0

حبيب ‏اللّه‏ شيرازى (قآنى)

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

حبيب ‏اللّه‏ شيرازى (قآنى)

همچنان‏ كه وصال يكى از بهترين شعراى دربار فتحعلى شاه شمرده مى‏ شود، در عهد محمدشاه و جانشين او ناصرالدين شاه نيز شاعر قصيده سراى ديگرى برخاست كه در مدت زندگى كوتاه 47 ساله خود شهرت و آوازه بسيار يافت.
ميرزا حبيب اللّه‏ شيرازى، متخلص به «قاآنى»، روز 29 شعبان از سال 1223 ه.ق، در شيراز متولد شد. پدرش، ميرزا محمدعلى گلشن، اصلاً از طايفه زنگنه بود كه در شيراز به دنيا آمده و همانجا پرورش يافته بود. گلشن نيز شعر مى‏ سرود و به قافيه‏ پردازى معروف بود.
قاآنى در هفت سالگى به مكتب رفت و يازده ساله بود كه پدرش را از دست داد. و با خانواده خود به فقر و تنگدستى افتاد.
قاآنى چند سال هم در اصفهان به تحصيل رياضى و معارف اسلامى گذراند و بعد به شيراز بازگشت و به تدريس عروض و شرح ديوان خاقانى و انورى پرداخت، تا آنكه در سال 1239 ه.ق شاهزاده حسنعلى ميرزا، شجاع‏ السلطنه، فرزند فتحعلى شاه، به شيراز آمد و در تربيت وى اقدام كرد و انواع ملاطفت و مهربانى به جاى آورد.
در اواخر همان سال شاهزاده حسنعلى ميرزا از طرف پدر فرمانرواى خراسان شد و قاآنى را به همراه برد. شاعر در مشهد تحت حمايت و تربيت آن شاهزاده به تحصيل رياضى و حساب مشغول شد و بنا به ميل و اراده او تخلص خود را، كه تا آن زمان «حبيب» بود، به قاآنی تبديل كرد. قاآنى در خراسان رغبت بيشتر به شعر و شاعرى پيدا كرد و چون گشايشى در كارش پيدا شده و به گفته خود «بختش قوى، كيسه‏ اش فربه، خواسته ‏اش زياد، سيم و زرش از قطمير به قنطار و دراهم و دينارش از آحاد به الوف» رسيده بود، مبالغ زيادى براى گردآوردن دواوين استادان قديم صرف كرد و كتب بسيار از ادبى و غير ادبى فراهم آورد و به تعليم و تعلم مشغول شد. بدين سان شاعر مدتى در خدمت و منادمت حسنعلى ميرزا، فرمانفرماى خراسان به سر برد تا آنكه در سال 1242 ه.ق حكومت كرمان و يزد به شاهزاده مزبور تفويض شد و او با همان لشكر خراسان، كه ملازمش بود، به محل مأموريت خود عزيمت كرد، ظاهراً در اين سفر قاآنى نيز همراه وى به يزد و كرمان رفته است .
قاآنى در سال 1251 ه.ق، كه محمدشاه بر تخت نشست، به تهران آمد و به حلقه شاعران دربار پيوست و از شاه لقب «حسان العجم» يافت و در سال 1254 ه.ق، كه محمدشاه براى فتح غوريان و قندهار حركت كرد، ملتزم ركاب بود ولى چون موكب شاه به بسطام رسيد، بيمار شد و با اجازه شاه به تهران بازگشت و پس از مراجعت شاه از جنگ افغانستان، قصيده مفصلى سرود كه در آن از دليرى و پيروزى ايرانيان و حسن سلوك محمدشاه با اسيران افغانى، از كارشكنيهاى مستر مكينل، سفير انگليس، و اشغال سواحل جنوبى ايران از طرف كشتيهاى جنگى انگلستان و تهديد به اعلان جنگ، سخن رانده بود. با حالى پريشان به تهران آمد و پس از چندى با شاهزاده دانشمند و ادب دوست، عليقلى ميرزا اعتضاد السلطنه، وزير علوم آشنا شد و از بخششها و عطاياى وى بهره‏ مند گرديد و به وسيله او به مهد عليا، مادر ناصرالدين شاه، معرفى شد و بعد به خود شاه، كه تازه جلوس كرده و از زمان ولايتعهدى خود او را مى ‏شناخت، راه يافت و شاعر رسمى دربار شد و از آن پس به طور دايم در تهران رحل اقامت افكند و خانواده خود را نيز به تهران آورد و به تربيت فرزندش، ميرزا محمدحسن، پرداخت.
شاعر در سال 1270 ه.ق به بيمارى ماليخوليا و پريشان‏گويى مبتلا شد و روز چهارشنبه پنجم شعبان همان سال درگذشت.
ديوان قاآنى به كرات در تهران و تبريز و هندوستان چاپ شده.

سه شنبه 26 بهمن 1389  6:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها