0

مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

آنکه رفت، آنکه ماند، آنکه آمد

 

آن‌که رفت، آن‌که ماند، آن‌که آمد

● قانون اعزام دانشجو به خارج هشتاد ساله شد
این یادداشت ناچیز را، به دلیلی که خودشان می‌دانند و خودم، پیشکش می‌کنم به محضر معلمی عزیز و سخن‌شناس و نیک‌اندیش، جناب آقای دکتر فرشاد روشن‌ضمیر، استاد گروه فارماکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی.
مهرماه سال ۱۳۴۶ است و چیزی به برگزاری مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی نمانده. شادروان دکتر لطفعلی صورتگر، استاد ادبیات دانشگاه تهران، نوبت صبحگاهی تدریس شاهنامه فردوسی را برای دانشجویان مقطع دکترا به پایان رسانده و اینک در اتاق کار خود نشسته و قصیده غرّای تاجگذاری را می‌سراید. مرحوم مهندس مهدی بازرگان، استاد و نخستین رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران – خدا می‌داند برای بار چندم – به کیفر در افتادن با حکومت پهلوی در زندان قصر محبوس است. زنده‌یاد دکتر محمدعلی مجتهدی، دانشگاه صنعتی آریامهر آن زمان و شریف آتی را راه انداخته و حالا دارد گروه‌های تخصصی را تجهیز می‌کند تا موسسه‌ای نمونه و بی‌نقص تحویل رییس بعدی دهد.
آیا بین این سه آدمی که یکی تا مغز استخوان دلباخته رژیم موجود است، دیگری فکروذکری ندارد جز جنگیدن با همان رژیم و سومی هرگز به سیاست ‌نیاندیشیده، وجه اشتراکی می‌شود یافت؟ شاید بشود. این هر سه، از اعضای نخستین گروه یک‌صدوچند نفری دانشجویان اعزامی بودند که به سال ۱۳۰۷ و در دوره پهلوی اول و با بورس دولتی و اعتبار یک‌صدهزارتومانیِ «قانون اعزام محصل به خارجه» [۱] به فرنگ رفتند. هر سه در ایران به دنیا آمدند، در ایران زیستند، آن کردند که در دل به صلاح ایران می‌دانستند و هر سه در ایران روی در نقاب خاک کشیدند. نسلی از علم‌آموزان که با بورسیه‌های دولتی و در حد فاصل سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲ به اروپا رفتند و پس از بازگشت، سیمای فن و دانش را در این آب‌وخاک دگرگون کردند، تکرارناشدنی است. باقیات صالحات‌شان را در بنیادهایی که در گوشه‌وکنار این ملک بر پا‌ کرده‌اند، در کتاب‌هایی که نگاشته‌اند، در شاگردانی که پرورده‌اند و هر روز و بیش از همه جا، در حیات دانشگاهی ایران به رای‌العین می‌توان دید.
یگانگی این نسل، صرفاً در آنچه از خود بر جای گذاشتند، نیست؛ در رفتار شگفت و استثنایی‌شان هم هست. از بین ده‌ها هزار تن کسانی که در هشتاد سالِ بعد از اینان با اعتبارات دولتی به گوشه‌وکنار کره زمین رفتند، همواره درصدی از اعزام‌شدگان قرار در فرنگ را بر بازگشت به وطن ترجیح دادند و فقط این یک گروه بودند که بی‌کم‌وکاست همگی به ایران بازگشتند و سی سالی را که تا بازنشستگی راه داشتند، در کشور پدری‌شان طی کردند – گیریم که بعضی‌شان، مثل مرحوم مهندس بازرگان، بخشی چشمگیر از دوران «خدمت»‌شان را در حبس گذارندند، ولی حتی محبس‌شان هم در طول و عرض جغرافیایی کشوری به اسم ایران جای داشت و زندان رفتن‌شان هم به قصد خدمت به همین مرزوبوم بود.
صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و بسیاری دیگر از نهادهای جهانی، مهاجرت نیروی کار ماهر تحصیل‌کرده، مانند دانشمندان، مهندسان و پزشکان، را از کشورهای کمتر توسعه‌یافته به ممالک ثروتمندِ صنعتی ذیل عنوان کلی و کمی گنگ نشتی یا تخلیه مغزها [۲] طبقه‌بندی می‌کنند. بر من روشن نیست که چرا از دیرباز ما این عبارت ذاتاً نارسا را در زبان فارسی به «فرار مغزها» ترجمه کرده‌ایم و از این برگردان خود دست بردار نیستیم. لابد می‌خواهیم تلویحاً بگوییم که این جریانِ رودخانه‌ی سرمایه‌های انسانی را از ارتفاع پست فقرا به بالادست اغنیا نمی‌پسندیم و دوست‌تر می‌داریم که علمای ممالک پردرآمد به مدد ضعفا بیایند و حالا که نمی‌آیند، حداقل خبرگان و باسوادان کشورهای کم‌درآمد الی‌الابد در سرزمین مادری‌شان بمانند و خانه خودشان را آباد کنند، نه آن‌که باغچه غریبه‌ها را بیل بزنند.
دنیا، اگر دنیای بی‌رحمی هم نباشد، عالَم واقعیاتِ سرسخت است و نه خواب‌وخیال‌های شیرین؛ این را می‌دانیم که از دست‌کم دویست سال پیش، شماری از کارگران و افزارمندان ماهر و تجار و کسبه‌ی متمول ایرانی در جست‌وجوی کار پردرآمدتر و شرایط زندگی بهتر از آذربایجان ایران رخت بر می‌بستند و در باکو و تفلیس و استانبول رحل اقامت می‌افکندند، تا به امروز که گزارش‌های صندوق بین‌المللی پول [۳ و ۴] خبر می‌دهند که ایران، به نسبت جمعیت‌اش، بیشترین میزان مهاجرت را در جهان دارد و علاوه بر آن در بین کل کشورهای دنیا، مهاجران ایرانی از هر گروه مشابهی باسوادترند: هر سال یک‌صدوپنجاه هزار نفر ایرانیِ تحصیل‌کرده به خارج مهاجرت می‌کنند [۵]، عده خیلی بیشتری از درس‌خوانده‌ها سعی در مهاجرت می‌کنند اما به هر علتی، حسرت به دل می‌مانند و از همه مهم‌تر این‌که بیست‌وپنج درصد از جمعیتِ مهاجران ایرانیِ ساکن در کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی [OECD] تحصیلات لیسانس و بالاتر دارند. در مقام مقایسه، باید گفت که این نسبت برای دومین صادرکننده آدم‌های تحصیل‌کرده، یعنی کره جنوبی، پانزده درصد بیش نیست.
از این جمع کثیر، کسانی به اتکای پس‌انداز خودشان یا به پشتوانه ارث پدرشان جاده عزیمت‌شان را به دنیای صنعتی صاف کرده‌اند؛ درس‌شان را خوانده‌اند، تعهدات قانونی‌شان را به ازای تحصیل رایگان انجام داده‌اند، مدرک‌شان را گرفته‌اند، شغل مناسب حال و درخور رشته تحصیلی‌شان نجسته‌اند، افق اقتصادی کشور را تیره‌وتار دیده‌اند، شاید ضوابط و شئون و مقررات مملکت را مغایر آرزوها و دلخواه خود یافته‌اند و تصمیم به زندگی در جایی دیگر گرفته‌اند - جایی که حدس می‌زنند با روحیات و خواسته‌های‌شان سازگارتر باشد. مساله، مساله انتخاب فردی است و نمی‌توان به ضرب‌وزور نفی‌اش کرد و ندیده‌ام که کسی، از جمله متعصب‌ترینِ میهن‌پرستان، ناله و نفرین بدرقه این گروه از مهاجران کند. حتی آدمی مثل شیخ اجل، با آن‌همه قول‌وغزل در مدح موطن‌اش شیراز، این‌قدر شجاعت و صراحت داشت که وقتی در بر روی پاشنه نمی‌چرخید یا روزگار بر او سخت می‌گرفت، با صدای بلند می‌گفت: «سعدیا حبّ وطن گرچه حدیثی است صحیح / نتوان مُرد به سختی، که من اینجا زادم» و بعد، راه بغداد و بصره و هندوستان، راه مهاجرت، در پیش می‌گرفت.
▪ گروهی دیگر، آنان‌اند که اگر بمانند، در غیاب زمین مزروعی حاصل‌خیز، غنچه استعدادشان نشکفته می‌پژمرد و این، منصفانه نیست. خانمی جوان به نام پردیس ثابتی که چهل‌ونهمین آدم باهوش دنیا در سال ۲۰۰۷ است، در زندگی‌اش یک عشق دارد و آن هم ژنتیک تکامل و در بیست‌وپنج سالگی جایزه‌ای می‌گیرد که در طول تاریخ دانشگاه هاروارد تنها دو زن دیگر به آن دست یافته‌اند، راهی ندارد مگر آن‌که در جایی زندگی کند که قادر است سالی سه میلیون دلار هزینه تحقیقات‌اش را بدهد. وحید تارخ و لطفی‌علی عسکرزاده و علی جوان، اگر در هاروارد و برکلی و ام‌آی‌تی ماندگار نمی‌شدند، امروز بشریت از شناختن رمزهای گره‌های فضازمان [۶]، از کاربردهای منطق فازی [۷] و از مواهب لیزر گازی محروم مانده بود و اسم اینان در کتاب‌های تاریخ علم و منطق و ریاضیات، هم‌تراز ارسطو و برتراند راسل و کلود ای شَنون [۸]، غول بنیان‌گذار نظریه‌های نوین ارتباطات، ثبت نمی‌شد. تراژدی دل‌خراشی است، ولی همین است که هست و جای نابغه، تا اطلاع ثانوی، در کنار نوابغ و در مراکز پژوهشی ممالک توسعه‌یافته است: نه فقط علی جوان، بلکه همه دوازده دانشمند نابغه‌ی برتر دنیا در سال ۲۰۰۷، در دانشگاه‌های کشورهای صنعتی به کار مشغول بوده‌اند [۹].
این جماعتِ سفرکردگان، حتی اگر مثل عمادالدین تاج‌خورشید یا کیکاووس پرنگ، با بورس دولتی به خارج رفته و برنگشته باشند، تا وقتی که در مجله ساینس مقاله می‌نویسند و همگنان، تاج سرِ دانش داروسازی جهان می‌دانندشان، اگر هم فقط گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و نه زیلوی ایران‌زمین را، باز قافله‌ی دل‌های ما را به همراه دارند، مایه سربلندی‌مان‌اند و تک‌تک‌شان را «هر کجا هست خدایا به سلامت دارش». با این احوال، چه می‌شود کرد که ته دل‌مان همیشه این آرزوی نامحقق جا خوش کرده که کاش اینان هم مانند آمارتیا سِنِ هندی برنده‌ی جایزه نوبل اقتصاد، پس از آن‌که قله‌های افتخار را فتح کردند، بیایند، هفت‌هشت‌ سالی بمانند و چیزی را شبیه به مکتب دهلی در اقتصاد در زادگاه خودشان بنیان گذارند که اینک فخر هندیان است و کوس رقابت با ممتازترین دپارتمان‌های اقتصاد دانشگاه‌های استنفورد و شیکاگو را می‌زند. یا همان جا که هستند چکه‌ای از دریای تحقیق و مطالعه خود را، بر سیاق آمارتیا سِن، وقف درمان میراث شوم جهان سوم – فقر و گرسنگی و بیماری – کنند.
قبول کنیم که قسمتی از بی‌رغبتی دانشمندان مهاجرت‌گزیده‌ی تراز اول ما، به بازگشتی هر چند کوتاه به ایران، گاه از سر بی‌تدبیری و تنگ‌چشمی و ترس‌مان از رقیب قَدَر است. برنامه تلویزیونی مهاجران را مخالفان لوس‌آنجلس‌نشین دولت ایران نساخته بودند؛ صدا و سیمای خودمان تولیدش کرده بود. پرفسور کیوان مزدا، تکخال بی‌نظیر اُرتوپدی کودکان، که یک روز هم در زندگی حرفه‌ای‌اش در بخش خصوصی کار نکرده و با دستمزدِ ناچیز دولتی در بیمارستان روبر دِبره‌ی پاریس بچه‌های فقیر موبورِ چشم‌آبی را جراحی می‌کند، با دل‌خوری می‌گفت که سال‌هاست می‌کوشد باز گردد و به‌رایگان دستیاران ایرانی را آموزش دهد. می‌گفت که همقطاران اُرتوپد ایرانی‌اش از بیم کساد شدن کسب‌وکارشان، آن‌قدر سنگ در راه آمدن‌اش انداخته‌اند که حالا دارد به کمک دوستان‌اش در کابُل بیمارستانی برای، به قول خودش، «اطفال‌ها و زنان‌ها» می‌سازد تا از شنیدن زبان فارسی، حتی شده به لهجه‌ی افغانی، بی‌نصیب نماند. پیری حافظه مرا بدجوری به دست‌انداز انداخته؛ شما یادتان می‌آید کدام شاعر شیرپاک‌خورده‌ای سروده بود «مرنجان دل‌ام را که این مرغ وحشی / ز بامی که بر خاست، مشکل نشیند»؟
▪ گروه سومی از مهاجران نیز هستند که در هیچ‌یک از طبقات قبلی جای نمی‌گیرند:
مالیات من و شما و پول نفت ملت را گرفته‌اند، تحت عنوان دانشجوی مقطع پی‌اچ‌دی یا فرصت مطالعاتی رفته‌اند، کنگر اصیل ایرانی خورده‌اند و در دیار غرب لنگر انداخته‌اند. نه با منش و کردارشان در غربت گلی به سر مملکت زده‌اند، نه چیزی به خزاین دانش بشری افزوده‌اند و نه باز می‌گردند بلکه چهار دانشجوی هموطن تشنه‌ی علم روز را با دستاوردهای توسعه‌یافتگان آشنا کنند. البته هر کس سلیقه‌ای دارد و اگر آدمیزادی پیدا می‌شود که راضی است همسرِ فوق‌لیسانس‌اش پیش‌بند ببندد و در رستوران، ظرف کثیف غریبه‌های پرعور و ادا را بشوید و خودش، به جای تدریس در دانشگاه‌های ایران، برای چندرغاز درآمد، با مدرک پی‌اچ‌دی و خروارخروار ادعا، صبح تا شب به عنوان اُپراتور پشت دستگاه اچ‌پی‌ال‌سی جان بکند، عیبی ندارد - خودش می‌داند و خانواده‌اش؛ به شرط آن‌که خرج درس خواندن و مدرک گرفتن‌اش را از جیب داده باشد و به شرط آن‌که لقمه را از دهان بچه‌های پابرهنه نهبندان نقاپیده باشیم و چندهزار فرسنگ آن‌ورتر به حلقوم محصلِ اعزامیِ ماندگار در فرنگ نریخته‌ باشیم.
گذارتان به هر یک از شهرهای دانشگاهی اروپا، آمریکای شمالی یا استرالیا بیفتد، ناگزیر با قومی از این جنس رو در رو خواهید شد و در نگاه اول بازشان نخواهید شناخت‌. نه پوشش، نه کلام، نه نشست و برخاست‌شان کمترین شباهتی به موجودی ندارد که تصویرش را سال‌ها پیش و در ایران در مغزتان ساخته بودید و این شک در قلب‌تان می‌نشیند که آن ادا و اطوار و مقدس‌نمایی‌های پیشین نه به قصد قربت و مهر به معرفت، که به عزم غربت و عشق به اقامت در غرب بوده. حقاً پوست‌ خیلی کلفتی می‌خواهد که آدم ده سال یا بیشتر نقابی بر چهره و صورت‌اش بزند که با ذات و سیرت‌اش کوچک‌ترین تجانسی ندارد - آن هم برای آن‌که آخر کار در خانه‌ی بیگانه‌ها، با حقوق و مزایای تکنسین ماهر، شغلی را بپذیرد که هیچ شهروند بومیِ متوسط‌الحالی میلی به تصدی‌اش ندارد.
چند روز دیگر و در یکم خرداد ماه، قانون اعزام محصل به خارجه هشتاد ساله خواهد شد؛ باز، کسانی با اعتبارات دولتی به فرنگ خواهند رفت و باز، کمافی‌السابق، شماری از آنان باز نخواهند گشت. سقوط از آن سوی پشت‌بام و منع اعزام دانشجو به خارج چاره کار نیست. اشکال، از هر چه که باشد، از آدم‌های زرنگی نیست که به آسانی آب خوردن نظام گزینش محصل اعزامی را گول می‌زنند؛ اشکالی اگر هست - که هست – در آن نظام گزینشی است که هشتاد سال آزگار است نمی‌تواند اصل را از قلب، سره را از ناسره، سیرت را از صورت و میهن‌پرستی و تقوا را از فرصت‌طلبی و ظاهرسازی باز شناسد. گروکشی با وثیقه‌های سنگین هم علاج درد نیست. مملکت ما پر است از مصطفی چمران‌ها و مهدی بازرگان‌ها و محمدعلی مجتهدی‌هایِ بالقوه‌یِ کشف‌ناشده‌. یافتن و به فعل در آوردن‌شان، محتاج بازنگری در زاویه نگاه‌مان به آدم‌های دوروبرمان است و بس.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:32 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

آیا ارزش خاک کیش را می‌دانیم؟

آیا ارزش خاک کیش را می‌دانیم؟

کیش، مروارید خلیج‌فارس، یک مروارید حقیقی است. جنس آن مانند مروارید است یعنی از فعالیت مرجان‌ها بوجود می‌‌آید. مروارید، ترشحات صدف‌هاست که همان مواد آهکی در مقابل ذرات شن که تن نرم و حساس آنها را می‌آزارد. صدف مواد کلسیمی و آهکی را از محیط جذب می‌کند و اطراف ذره‌ شن آزاردهنده جای می‌گذارد، به‌صورت یک مروارید نرم بدون آزار، در داخل صدف و در مجاورت جسم حساس او قرار گیرد.
جزایر مرجانی در اثر فعالیت میلیاردها میلیارد مرجان در طول میلیون‌ها سال به‌وجود می‌آیند. هر مرجان موجود ریزی است که برای خود از مواد آهکی که در آب وجود دارد، خانه‌ای ترشح می‌کند و در آن زندگی می‌کند. در طول شب، این مرجان روزن (خانه) آهکی خود را باز می‌کند و با حرکت تاژک‌های خود که از روزن خانه‌اش به داخل آب می‌فرستد، از مواد معلق در آب جذب و تغذیه می‌کند.
وقتی که عمر مرجان "coral" به سر آمد، خانه آهکی کوچک او باقی می‌ماند و هیچ مرجانی آن را تصاحب نمی‌کند چون هر مرجانی برای خود خانه‌ای می‌سازد. نظر به استحکام این خانه‌های آهکی، آنان برای قرن‌ها و هزاره‌ها در آب باقی می‌مانند و به مرور به حجم و ارتفاع آنها افزوده می‌شود چون به‌مرور به تعداد خانه‌های خالی آهکی که صاحبان آنها مرده‌اند اضافه می‌شود و خود این سازه که در اثر سعی موجودات زنده تشکیل شده از آب خارج می‌شود و یک جزیره مرجانی را تشکیل می‌دهند.
برخی از این سازه‌ها به‌قدری عظمت دارند که حتی از سطح ماه نیز دیده شده‌اند مانند صخره‌های مرجانی در جنوب استرالیا.
این سازه‌ همچنین از نظر تامین محیط‌زیست برای سایر موجودات در کف آب بسیار اهمیت دارند و موجب تنوع زیستی در کف آب می‌شوند مجموع گیاهان و جانوران آبزی و نیز ماهیان در اطراف این مرجان‌ها تشکیل می‌شوند و رنگارنگ‌ترین جلوه‌های حیات بر روی کره زمین را به‌خصوص در هنگام شب پدید می‌آورند.
در شب برعکس، هنگامی که مرجان‌ها به دلیل مسمومیت و یا مثلاً آلودگی نفتی و یا مثلاً گرم شدن آب (تاثیر گلخانه‌ای) از بین بروند آن همه رنگ تبدیل به سفیدی مرگ‌بار و زشتی می‌شود که به آن "Bleach" می‌گویند و این یکی از غمناک‌ترین مناظری است که یک زیست‌شناس در زندگی می‌بیند. در خلیج‌فارس چند سال پیش این منظره‌ها دیده شد. گرمای آب را مسئول این پدیده می‌دانند، به همراه آلودگی آب....
● تولد لاک پشت‌ها، یک اتفاق زیبا در جزیره کیش
اسفند ماه که به نیمه می رسد، اتفاق زیبائی در سواحل جنوبی کشورمان دوستداران محیط زیست را به سمت خودفرا می‌خواند. این گزارش نگاهی دارد به تمام مسائلی که طی سالیان دراز بر این موجودات روا داشته‌ایم و تاثیرات دخالت انسان در برهم زدن نظم طبیعت پیوسته می تازد و آن را به صورت یک بحران زیست محیطی درمی‌آورد.
لاک پشت های دریایی به عنوان گروهی از جانوران که معرف بخش قدیمی و متفاوتی از تنوع زیستی جهان به شمار می‌روند، رده‌بندی شده‌اند. این موجودات در راسته‌ای همراه کروکودیل‌ها و مارمولک ها از مهره داران ۲۰۰ میلیون سال پیش هستند و پیش از دیگر خزندگان پا به مرحله حیات گذاشته‌اند.
لاک پشت های دریایی در ۲ خانواده، همراه مارهای دریایی، تنها خزندگانی هستند که با زندگی در آب دریا سازش یافته‌اند، اما ارتباط خود را با خشکی قطع نکرده‌اند. آنها برای تنفس به سطح آب وابسته هستند و در فصل تولیدمثل برای تخمگذاری به سمت سواحل شنی حرکت می‌کنند.
لاک پشت‌ها معمولا از گیاهان دریایی یا عروسهای دریایی، اسنفج‌ها، لار و سخت‌پوستان و نرمتنان تغذیه می‌کنند.
۸ گونه لاک‌پشت‌های دریایی پراکنش جهانی دارند و انتشار جغرافیایی آنها در آبهای گرم و نیمه‌گرم استوایی و از جمله خلیج فارس و دریای عمان است.
عمده سواحل ایران که لاک پشت‌ها را در خود پرورش می دهند عبارتند از جزایر لاوان، قشم ، شیدور و لارک.
لاک پشت های دریایی در قرن ۱۸ و ۱۹ جمعیت های بزرگی بالغ بر میلیون‌ها عدد را در دریاها تشکیل می دادند، ولی در چند دهه گذشته عوامل مختلف ازجمله صید و شکار، تخریب زیستگاه‌ها و مناطق تخمگذاری و این اواخر با ایجاد انواع آلودگی‌ها قدرت بقای کمتری دارند، به طوری که در حال حاضر تنها جمعیت انگشت شماری از آنها از سیل خطرات متعدد در امان مانده‌اند که این جمعیت هم بشدت رو به کاهش گذاشته‌اند...

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:34 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

آیزانویی

آیزانویی

این شهر که در دوران اولیه بیزانس مرکز روانشناسی بوده است ، در دوران امپراتوری روم با صنعت پشم بافی و شراب سازی توسعه و شهر ثروتمندی شد.
اولین حفاریهای علمی در آیزانوئی به سال ۱۹۲۶ از طرف انستیتو آرکئولوزی (باستانشناسی) آلمان شروع شد. بدون شک مهمترین بنای آیزانویی مقبره زئوس است. این بنا بلحاظ معماری در آنادولو بی همتاست. امروزه گالریها و بازراچه ها در زیر باغچه های حیاط ها نظیر یک رویا پا برجاست. در باغچه مقبره سنگ های مزارها که هر کدام به شکل .... و کوره طراحی شده اند توجه بازید کنندگان را به خود جلب می کنند. اسم مقبره قهرمان افسانه ای بنام آزان از بهم پیوستن پری آبها اراتو وخانه افسانه ای پادشاه آدکاس بوجود آمده و درطول زمان به آیزانو تغییر یافته است. این ثار تاریخی در ۵۷ کیلومتری مرکز شهر کوتاهیا واقع است.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:35 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

آیوالیک

آیوالیک

آیوالیک که یکی از شهر های با لیکسیر می باشد با پلاژها و آب تمیز دریا و با سواحل زیبای احاطه شده از طرف باغات زیتون یک مرکز تاریخی و تفریحی با آثار باستانی فراوان است .
● تاریخ :
آیوالیک در عصر آنتیک با نام کیدونیا که به معنای یک نوع به وحشی بود نامیده میشد. در عصر اولیه تحت حاکمیت M&#۳۰۵;sya ، هیتیت ، فریق ، لیدی ، در قرن وسطی تحت حاکمیت روم و یونان و از قرن ۱۵ نیز تحت حاکمیت ترکان بوده است . رومیان و ترکان سالهای سال در کنار یکدیگر زندگی کرده اند. در قرن ۱۹ و آغاز قرن بیستم ، اهالی روم که دوران طلایی خود را بسر می بردند در سال ۱۸۲۱ در قیام یونانی ها شرکت کردند در نتیجه بخش اعظم شهر تخلیه گردیده و سپس علیرغم اینکه اجازه بازگشت به شهر را یافته اند لیکن هیچگاه به دوران گذشته خود بازنگشته است . علیرغم اینکه امروزه با آثار زیادی از دوران گذشته برخورد نمی شود لیکن قطعات سفالی متعلق به دوره روم و Hellesnist قابل مشاهده است.
● آب و هوا :
آیوالیک با بیش از یکصد کیلومتر نواحی ساحلی ، آب و هوای مخصوص به خود را داشته و در معرض توفان های دریایی قرار دارد . در تابستانها نیز بادهای مدیترانه ای بر گرمای شدید آن تاثیر گذار است.
● راه ارتباطی : از طریق جاده های زمینی از بالیکسیر و سایر استانها می توان به آیوالیک مسافرت نمود.
▪ تلفن ترمینال : ۳۱۲۱۱۰۰ ( ۰۰۹۰۲۶۶)
● خوردنی ها :
در رستورانهای مخصوص ماهی که در سواحل آیوالیک و بویژه در سواحل جزیره جوندا قرار دارند می توان از خوردن ماهی مشهور منطقه بنام پاپالینا Papalina ، محصولات دریایی ، مزه ها و غذاهای سبزی مشهور منطقه اژه لذت برد .
● اماکن دیدنی :
▪ جزیره جوندا ( علی بی ) :
این جزیره که راه آیوالیک به دریای آزاد را بسته است بوسیله یک پل به شهر متصل شده است . در فصل تابستان در هر ساعت سفر دریایی با قایق ها به این جزیره برقرار میشود . در جزیره تعداد زیادی کلیسا و عبادتگاه وجود دارد . بزرگترین کلیسای این جای عکس جزیره Taksiyarhis نام دارد . ناقوس بزرگ این کلیسا در موزه برگاما قرار دارد. از مناطق مرتفع جزیره می توان مناظر بسیار زیبای تنگه و جزایر را مشاهده نمود. در رستورانهایی که بطور منظم در مرکز جزیره قرار دارند می توان با خوردن ماهی مشهور منطقه بنام پاپالینا و نیز محصولات دریایی، مزه ها و غذاهای سبزی، شام لذیذی را صرف نمود.
▪ سفره شیطان :
در بالای کمپ جنگل کاج قرار دارد . تپه که از تراکم مواد یک آتشفشان قدیمی بوجود آمده بشکل یک سفره دایره مانند است . در داخل یک قفس آهنی نیز یک جای پای بزرگ که بنا به روایت متعلق به شیطان است قرار دارد. از سفره شیطان که یک تپه مرتفع مشرف بر جزایر و جنگلهای کاج آیوالیک است می توان زیبایی بی نظیر غروب آفتاب را تماشا کرد. در این ناحیه یک رستوران نیز وجود دارد.
▪ خانه های آیوالیک قدیمی :
دربها ، دستگیره ها ، پنجره ها ، کنده کاریهای چوبی و سنگی خانه های قدیمی ، خاطره زمانهای قدیم را زنده می کند.
● پلاژها
▪ پلاژهای ساریم ساکلی :
در ۸ کیلومتری مرکز شهر قرار دارد . این پلاژ با سواحل شنی که دارای ۷ کیلومتر طول و ۱۰۰ متر عرض می باشد محل استقرار مهمانخانه ها ، کافه تریا جای عکس و رستورانها و کازینوهای فراوان است . پلاژ شاهین کایا که در امتداد این پلاژ قرار دارد نیز دارای ساحل شنی بسیار تمیزی است.
▪ آلتین اوا :
آلتین اوا که یکی از نواحی زیبای آیوالیک می باشد دارای سواحل تمیزی است . این ناحیه که در ۱۳ کیلومتری مرکز شهر قرار دارد با گردشگاهها و استراحتگاههای داخل جنگل ، مکان بسیار ایده آلی برای پیک نیک می باشد. علی چتین کایا : یک پلاژ عمومی با ساحل شنی و تمیز در کرانه شمالی شهر قرار دارد.
● منطقه دوبا :
▪ (پلاژ شهرداری ) :
بروی جاده منتهی به جزیره علی بی قرار دارد.
▪ جزیره جوندا (علی بی) :
در ۸ کیلومتری مرکز شهر قرار دارد . اطراف جزیره ، پلاژ طبیعی است.
● مساجد و کلیساها :
▪ مسجد ساعتلی :
در مرکز شهر و در محله عصمت پاشا قرار داشته و از سوی رومی ها محلی بعنوان کلیسا ساخته شده و از سال ۱۹۲۸ بعنوان مسجد مورد استفاده قرار می گیرد.
▪ کلیسای Taksiyarhis :
این کلیسا که در سال ۱۸۷۳ ساخته شده و با سنگهای حجاری شده خود توجه همگان را بخود جلب می کند در بخش چشمه پایین قرار دارد . این محل ، اولین محله شهر بود که مسیحیان و مسلمانان در کنار هم زندگی می کردند. کوچه های اطراف آن و بافت معماری آن به سبک نئوکلاسیک می باشد. کلیسا از نظر ویژگی معماری ، حجاری سنگهای مرمر ، تزیینات سقف شامل موضوعات مذهبی ، تصاویر مربوط به زندگی حضرت عیسی از لحظه ولادت تا وفات ، پرتره های نقاشی شده بروی پوست ماهی یکی از آثار بسیار جالب شهر است که هنوز بدون تخریب پابرجا مانده است.
▪ کلیسای ایا نیکولا (Aya Nikola ) :
در جزیره علی بی واقع شده جای عکس است و با چینی کاریهایی که موضوعات دینی روایت شده در تورات و انجیل را به تصویر کشیده تزیین شده است.
▪ عبادتگاه Ay&#۳۰۵;s&#۳۰۵;&#۲۸۷;&#۳۰۵; :
به این عبادتگاه که نام ترکی شده آن Ay&#۳۰۵;s&#۳۰۵;&#۲۸۷;&#۳۰۵; شده و در دنباله شمالی جزیره علی بی در منطقه پاتریچا قرار دارد پس از عبور از روستای اول و دوم می رسیم . قسمت اعظم ویژگیهای مخصوص جای عکس بخود را حفظ کرده است .
▪ عبادتگاه LEKA :
این عبادتگاه که در کرانه شمالی مدخل ورودی تنگه دالیان به خلیج قرار داشته و از بین درختان زیتون مشاهده میشود ، ویژگیهای خاص خود را حفظ نموده و بیانگر تلاش کشیشان برای ساخت آن است.
● غواصی :
آیوالیک علاوه بر غنای تاریخی و فرهنگی ، از نظر زیباییهای کف دریا و غواصی در آن بویژه در اطراف جزیره ها یکی از مراکز بسیار مهم است.
● سایر اماکن دیدنی :
▪ جزیره گوورجین :
یکی از اماکنی که خداوند آن را مقدس شمرده و در خلیج پاتریچا قرار دارد جزیره گوورجین نام دارد. عبادتگاه داخل جزیره از قرون وسطی تا به امروز باقی مانده است.
▪ چاملیک ( جنگل کاج) :
در اطراف شهر و در تپه مشرف به شهر قرار دارد . تپه با درختان کاج پوشیده شده است .
▪ بدون دیدن برنگرد
ـ بدون دیدن غروب در سفره شیطان
ـ بدون خوردن ماهی در جزیره جوندا و دیدن کلیساها
ـ بدون غواصی در جزیره آیوالیک
ـ بدون ورود به دریا از طرف ساریم ساکلی
ـ بدون گردش و قایق سواری در اطراف جزیره
ـ بدون خریدن زیتون و روغن زیتون بر نگردید.
▪ زنجیره ارتباطی
ـ اداره گردشگری استان
ـ استانداری بالیکسیر
ـ شهرداری بالیکسیر
ـ دانشگاه بالیکسیر
ـ منطقه صنعتی بالیکسیر
ـ شهرک کوچک صنعتی بالیکسیر
ـ اتاق داروسازان بالیکسیر

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:36 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

ابوموسی؛ خوش آب و هواترین جزیره خلیج فارس

ابوموسی؛ خوش آب و هواترین جزیره خلیج فارس

جزیره ابوموسی در خلیج‌فارس یكی از جزایری است كه مورد مناقشه ایران و امارات متحده عربی است. به همین دلیل كسی نمی‌تواند به این جزیره پا بگذارد.
مشخصاتی كه در مورد جزیره ابوموسی برای شما می‌نویسم هیچ‌كدام بر اساس مطالعه از روی سند یا كتاب خاصی نیست. چون منبع حتی مختصری هم در این مورد نیافتم. همه بر اساس مشاهدات شخصی یا شنیده‌ها است. ارقام و اعداد هم تقریبی هستند. من مدتی از زمان خدمت سربازی را در این جزیره گذراندم و این نوشته حاصل مشاهدات من است.
فاصله زمانی اسكله نیروی دریایی بندرعباس واقع در جنوب غربی شهر بندر تا جزیره ابوموسی به وسیله ناوچه‌های نیروی دریایی بین نه تا ده ساعت است. معمولا ناوچه‌های لجستیكی كه تنها وسیله حمل و نقل دریایی آن مسیر بودند، هنگام غروب یا آخر شب از بندر حركت می‌كردند و صبح، هنگام طلوع خورشید یا بعد از آن به جزیره می‌رسیدند. به وسیله هواپیماهای مسافربری یا باربری ارتش، این زمان به ۴۵ - ۳۰ دقیقه كاهش یافت.
رفتن به جزیره برای افراد عادی مقدور نیست. نظامی‌ها (جهت ماموریت) یا اشخاصی كه دارای كار مشخص و دائم و افراد ساكن حق رفتن به آنجا را داشتند. كسانی هم كه از طرف فردی یا ارگانی و نهادی دعوت می‌شوند این اجازه را دریافت می‌كردند.
●تاسیسات موجود
یك اسكله و حوضچه (رایك) برای پهلو گرفتن كشتی‌های ماهیگیری و نظامی، یك باند فرودگاه و هلی‌كوپتر یك اسكله‌ هاوركرافت، یك كارخانه آب شیرین‌‌كن جهت ساكنان ایرانی و یك آب شیرین‌كن برای اعراب، سردخانه، تاسیسات رفاهی مانند سوپرماركت، سینمای روباز، مخابرات، مدرسه و ... نیز برای ساكنان وجود دارد.
طساكنان
در جزیره هم ایرانیان و هم اماراتی‌ها زندگی می‌كنند. ایرانی‌ها شامل افراد بومی كه از سال‌ها قبل در آنجا ساكن هستند كه شغل آنها ماهیگیری به وسیله لنچ است و كسانی كه جهت كار اداری مانند پرسنل فرمانداری، شهرداری، آموزش و پرورش، بخش بهداشت و تعدادی مغازه‌دار (فقط خواروبار) به همراه خانواده‌هایشان در آنجا زندگی می‌كنند.
بیشتر جمعیت مربوط به نظامی‌ها می‌شود كه شامل پرسنل نیروی دریایی، هوایی، زمینی و سپاه هستند. همه اینها به جز نظامی‌ها در شهركی كه متعلق به ایران است، ساكن هستند.
اعراب نیز در شهركی كه متعلق به خودشان است، زندگی می‌كنند. اعراب فقط یك آب شیرین‌كن متعلق به خودشان دارند. بقیه امكانات متعلق به ایران است و آنها نیز حق استفاده دارند به جز فرودگاه. در آن موقع هفته‌ای یك بار یك ناو به نام «خاطر» برای اعراب آذوقه و مایحتاج لازم به همراه افراد جایگزین را به جزیره حمل می‌كرد (از امارات) كه این ناو در اسكله ایران پهلو می‌گرفت. آنها حق رفت و آمد در شهرك ایرانی‌ها را دارند، حتی شرطه‌هایشان (نیروهای پلیس). اما ایرانی‌ها حق رفتن به محدوده آنها را ندارند. حتی ما به عنوان افسر نگهبان برای گشت نگهبانی حق توقف در شهرك آنها را نداریم.
●اوضاع طبیعی
مساحت ابوموسی كه تقریبا بیضی شكل است و در حدود ۲۱-۲۰ كیلومتر مربع است و محیط آن تقریبا ۱۸- ۱۶ كیلومتر. یعنی تقریبا ابعادی به اندازه ۴ در ۵ كیلومتر.
دور تا دور جزیره جاده‌ای كشیده شده كه بین این جاده و ساحل (آب دریا) سنگرها و استحكامات نظامی ایران است (به جز بخش عرب‌نشین) سواحل جزیره در یك بخش (سمت شمالی) شنی و در بخش دیگر (سمت جنوبی) صخره‌ای و سنگی است و بسیار زیبا.
آب سواحل به علت نبود آلودگی تا آن زمان بسیار زلال و شفاف بود. بستر تمام سواحل دارای مرجان‌های متنوع و گوناگون در اندازه‌های بسیار بزرگ است. تنوع جانوری دریایی بسیار جالب است، به طوری كه خودم كوسه، سفره ماهی، لاك‌پشت سبز دریایی، مار ماهی،‌ شاه میگو و انواع جانوران دریایی و ماهیان رنگارنگ را از نزدیك و مكرر دیده بودم.
استفاده از این سواحل فقط در یك قسمت برای عموم آزاد بود و آن هم ساحل شهرك و اسكله بود و بقیه دست نظامی‌ها بود و آنها فقط حق تردد در آنجا را داشتند. به علت سواستفاده و بی‌توجهی بعضی از افراد این سواحل روز به روز خراب‌تر و آلوده‌تر می‌شد تا جایی كه زباله در بعضی اكناف این كناره‌ها مجتمع شده بود. چیزی كه به تازگی شنیده‌ام این است كه از آن مرجان‌ها چیزی در حال حاضر باقی نمانده و همه را كنده و برده‌اند.
عمق سواحل ابوموسی در بیشتر نقاط كم است و در بیشتر نقاط بستر دریا شیب بسیار ملایمی دارد تا جایی كه هنگام مد عمق آب از كنار خشكی تا ۳۰۰-۲۰۰ متر آن طرف‌تر تقریباً به اندازه ۲ متر باقی می‌ماند و در هنگام جذر در بعضی جاها تمام مرجان‌ها و بستر دریا كاملا از آب بیرون قرار می‌گیرد. به دلیل همین عمق كم، مرجان‌ها صدمه‌پذیر بودند.
محیط خشكی جزیره شبیه ناحیه جنوب ایران است و در آن به جز پرندگان دریایی چند نوع پرنده كوچك خشكی‌زی مانند گنجشك وجود دارد. مار، عقرب، لاك‌پشت، چند نوع مارمولك و آگاما (نوعی سوسمار كوچك) را خودم دیدم.
در جزیره باغی مصنوعی وجود دارد به نام باغ جلال. جلال یزدی تبار بود كه در زمان شاه به علت خلاف كار بودن به آنجا تبعید شده بود و در حال حاضر برای خودش دم و دستگاهی درست كرده، از جمله این باغ، بزرگ‌ترین فروشگاه جزیره نیز مال او بود و در امور غیرنظامی جزیره یكی از افراد صاحب‌نظر و صاحب رای و با نفوذ بود.
در جزیره فقط یك كوه بلند مخروطی شكل به نام كوه «طوا»‌ وجود دارد. ارتفاع این كوه از سطح دریا را نفهمیدم ولی از سطح جزیره ۸۰۰-۷۰۰ متر ارتفاع دارد.
بقیه جزیره تپه ماهور و دشت است. بعضی از برجستگی‌های تپه‌ها شنی بسیار زیبایی مانند تپه‌های كویری است كه اكثر آنها در كنار ساحل شكل گرفته‌اند. جای جای جزیره پر است از استحكامات نظامی.
در محوطه سنگری كه من فرمانده آن بودم، ۱۳ قبر كوچك و بزرگ قرار داشت كه می‌گفتند از افراد بومی هستند و نفهمیدم مربوط به چه زمانی هستند. از خانه‌های قدیمی و محلی بومی‌ها چیزی وجود نداشت و خود من فرد بومی ایرانی كه متعلق به خود ابوموسی باشد، ندیدم.
از جزیره در روزهایی كه هوا شرجی نبود كوه‌های رأس‌الخیمه امارات را به خوبی می‌شد دید و می‌گفتند با قایق موتوری تا آنجا ۳ ساعت بیشتر راه نیست.
آب و هوای جزیره در فصل گرما (بهار، تابستان، پاییز) بسیار گرم و شرجی است اما از اواخر پاییز تا اوایل و اواسط بهار، هوا بسیار مطبوع است. به جرأت می‌گویم در هیچ جای جنوب ایران، دریایی به خوش رنگی و هوایی لطیف‌تر از ابوموسی نیست.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:37 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

ادامه تحصیلات در فرانسه راهنمای عملی

ادامه تحصیلات در فرانسه راهنمای عملی

● درخواست روادید
با توجه به وجود انواع مختلف روادید، تصمیم گیری در مورد مدت و هدف از اقامت كه تقاضای روادید برمبنای آن صورت می پذیرد، امری بسیار مهم و ضروری است. باید توجه داشت كه پس از ورود به خاك فرانسه امكان هیچ گونه تمدید و یا تغییر در نوع روادید وجود ندارد.
درخواست های روادید از طریق بخش همكاری و فعالیت فرهنگی سفارت فرانسه در تهران انجام می گیرد.
اغلب تاخیر های احتمالی در صدور روادید به دلیل نواقص پرونده متقاضیان می باشد بنابراین به هنگام تحویل پرونده باید از كامل بودن مدارك و مستندات مورد نیاز اطمینان حاضل نمایید(ترجمه تایید شده مدارك، اصل مدارك و…)
▪ انواع مختلف روادید
۱) روادید دانشجویی بلند مدت
تمام دانشجویان غیر اروپایی (دانشجویانی كه تابعیت جامعه اقتصادی اروپا، آندورا، موناكو، سوییس، سن مارین و واتیكان را ندارند) در صورتی كه اقامت پیش بینی شده آنها بیش از شش(۶) ماه باشد باید جهت ادامه تحصیلات خود، روادید دانشجویی بلند مدت اخذ نمایند.
مدت اعتبار این روادید بیش از یك سال نخواهد بود و دانشجویان از هر ملیتی در صورت تهیه و ارایه مدارك اعلام شده از سوی مراجع ذیصلاح می توانند روادید دانشجویی خود را تمدید كنند.
http://www.diplomatie.fr/venir/pays.html
برای دریافت اقامت دانشجویی در هنگام ورود به فرانسه و در مهلت دو ماهه داشتن این نوع روادید ضروری است.
۲) روادید اقامت كوتاه مدت
برای تحصیلاتی كه مدت آنها كمتر از شش ماه می باشد و روادید اقامت كوتاه مدت فرد را از درخواست اقامت معاف می كند و خود این نوع روادید به عنوان مجوز اقامت معتبر است.
ـ توجه : در پایان برنامه پیش بینی شده، ادامه تحصیل در دیگر رشته ها بدون بازگشتن به كشور مبدأ به منظور اخذ روادید دانشجویی بلند مدت غیرممكن است و امكان تغییر روادید اخذ شده به هیچ وجه در فرانسه وجود ندارد.
۳) روادید دانشجویی كنكور
روادید دانشجویانی كه جهت شركت در یك كنكور و یا یك امتحان درخواست می شود، برای اقامت های كوتاه مدت-حداكثر ۹۰ روز- صادر می گردد. در صورت موفقیت و پذیرش قطعی در واحد آموزش مربوطه، دانشجو بدون نیاز به برگشتن به كشور مبدأ روادید اقامت بلند مدت را دریافت می نماید. در صورتی كه جهت ثبت نام قعطی در موسسه آموزشی، نیاز به آموزش های مقدماتی و یا تكمیلی باشد نیز روادید كنكور صادر می گردد.
▪ تذكر:
روادید توریستی، از هر نوع كه باشد، تحت هیچ شرایطی ، نه در فرانسه و نه در هیچ یك از دیگر كشورهای جامعه اروپا قابل تغییر به روادید دانشجویی نمی باشد.
▪ مدارك معتبر مورد نیاز
تمامی دانشجویان باید پرونده ای را جهت ارایه به بخش همكاری و فعالیت فرهنگی سفارت فرانسه در تهران تشكیل دهند. (اصل مدارك ذیل باید هنگام مصاحبه در كنسولگری ارائه شود.)
۴) روادید دانشجویی بلند مدت
ـ فرم روادید بلند مدت كه با دقت و با ذكر تاریخ تكمیل و توسط متقاضی امضا شده باشد.
- ۵ قطعه عكس جدید متقاضی بدون روتوش سال جاری.
مدارك درخواستی ذیل باید در سه نسخه و هر كدام در یك پوشه جداگانه ارایه گردد:
- كپی آخرین مدرك تحصیلی ایرانی به همراه ترجمه فرانسه آن كه به هم الصاق شده باشند.
- كپی ترجمه رسمی تایید شده شناسنامه ایرانی متقاضی و همچنین كپی اصل فارسی شناسنامه كه به هم الصاق شده باشند.
- CV متقاضی
- كپی گواهی ثبت نام (یا پیش ثبت نام) در یك دانشگاه یا یك موسسه عالی فرانسوی دولتی یا خصوصی كه مورد تایید دولت باشد.
- كپی ۵ صفحه اول گذرنامه به همراه كپی صفحات روادید قبلی كشورهای شن گن
- مستندات مالی
۱) یك حساب بانكی فرانسوی(فرانسه) به نام دانشجو با اعتباری معادل ۶۰۰۰ یورو
۲) تقبل هزینه توسط فردی در فرانسه (نامه تقبل هزینه با امضای گواهی شده در شهرداری، حساب بانكی و فیش حقوقی ۳ ماه گذشته ، كارت شناسایی ملی یا گذرنامه یا كارت اقامت.)
مبلغ قابل پرداخت: ۱۰۰ یورو
۵) روادید اقامت كوتاه مدت
- ۲ فرم روادید كوتاه مدت كه با دقت و با ذكر تاریخ تكمیل و توسط متقاضی امضا شده باشد
- ۲ قطعه عكس جدید متقاضی بدون روتوش سال جاری.
-CV متقاضی
- كپی یك دعوتنامه (در زمینه های فرهنگی، هنری، زبانشناختی یا علمی)
- كپی معرفی نامه محل كار متقاضی روادید در ایران
- كپی پنج صفحه اول گذرنامه به همراه كپی صفحات روادید قبلی كشورهای شن گن
- مستندات مالی
۱) یك صورت موجودی حساب به نام متقاضی روادید از یك بانك ایرانی با حداقل موجودی ۳۵۰۰۰۰۰۰ ریال
۲) نامه ی تقبل تمام هزینه های اقامت و سفر در فرانسه از طرف فرد یا موسسه یی كه شما را به فرانسه دعوت كرده است یا موسسه ایرانی كه شما برای آنها كار می كنید.
مبالغ قابل پرداخت:
- برای اقامت كمتر از یك ماه ۲۵ یورو
- برای اقامت كمتر از یك تا سه ماه ۳۰ یورو
- برای اقامت یك تا سه ماهه باامكان ورود مكرر به فرانسه ۳۵ یورو
۶) روادید كنكور
- ۲ فرم روادید كوتاه مدت كه با دقت و با ذكر تاریخ تكمیل و توسط متقاضی امضا شده باشد
- ۲ قطعه عكس جدید متقاضی بدون روتوش سال جاری.
-CV متقاضی
- كپی دعوتنامه ارسالی از طرف دانشگاه یا موسسه فرانسوی
- كپی ۵ صفحه اول گذرنامه به همراه كپی صفحات روادید قبلی كشورهای شن گن
- مستندات مالی: صورت موجودی حساب بانكی متقاضی روادید از یك بانك ایرانی با حداقل موجودی ۳۵۰۰۰۰۰۰ ریال
ـ هزینه قابل پرداخت : ۳۰ یورو
● نكات قابل توجه قبل از عزیمت
▪ كپی و اصل بعضی از مدارك در فرانسه مورد نیاز شما خواهد بود.
▪ تمامی مداركی كه برای ثبت نام و درخواست روادید تهیه كرده اید
▪ گواهی نامه پایان تحصیلات متوسطه و دانشگاهی و ریز نمرات ۳ سال آخر تحصیلات
▪ گذرنامه معتبر و كپی و ترجمه صفحاتی كه نشانگر مشخصات فردی، ملیت و مدت اعتبار گذرنامه می باشد. اگر اعتبار گذرنامه شما نزدیك به اتمام است، آن را تمدید نمایید (تاریخ اعتبار كارتهای اقامت تا تاریخ اعتبار گذرنامه شما محدود خواهد بود)
- ترجمه شناسنامه كه برای تهیه كارت شناسایی در فرانسه مورد استفاده قرار گرفته و برای انجام بعضی از كارها ضروری است.
- گواهینامه رانندگی كه به همراه كارت دانشجویی شما را مجاز به رانندگی در فرانسه می نماید.
- عكس
▪ تذكر:
تجهیزات برقی در فرانسه با برق ۲۲۰ و ۵۰ HZ كار می كند.
در ماه ژانویه سال ۲۰۰۴ ارزش ریالی واحد یورو حدود ۱۰۰۰۰ ریال می باشد.
● كارت اقامت
دانشجویانی دارای روادید بلند مدت باید كارت اقامت موقت را درخواست نمایند كه بر آن لفظ "دانشجو" قید شده باشد.حداكثر مدت اعتبار این كارت یك سال می باشد و در صورت طولانی تر شدن تحصیلات باید هر سال آن را تمدید نمود. كارت اقامت به همراه گذرنامه معتبر مدارك معتبر مورد نیاز جهت اقامت در فرانسه می باشند.
۱) درخواست كارت اقامت
این درخواست باید حداكثر ظرف دو ماه پس از ورود به فرانسه انجام گردد.
با توجه به ضروری بودن این مدرك جهت بسیاری از موارد، ‌شایسته است تا هرچه سریعتر در جهت دریافت آن اقدام شود. جهت ارایه درخواست كارت اقامت باید به فرمانداری دپارتمان اقامت مراجعه شود این درخواست شامل یك پرونده و فهرست مدارك و مستندات مورد نیاز می باشد. ( این فهرست ممكن است در مناطق مختلف متفاوت باشد). تمامی مدارك باید به زبان فرانسه یا ترجمه رسمی باشد.
▪ اصل مدارك ارایه شده هنگام صدور روادید اقامت بلند مدت (كه شامل مستندات مالی نیز می گردد.)
▪ گواهی ثبت نام در یك موسسه آموزش عالی.
▪ مدارك بیمه (تامین اجتماعی دانشجو، بیمه درمانی و…)
▪ مدارك مسكن
ـ مسكن شخصی:
رسید پرداخت اجاره، آخرین قبض برق، بیمه مسكن، قرارداد اجاره
ـ خوابگاه دانشجویی:
تاییدیه مدیرخوابگاه در سربرگ رسمی موسسه
ـ سكونت نزد شخص حقیقی:
گواهی سكونت تایید شده توسط شخص حقیقی به همراه مدارك مسكن این شخص مانند رسید پرداخت اجاره، قبض برق، فتوكپی كارت ملی(شناسایی) معتبر. نمونه گواهی سكونت در فرمانداری دپارتمان موجود است.
- فرم معاینات پزشكی كه رایگان و اجباری بوده و توسط OMI (دفتر مهاجرتهای بین المللی) كه افراد دارای تابعیتهای غیر فرانسوی تابع آن هستند.
- گذرنامه معتبر به همراه كپی صفحات حاوی مشخصات فردی، ملیت، مدت اعتبار گذرنامه و روادید دانشجویی بلند مدت
- ۲تا۳ عدد عكس سیاه و سفید جدید
- یك پاكت تمبر شده با آدرس متقاضی
-یك تا سه هفته پس از تحویل پرونده یك رسید و یك دعوتنامه برای دریافت كارت اقامت به دست شما خواهد رسید. حضور متقاضی كارت هنگام دریافت الزامی است.
۲) تمدید كارت اقامت
تقاضای تمدید كارت اقامت باید ۲ ماه قبل از انقضای مدت اعتبار آن صورت پذیرد. علاوه بر مداركی كه به هنگام اولین درخواست دریافت كارت اقامت ارایه شده است، مداركی مربوط به اقامت فرد در فرانسه طی سالی قبل نیز مورد نیاز است. فرمانداریها موظفند بررسی كنند كه آیا متقاضی واقعاً به تحصیل مشغول است. جهت حصول به این اطمینان می توانند علاوه بر مدارك زیر، هر نوع مدرك دیگری كه نشانگر صحت فعالیتهای تحصیلاتی می شود مانند، ریز نمرات گواهی حضور و غیاب و… را از متقاضی درخواست نمایند.
▪ مدارك مورد نیاز:
- گذرنامه معتبر:
در صورت نیاز می توان اعتبار آنرا در سفارت ایران در فرانسه تمدید كرد.
- مدارك دال بر جدیت و تایید انجام تحصیلات :
مانند فهرست تحصیلات پی گرفته از هنگام ورود به فرانسه و پروژه های مطالعاتی. مدارك مربوط به دروس تحصیلات سال گذشته: دیپلم های اخذ شده ،‌گواهی حضور در امتحانات و كلاسها، ریز نمرات و…
- مدارك مالی:
علاوه بر مستنداتی كه برای سال آینده مورد نیاز است، ‌مسئولین ذیربط می توانند حساب های مالی سال گذشته را نیز كنترل كنند. بنابراین تمام مداركی كه مؤید مبالغی است كه شما در آن ذینفع بوده اید مانند:
صورتحسابهای بانك، انتقال وجه، تبدیل ارز و حواله های پولی،... را نزد خود نگهدارید.
- نتایج معاینه پزشكی، رایگان انجام شده توسط دفتر مهاجرتهای بین المللی۳) تغییر آدرس
▪ هرگونه تغییر آدرس باید به مراجع ذیل اطلاع داده شود:
- در صورت جابجایی در همان شهر مراتب به اداره پلیس محل جدید اقامت اطلاع داده شود.
- در صورتی كه در یك دپارتمان از شهری به شهری دیگر نقل مكان می كنید مراتب به اطلاع شهرداری یا اداره پلیس رسانده شود.
- در صورتی كه از یك دپارتمان دیگر نقل مكان نمایید، باید از طریق فرمانداری شهر جدید محل استقرار، كارت اقامت جدید درخواست نمایید.
▪ تذكر: با توجه به اختیارات منطقه ای فرمانداران، شهرداریها نشانی فرمانداری حوزه محل سكونت را به شما می دهند.
۴)بیمه ها
▪ بیمه های اجباری
▪ بیمه درمانی
ـ تمامی دانشجویان كمتر از ۲۸ سال كه طول مدت تحصیل آنها در یك واحد آموزشی معتبر بیش از ۴ ماه باشد، خود به خود مشمول بیمه تامین اجتماعی دانشجویی می شوند. مشمول شدن به این بیمه هنگام ثبت نام اداری در آن موسسه آموزشی انجام می گیرد. حق بیمه برای یك سال حدود ۱۸۰ یورو است.
ـ دیگر دانشجویان كه طول مدت تحصیل ایشان كمتر از ۴ ماه باشد، یا در موسسه آموزشی تحصیل می كنند كه مورد تایید نمی باشد، ‌و دانشجویانی كه بیشتر از ۲۸ سال دارند) باید به صورت اختیاری و نزد یكی از شركت های خصوصی بیمه خود را بیمه درمان نمایند كه هزینه این امر بین ۱۵۰ تا ۵۵۰ یورو متغیر است.
▪ بیمه مسئولیت های مدنی
بیمه یی است كه ۳/۱ غرامت حوادث را متعهد گردیده و نزد شركتهای خصوصی بیمه قابل بیمه گذاری است.
▪ بیمه حوادث متعدد مسكن
بیمه محل سكونت در مقابل حوادثی مانند: سرقت: سیل، حریق و … اجباری است كه این بیمه گذاری نزد شركت های خصوصی بیمه قابل انجام بوده و هزینه آن برای تعهد یك ساله حدود ۶۰ یورو می باشد.
▪ بیمه های تكمیلی
▪ بیمه انتقال به كشور متبوع
این بیمه به انتقال به كشور متبوع را در صورت بیماری یا مرگ متعهد می گردد. این بیمه نزد شركتهای خصوصی بیمه قابل انجام است. اگر چه این بیمه اجباری نیست، انجام آن مؤكداُ به دانشجویان خارجی سفارش گردیده و حتی می تواند جزء الزامات فرمانداری جهت درخواست كارت اقامت قرار گیرد.
▪ بیمه های تكمیلی درمان
معمولاً سازمان تامین اجتماعی ۷۰% هزینه های درمان را مسترد می نماید.سازمان های بیمه خصوصی بیمه نامه های مختلفی را ارائه می كنند و در قبال یك حق بیمه سالانه خدمات بیمه أی تامین اجتماعی را تكمیل یا فرد را در برابر حوادث خاص مانند مسافرت، ‌ورزش،… بیمه می كنند.
تعداد زیادی از این سازمانها منجمله بیمه های دانشجویی در فرانسه وجود دارد..
▪ بیمه اتومبیل
در فرانسه هرگونه وسیله نقلیه از قبیل دوچرخه، موتورسیكلت، اتومبیل و غیره باید بیمه شود. این بیمه گذاری ها نزد شركت های خصوصی بیمه گر صورت می گیرد و حق بیمه آن بسته به وسیله نقلیه است.
۵) مسكن
اجارهٔ مسكن در فرانسه تابع مقررات است و موضوع قرارداد اجاره یا اجاره نامه مفاهیمی مانند مدت اجاره، مبلغ اجاره (اجاره بها) هزینه های شارژ، اعلام از پیش تخلیه ،‌مبلغ وثیقه، شرایط تمدید و… را شامل می شود.
موجرین مسكن اعم از آژانسها، سازمان ها و یا شخص ثالت مبلغی را تحت عنوان ودیعه می گیرند كه معادل دو ماه اجاره بها می باشد. این مبلغ هنگام تخلیه مسكن در صورتی كه آسیبی به مورد اجاره نرسیده باشد و مطابق روز اول تحویل شود، به مستاجر مسترد می گردد.
غالباً از دانشجویان وثیقه یی (عموماً از والدین)درخواست می شود. یك ماه پیش پرداخت و حق كمیسیون، در صورت اجاره مسكن از بنگاه های معاملات مسكن،باید قبل از تحویل كلید پرداخت شود.
پرداخت مبلغ اجاره در ابتدای هر ماه صورت می پذیرد. در همه موارد بیمه حوادث متعدد مسكن (حداقل در مقابل حریق و سیل) امری الزامی است. تهیه مسكن در شهرهای بزرگ حتی برای خود فرانسویها هم معضل بزرگی است كه علت این امر یكی قیمت های بالا و دیگری كمبود مسكن خالی می باشد. اجارهٔ مسكن در شهر پاریس به طور متوسط دوبرابر اجاره آن در شهرستانها است.
با توجه به مشكلات موجود برای دانشجویان در فرانسه جهت تهیه مسكن وجوددارد (مانند قیمت های بالا، كمبود مسكن خالی شرایط سخت اجاره مسكن) نظام اقامتگاههای دانشجویی به دو صورت خوابگاههای دانشگاهی و خوابگاههای خصوصی وجود دارد.
▪ انواع مختلف مسكن برای دانشجویان
۱) خوابگاههای دانشگاهی
مدیریت این خوابگاهها كه معمولاً در شهركهای دانشگاهی یا در شهر هستند به عهده مراكز فعالیتهای دانشگاهی و آموزشی CROUS است. این خوابگاهها شامل اتاقهای مبله حدود ۱۰ تا ۱۲ مترمربع با دستشویی، دوش و ظرفشویی مشترك می باشند. ضمناً آشپزخانه و سالن مطالعه و سالن جلسات عمومی نیز در اختیار می باشد. بعضی از این خوابگاهها دارای خدمات ویژه مانند نظافت بخشهای عمومی، تعویض ملحفه ها ، نگهبانی دائمی و … متوسط اجاره این خوابگاهها بین ۱۲۰ تا ۳۰۰ یورو در ماه است.
این مسكن ها بر حسب موازین اجتماعی اعطا می شوند. گرفتن اتاق در خوابگاه دانشجویی به خصوص در شهر پاریس بسیار مشكل است. زیرا كه این خوابگاهها در واقع برای دانشجویان بورسیه و در درجه اول برای دانشجویان بورسیه دولت فرانسه در نظر گرفته شده اند.
۲) خوابگاههای دانشجویی خصوصی
این خوابگاههای خصوصی به منظور استفاده دانشجویان در شهرهای بزرگ ایجاد شده است كه در سالهای اخیر و به منظور جبران كمبود خوابگاههای دانشجویی توسعه یافته است. این خوابگاهها شامل سوییتهای مبله و مجهز (شامل آشپزخانه كوچك با ظرفشویی یا بدون آن، حمام، كابینت و …) و فضاهای عمومی شامل كافه تریا، سالن ویدئو و تلویزیون، سالن جلسات ، بخش تهیه فتوكپی و ماشینهای لباسشویی اتوماتیك … می باشد. اجاره این سوئیتها تابع مقررات رهن و اجارهٔ بخش خصوصی بوده و با انعقاد قرارداد اجاره كه شامل ودیعه نیز می باشد قابل اجرا است كه این وجه ضمانت در پایان قرارداد در صورتی كه شرایط مسكن هنگام تخلیه مانند روز اول تحویل باشد و آسیبی به مسكن نرسیده باشد به مستاجر مسترد می گردد.
در بعضی از این خوابگاهها در صورتی كه قرارداد اجاره حداقل برای مدت یكسال باشد هزینه های برق و مالیات مسكن برعهده دانشجو است.
مبلغ اجاره نیز در پاریس بین ۵۹۰ تا ۶۸۶ و در دیگر شهرها بین ۴۰۰ تا ۶۸۶ یورو متغیر است.
۳) مسكن شخصی
برای دانشجویان، این نوع اجاره مسكن (حتی به صورت یك اتاق یا یك سوئیت مبله) منوط به ارائه وثیقه ای از سوی والدین می باشد كه ضامن پرداخت اجاره است. به طور كلی درآمد اعلام شده این مبلغ باید ۴ برابر اجاره بها باشد. هزینه هایی مانند پست، نگهبان، نظافت بخشهای عمومی كه مجموعاً حدود ۵۰ یورو می شود، به اجاره بها نیز اضافه می گردد.
در آگهی های مسكن عبارت CC نشانگر این است كه هزینه های شارژ در قیمت اجاره قید شده حساب شده است. در صورتی كه این عبارت CC در آگهی های مسكن قید نشده بود مبلغ شارژ ماهانه را سوال نمایید.
مسكن مربوط به بخش خصوصی را می توان از طریق بنگاههای معاملات ملكی یا مستقیماً از طریق مالكین و آگهی آنها در روزنامه اجاره نمود.
۴) اجاره مسکن از یک خانواده
یكی دیگر از راههای تهیه مسكن كه بیشتر مناسب اقامتهای كوتاه مدت است، اجاره یك اتاق مبله در یك خانواده است. شكلهای مختلفی از این نوع اجاره وجود دارد مانند: با صبحانه، یا بامكان استفاده از آشپزخانه و …
در تمامی موارد، خواسته های مالكین می تواند متغیر باشد (وثیقه یا پیش پرداخت یك ماه اجاره) یا محدودیتهایی شامل دعوت دوستان، سرو صدا و… اجاره ماهانه نیز در پاریس بر حسب شكل اجاره می تواند بین ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ یورو متغیر باشد. عموماً اجاره ماهانه در شهرستان نصف اجاره در پاریس است.
۵) هتلها
سكونت در هتل با توجه به قیمت ۴۸ یورو برای هر شب فقط می تواند یك راه حل موقتی باشد. البته بعضی از هتلها برای اقامتهای یك ماهه یا بیشتر تعرفه های ارزانتری را اعمال می كنند.
● بعضی مفاهیم كلیدی
▪ اشتراك برق و گاز فرانسه EDF.GDF و خدمات مخابراتی:
اشتراكهای برق، گاز و مخابرات به نام افراد صادر می شود وبه همین منظور درخواستهای اشتراك باید به نام مستاجر باشد. این درخواستها پس از تحویل مسكن در دفاتر ذیربط مستقر در محل زندگی شما قابل ارائه است و در كمتر از یك هفته اشتراك شما وصل خواهد شد.
ـ حق اشتراك برق: ۲۰/۴ یورو در ماه
ـ حق اشتراك گاز: ۲ یورو در ماه
ـ حق اشتراك تلفن: ۴۹/۱۰ یورو در ماه
▪ اجاره نامه
قراردادی است كه با موجر منعقد می گردد و طرفین آنرا امضا می كنند. مستاجر نسخه ای از اجاره نامه نگه می دارد كه مدرك سكونت و مبلغ آن است.
- هزینه های تنظیم اجاره نامه به عهده مستاجر بوده و مدت اجاره، مبلغ اجاره، هزینه های شارژ، زمان اطلاع تخلیه، میزان وثیقه و شرایط تمدید اجاره در اجاره نامه قید می شود.
▪ صندوق كمكهای خانوادگی
اداره درخواستها و پرداخت كمك هزینه مسكن، خانوادگی، تك والد، ... را به عهده دارد.
نشانیهای لازم در شهرداری شهر یا منطقه سكونتتان موجود است.
www.caf.fr
▪ وثیقه
برای اجاره مسكن، معمولاً وثیقه ای معادل ۳/۱ ارزش مسكن از سوی موجر به عنوان تضمین (عموماً از والدین) مطالبه می شود.
▪ وجه الضمان
مبلغی است كه به عنوان ضمانت از مستاجر هنگام عقد قرارداد اخذ می گردد و در پایان آن در صورتی كه به مسكن مورد قرارداد خسارتی نرسیده باشد به مستاجر مسترد می شود.
▪ قبض برق / تلفن
قبوض برق و تلفن هر دوماه یكبار شامل حق اشتراك و مبلغ میزان مصرف ارسال می شود این قبوض را نزد خود نگهدارید زیرا این قبوض مدرك سكونت و نشانی شما هستند.
▪ مالیات مسكن
هرموجر یا مستاجری در تاریخ اول ژانویه هر سال باید مالیات مسكن خود را بپردازد. مبلغ این مالیات بستگی به محل سكونت شما داشته و می تواند تا بیش از ۲ ماه اجاره بها افزایش یابد.
این مالیات كه به منظور تامین بودجه شهر دریافت می شود یك سال كامل را در بر می گیرد.
اظهارنامه های مالیاتی حدود ۱۵ اكتبر ارسال می شوند و مالیات را باید قبل از ۱۵ دسامبر پرداخت نمود..
▪ اعلام قبلی مبنی بر تخلیه مسكن (مورد اجاره)
عبارت از حداقل مدت زمانی است كه مستاجر باید تصمیم خود درباره تخلیه مورد اجاره را به موجر اعلام نماید.ه این موضوع در اجاره نامه قید شده است. غالباً این زمان ۳ ماه است و می توان با مذاكره آن را به یك ماه تقلیل داد (مانند معرفی مستاجر جانشین).
عدم رعایت این امر از سوی مستاجر،‌ حتی اگر مورد اجاره را تخلیه نموده باشد، او را موظف به پرداخت مبلغ كرایه تا پایان قرارداد می نماید
▪ رسید پرداخت اجاره بها
پس از پرداخت هرماه از اجاره، موجر رسید پرداختی به مستاجر ارائه می كند. این رسید مدرك سكونت در مراحل اداری است.
▪ كمكهای مسكن
هر دانشجوی خارجی می تواند از امكانات كمك اجتماعی مسكن ALS تحت شرایط زیر بهره مند گردد:
- داشتن یك مجوز اقامت معتبر
- سكونت در منطقه ای كه بیش از ۱۰۰۰۰۰ سكنه دارد.
- درآمد فرد بیش تر از سقف لازم درآمد برای درخواست كمك نباشد.
- مساحت مسكن نباید كمتر از ۹ مترمربع برای یك نفر تنها نباشد و ضمناً دارای سیستم گرمایش، انشعاب آب و دستشویی (حتی روی پاگرد) باشد.
درخواست مورد نظر باید به صندوق كمكهای خانوادگی محل سكونت ارائه شود.
مبلغ آن می تواند تا ۵۰% اجاره شما با سقف ۱۶۳ یورو در پاریس و ۱۴۰ یورو در شهرستانها باشد به محض استقرار در مسكن این درخواست را ارئه كنید.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:38 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

ارگ بم در استان کرمان

ارگ بم در استان کرمان

ارگ بم در استان کرمان ارگ بم یا قلعه مشهور بم د ر روی صخره بسیار بزرگی ساخته شده است که محدوده ای به وسعت ۶ کیلومتر مربع را می پوشاند. این بنا ۳۰۰ متر طول و ۲۰۰ متر عرض داشته و از ۲ قسمت تشکیل شده است. این د&#۶۴۳۹۵; ۵ شیوه ساختاری از خشت خام دارد که مربوط به ۵ یا ۶ قرن قبل از میلاد می باشد. این مکان تحت تعمیرات مکرر بوده و شامل استحکاماتی می باشد. این بنا مرکب از یک ورودی قدیمی – استحکامات دقیق – تعدادی ساختمان از زمان صفویه – یک مسجد و یک بنا می باشد که به چهارفصل یا کاخ ۴ فصله معروف است . در مورد چگونگی ساختمان این بنای مجلل و باشکوه ۲ کتیبه یا دست نوشته وجود دارد که حاصل مرمتهای اخیر ارگ بم می باشد. هردو لوح در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۳۷ شمسی یا ۱۹۵۸ میلادی پیدا شده اند که یکی از آنها دربخش حفاظت از میراث فرهنگی و دیگری در بخش باستان شناسی نگهداری می شود. کرمان قلب جهان است .این سخن را یکی از شاعران صوفی قرن ۸ میلادی می گوید. ارگ بم شامل قسمتهای زیر می باشد. دروازه جنوبی اصلی - بازار اصلی شهر- مسجد باشکوه و مجلل- پادگان مستحکم قلعه- عمارت مجلل چهار فصل در اینجا لارم به ذکر است که این میراث باشکوه جهانی به خاطر زلزله ای که در سال ۲۰۰۳ در بم رخ داد قریب به ۸۰ درصد آن تخریب شد .

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:40 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

ارگ تاریخی راین دیدنی مثل ارگ بم

ارگ تاریخی راین دیدنی مثل ارگ بم

اگر چه استان کرمان را به کویری بودنش در ایران می شناسند اما در دل این استان مناطقی وجود دارند که از لحاظ اقلیمی هیچ شباهتی با مناطق کویری و کم باران استان کرمان ندارند.
." راین " یکی از این مناطق است که در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شهر کرمان و بر دامنه کوه هزار قرار گرفته است.
بر پایه نوشته های تاریخی راین با قدمتی کهن که به ساسانیان می رسد در مسیری مناسب برای تجارت قرار داشته است و یکی از مراکز داد و ستد کالا و بافت پارچه های ارزشمند بوده است. البته راین از گذشته به عنوان یکی از مراکز ساخت شمشیر و چاقو و سپس تفنگ هم بوده است که هنوز چاقو سازی کم و بیش در این شهر رواج دارد. وجود آبشاری زیبا در نزدیکی شهر ، کوه زیبای هزار به ارتفاع ۴۵۰۱ متر ، باغ های فراوان میوه ، معادن مرمر سبز ، صورتی، سولفات سدیم و چشمه های آب معدنی غیر خوراکی ، توانسته این منطقه را به عنوان یک منطقه جذاب گردشگری معرفی کند.
● ارگ راین مثل ارگ بم
اما وجود ارگ راین در این منطقه ، از لحاظ تاریخی نیز به شهر جلوهای خاص داده است. ارگی با مساحت بیش از ۲۰ هزار متر مربع که پس از ارگ بم دومین بنای خشتی جهان از لحاظ وسعت است و پس از تخریب ارگ بم بر اثر زلزله این شهر بیش از گذشته مورد توجه گردشگران خارجی و داخلی قرار گرفته است.
این بنای زیبای خشتی که در جنوب شرقی شهر راین و بر فراز تپه ای قرار گرفته است تا حدود زیادی به ارگ بم شباهت ظاهری دارد .پلان آن تقریبآ مربع شکل است و چندین برج در اطراف آن ساخته شده است. حصاری که در اطراف این ارگ کشیده شده است بیش از ۱۰ متر ارتفاع دارد و تنها ورود ی ارگ از قسمت شرقی آن است که با سر دری بزرگ به محوطه داخلی راه دارد.
بر پایه کتابهای تاریخی ، در زمان یزدگرد سوم پادشاه ساسانی ( سال ۳۱ هجری ) که اعراب به فرماندهی مجاشع ابن مسعود سلمی ، شهر کرمان و بساری از مناطق این ایالت را به تصرف خود در آوردند و نتواستند به ارگ راین که دژی مستحکم بود راه پیدا کنند.
اما به هر حال تاریخ این ارگ نسبتا ناشناخته است و تنها با کاوشهای دقیق باستان شناسی که تا کنون در آن انجام شده است می توان به قدمت دقیق آن دست یافت. قدمت این ارگ زیبا ، تخریب ارگ بم و معرفی بیشتر آن در سالهای اخیر باعث شده است ارگ راین بیش از گذشته مورد توجه گردشگران قرار گیرد و با معرفی بیشتر آن می توان راین را به عنوان یکی از قطب های جالب توجه گردشگری کشور تبدیل کرد. در این میان مدیر روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان در مورد برنامه های جدید ی که در مورد این ارگ تاریخی اجرا خواهد شد می گوید: قرار است غرفه هایی برای ارایه صنایع دستی این منطقه از جمله قالی بافی و چاقو سازی به صورت رایگان در اختیار صنعتگران دستی شهر راین قرار گیرد.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:42 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

ارگ کریمخانی

ارگ کریمخانی

ارگ کریمخانی قصر سلطنتی و اندرونی کریم خان زند (م. ۱۱۹۳) حاکم شیراز بوده است که در سال ۱۱۸۰ ه.ق به دستور وی ساخته شد و در حال حاضر در شمال شرقی شیراز، در حوالی میدان شهدا واقع شده است.
کریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت کرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و کشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار کارگران قرار داد. در مدت زمان کوتاهی بنای ارگ ساخته شد.
میدان کریم خانی به عنوان تأسیسات و ارسن شهری شامل سه بخش می شد:
۱) بخش سیاسی که شامل عمارت کلاه فرنگی و دیوانخانه بود.
۲) بخش اقتصادی که شامل بازار وکیل می شد.
۳) بخش نظامی که شامل میدان مشق می شد.
در این میدان، ارگ به عنوان خانه پادشاه و هسته اصلی میدان عمل می کرد. درساختن ارگ، معماری نظامی و معماری مسکونی هر دو با هم به کار رفته است چرا که ارگ خانه پادشاه می بود و باید از ضریب امنیتی بالایی برخوردار باشد. بنابراین دیواره های بیرونی که همانند دیوارهای یک قلعه نظامی است، بسیار مرتفع است.دیواره بنا در پایین ۳ متر ضخامت دارد و به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آن در بالا به ۲.۸ متر می رسد. و در قسمت بالا دیوارکی جانپناه دارد که محل استقرار سربازان بوده، تیرکش هایی نیز در این دیوار تعبیه شده که برخی کوچک هستند و حالت مورب دارند که محل قرار دادن تفنگ و اسلحه بوده و دیگر سوراخ های بزرگتری که برای راندن دشمن بوده است. هشتی ورودی آن فضای بزرگی است که یک در به باره بند (اصطبل) داشته و در حال حاضر مکان فروش بلیط است و در مقابل دری دارد که به پشت بام می رفته. همچنین در داخل هشتی چند طاق نما برای نشستن وجود دارد. هشتی ارگ نسبت به هشتی دیگر خانه ها تزیینات کمتری دارد. در قسمت باره بند اتاق هایی مخصوص سر مهتر وجود داشته که هم اینک ویران شده است. این مکان در زمان پهلوی به عنوان زندان زنان مورد استفاده قرار گرفت، در وسط آن ساختمانی احداث شده بود که به هنگام مرمت ویران شد.
۴) حیاط خلوت در پای ۴ برج وجود دارد که حالت خدماتی دارند، بجز یکی از آنها که به هشتی راه می یابد و در واقع باره بند بوده. این اطاق که .........؟ اتاق و دستشویی داشته، مخصوص خدمه بوده. برج ها دارای سه طبقه اندکی راه آنها از درون همین حیاط خلوت هاست. از داخل حیاط پلکانی به طبقه دوم می رود و از آنجا به وسیله یک رشته پلکان به طبقه سوم می روند یعنی از طبقه اول به طبقه دوم راهی وجود ندارد. در حمام داخل ارگ از طریق یکی از همین حیاط خلوت ها بوده که بعداً در دیگری از داخل خود حیاط ارگ به حمام گشوده می شود. این حمام همانند سایر حمام ها دارای سر بینه و گره خانه است. سر بینه آن نیز شامل یک رختکن و یک حوض چندضلعی در وسط می باشد که به وسیله آهکبری تزیین شده است. از آنجا نیز وارد برزخ سوم شده که یک راه به واجبی خانه و یک راه به تخت گرم خانه حمام دارد. در درون گرمخانه سر در خزینه وجود دارد. در زیر خزینه آب گرم تون حمام قرار گرفته است.
ارگ کریمخانی قلعه ای مستطیل شکل است که در هر یک از اضلاع آن برجی از آجر به ارتفاع ۱۵ متر ساخته شده است. مابین اضلاع شمالی، جنوبی و غربی، ایوان بزرگی متشکل از یک تالار و ۲ اتاق سه دری بزرگ قرار دارد.
در جلو هر سه ایوان مزبور دو ستون سنگی محکم به ارتفاع ۸ الی ۹ متر به چشم می خورد. همچنین طبق معماری دوران زندیه حوضی ۴ گوش در جلو هر ایوان ساخته شده است که آب آنها از آب رکناباد تأمین می شده.
ضلع شرقی ارگ دیوار بلندی است که درب ورودی در وسط آن قرار دارد. بر بالای سردر ورودی صحنه ای از جنگ رستم و دیو سفید به وسیله کاشی های هفت رنگ لعابدار تصویر شده است.
حمام خصوصی پادشاه و راهرو و اتاق نگهبانان نیز در پشت همین دیوار ساخته شده اند. در جلو این ایوان نیز دو ستون چوبی قرار دارد و حوضی چهارگوش نیز در جلو ایوان خودنمایی می کند. مساحت حیاط قصر ۱۲.۸ × ۹۳.۶ متر است.
شالوده و دیوارهای ارگ از سنگ ساخته شده اند و برای ساختن بقیه بنا از خشت پخته استفاده شده است. تزیینات داخلی، شامل قاب ها، ازاره هایی از سنگ مرمر یزد و تبریز و آیینه های بزرگی از روسیه، ترکیه عثمانی و اروپاست. نقاشی قسمت های بالا و سقف اتاق ها با آب طلا و لاجورد و رنگ های گیاهی و معدنی رنگ آمیزی شده اند. نقش های اطاق ها اغلب گل و گیاه و به شکل ترنج و اسلیمی است. ارگ از نوع بناهای سه ایوانه است که ضلع ورودی آن به بخش خدماتی اختصاص دارد.
پس از منقرض شدن حکومت زندیه و روی کار آمدن سلسله قاجاریه ارگ به دارالحکومه تبدیل شد و مکانی برای استقرار یافتن والیان و حاکمان فارس گردید و تا اوایل سلطنت پهلوی نیز وضع به همین منوال بود. در زمان استانداری شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما (متولد ۱۲۳۶ ، متوفی ۱۳۱۸ ه.ش) به دستور وی کاشی کاری های ارگ ترمیم شد.
در واقع در زمان حکومت قاجاریه به دلیل خصومت قاجاریان با زندیان، نقاشی ها و کاشی کاری های زندیه کلنگی شدند و نقاشی ها و تزئینات قاجاریه جای آن را گرفتند. امروزه یکی از ارکان مرمت بناهای زندیه آن است که نقاشی ها و تزیینات آنها را از زیر نقاشی های قاجاریه بیرون آورده و به نمایش بگذارند.
در زمان سلطنت رضاخان پهلوی بین سال های ۱۳۲۰-۱۳۰۴ و بعد از آن ارگ به عنوان زندان بزرگ شهر در اختیار شهربانی قرار گرفت. در طول این مدت تمام آثار نقاشی و مقرنس کاری اتاق ها را با گچ پوشاندند و اکثر اتاق ها و تالارها به وسیله چندین دیوار به صورت سلول های کوچکی در آمد.
در سال ۱۳۵۰ ساختمان ارگ در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت و کار مرمت و بازسازی آن مورد توجه قرار گرفت. بازسازی بنا در سال ۱۳۵۶ آغاز شد. در بازسازی ارگ برای حفظ اصالت بنا دقت فراوانی شده و نقاشی های زیبای آن از زیر گچ کاری ها بیرون آمده است.
ارگ کریمخانی در سال ...؟ ذیل شماره ۹۱۸ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
 

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:43 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

اروپا و مهاجران آن

اروپا و مهاجران آن

ایلیا جزایری:«مهاجران نیاز به اروپا دارند و اروپا به مهاجران نیاز دارد.» کوفی‌عنان دبیرکل سازمان ملل متحد، پیش‌تر در برابر پارلمان اروپا، این‌گونه سخن گفته بود. مشکل در اینجاست که مهاجران همچنان به اروپا نیاز دارند اما گویی اروپا جلوی نیاز خود به آنها را گرفته است؛ بلکه در تلاش است تعداد زیادی از آنها را «پشت درها» قرار دهد. کشورهای اروپایی چندی است شعار «پایان دادن به مهاجرت‌های غیرقانونی» را سرلوحه خود قرار داده است. این‌گونه بود که طرح‌های بسیاری پیشنهاد شد که آخرین آنها طرح «کارت آبی»، بود به سان همان کارت سبز یا «گرین کارت» آمریکایی. که خارجی‌های مقیم در ایالات متحده از آن به عنوان کارت شناسایی و اقامت خود استفاده می‌کنند. آبی‌رنگ اروپا است. پروژه «کارت آبی» اروپایی چند هدف را به‌طور همزمان پی می‌گیرد نخست به پایان دادن به مهاجرت‌های غیرقانونی به اروپا، دوم: برنامه‌ریزی راه‌حلی بررسی شده برای مقابله با مشکل پیری که قاره اروپا را تهدید می‌کند. سوم؛ تلاش برای همسان‌سازی شرط‌های کار. برخی پیش‌بینی‌ها می‌گوید که اروپا در دهه آینده نیاز به ۲۰ میلیون مهاجر دارد. برخی از آمارهای رسمی حاکی از آن است که در حال حاضر، هشت میلیون مهاجر در اروپا حضور دارند. به هر حال، مهاجران امروزه موضوع بحث‌های بزرگ و فراوانی در اروپا هستند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از سال ۱۹۹۹، بحث و بررسی «سیاست هماهنگ مهاجرت» را آغاز کرده بودند. این سیاست سعی دارد مسئله را با دیدگاه گروهی اروپا حل و فصل کند و قانونگذاری‌ها در این خصوص را همسان‌سازی کند. در این چارچوب یکی از مهم‌ترین پرونده‌ها در مقابل ریاست فرانسه بر اتحادیه اروپا، گشوده شده است که سعی دارد که آنچه در «میثاقنامه اروپا برای مهاجرت و پناهندگی» نامیده می‌شود، دست یابد. بدون شک «نیکلا سارکوزی» سعی دارد این «میثاقنامه» یکی از «موفقیت‌های اروپایی»اش باشد. موفقیتی که چه بسا بتواند موجب پیروزی‌های بعدی او در انتخابات آینده فرانسه از جمله انتخابات ریاست‌جمهوری باشد. باید توجه داشت که دوره ریاست‌جمهوری در فرانسه از دور دوم ریاست‌جمهوری ژاک شیراک رئیس‌جمهور سابق این کشور، از هفت سال، به پنج سال کاهش یافته است. این بدین معنی است که به محض پایان یک انتخابات ریاست‌جمهوری در فرانسه، زمینه‌سازی برای انتخابات آینده، آغاز می‌شود. همچنین، ساختار انتخاباتی فرانسه، به مسئله مهاجرت بسیار حساس است و می‌توان شعارهای انتخاباتی را برگرد آن متمرکز کرد. آنگونه که وزیر کشور فرانسه در جمع وزرای کشور، کشورهای ۲۷ گانه عضو اتحادیه اروپا در هفت ژوئیه گذشته مطرح کرد، «میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» در صیغه کنونی خود تاکید دارد که مهاجران می‌توانند «برگ برنده‌ای» برای کشورهای اتحادیه اروپا باشند. در این‌باره متن پیش‌نویس میثاقنامه بسیار روشن و آشکار است.این پیش‌نویس به دلیل «واقعیت دموگرافی کشورهای اروپایی و بازار کار در آنها»، به مهاجران به عنوان برگ برنده، می‌نگرد. عبدالله واد رئیس‌جمهور سنگال در این‌باره آشکارتر و صریح‌تر از همه سخن گفت هنگامی که به این نکته اشاره کرد که هدف از طرح «اتحادیه مدیترانه‌ای»، فراهم کردن نیروی کارگر برای اروپاست. جالب توجه است تاکیدهایی که روی «میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» صورت می‌گیرد، آنگونه که انتظار می‌رفت از سوی کسانی نیست که خواستار کاهش فشار روی مهاجران هستند، بلکه از سوی کسانی است که دیگران را متهم به «تساهل» در برابر این مسئله و توجه نکردن به خطرهای آن می‌کنند. اولین مسئله‌ای که این گروه درباره خطرهای مهاجرت مطرح می‌کنند، تاثیر منفی آن به هویت ملی کشورهای مهاجرپذیر است. برخی نیز در سخن گفتن از «از هم‌گسیختی فرهنگی» ناشی از واقعیت دموگرافی به وجود آمده از مهاجرت، تردید نمی‌کنند. آنچه که به صراحت گفته نمی‌شود اما در حقیقت حرف دل و مقصود مطرح‌کنندگان این سخنان است. این است که افزایش تعداد مهاجران مسلمان باعث شده که این گروه در انتخابات تعدادی از کشورهای اروپایی، دارای وزن و تاثیرگذاری می‌شوند. برخی دیگر، مشکل «زبان» را مطرح می‌کنند و خواستار آن هستند که کمترین شرط برای پذیرش مهاجری، آشنایی او با زبان کشور مقصد باشد. مسئله شناخت زبان برای «دریافت تابعیت» خود را به‌طور جدی‌تر مطرح می‌کند. سوال‌های بسیاری در این‌باره مطرح می‌شود از جمله اینکه: چگونه فردی می‌تواند فرانسوی یا آلمانی شود بی‌آنکه بتواند به زبان‌های فرانسوی و آلمانی، به‌خوبی سخن بگوید؟ پرونده بحث‌برانگیز مهاجرت با چالش‌های چندی روبه‌رو است. به گفته وزیر فرانسوی، میثاقنامه اروپایی برای مهاجرت و پناهندگی» ابتدا معتقد است که اروپا نباید قلعه یا نونلی باشد که هر کس که بخواهد و هر زمانی که بخواهد، از آن عبور کند؛ اما چگونه بر نسخه‌ای که در این‌باره پیچیده شده این است که اروپا خود مهاجران خود را «انتخاب» کند، یا به عبارتی، کسانی را که به آنها نیاز دارد، بپذیرد. این راه‌حل هوشمندانه‌ای برای اروپا به نظر می‌رسد. به عبارتی شاید این‌گونه اجرا شود که تعداد «مهاجران قانونی» افزایش یابد بدون آنکه به تعداد کسانی که زیر چتر «غیرقانونی‌ها» قرار می‌گیرند، کاهش جدی تحمیل نمی‌شود. به علاوه اینکه تصمیم‌های بسیاری که با هدف پایان دادن به مهاجرت‌ها گرفته شده مانع از ورود تعداد زیادی از مهاجران با استفاده از روزنه‌های مختلف موجود در قوانین یا روزنه‌هایی که گاهی با بدن‌های خود در سیم خاردارها ایجاد می‌کنند، نشده است. این تصمیم‌ها همچنین نتوانسته حرکت قایق‌های «سری» مهاجران از جنوب دریای مدیترانه به شمال آن نشده است، قایق‌هایی که گاهی بستر دریاها سرنوشت آنها و سوارشان را رقم می‌زند و گاهی نیز به مقصد می‌رسند. هرچه باشد اطلاعات حاکی از آن است که اینگونه سفرها ادامه دارد اما گاهی سخن گفتن از آنها در رسانه‌ها کاهش می‌یابد. یکی از شعارهایی که امروزه کشورهای اروپایی سرلوحه خود قرار داده‌اند، «گشودن درها در برابر جهان» است. کشورهای اروپایی اما با فشارهای خود، دستیابی به اجازه ورود و ویزا را گاهی به مسئله محال تبدیل می‌کنند. مسئله‌ای که گاهی اروپا را به قلعه شبیه می‌کند. به هر حال مسئله مهاجرت در اروپا جدی است و به‌طور جدی درباره آن بحث می‌شود.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:45 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

از خارگ تا اسالم با یاد جلال آل احمد

از خارگ تا اسالم با یاد جلال آل احمد

اوایل خرداد بود و هنوز هفت صبح بود. اما گرما دمدار بود و مرطوب، و نسیم خنکی از گوشه ناشناسی از دریا در آن می تراوید. خوشم می آمد که ماسه نرم فرودگاه را که غباری از آن بر نمی خاست با پا بپراکنم. حالت کودکی را پیدا کرده بودم که در عالم تخیلات خود به سرزمین عجیبی گام گذاشته است و در هر آنی به انتظار کشف تازه ایست. و نمی دانم چرا گمان می کردم آن چه پا بر آن نهاده ام چیزیست یا جاییست جدای از آن چه در اوراق کتابها دیده ام.
● از کتاب خارگ، دُر یتیم خلیج
ـ سفرنامه اسالم گیلان
بسان چشم بر هم زدنی گذشت، روزی که جلال پای بر ساحل خارگ گذاشت و کلمات بالا را در قالب کتاب "خارگ، در یتیم خلیج" نوشت تا روزی که در کنار ساحل دریای خزر، بریده از همه کس روح ناآرامش را به آرامش ابدی دریا پیوند داد. فقط ده سال، راهی طولانی از خلیج فارس تا دریای خزر. از خارگ، شمال غرب استان بوشهر تا اسالم، شمال غرب استان گیلان، از دریا به دریا، از بودن تا نبودن. کوتاهی زندگی اش را انگار فهمیده بود که آرام و قرار نداشت. گویند اسپند روی آتش بود. به همین دلیل بود که بقول دوستانش تند تند می نوشت و حوصله گذاشتن فعل و فاعل در جملاتش را هم نداشت.
اکنون در راهم. در راه اسالم. آخرین مکان بودن جلال. جاده قزوین، تا چشم کار می کند جاده است و دشت. آسمان را ابرهای سیاهی پوشانده است. بوی بی قراری و تلاطم در فضا موج می زند. آسمان هر لحظه تیره تر می شود. روح پرتلاتم جلال در عمر کوتاه ۴۸ ساله اش را میتوان در ابرهای نا آرام بهاری حس کرد. ابرهایی که در تمامی روزهای سال گذشته در خواب بودند. و ناگهان بغض شان سر باز می کند. چنان خود را به تن جاده می سایند و شلاق رگبار بهاری را بر سر ماشین می کوبند که جز توقف در کنار جاده گریزی نیست. صدایی در گوشم می پیچد: "نیم قرن نیامدید چه اتفاقی افتاد؟ حالا می خواهید بیایید چکار؟" اما مگر میشود که نرفت. از آنروزی که تلفنم زنگ زد و دوستی به تالش دعوتم کرد تمام رویای چندین ساله در ذهنم روشن شد. دیدن تالش بهانه ام بود. این را از همان اولین سوال که ازش پرسیدم فهمید: "می خواهم خانه جلال را ببینم!" پرسید: "جلال کیست؟" و این سوال آزار دهنده چقدر بارها در گوشم تکرار شد در شهری که هنوز آخرین نفس های جلال در فضایش موج می زد.
رگبار باران تا قزوین ادامه دارد و بعدش این جاده های خلوت است که پاهایت را به شوق زودتر رسیدن بر پدال گاز می فشارد. شهر ها را یکی یکی می گذرم: کوهین، لوشان، منجیل، رودبار، رشت، فومن، صومعه سرا، ماسال، رضوانشهر و اسالم، چسبیده به شهر تالش، جاییکه مسافران نوروزی به محض رسیدن به آن، یاد شهر آستارا می افتند و اینکه اگر با سرعت برانند می توانند بعد از یک ساعت به شمالی ترین نقطه استان گیلان و هم مرز با جمهوری آذربایجان برسند و از نعمت خرید اجناس بنجل و ارزان روسی بهرمند گردند. درباره نام این شهر گفته شده که در آغاز آهسته‌رو بوده زیرا کاروانان و مسافران زمانی‌ که به این منطقه مردابی ساحلی می‌رسیدند ناچار به حرکت آهسته‌تر می‌شدند. همان نام "اوسته رو" یا "هوسته رو" تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده است.
● طبیعت زیبای استان گیلان
بعد از خوردن نهار آنهم از نوع ماهی سفیدش در یکی از روستاهای زیبای تالش و هنگامی که دیگر همراهان را چرت سنگینی فرا گرفته، فرصت را مغتنم شمرده و به دوست میزبان اشاره می کنم که برویم. می دانستم آنچیزی که من در جستجویش هستم برای همراهان جذابیتی ندارد و این را در شهر اسالم به چشم دیدم. می پرسد: "آدرس یا نشانی داری؟" میگویم از موسپیدها که بپرسیم خود همه نشان است که کاش نپرسیده بودم تا شرمنده موی سپیدشان نمی شدم. از موسپید های برنج فروش تا کتاب فروش و کباب فروش و ماهی فروش. همه جوابها شبیه هم بود: "نمی دانیم". یاد سوال جغرافی دوران مدرسه می افتم: "مرکز چوب ایران کجاست؟" و حالا بدنبال جوابم: "اسالم مرکز چوب ایران یا آدمهایی از جنس...؟" از موسپیدها که ناامید شدم رفتم سراغ جوانی تو مغازه عکاسی که عکس تمام مناظر و دیدنی های اسالم و تالش را به دیوار زده بود. پرسیدم: "عکس خانه جلال کو؟" گفت خانه را آب گرفته و چیزی از آن باقی نمانده. گفتم از همان باقی نمانده اش هم می توانستی عکسی بزنی. با تعجب نگاهم کرد و گفت: شرمنده!. نیمچه آدرسی می دانست آنهم نه با اطمینان. خیابانی با نام جلال تمام آنچیزی است که او می دانست. آمدیم و آمدیم تا رسیدیم به تابلویی با نام جلال آل احمد، نصب شده در خیابان اصلی شهر اما بین دو کوچه نزدیک به هم که معلوم نیست اولی کوچه جلال است یا دومی. شانسی اولی را انتخاب می کنیم و وارد کوچه ای می شویم که در دور دست ها و انتهایش دریا نمایان است. رگبار شدید بهاری که شب قبل باریدن گرفت، درختان جنگلی را شسته و هوا را لطافت خاصی بخشیده است. بوی مرطوب و سکر آور برگهای جنگلی روی علفزار شبنم نشسته، فضا را انباشته است. ابرهای بهاری انگار هنوز هم دلِ کندن از این جنگل و دریا را ندارند و به همراه نسیم ملایمی که از سوی دریا می وزد گستره نیمه روشن آسمان را درمی نوردند.
● کومه ماهیگیران محل نگهداری کلیه وسایل ماهیگیری
یک دستم به دوربین فیلمبرداری است تا این همه مناظر زیبای طبیعی را از دست ندهم و دست دیگرم به فرمان تا چاله های پرآب باران را که تمام عرض جاده خاکی جلال را پوشانده با کمترین تکان و لرزش رد کنم. دست دیگری ندارم تا با صدای استاد افتخاری و غزل زیبای عطار که فضای ماشین را پر کرده روی فرمان ضرب بگیرم: "ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش، بر در دل روز و شب منتظر یار باش..." زنان با لباسهای شاد و رنگارنگ محلی تو حیاط های بدون دیوار و حصار گرم کارند. هر چه به دریا نزدیکتر می شوم از تراکم درختان جنگلی کاسته می شود. ده دقیقه ای زمان لازم است تا رسیدن به دریا. دریایی که آرام است و طوفان دیشب متلاطمش نکرده. انتهای جاده در کنار ساحل به تعدادی از مسافران نوروزی ختم می شود که اطراف کلبه های کوچک و رنگارنگ ساخت شهرداری سرگرم تفریح هستند.
● کلبه های رنگارنگ ساخت شهرداری
بدنبال تابلویی از نشانی خانه جلال می گردم، خبری نیست. می خواهم از مسافران بپرسم اما بی خیال می شوم. در سمت راست انتهای جاده کلبه ماهیگیری قرار دارد با چند تایی قایق. درون کلبه چند نفری هستند، مشغول خوردن چای و خسته از سفر دریا انگار. یکی از آنها رو به من می گوید ماهی تمام شد. می گویم ماهی نمی خواهم. دنبال خانه جلال می گردم. به تعجب نگاهی به من و نگاهی به یکدیگر می اندازند و آنکه بنظر جوانتر از بقیه می آید از کومه ماهیگیری می زند بیرون. می گوید چیزی از آن خانه باقی نمانده که بخواهی ببینی. می پرسم شما جایش را می دانی؟ نفس عمیقی می کشد و می گوید بچه که بودیم می آمدیم اینجا بازی. اینجا جنگل بود و تا دریا فاصله زیادی داشت. کلبه جلال اینجا بود. می آمدیم اطراف این خانه و حتی روی پشت بام آن بازی می کردیم. روزهای خیلی خوبی بود. تمام اینجا برایم خاطره است. حیف...
● ۲ شهریور ۱۳۴۷، اسالم گیلان، جلال (سمت چپ) در کنار مصطفی شعاعیان
بعد ها آب دریا شروع کرد به بالا آمدن، تا رسید به اینجا. خانه جلال و دیگر خانه ها را آب خراب کرد و چیزی از آنها باقی نگذاشت. با دست اشاره می کند با چند متر آنسوتر و می گوید این چند تکه سنگ باقی مانده از خانه جلال است که دریا هیچ نشان دیگری را باقی نگذاشته. چشم که می گردانم چند تکه سنگ می بینم بر کناره آب که دریا احاطه شان کرده است. انگار جلال بر یکی از همان سنگها نشسته و دفترچه معروفش در دست مشغول نوشتن است. بیاد خاطره طنز ایرج افشار می افتم، صاحب مجله "راهنمای کتاب" که نقل می کرد چند بار او را در سفرهای دور و دراز دیدم پویا و کنجکاو. روزی بر ساحل خلیج فارس در دیهی از بندر بوشهر، بامدادی که هنوز آفتاب نتابیده بود گرم نوشتن دیدمش. پرسیدم چه می نویسی؟ گفت: "خزعبلاتی که در آینده اباطیل شناسان و نبش قبر کن هایی چون تو از آن نان بخورند".
● چند تکه سنگ بر کنار آب، تنها بازمانده از خانه جلال
اینجا همان کلبه ای است که آیت الله طالقانی پسر عموی جلال در مورد آن می گوید: "جلال دو هفته قبل از فوتش اصرار زیادی داشت تا در این کلبه مهمانش باشم. می گفت دل پر دردی برای درد دل دارم." خانه اسالم جلال تکه زمینی بود که میرزای توکلی به او داده بود و جلال با دست خود خانه ای به شکل لانه زنبور و شش گوش در آن ساخت. جلال در طول زندگی کوتاه اما پرشتاب و پرشور خود حس حسادت خیلی ها را برانگیخت حتی برخی از نردیکترین دوستان و کسان خود را، به گمانم حتی از حس حسادت دریا هم بی نصیب نماند تا کمکی باشد برای این بشر خاکی تا گرد فراموشی را بر نام جلال و کاشانه اش بکشد. می پرسم از مسافرانی که به اینجا می آیند کسی متوجه می شود که اینجا خانه جلال است؟ می گوید نه. می گویم تابلوی راهنما ندارد اینجا؟ می گوید نه. می پرسم سازمان میراث فرهنگی برای حفظ این بنا کاری نکرد؟ می گوید یکبار آمدند ولی گفتند چون سن بنا زیر صد سال است طبق قانون سازمان نمی توانیم از آن حفاظت کنیم. گفتم لااقل می توانستند دیواری اطرافش بکشند برای محافضت از دریا تا وقتی که سن بنا شد صد سال. گفت این هم فکری است ولی دیگه دیر شده.
مسافران نوروزی کمی آنسوتر سرگرم بازی و پختن کباب هستند. کسی متوجه اینسوی آب نیست. دیگه موقع برگشتن است. صدایی در گوشم زنگ می زند که نمی دانم کجا شنیده ام: "چندی بر کنار این ساحل ماندی و رفتی. و حالا سالهاست که این امواج برای بوسیدن جای پایت می آیند و می روند".

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:48 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

از خطابه‌گویان و راه‌یابان دیروز تا راهنمایان امروز

صنعت گردشگری در سال‌های اخیر به‌عنوان مهمترین مقوله در امر پیشرفت جوامع نقش داشته است.صنعتی که از گذشته‌های دور البته نه به شکل امروزی وجود داشته زیرا مردم روزگاران پیشین نیز به سفر کردن علاقه داشته و اهمیت آن را دریافته بودند. هر چند به سفر کردن علاقه داشته و اهمیت آن را دریافته بودند. هر چند مسافرت و انتقال یافتن از یک مکان به مکانی دیگر بسیار سخت و دشوار بود اما مردمانی که به این مسئله توجه جدی داشتند نه از گرمای تابستان و نه از راهزنانی که در میان کوه‌ها کمین بسته بودند هراسی به دل راه نمی‌دادند و راه خود را برای رسیدن به آنچه در ذهن داشتند پیش می‌گرفتند. بسیاری برای تجارت، اندکی برای کسب علم و عده‌ای برای دیدار از بستگان و آشنایان به غرب رفته خود عزم سفر می‌کردند. اما از این میان عده‌ای نیز برای به پیدا کردن بهتر مسیر و آشنا شدن به مقاصد سفر خود اطلاعات کافی نداشتند و از همان‌جا بود که راهنمایان این گروه‌ها شکل گرفتند. عده‌ای که با اطلاعات و آگاهی خود نسبت به راه‌ها، جاده‌ها و مسیرهای دشوار و سهل می‌توانستند به مسافران کمک شایانی کنند. این رویه از گذشته تا به امروز ادامه داشته و در همین دوران نیز به پیشرفت‌هائی رسید. در جامعه امروز راهنمایان وجهه بهتری نزد مسافرین یافته‌اند و حتی دیگر به‌عنوان یک رشته به‌خصوص تحت آموزش قرار داده می‌شوند و وظایف بیشتری بر دوش آنها قرار گرفته است.در همین رابطه مسعودی مورخ و کارشناس می‌گوید: در صنعت گردشگری که عموماً به‌صورت دسته‌جمعی اجرا‌ء می‌گردد فردی که مهمترین نقش را در این میان بازی می‌کند، فردی که حاصل زحمات تمام آژانس‌ها است و می‌تواند این تلاش را به نقطه اوج برساند یا یکباره تمام آن را از میان برد راهنما و در اصطلاح لیدر تور است. شخصی که مورد اعتماد هر دو طرف مسافر و آژانس است و شاید بتوان گفت مهمترین نقش را در گردشگری ایفا می‌کند. حال نیاز است که شغل این شخص تعریف شد و حدود و مرز آن همراه انتظاراتی که طرفین از او دارند نیز مشخص باشد. این راهنمای تور می‌افزاید: این شغل اگر چه سابقه‌ای حدود ۴۰ تا ۵۰ ساله در کشور ما دارد ولی بتازگی مورد اهمیت قرار گرفته. زیرا در پی همان بی‌اطلاعی‌ها از کم و کیف دقیق صنعت گردشگری و به دنبال آن راهنمایان نیز خود گاهی از اهمیت شغل خود بی‌اطلاع هستند و طرف‌های آنان هم که تورگردان و مردم هستند نیز اطلاع دقیقی از تعریف این شغل و انتظاراتی که باید از او داشته باشند ندارد.وی می‌گوید: ابتدائی‌ترین راهنمایان در طی قرون ۱۴ تا ۱۸ تورهای بزرگی ترتیب می‌دادند که مسافران آنها را جوانان اشرافی تشکیل می‌دادند. راهنمایان آن دوره یا خطابه‌گویان عبارت بودند از کسانی‌که دارای فصاحت بوده و به چند زبان سخن می‌گفتند و به کلیه موضوعات اشراف داشتند مانند تاریخ، ادبیات، معماری و دیگر امور. سپس با نیاز به دانستن جغرافی برای طی راه به‌طور دقیق‌تر، به اشخاصی که در این زمینه از تبحر برخوردار باشند احتیاج پیدا شود لذا از خردمندان و آموزگاران شخصی یا مشاورین روحانی استفاده شد که به راه‌یابان معروف شدند.در دوران امپراتوری باستان از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا ۵۰۰ سال پس از آن تمدن‌های بزرگی مانند ایرانیان، یونانی‌ها، رومی‌ها و آشوری‌ها و مصری‌ها از طریق زمین و دریا به وسیله راهنمایان خود به نام Proemos یا نمایندگان و مدیران تورها به سفر خود ادامه می‌دادند.در دوران قرون وسطی به‌علت سقوط امپراتوری روم جاده‌ها، تجارت و اقتصاد نیز به افول و انحطاط کشیده شد.راهنمایان طی این دوران به نام‌های راه‌یابان، حافظان ایمنی حامیان و رشوه‌دهندگان معروف بودند. در دوره‌های بعد مانند رنسانس با به‌وجود آمدن صنعت و رشد دوباره تمدن تورهای بزرگ شکل گرفت که به نام دوره آموزش خوانده می‌شد.مسعودی می‌افزاید: در این دوره تصویر راهنمایان در نظر دیگران بهبود یافته بود و راهنمایان به‌عنوان آموزگاران مسافر شناخته می‌شدند. آنها در ایالات متحده پس از جنگ‌ شکل گرفتند و در جنگ پنسیلوانیا خانواده‌های کشته‌شدگان و عدم سوءاستفاده افراد سودجو، از طرف مسئولان تصمیم گرفته شده راهنمایان را پس از طی دوره با نصب کارت راهنمائی بر روی سینه آنها جهت هدایت خانواده‌ها به‌سوی اجساد فرزندانشان به پارک پنسیلوانیا اعزام کنند. همچنین این مورخ می‌افزاید: راهنمایان اروپا از انگستان و با کمک توماس کوک در سال ۱۸۴۱ با آموزش‌های لازم همراه با ارزشیابی و تدوین مقررات راهنمایان این رشته تعریف و ایجاد شد. موزه‌داران در این دوره از شهرت بسیار خوبی برخوردار بودند که به آنها Docent گفته می‌شد.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:50 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

از سفر دلزدگان

از سفر دلزدگان

معمولا خانواده­هایی که بچه مدرسه‌ای دارند، غیر از تعطیلات نوروز، تنها در تابستان­ها فرصت خوبی برای مسافرت پیدا می‌کنند.
البته مسافرت هم شرایطی دارد که شاید جور کردن آن برای همه به آسانی ممكن نباشد. اما گاهی با وجود فراهم بودن همه شرایط هم، میل‌ و رغبت زیادی برای سفر رفتن در خانواده وجود ندارد! یکی از علل این بی‌میلی، ایجاد حالت دل بهم خوردگی، رنگ‌پریدگی، عرق سرد، زیاد شدن بزاق، سردرد، سرگیجه، تهوع و استفراغ است که بیماری حرکت نامیده می‌شود.
بیماری حركت، اختلال شایعی است که در اثر حرکت‌های مکرر مانند حرکت ماشین، قطار و کشتی - در دریای متلاطم – به وجود می‌آید. این مشکل معمولا در سنین ۲ تا ۱۲سالگی شایع‌تر بوده و به تدریج با افزایش سن،کمتر می‌شود اما در همین دوره هم بدون درمان نیست. پس به‌جای فرار از مسافرت، تنها کافی است که راه چاره را یاد بگیریم.
● وقتی كه مغز گیج می‌شود
آیا می‌دانید مغز چگونه حرکت را می‌فهمد؟ از۳مسیر مختلف، پیام‌های عصبی به مغز می‌رسد؛ یک پیام از گوش داخلی (لابیرنت) ، حس حرکت، شتاب و سنگینی را به مغز رسانده و چشم‌ها با حس بینایی و بافت‌های عمقی بدن از طریق گیرنده­های عضلانی هم۲ پیام دیگر را برای درک حرکت به مغز مخابره می‌کنند تا بتوانیم تعادل و توازن خود را حفظ کرده و موقعیت خود را در فضا درک کنیم. وقتی ما عمدا حرکت می‌کنیم، مثلا وقتی راه می‌رویم، این اطلاعات رسیده از۳مسیر به‌وسیله مغز ما هماهنگ می‌شود.
اما وقتی ما در ماشینی نشسته­ایم که درحال حرکت است (حرکت ناخواسته) هماهنگی بین این قسمت‌ها انجام نمی‌شود و به نظر می‌رسد که ناسازگاری بین آنها وجود دارد. علت بیماری حرکت، طبق نظریه‌های موجود، همین ناسازگاری است.
● چشم‌های گوش می‌بینند
البته گاهی ممکن است بدون اینکه حرکت کنید هم دچار چنین حالتی بشوید و این وقتی است که نشسته‌اید و تصویری را تماشا می‌کنید که پیام حرکت را به مغزتان مخابره می‌کند. مثلا در شهر بازی تصاویر سینما ۲۰۰۰ را تماشا می کنید.
در این شرایط، چشم به مغز می‌گوید که حرکت وجود دارد اما گوش داخلی خبر از بی‌حرکتی می‌دهد. یا مثلا وقتی در اتومبیل نشسته‌اید و کتاب می‌خوانید، چشم شما پیام بی‌حرکتی و گوش داخلی، پیام حرکت را به مغز می‌فرستد و اینجاست که مغز دچار تناقض می‌شود و می‌توانیم بگوییم گیج می‌شود. بد نیست بدانید، احتمال ایجاد بیماری حرکت در زمانی که حرکت پیچیده‌تر است، بیشتر می‌شود.
مثلا در حرکت همزمان افقی و عمودی، این بیماری بیشتر ایجاد می شود؛ حركت‌هایی مانند حرکت کشتی،حركت اتومبیل در زمین ناهموار وپرواز هواپیما در هوای نامساعد.
دریازدگی هم نوعی بیماری حرکت است، مانند ماشین‌گرفتگی. فرقش این است که تعداد بیشتری از آدم‌ها را گرفتار می‌کند.
البته تمام اینها، یک نظریه و توجیه برای این بیماری است وگرنه قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. مثلا جالب است بدانید نابینایان هم ممکن است دچار بیماری حرکت بشوند.
اما اگر كسی اجزای درك ‌حس وضعیت را در گوش داخلی نداشته باشد، چنین حالتی برای او پیش نمی­آید. این قضیه، نشان می‌دهد که در درک حرکت، گوش داخلی نسبت به چشم، نقش اساسی‌تری دارد.
● ۱+۱۲ روش برای پیشگیری از دلزدگی در سفر
اگر شما هم مستعد این حالت هستید، بهتر است از روش‌های زیر برای پیشگیری کمک بگیرید؛ چون اگرچه معمولا این حالت با توقف حرکت درمان می‌شود اما در بعضی از افراد تا چند روز پس از پایان سفر هم ادامه می‌یابد.
هنگام حرکت به جهتی نگاه کنید که به سوی آن حرکت می‌کنید تا چشمان شما با گوش داخلی‌تان هماهنگ شود. اگر موقع حرکت به پایین نگاه کنید، چشم شما پیام سکون و گوش داخلی پیام حرکت را به مغزتان می‌فرستد و این ناهماهنگی شما را به دردسر می‌اندازد.
- اگر سوارماشین هستید، روی صندلی جلو بنشینید و به مناظر دوردست نگاه کنید. استفاده از تکیه‌گاه برای گردن هم می‌تواند به شما کمک کند.
- اگر سوارکشتی هستید، به عرشه بروید و به افق دور نگاه کنید.
اتاق خود را از کابین‌های روی عرشه بالایی و همچنین جلو یا وسط کشتی که تکان‌های کمتری دارند، انتخاب کنید.
- اگر سوار هواپیما هستید، کنار پنجره نشسته و به بیرون نگاه کنید.
- در جلوی هواپیما و روی بال‌های هواپیما تکان کمتر است. ترجیحا موقع بلیت‌گرفتن، این صندلی‌ها را انتخاب کنید.
- هنگام مسافرت، کتاب نخوانید و در قطار روی صندلی­هایی که خلاف جهت حرکت است، ننشینید.
- با مسافرانی که بدحال بوده و حالت تهوع و استفراغ دارند، صحبت نکرده و به آنها نگاه نکنید.
- قبل ازسفر، غذاهای چرب، شور و حجیم نخورید و بهتر است از خوردن لبنیات هم خود‌داری کنید. غذاهای سبک و خشک و میوه‌های حاوی آنتی‌اکسیدان، مانند لیموترش و آلبالو، برای قبل و در طول مسافرت مناسب‌ترند.
- از بوهای نامطبوع یا تند قبل و در طول مسافرت دوری کنید. خوردن غذاهای بودار (مثل تخم مرغ) و سیگار کشیدن مسافران در اتوبوس، ممکن است موجب بدحالی سایرین شود. بنابراین، اگر خودتان هم دچار این بیماری نمی­شوید، به‌خاطر رعایت حال دیگران هم که شده، سیگار نکشید و بوی غذا راه نیندازید. وجود تهویه مناسب هنگام مسافرت، در هر وسیله نقلیه‌ای می‌تواند مفید باشد.
- می‌توانید قبل از حرکت، طبق توصیه پزشک از داروهای پیشگیری کننده استفاده كرده یا دارو را همراه خود ببرید تا درصورت نیاز، مصرف کنید. البته معمولا این داروها صرف‌نظر از نوع‌شان، برای پیشگیری، اثر بهتری دارند.
- این بیماری معمولا مشکل جدی ایجاد نکرده و با روش­های گفته‌شده درمان می‌شود اما اگر شدید بود یا به‌تدریج شدت آن بیشتر شد، لازم است به پزشک مراجعه کنید.
- درمورد کسانی که شغل آنها ایجاب می‌کند دائم در سفر باشند (مثل خلبان‌ها و کارکنان کشتی)، معمولا نمی­توان از درمان‌های دارویی استفاده کرد چون این دارو‌ها حالت‌هایی مانند خواب‌آلودگی ایجاد می‌کنند. اما جالب است بدانید تمرین­های بیوفیدبک و ریلکسیشن می‌تواند درحدود ۷۶درصد موارد، علائم را در این افراد کم‌کند.
این تمرینات با کاهش اضطراب و تنش عضلانی همراه بوده و در کنار تمرین تنفس (نفس عمیق و طولانی) و درمان شناختی - رفتاری ، بسیار موفقیت‌آمیز است.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:52 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

استانبول و طعم دلچسب چای

استانبول و طعم دلچسب چای

این شهر نه تنها شهری هنری است كه دوستداران سنگ های قدیمی را به خود جذب می كند، بلكه بندری بسیار مهم در بوسفور و دریای مرمره به شمار می رود. این شهر در سال ۳۲۴ پس از میلاد مسیح توسط كنستانتین، امپراتور روم ساخته شد. آن هم درست در جایی كه سابقاً بیزانس نام داشت. قسطنطنیه به ترتیب پایتخت امپراتوری بیزانس (۴۵۳ - ۳۹۵) بود و بعدها هم به پایتخت امپراتوری عثمانی (۱۹۲۳ - ۱۴۵۳) تبدیل شد. ساخت پایتخت سلطنتی جدید خیلی سریع صورت گرفت (۳۳۰ - ۳۲۴) یعنی تنها شش سال برای ساخت آن زمان صرف شد. قسطنطنیه خیلی زود توانست پایتخت سیاسی - اقتصادی بیزانس و پایتخت مذهبی شرق مسیحی شود. در عین حال درگیری های ایدئولوژیك و بحث های روشنفكرانه نیز در آن جا رواج داشت. اولین دانشگاه آن نیز در سال ۳۳۰ پس از میلاد بنا شد. در واقع تمدن فرهنگی، فكری، مذهبی و هنری این شهر درخشش خاصی داشت.
فعالیت های تجاری گسترده قسطنطنیه، تجار خارجی را نیز به سرعت جذب كرد و كم كم دسته دسته گروه های مختلفی به سوی آن سرازیر شدند. نفوذ خارجی ها در قرن دوم و سوم شدت بیشتری گرفت. این مسئله سبب شد كه كم كم قسطنطنیه به زوال اقتصادی و سیاسی برسد. سال ۱۲۰۴ صلیبیون به تصرف آن پرداختند و تا سال ۱۲۶۱ آن را پایتخت خود قرار دادند.نام استانبول از سال ۱۴۵۳ به بعد روی شهر گذاشته شد. ترك ها در آن سال توانستند شهر را فتح كنند و آن را مقر دولت عثمانی قرار دهند. به این ترتیب نام شهر را نیز به میل خود تغییر دادند. در آغاز قرن پانزدهم جمعیت شهر در حدود ۵۰ هزار نفر بود، اما اواسط قرن شانزدهم ساكنان آن به ۵۰۰ هزار نفر رسیدند. كلیساها همگی به مسجد تبدیل شده و بناهای دیگری نیز برای تكمیل شهر در گوشه و كنار ساخته شدند. خیلی زود شهر در قالب اسلام فرو رفت. از قرن هجدهم به بعد، استانبول و نقاط اطرافش هدف توسعه طلبی شوروی سابق قرار گرفت. طی جنگ جهانی اول شهر و بندر آن توسط متحدان شوروی بلوكه شد. سپس فرانسه به اشغال آن پرداخت. بریتانیا و ایتالیا هم به نوبه خود از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۳ آن را به تصرف در آوردند. تا این كه بالاخره در سال ۱۹۲۳ كنفرانس لوزان آن را به ترك ها بازگرداند، اما ترك ها ترجیح دادند پایتخت شان را به آنكارا تغییر دهند. پس از جنگ جهانی دوم استانبول دوباره رونق اقتصادی خود را به دست آورد.هم اكنون نیز این شهر پایتخت اقتصادی تركیه است. استانبول امروز مركز صنعتی، تجاری و مالی كل كشوری است كه در قلب منطقه حاصلخیز كشت پنبه، میوه، زیتون و توتون واقع شده است. در واقع یك سوم تولیدات ملی تركیه تنها در این شهر صورت می گیرد. می گویند برای رسیدن به استانبول بهتر است از راه دریایی عبور كنیم. اما به اعتقاد ما بهتر است وقتی سوار بر كشتی بزرگ تجاری سفید رنگ راهی شهر می شوید چشمان خود را ببندید و تا زمانی كه به بوسفور نرسیده اید انرژی خود را هدر ندهید. از این جا به بعد دیگر می توانید با چشم بر هم زدنی شهر را تشخیص دهید و از آن لذت ببرید. استانبول كهن كه مناره های متعدد و با شكوهش تا آسمان بر افراشته شده، روی پیش آمدگی زمین ساخته شده است.دریای مرمره، در جنوب و ساحل درخشان و طلایی رنگ واقع در شمال، فضای بسیار مناسب جغرافیایی شهر را تعیین كرده اند. بناهای شهر منحصر به فرد هستند و از همه طرف مردم را جذب می كنند. استانبول هم اروپایی است و هم آسیایی. به هنگام مشاهده جذابیت های دیداری آن مدام به دنبال كلماتی مثل باشكوه، با عظمت و جذاب می گردیم، اما گاهی برای توصیف ناچاریم از واژه های پرهیاهو، پر هرج و مرج و درهم و برهم استفاده كنیم. استانبول امروزی آن قدر پرجمعیت و به هم ریخته است كه همه سرسام می گیرند.برای دیدار از شهر بهتر است اول سری به محله «امین اونویی» بزنیم. این محله در مجاورت بازارهای بزرگی واقع شده و ایستگاه راه آهن و بارانداز نیز در آن جا است. جمعیت این محله حدود ۱۰۰ هزار نفر است، اما روزانه بیش از دو میلیون نفر به آن جا آمد و شد می كنند. ایستگاه های اتوبوس و باراندازها به پل «گالاتا» ختم می شوند.
سر و صدای موتور كشتی ها، بوق ها، فریادها، اتومبیل های كوچك و بزرگ، كامیون ها، عابرانی كه شتابان خیابان ها را پشت سر می گذارند و همه وهمه چنانند كه گویی سال ها است زیر این پل افسانه ای قرار ملاقات داشته اند. بوسفور شبیه یك خیابان پهن پوشیده از آب است كه به جای اتومبیل، كشتی ها با آرامش دل انگیزی در آن رفت وآمد می كنند. در آب های ساحل طلایی رنگ، ماهی ها بی خیال به شنا مشغولند و ماهیگیران بی هیچ تاثری برای گذران زندگی استانبولی خود به صید آنها می پردازند و تعادل زندگی و چرخه بقای موقت را خاطر نشان می كنند. چرخه ای كه بیزانس سال ۶۵۸ پیش از میلاد را به شكل كنونی درآورده و خدا می داند كه بعدها آن را به چه صورتی در خواهد آورد.
برای فاصله گرفتن از تاریخ و افسانه ها بهتر است به یكی از قهوه خانه ها سری بزنید و با صرف چای سرخ رنگ و دلچسب روح انگیز استانبول را حس كنی، بد نیست به بازار مصری ها یا بازار بزرگ هم سری بزنید. جواهر فروشی های با شكوه و بازارهای كوچك از جمله بازار چای كه در فضای ۵/۱ متر مربعی حجره های آن در روز بیش از هزار معامله صورت می گیرد، رونق زندگی مردم را نشان می دهد.
هر چند این جا تركیه است، اما قهوه ترك بیش از اندازه گران شده و امروزه كمتر كسی فكر خوردن آن را به سرش راه می دهد. در عوض چای متداول ترین نوشیدنی است. برگ سبز آن در كوه های اطراف دریای سیاه پرورش می یابد و سپس به صورت غلیظ و سرخ در استكان هایی كوچك صرف می شود. به هر جا پا بگذارید از خیابان و میدان گرفته تا فروشگاه های مدرن و سالن های انتظار، شخصی را می بینید كه سینی بزرگ به دست گرفته و فریاد می زند:«چای !... چای!» نمی دانید از كجا بیرون می آیند یا به كجا می روند، اما وقتی به خودتان می آیید می بینید كه پنج استكان را خالی كرده اید.
پس از بازار بزرگ به محله بایزید می رسید، هر چند چای های این منطقه طعم خوبی ندارد، اما آن جا محله ای است كه گویی از دستبرد و هجوم سال ها و قرن ها مصون مانده است. مسجد قدیمی خاكستری رنگ و مرمرهایی كه نور آفتاب را به هزاران پرتو تبدیل می كنند نشان دهنده عظمت عثمانیان هستند. زمانی كه صدای اذان به گوش می رسد، میدان پر از پیرمردهایی با ریش و سیبل می شود كه سال های سال هر روز برای عبادت به این منطقه سرازیر می شوند. قرن ها است كه این محله به همین شكل باقی مانده است.
خیابان های استانبول همیشه پر است از كسانی كه با شتاب به سوی بازارهای میوه، ساندویچ فروشی ها و ... سرازیر می شوند. صدای قطار های درون شهری و تاكسی ها در میان فریا دهای ماهی فروشان گم می شود. ده ها هزار نفر می روند و می آیند. در این میان گاهی برای رسیدن به مقصد تنه می خوریم. عبور هر روزه از این خیابان ها با ماجراهای گوناگونی همراه است. عابران ترك بی هیچ واهمه ای خود را به درون این ترافیك جهنمی می اندازند و با هل دادن و تنه زدن به مقصد می رسند. تردد همیشگی مسافران و اتومبیل ها دیگر برای آنها عادی شده. دود سیاه رنگ حاصل از كشتی ها و اتومبیل ها آن چنان با هم مخلوط می شود كه ابر سیاه همیشگی ای بر فراز پدید می آورد.
آیا صوفیا
كلیسای آیا صوفیا در اصل در سال ۳۲۵ میلادی ساخته شد. امپراتور می خواست از این كلیسا، زیباترین و بزرگ ترین كلیسای ممكن در روی زمین را بسازد. دو معمار به همراه ده هزار كارگر و تلی از طلا شروع به كار كردند. سال ۵۳۷ كلیسا افتتاح شد. پس از فتح استانبول توسط عثمانیان كلیسا به مسجد تبدیل شد و سپس مناره هایی نیز به آن افزودند. سال ۱۹۳۵ آتاتورك تصمیم گرفت آن را به موزه ای فرهنگی تبدیل كند. گنبد های آن ۵۴ متر بالاتر از زمین قرار دارند و در مجموع ۱۰۷ ستون در داخل ساختمان وجود دارد.
مسجد آبی
این مسجد در قرن هفدهم بنا شده است و درست روبه روی آیا صوفیا قرار دارد. شش مناره هماهنگ و متقارن و موزاییك های آبی و سبز موجب شهرت آن شده اند. این مسجد كه مسجد سلطان احمد نام دارد به خاطر رنگ كاشیكاری هایش به مسجد آبی مشهور شده است.
قصر توپكاپی
در سال ۱۴۷۸ این كاخ بنا شد.دربار با شكوه سلاطینی كه نزدیك به چهار قرن در آن می زیستند واقعاً تماشایی است. سلیمان كبیر نیز بخشی را به حرمسرا تبدیل كرد كه هنوز هم قابل مشاهده است. درآشپرخانه این قصر، مجموعه بی نظیری از ظروف چینی ساخت چین و ژاپن چشم ها را خیره می كند. گنج های جمع شده در این قصر واقعاً بی نظیر است و می توان گفت كه در كل جهان رقیبی ندارد.
یره باتان سرای
برای ذخیره آب مورد نیاز برای مواقع ضروری، صدها مخازن در استانبول وجود داشت.«یره باتان سرای» در نزدیكی آیا صوفیا یكی از این مخازن است كه در دوره بیزانسی ها ساخته شد. طول آن ۱۴۰ متر و عرضش ۷۰ متر است. ستون های با شكوه این بنا كه از آب سر برآورده در محیطی مملو از نور و موسیقی دل انگیز آب جلوه خاصی دارد. این مخزن برای قصر توپكاپی مورد استفاده قرار می گرفت. در انتهای آن دو مجسمه از «مدوسا» به عنوان محافظ ستون ها قرار دارد.
در امتداد بوسفور خانه های متعددی به نام «یالیس» وجود دارد كه بین تپه و دریا، به سبك عثمانی و از جنس چوب ساخته شده اند. حدود سی خانه از این نوع هم اكنون پا برجا هستند. اگر خیلی سعی كنید شاید موفق شوید یكی از آنها را به قیمت ۵۰ میلیون دلار خریداری كنید.
 

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:53 AM
تشکرات از این پست
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

پاسخ به:مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر

استرالیا، سرزمین کانگوروها

استرالیا، سرزمین کانگوروها

●استرالیا، سرزمین كانگوروها
درباره یك قاره، به عنوان یك كشور عظیم، صحبت می‌كنیم. در واقع این كشور بزرگترین جزیره اقیانوسیه در اقیانوس كبیر محسوب می‌شود. بله، می‌خواهیم در مورد استرالیا مطالبی شنیدنی و خواندنی ارائه دهیم. این سرزمین پهناور به طور ناگهانی در سالهای اخیر راه ترقی و پیشرفت را طی كرده است. البته در این كشور مدرن، هنوز انسانهایی هستند كه به روش انسانهای عصر حجر زندگی می‌كنند. در واقع آنان ساكنان اصلی و اولیه استرالیا هستند و مردم حاضر در استرالیا همه مهاجرند و از كشورهای گوناگون به آنجا نقل مكان كرده اند. در ذیل به توصیف این كشور عظیم، اما كم جمعیت می‌پردازیم.
●استرالیا، سرزمین هفت رنگ
استرلیا ششمین كشور بزرگ جهان است. این سرزمین ۵۰ درصد بزرگتر از اورپاست، اما تراكم جمعیتش كمترین درصد را در جهان دارد؛ یعنی این طور برآورد شده كه در استرالیا در هر یك كیلومتر مربع دو انسان زندگی می‌كنند. استرلیا موقعیت جغرافیایی عجیبی دارد. در این كشور تضادهای زیادی دیده می‌شود. این كشور از لحاظ عجیب و غریب بودن آب و هوا، وجود حیوانات دیدنی، گونه های مختلف و محیط زیست مقام چهاردهم را در كشورهای مختلف داراست. مركز این سرزمین، پست و اطراف آن مرتفع است. در قسمت پست مركزی دریاچه ای به نام دریاچه تورنس واقع شده و در ساحل شرقی آن سلسله جبالی قرار دارد كه آن را سلسله آلپ می‌نامند. گفتنی است بلندترین قله آن ۳۲۴۱ متر ارتفاع دارد. آب و هوای استرالیا متفاوت است. قسمت مركزی آن خشك و سوزان و قسمت شرق و جنوب شرقی مرطوب و معتدل است. استرالیایی ها بیش از۳۰۰۰ ساعت در سال آفتاب می‌بینند. محصول استرالیا نیشكر، پنبه، غلات، گوشت گاو، پشم گوسفند و گوشت شترمرغ است. رودخانه های مهم آن دارلینگ و مورای است كه به یكدیگر متصل است. مساحت این كشور ۷۷۰۴۰۰۰ كیلومتر مربع می‌باشد. می‌توان شهرهای بزرگ استرالیا را ملبورن، سیدنی، آدلایدپرت، بندرداروین و پریسبان (در استرالیای غربی) نام برد. یولورو یك تخته سنگ به بلندی ۳/۶ و به عرض ۲و به قطر ۹/۴ كیلومتر می‌باشد كه یكی از زیباترین و منحصربه فردترین سنگهای استرالیا و جهان است. این سنگ بر اثر تابش خورشید تغییر رنگ می‌دهد، یعنی رنگ آن در سحرگاه با هنگام ظهر متفاوت است. استرالیا بیش از ۷۰۰۰ ساحل دارد و در سواحل آن سنگهای تزیینی بسیار زیبایی یافت می‌شود كه بسیار ارزشمندند. برای مثال در استرالیا جنوبی در كوبرپدی سنگهای تزیینی به وفور یافت می‌شود. علاوه بر سنگهای تزیینی با ارزش، در استرالیا طلا نیز یافت می‌شود. كالگورلی در استرالیای غربی معدنی از طلاست. در واقع استرالیا یكی از بزرگترین تولیدكنندگان طلادر جهان می‌باشد. در ضمن بلندترین راه آهن جهان در تقاطع نالاربورپلین است كه از نارینا در استرالیای غربی تا نزدیك واتسون در استرالیای جنوبی كشیده شده است. البته امروزه حدود ۴۷۸ كیلومتر از این خط راه آهن از بین رفته است. در استرالیا جاده ها و بزرگراههای طویلی نیز وجود دارد. برای مثال ایردركایگانا در استرالیای غربی بلندترین بزرگراه در استرالیاست كه ۱۵۰ كیلومتر طول دارد. در ضمن یكی از جاده های طولانی كه از پرت تا آدلاید كشیده شده ۲۷۰۰ كیلومتر طول دارد كه همه این جاده، اتومبیل روست. محیط زیست كشاورزی و حیوانیبلندترین حصارهای جهان در استرالیا قرار دارد.
حصار دینگو در مركز كویین لند حدود ۵۵۳۱ كیلومتر طول و ۱/۸ متر ارتفاع دارد. این حصار در دورتادور مراتع گوسفندان و شترمرغها ساخته شده، تا از دسترس حمله انواع حیوانات وحشی به دور باشند. در این كشور بیش از ۱۴۰میلیون راس گوسفند در مراتع و مزارع وجود دارد. پشم گوسفند استرالیایی از لحاظ كیفیت و كمیت در جهان اهمیت خاصی دارد و یك منبع صادراتی و اقتصادی برای این كشور محسوب می‌شود. به این ترتیب می‌توان افزود كه استرالیا بزرگترین صادر كننده پشم در جهان است. این سرزمین از لحاظ دام بسیار غنی است و بیش از ۲۴ میلیون راس گاو دارد كه در بخش صادرات پوست و گوشت گاو نیز جزو بزرگترین صادر كنندگان در دنیا می‌باشد. این سرزمین حاصلخیز بیش از۲۵۰۰۰ گونه گیاهی دارد كه از آن ها برای مصارف خوراكی و دارویی استفاده می‌كنند و این در حالی است كه در سراسر اروپا تنها ۱۷۰۰۰ گونه گیاهی وجود دارد. استرالیا از لحاظ زراعت و كشاورزی در
جهان مقام اول را داراست. كانگورو یك حیوان منحصر به فرد است كه فقط در استرالیا زندگی می‌كند و زیستگاه اصلی آن دراسترالیاست. برآورد شده كه بیش از ۴۰ میلیون كانگورو در این سرزمین یافت می‌شود. شترمرغ نیز یكی دیگر از گونه های جانوری استرالیاست كه از گوشت، پر و تخم آن استفاده می‌شود. كوالا نیز دیگر حیوان جالبی است كه فقط در استرالیا یافت می‌شود.
در این سرزمین جنگلهای وسیعی دیده می‌شود كه سبب خوش آب و هوایی و تنوع گونه های گیاهی و جانوری شده است. به طور كلی در این قاره، عجیب، غریب ترین حیوانات و گیاهان دیده می‌شود.
●تاریخچه ای كوتاه از تسخیركنندگان استرالیا
استرالیا توسط دریانوردان اروپایی تسخیر شد؛ زیرا تنها راه دستیابی به این سرزمین آب است. یكی از مدعیان كشف استرالیا «جودینهوداردیا»ی پرتغالی بود، چرا كه پرتغالیها در آن دوران در دریانوردی قدرتمند بودند. او در سال ۱۵۹۸ از پرتغال سفر دریایی اش را آغاز كرد و بعد از چند سال دریا نوردی به این سرزمین پهناور در اقیانوس كبیر رسید. او اولین اروپایی بود كه در سال ۱۶۰۱ به این سرزمین پانهاد. وی سرزمین جدید را «آرنهملند» نامید. ویلیام جانسزون هلندی در سال ۱۶۰۶ با كشتی اش به نام دایفكن به استرالیا رفت. او این سرزمین را «هلند نو» نامید. وی امیدوار بود كه بتواند در این سرزمین طلا، نقره و ادویه بیابد. او باور نمی كرد این سرزمین یك جزیره عظیم باشد. «جیمزكوك» دریانورد انگلیسی نیز در سال ۱۷۶۰ به سوی استرالیا رفت. او در ۲۲ آگوست ۱۷۷۰ این سرزمین را متعلق به انگلیس دانست. وی این سرزمین را به پادشاه جورج سوم، پادشاه وقت انگلیس تقدیم كرد. كوك قصد داشت این سرزمین را شكوفا كند. آنان در ابتدا به قسمتی از استرالیا پا نهادند كه بخش بیابانی استرالیا بود، اما كوك به این سرزمین خوش بین بود. در سفر بعدی او چند زیست شناس به نامهای دانیل كارل سلاندر و جوزف بانك را به همراه خود برد تا آنان بر این سرزمین مطالعه و وضعیف آنجا را مشخص كنند. كوك در ۲۹ آوریل ۱۷۷۱ كوك استرالیا را یافت كه آن را تاسمانیا نامید. او در آنجا زیباترین گلهای جهان را مشاهده كرد و با یافتن این مكان سبب شادمانی انگلیسی ها شد. گفتنی است این منطقه بسیار پردرخت بود. در ۲۳ آگوست همان سال جیمزكوك به طور رسمی استرالیا را یكی از مستعمرات انگیلس اعلام كرد و با جنگ و نزاع با بومیان و همچنین دیگر مدعیان كاشف استرالیا توانست پیروز شود. در آن دوران انگیلس وضعیت خوبی نداشت. تورم اقتصادی، جرم، جنایت و دزدی در آن بیداد می‌كرد.مردم برای سیر كردن شكمشان دست به هر خلافی می‌زدند.
زندانها پر از خلافكاران شده بود. انگیلس تصمیم گرفت خلافكاران و دزدان را به كشوهای مستعمره امریكا بفرستد تا در آنجا زندانی شوند، اما در سال ۱۷۸۱ كه استقلال امریكا اعلام شد، این كشور دیگر پذیرای دزدان و جانیهای انگلیسی نبود؛ پس باموافقت كاپیتان كوك زندانیها به جزیره تازه تاسیس فرستاده شدند؛ زیرا این سرزمین آنقدر وسعت داشت كه زندانیها را در آنجا نگهداری كنند. همچنین برای حاصلخیز كردن و آبادانی این سرزمین نیاز به نیروی انسانی بود كه برای این منظور از زندانیان استفاده كردند. آنان مجبور بودند بدون دریافت مزد بر روی زمینهای استرالیا كار كنند. لذا در ۶ دسامبر ۱۷۸۶ اولین گروه زندانیان با كشتی به استرالیا فرستاده شدند. البته زندانیان در این مسیر با وضعیت نامناسب كشتی ها، گرسنگی، بیماری و... روبه رو می‌شدند تا به استرالیا می‌رسیدند. در آنجا نیز باید به كارهای سخت با تن پوشهای نامناسب و غل و زنجیر مشغول می‌شدند و آنقدر كار می‌كردند تا همانجا می‌مردند. البته همه زندانیان، گناهكار و جنایتكار نبودند. عده ای از آنان مبارزان ایرلندی بودند كه با حكومت حاكم بر انگلیس مبارزه می‌كردند.اولین كشتی به همراه ۷۰۰ زندانی و ۱۵۰۰ داوطلب به سوی استرالیا حركت كرد كه اكثرشان مرد بودند. كاپیتان فیلیپ این كاروان را به استرالیا رساند و بعد از گشت و تفحص شهر امروزی سیدنی را كشف و نام این شهر را تعیین كرد. كم كم پای نظامیها نیز به استرالیا باز شد؛ چرا كه برای محافظت از زندانیان به نیروهای نظامی نیاز بود. ساكنان اولیه یا به عنوانی دیگر تسخیر كنندگان استرالیا، انگلیسی بودند و به ویژه زندانیان تعداد زیادی از افراد استرالیا را تشكیل می‌دادند. اگر به ساكنان امروزی استرالیا بگوییم كه احتمالا پدران و اجداد شما زندانیان خلافكار بوده اند ناراحت می‌شوند، اما نمی توان از حقیقت فرار كرد. كم كم ساختمان سازی در آنجا آغاز شد. جان مك آرتور یكی از تجار بزرگ انگلیس در سال ۱۸۱۰ به همراه همسر و فرزندش پا به استرالیا نهاد تا برای خرید پشم مرینوس و فرستادن آن به كشورهای اروپایی و آسیایی اقدام كند. در آن زمان مانند امروز پشم گوسفندان استرالیا بهترین كالا برای اروپا محسوب می‌شد. این خانواده جزو اولین خانواده هایی بود كه به استرالیا آمد. البته در میان زندانیان تعداد معدودی زن نیز دیده می‌شد.در قرن ۱۹ ماتیو فلیندر كه در نقشه كشی مهارت داشت به استرالیا سفر و نقشه آنجا را ترسیم كرد.در سال ۱۸۲۴ شهر كویین لند و در سال ۱۸۳۵ ملبورن و در سال ۱۸۳۶ آدلاید به عنوان شهرهای واقعی افتتاح شدند. اولین تلگراف خانه در سال ۱۸۶۲ در آدلاید برقرار و به سواحل شمالی و جنوبی تلگراف فرستاده شد. در سال ۱۸۵۱ در مناطق باتورست ذرات طلا به وفور یافت شد. در نتیجه انبوه جمعیت برای جمع آوری طلا به سوی آنجا آمدند. اولین خط راه آهن در سال ۱۸۷۲ در آلیس اسپرینگ بنا شد. تا آن زمان وسیله نقلیه در مناطق كویری و خشك، شتر بود، البته امروزه هنوز شترها برای نمایش و جذب توریست در بیابانهای استرالیا یافت می‌شود. كم كم استرالیا به شهرهای مختلف تقسیم شد و مهاجران از كشورهای مختلف برای كسب زمین و زراعت و دام پروری به سوی آنجا راهی شدند. نیروهای دفاعی استرالیا بنام ANZACS یعنی گروههای ارتشی نیوزلند و استرالیایی در ۲۵ آوریل سال ۱۹۰۰ شكل گرفت كه هر ساله روز برقراری این نیرو را جشن می‌گیرند. حال در ذیل به بیان تاریخ ساكنان اصلی استرالیا یا به زبانی دیگر بومیان استرالیا می‌پردازیم. بومیان استرالیا قدمت بومیان استرالیا به بیش از ۶۰۰۰۰ سال پیش می‌رسد. خصوصیت نژادی آن ها پوستی قهوه ای رنگ و موهای مشكی و مجعد می‌باشد. آنان مانند سرخ پوستان بدنشان را رنگ می‌كنند. البته مردم بومی استرالیا عقب افتاده ترین قبایل روی زمین هستند. مردم استرالیا در هنگام جشنها به رنگ كردن بدن خود می‌پردازند. آنان با زخمی كردن بدنشان، با خون جاری شده از زخم، بدن خود را رنگ می‌كنند. آنان مانند اجداد خود از طریق شكار و ماهیگیری زندگی خود را می‌گذرانند. دینگو كه شبیه سگ می‌باشد حیوان دست آموز و خانگی قبایل استرالیاست. بومیان به صورت قبیله ای زندگی می‌كنند. باید متذكر شد كه هنوز این قبایل در دل بیابان هاو جنگلهای استرالیا وجود دارند. البته با ورود سفیدپوستان به استرالیا بسیاری از آنان زیر تیر رگبارهای آنان قلع و قمع شدند و عده ای نیز به اسارت و بیگاری سفیدپوستان درآمدند اما كم كم تعدادشان روبه زوال رفت. امروزه حدود ۵۰۰ قبیله كه دارای زبانها و فرهنگهای مختلف می‌باشند در استرالیا یافت می‌شوند. در سال ۱۷۸۸ تعداد بومیان ۳۵۰۰۰۰ نفر بود كه در سال ۱۸۶۰ به ۵۰۰۰۰ نفر رسید. اكنون دولت استرالیا تا حدی بومیان استرالیا را كه ساكنان واقعی این سرزمین هستند حمایت كرده است. به این ترتیب جمعیتشان به ۲۳۰۰۰۰ نفر رسیده است. در ذیل به توصیف رسومات این قبایل می‌پردازیم. هر قبیله اسم و رسومات خاص خود را داراست كه ما به بیان گوشه ای از این رسومات عجیب می‌پردازیم:در یكی از قبیله ها در نزدیك بندر داروین برای نوجوانانی كه به سن بلوغ رسیده اند جشن برپا می‌كنند. نوجوان پسر ۱۳ تا ۱۵ ساله سرش را میان پای رئیس قبیله می‌گذارد. رئیس قبیله با یك تكه سنگ تیز لثه های نوجوان را برش می‌دهد و دندانهای جلوی فرد را با یك سنگ دیگر می‌شكند. آنان معتقدند درصورتی یك فرد می‌تواند پا به دنیای بزرگسالی بگذارد كه دو دندان جلویش شكسته شود. همچنین بدنشان را با گیاهان رنگی و خون بدنشان رنگ می‌كنند. آنان مردگان خود را دفن نمی كنند؛ بلكه در بالای تپه ای قرار می‌دهند تا گوشت و پوست مرده توسط لاشخورها خورده شود. سپس استخوانهای باقیمانده میان فرزندان و اعضای خانواده تقسیم می‌شود و به طور یادگاری از آن ها نگهداری می‌كنند. به دلیل وجود تراكم درختان اكالیپتوس، بومیان از پوست این درخت استفاده های زیادی مانند پارچه بافی و گونی بافی می‌كنند. در ضمن كانگورو یكی از حیوانات معروف در استرالیاست. این حیوان با دو پای بلند و دستهای كوتاهش در حالی كه بچه خود را درون كیسه در جلو سینه اش نگهداری می‌كند، بسیار تیزپاست. بومیان برای شكار این حیوان تدابیر زیادی دارند،برای مثال برای شكار كانگورو چند پوست درخت را نزدیك محل زندگی این حیوان قرار می‌دهند و خودشان درون آن پوسته ها می‌روند و با تیرو كمان منتظر كانگورو می‌شوند، همچنین بومرنگ یكی از ابزار شكار بومیان استرالیا محسوب می‌شود. همانطور كه می‌دانید بومرنگ را از چوب یا استخوان درست می‌كنند و یك وسیله هلالی شكل است كه یك طرفش را در دست می‌گیرند و بالای سرشان به چرخش در می‌آورند و پرتاب می‌كنند. جالب اینجاست كه این وسیله به نقطه موردنظر می‌رود و باز می‌گردد. البته پرتاب آن نیاز به مهارت فراوان دارد.
●علایق و فرهنگ مردم استرالیا
كمی هم در مورد علایق و فرهنگ مردمان استرالیا بخوانید:مردم استرالیا علاقه زیادی به ورزش دارند. از ۱۹ میلیون استرالیایی ۷ میلیون نفر به ورزشهای مختلف حرفه ای مشغول هستند كه تعداد كمی نیست. البته در استرالیا بیش از ۱۲۰ ملیت وجود دارد؛ زیرا یك كشور مهاجرنشین است. استرالیایی ها به برگزاری جشنها علاقه زیادی دارند. آنان همه جشنهای ملیتهای مختلف را در كشورشان برگزار می‌كنند. درضمن زبان اصلی آنان انگلیسی است. مردمان استرالیا بسیار خوش گذران هستند. آنان ایام تعطیل خود را به دشت و مراتع و سواحل دریا می‌روند و غذای خود را در آنجا میل می‌كنند. مردمان استرالیا به روزنامه و مجله خوانی علاقه زیادی دارند و بیش از ۱۲۰۰ عنوان مجله در كشور استرالیا به چاپ می‌رسد.
●رخدادهای مهم استرالیا
اول ژانویه ۱۹۰۱ استرالیا تقریبا مستقل و دارای پرچم و پارلمان و قانون اساسی مستقل شد.
در سال ۱۹۰۳ برای اولین بار زنان در استرالیا توانستند در انتخابات پارلمانی رای دهند.
در آگوست ۱۹۱۴ استرالیا وارد جنگ جهانی اول شد.
در نوامبر ۱۹۱۸ پایان جنگ جهانی اول اعلام شد. در این جنگ ۶۰۰۰۰ استرالیایی كشته شدند.
در سال ۱۹۳۱ برآورد شد كه یك سوم استرالیایی ها كارگر هستند.
در دسامبر ۱۹۳۲ پل بندری سیدنی افتتاح شد.
در سال ۱۹۳۹ رابرت منزی، نخست وزیر وقت استرالیا جنگ با آلمان را اعلام كرد.
در سال ۱۹۴۲ در جنگ جهانی دوم، نیروهای استرالیایی به نیروهای امریكایی پیوستند و در برابر پیشروی ژاپنیها به سوی دریای كورال ایستادگی كردند.
در سال ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
در سال ۱۹۴۸ استرالیایی ها وارد صنعت اتومبیل سازی شدند.
در تابستان ۱۹۵۶ بازیهای المپیك در ملبورن برگزار شد.
در سال ۱۹۶۳ بومیان استرالیا مانند دیگر شهروندان، حقوق كامل یك سفیدپوست را یافتند.
در ۱۹۷۳ سالن اپرا و تئاتر سیدنی توسط ملكه الیزابت دوم افتتاح شد. در همان سال پاتریك وایت به عنوان اولین استرالیایی توانست در رشته ادبیات جایزه نوبل را بگیرد.
در فوریه ۱۹۸۳ جنگلهای استرالیا آتش گرفت و بیش از ۴۰۰ میلیون دلار به استرالیا ضرر و زیان وارد شد و بیش از ۷۰۰ نفر كشته شدند.
در سال ۱۹۹۸ جمعیت استرالیا به ۱۹ میلیون نفر رسید.
در سال ۱۹۹۹ استرالیایی ها در یك رفراندم شركت كردند و به برقراری جمهوری رای دادند، اما۵۵درصد از آنان به باقی ماندن سلطنت پادشاهی رای دادند.
در تابستان ۲۰۰۰ بازیهای المپیك در سیدنی برگزار شد.
در سال ۲۰۰۱ استرالیایی ها جشن صدسالگی استقلال و برقراری پارلمانشان را برگزار كردند.
● درخت ركوع
در جنگلی در نزدیكی شهر سیدنی استرالیا درختی یافت شده است كه انسانی را در حال ركوع برای بیننده تداعی می‌كند. حال نكته جالبتر این است كه این درخت انسان گونه به سوی كعبه ركوع می‌كند. همانطور كه در عكس مشاهده می‌كنید این درخت كاملا شبیه انسانی است كه دستهایش را به زانو زده و در برابر خدا ركوع می‌كند. این هم یكی از شگفتیهای جهان خلقت.

سه شنبه 3 اسفند 1389  9:55 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها