورده و مستور مي¬دارند». (27)

گزارش ديگري از کرمانشاه به تاريخ 2/4/1315 نيز تصريح مي¬کند: « من جمله اکثر بانوان آنجا، سر و کله خود را به اشکال مختلف مي¬پوشانند و قسمت ديگر با استعمال چارقد و روسري روي خود را مستور و در معابرعمومي به شکل ناشايسته و مضحکي عبور و مرور مي¬نمايند».(28)

شايد شديدترين و در حين حال قابل تأمل¬ترين نوع مقابله با کشف حجاب - بر اساس برخي اسناد - اقدام برخي خانواده¬ها به مهاجرت از کشور بود. در چندين سند به اين نکته اشاره شده است که در مناطق مرزي ايران با افغانستان و عراق، برخي افراد و به خصوص عشاير در صدد انجام چنين اقدامي برآمده¬اند و برخي نيز مهاجرت کرده¬اند. در گزارش از ايالت خراسان به رياست وزرا به تاريخ 27/4/1315 با اشاره به اينکه: «چون اطلاعات واصله حاکي بود که مأمورين امنيه در سرحدات براي برداشتن چارقد مستمسک به خشونت و سختي شده و در بعضي موارد نيز منافع شخصي خودشان را در نظر مي¬گيرند» خاطرنشان گرديده: «ادامه اين ترتيب، ممکن است مشکلاتي توليد نمايد و بعضي از ساکنين نقاط سرحدي پس از رفع محصول ]کشاورزي[ به طرف افغانستان کوچ نمايند».(29)

در همين راستا در گزارش ديگري از خرمشهر به تاريخ 8/11/1314 صراحتاً از مهاجرت چندين خانواده به عراق اشاره شده و مي¬افزايد: «... از خرمشهر اهالي به طور قاچاق در نتيجه تجدد و تربيت نسوان به خاک عراق رفته اند... قونسول بصره هم خبر مزبور را تأييد کرده» در ادامه از لزوم اتخاذ تدابيري براي معاودت آنان سخن به ميان آمده است.(30)

سپهبد فريدون سنجر نيز در خاطرات خود با اشاره به عکس العمل مردم در خوزستان و به خصوص اهواز در مقابله با کشف حجاب، اين نکته را تأييد کرده است که: « در بسياري از خانواده¬ها، فقط و فقط به همين انگيزه ]فرار از کشف حجاب[ به عراق مهاجرت کردند و ديگر برنگشتند».(31)
دو گزارش ديگر نيز از مهاجرت برخي از عشاير به عراق و قصد شورش برخي ديگر حکايت مي¬کند. در گزارش از دشت ميشان به تاريخ 27/1/1315 با اشاره به مهاجرت عده¬اي از افراد خاطرنشان گرديده: « مهاجرت فقط اين عده نبود، از طوايف ديگر هم مهاجرت نموده¬اند، علت آن هم ظاهراً از ترس کشف حجاب بوده» سپس در ادامه مي¬افزايد: « تحقيقات محرمانه دلالت دارد که آنها از طرف دولت عراق تشويق گرديده¬اند و به علاوه در اينجا نيز مورد تعدي واقع مي¬شوند».(33) گزارش پاياني نيز که از سوي کميسر سردشت و به تاريخ 17/1/1315 ارسال شده است هم حاکي است که: « بر اثر فشار نايب الحکومه سردشت براي تغيير لباس نسوان، بين عشاير آنجا يک نوع زمزمه¬هاي کوچ و طغيان، توليد و آنان براي کمک به مقاصد خود با پشندري¬ها ]از طوايف کرد عراقي نزديکي در مرز ايران[ روابطي حاصل و رؤساي پشندري¬ها به عشاير سردشت قول داده¬اند که در موقع لزوم با آنها معاونت کنند».(33)

حاصل سخن اين که قريب يک دهه، اين چالش بي¬حاصل ميان کارگزاران نظام و مردم در دوره رضاشاه به فاصله توده¬ها از حکومت، بيش از بيش دامن زد به گونه¬اي که اين اقدام برخي تکاپوهاي مدرن سازي شاه را تحت الشعاع قرار داد و از او چهره¬اي منفي در اذهان و افکار عمومي ايجاد نمود.

تاريخ نشان مي¬دهد که حکومت¬ها به ندرت مي¬توانند از مقابله با خواسته¬ها و مطالبات توده¬ها برآيند.


پي¬نوشت¬ها:

1 – اسنادي از انجمن¬هاي بلدي، تجار و اصناف (1320 – 1300 هـ ش) جلد اول، تهيه و تنظيم: معاونت خدمات و اطلاع رساني دفتر رئيس جمهور، به کوشش رضا مختاري اصفهاني، تهران، وزرات فرهنگ و ارشاداسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، 1380، سند شماره 39، 1/39، 2/39 و 40 صص 158 – 163.

2 – همان، سند شماره 56، ص 233.

3 – مهديقلي خان (مخبر السلطنه) هدايت، خاطرات و خطرات: گوشه¬اي از تاريخ شش پادشاه و گوشه¬اي از دوره زندگي من، چاپ دوم، انتشارات زوار، تهران، 1344 ، ص 5192.

4 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران، 1378، سند شماره 2، صص 10 – 11.

5 – م.س. ايوانف، تاريخ نوين ايران، با مقدمه احسان طبري (فاقد ساير مشخصات)، ص 87.

6 – اسنادي از انجمن¬هاي بلدي تجار و اصناف، ج1، پيشين، سند شماره 95 و 1/95، صص 359 – 361.

7 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 64 و 190 – 192، صص 167 و 384 – 386.

8 – خاطرات و خطرات، پيشين، ص 383.

9 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب (1322 – 1313): به کوشش مديريت پژوهش و انتشارات و آموزش سازمان اسناد ملي ايران، تهران، 1371، سند شماره 168، ص 97.

10 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 408 ، همچنين خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، صص 25 – 26.

11 – اسنادي از انجمن¬هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، سند شماره 220 و 2/220 و 228 ، صص 722 – 740.

12 – علي صالحي، چگونگي پيدايش کشف حجاب در عصر رضاخان (مقاله)، از مجموعه مقالات همايش اسناد و تاريخ معاصر ايران، مرکز بررسي اسناد تاريخي، آذر 1381، ص 91 (ضمناً اسناد اين مقاله¬ها فاقد شماره مي¬باشند).

13 – همان، ص 92.و

14 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 197، ص 113.

15 – اسنادي از انجمن¬هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، سند شماره 5/214، صص 702 – 703.

16 - همان، اسناد شماره 5/214و 6/214، صص 703 – 704.

17 – براي عين متن اعلان توزيع شده مذکور در گرگان رک: تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 528.

18 – اسنادي از انجمن¬هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، اسناد شماره 238 – 3/238، صص 766 – 769.

19 – همان، سند شماره 253، صص 819- 820.

20 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 6، ص 36.

21 – حکايت کشف حجاب، تدوين:مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، 1380، سند شماره 2، ص 114.

22 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، اسناد شماره 369 – 366، صص 207 – 208.

23 – مهين نوري، مروري بر کودتاي سپاه و تاريخچه کشف حجاب، تهران، مهين نوري، 1378، سند شماره 124، صص 118 – 119. (گفتني است که شماره¬گذاري اسناد اين کتاب به ترتيب نبوده، بلکه بر اساس تصويربرداري از اسناد ساير کتب و به طور پراکنده در لابلاي صفحات آمده است).

24 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 89، ص 221.

25 – چگونگي پيدايش کشف حجاب در عصر رضاخان (مقاله 1، پيشين، ص 98. (ضمنا عين متن بخشنامه در اين صفحه درج شده است).

26 – همان، ص 95.

27 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 27، ص 18.

28 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 183، ص 367.

29 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 164، ص 95.

30 – همان، سند شماره 357، ص 201.

31 – حاصل چهل سال خدمت، خاطرات سپهبد بازنشسته فريدون سنجر، صص 42 – 43، به نقل از: تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 229.

32 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 359، ص 202.

33 – همان، سند شماره 161، صص 337 – 338.

منبع: کتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران


 

چهارشنبه 4 اسفند 1389  4:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها