/يادداشت/
از تبليغات بادآورده «اخراجيها3» تا بررسي موسيقي فيلمهاي جشنواره
خبرگزاري فارس: عليرغم اينكه مشخصات، مصاحبهها و يادداشتهاي مربوط به فيلم «اخراجيها3» و تهيهكننده و سازنده آن يعني «مسعود دهنمكي» بارها در نشريات روزانه و كتاب فيلمشناخت جشنواره منتشر شد اما در نهايت اين فيلم به اكران درنيامد.
هر چقدر كه بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر به لحاظ تعداد فيلمهاي بخش مسابقه و غير مسابقه عدد قابل توجهي را به خود اختصاص داد، به همان ميزان نيز از لحاظ حاشيهها كم نداشت. برخي از اين حاشيهها به شرح زير است:
* افراط كيميايي در استفاده از موسيقي
شك نكنيد كه آخرين ساخته «مسعود كيميايي» يعني فيلم «جرم» پر موسيقيترين فيلم شركتكننده در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر محسوب ميگردد كه در جاي جاي آن موسيقي حضور دارد. در صحنههاي زندان، در صحنههاي خيابان، در صحنه حمام، در رستوران، حين رانندگي، در سكانس كافه بينراهي، در منزل، در درگيري و تعقيب و گريز، حين حرف زدنهاي عادي، در حال بيان ديالوگهاي كليدي، هنگام شنيدن خبرهاي خوش، هنگام شنيدن خبرهاي ناخوش و ...
خلاصه استفاده از موسيقي در اين فيلم از حد اعتدال خارج شده و راه افراط پيموده است. هر چند كه در حال حاضر قصد نقد اين فيلم را در اين يادداشت ندارم، اما حيف است كه در حد اختصار به بازي درخشان پولاد كيميايي در اين اثر اشاره نكنم. پولاد بر خلاف نامش چهرهاي دارد كه بسيار انعطافپذير است و خشم و عطوفت را به درستي و زيبايي و بي هيچ اغراقي ميتواند در چشمها و چهرهاش منعكس كند.
* كم موسيقيترين فيلمها
حالا كه از پر موسيقيترين فيلم جشنواره نام برديم، بد نيست كه اشارهاي هم به كم موسيقيترين فيلمهاي جشنواره داشته باشيم. اين دو اثر عبارتند از: «سعادت آباد» ساخته مازيار ميري و «جدايي نادر از سيمين» به كارگرداني اصغر فرهادي. در اين دو فيلم، موسيقي تنها در تيتراژ پاياني شنيده ميشود و در ساير سكانسها از موسيقي استفاده نشده است (به جز چند صحنه كوتاه در فيلم «سعادت آباد» كه توسط بازيگران از موسيقي استفاده مي شود و بخشي از روند داستان محسوب ميشود). البته اصغر فرهادي در اثر قبلي خود، يعني فيلم به ياد ماندني درباره الي نيز از موسيقي تنها در تيتراژ پاياني استفاده كرده بود كه در فيلم جديدش همان تجربه موفق را تكرار كرده است.
* تأثيرگذارترين موسيقي فيلم جشنواره
بيشك فيلمهاي بسياري در جشنواره حضور داشتهاند كه استفاده خوبي از موسيقي در آنها شده است، اما يكي از كارهايي كه به شخصه معتقدم از موسيقي، به درستي و به شكلي تأثيرگذار استفاده كرده، فيلم «مرهم» ساخته «عليرضا داونژاد» است. به ياد بياوريد صحنه پارك را كه دختر جوان (با بازي خوب طناز طباطبايي) پس از گريز از خانه به آنجا ميرود و ناگهان يك موسيقي كوبنده را ميشنويم كه با آن لحظات و روحيه و آمال آرزوهاي دختر به شدت همخواني دارد.
* رفتارهاي بازيگران تازه از راه رسيده
هوشنگ توكلي از جمله پيشكسوتان عرصه بازيگري در سينما و تلويزيون است كه تاكنون بازيهاي درخشان و تأثيرگذاري از وي در سيما و سينما شاهد بودهايم. شايد بسياري از مردم هوشنگ توكلي را با نقش به ياد ماندنياش در سريال «زير تيغ» به ياد بياورند. يكي از فيلمهايي كه امسال از ايشان در جشنواره فيلم فجر ديديم، فيلم «پرنده باز» به كارگرداني عطا سلمانيان بود. اين فيلم البته چنان كه بايد ديده نشد و تا حدودي مهجور ماند؛ با اين حال اكثر كساني كه فيلم را ديدند، آن را پسنديدند و از موضوع جديد آن خوششان آمد.
هوشنگ توكلي علاوه بر بازيهاي خوبي كه دارد و به آن مختصر اشارهاي شد، داراي خصوصيات اخلاقي پسنديدهاي است كه اي كاش بعضي بازيگران تازه به دوران رسيده نيز خود را به اين صفات مزين نمايند. از جمله اينكه در طول برگزاري جشنواره شاهد بودم كه اين هنرمند ارجمند با سادگي تمام و بدون هيچ آداب و تشريفاتي با پاهايي خسته خود را تقريبا هر روز به سينما فلسطين رسانده و ضمن تماشاي فيلمهاي مختلف، در دقايقي نيز كه در سالن انتظار حضور مييافت، با رويي باز با علاقمندانش گفتوگو ميكرد. چنين رفتاري در زمانهاي كه بعضي بازيگران دوپينگي و تازه از راه رسيده، براي حضور خود در هر مكاني و سالني كلي ادا از خود نشان داده و خود را تافته جدا بافته از مردم ميدانند، نه تنها ارزشمند بلكه عبرتآميز است. البته از حق نبايد گذشت كه بعضي از بازيگران نسل جديد و تواناي كشورمان همچون پژمان بازغي و پارسا پيروزفر نيز در نوبتهاي مختلفي كه در سالن نمايش فيلم برج ميلاد حضور يافتند، با رفتارهاي متين و مردمدارانه خود، حس احترام ديگران را نسبت به خود برميانگيختند. اميد است اين رفتارهاي متين و مردمي به تمام هنرمندان تسري يابد.
* صدا در گلوي «گلوگاه» ماند
مشكل صدا ديروز گريبان فيلم «گلوگاه» ساخته محمدابراهيم معيري را نيز در برج ميلاد گرفت و به علت ديالوگهاي نامفهوم فيلم، تعداد قابل توجهي از تماشاگران در همان نخستين دقايق نمايش اين اثر از سالن خارج شده و رفتن را بر ماندن ترجيح دادند. دستاندركاران اين فيلم نيز در نشست مطبوعاتي خود مدعي شدند كه زحمات زيادي براي صداي فيلم متحمل شدهاند و طبق معمول اشكال از سيستم صوتي سالن نمايش است. البته در گپ كوتاهي كه با دبير جشنواره در اين خصوص داشتم، وي نيز مدعي شد كه اين سالن قبلا تست شده و از استانداردهاي صوتي قابل قبولي برخوردار است. با اين ادعاهاي پياپي كه پس از هر فيلم از سوي طرفين مطرح ميگردد، شايد لازم باشد تا يك هئيت بيطرف مسئول رسيدگي به اين قضيه شود. جالب است كه جهانگير كوثري تهيهكننده «گلوگاه» در حين نمايش فيلم در سالن پذيرايي حضور داشت؛ شايد وي نيز تحمل ديدن فيلم خود را با اين كيفيت پايين نداشت.
البته فيلم «گلوگاه» در مجموع اثري خستهكننده و تبليغاتي (با رويكرد احداث دكلهاي برق) است كه بازي كليشهاي بازيگراني همچون علي اوسيوند و كامران تفتي اين خستگي را در تماشاگر تشديد ميسازد.
* پاشنه آشيل سينماي ايران از نگاه بهبهانينيا
وقتي از «مسعود بهبهانينيا» نويسنده سريالهاي معروفي مانند خاك سرخ، نرگس، ترانه مادري و فاصلهها كه براي ديدن فيلم «مرهم» به سينما فلسطين آمده بود، خواستم نظرش را درباره فيلم هايي كه تاكنون ديده و در مجموع در مورد سينماي ايران بيان كند، گفت: سينماي ايران و فيلمهاي ايراني همچنان از ضعف فيلمنامه رنج ميبرند و حتي معدود فيلمهاي نسبتا موفقي را كه گاهي مشاهده ميكنيم، باز هم در نهايت از نظر فيلمنامه در جاهايي لنگ ميزنند، به طوري كه به جرئت ميتوان پاشنه آشيل سينماي ايران را فيلمنامههاي آن دانست، به طوري كه تمام زحمات ديگر را تحتالشعاع خود قرار ميدهد.
مسعود بهبهانينيا گلايهاي هم دارد كه آن را اينگونه بيان ميكند: با توجه به اينكه از يك طرف دستاندركاران سيما و سينما و فعالان اين دو عرصه بايد مدام در جريان فعاليتهاي همديگر بوده و از سوي ديگر با توجه به همكاري اين دو گروه در توليدات مختلف سينمايي و تلويزيوني، انتظار ميرود تا هر سال به هنگام برگزاري جشنواره فيلم فجر، يك سالن سينما نيز به نويسندگان، كارگردانان و تهيهكنندگان آثار تلويزيوني اختصاص يابد تا آنها بتوانند با فراغ بال و بدون هيچ مشكلي به تماشاي آثار سينمايي نشسته و به يك همدلي و همفكري با همكاران خود در عرصه سينما دست يابند؛ به خصوص آنكه مدتهاست كه اين مرز بين سينما و تلويزيون برداشته شده و شاهد حضور نويسندگان و كارگردانان سينما در عرصه سيما و بالعكس هستيم.
اين انتظار و گلايه به حق را تاكنون از زبان تعدادي ديگر از فعالان آثار تلويزيوني نيز شنيدهام كه اميد است براي جشنواره سال آينده جدي گرفته شود.
ناگفته نماند كه اين نويسنده سريالهاي پرمخاطب اجتماعي پس از ديدن فيلم مرهم، آن را يكي از معدود آثار با ارزش جشنواره فيلم فجر دانست كه به خوبي تماشاگرانش را تحت تأثير قرار ميدهد.
* افزودن يك روز به جشنواره و كاهش دو روزه آن
در جريان برگزاري بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر، سالن نمايش فيلم برج ميلاد كه به اصحاب رسانه اختصاص يافته امروز شاهد دومين تعطيلي خود بود كه علت آن آمادهسازي دكور مراسم اختتاميه براي فردا اعلام شده است. پيش از اين نيز اين سالن به مدت يك روز به علت آمادهسازي دكور براي مراسم اختتاميه بخش بينالملل تعطيل شده بود و باعث ناخشنودي خبرنگاران و منتقدان را فراهم ساخته بود. جالب است كه قبلا گفته شده بود كه به دليل كثرث فيلمها و استقبال زياد، يك روز به ايام جشنواره افزوده شده و جابجايي مراسم اختتاميه از تاريخ بيست و ششم به بيست و هفتم بهمن به همين دليل بوده است. اما خودتان حساب كنيد، چگونه مي شود يك روز به جشنواره افزوده شود، اما دو روز آن تعطيل شده باشد.
* تبليغات بادآورده براي «اخراجيها3»
عليرغم اينكه مشخصات، مصاحبهها و يادداشتهاي مربوط به فيلم «اخراجيها3» و تهيهكننده و سازنده آن يعني «مسعود دهنمكي» بارها در نشريات روزانه و كتاب فيلمشناخت جشنواره منتشر شد و در طول برگزاري جشنواره، تاريخ آمادهسازي و نمايش آن اعلام شد، اما در نهايت اين فيلم به جشنواره نرسيد و برگي ديگر بر پرونده بينظميهاي جشنواره افزود. با اين حال برنده اين ماجرا كسي نيست جز مسعود دهنمكي كه توانست نهايت استفاده تبليغاتي را از فضاي رسانهاي ايام جشنواره برده و بدون اينكه ريالي خرج كند، تبليغات گستردهاي را براي فيلم خود رقم بزند. البته پيش از اين در كاخ جشنواره شنيده ميشد كه احتمال ميرود دهنمكي تمايل زيادي براي حضور در جشنواره فيلم فجر ندارد و فيلمش را در آب نمك خوابانده تا براي گيشه بيشتر طعم بدهد. كسي چه ميداند شايد مسعود خان ديگر مانند سابق به «مرغ و سيمرغ» فكر نميكند؛ هرچه باشد او اكنون تهيهكننده اين كار است و تهيهكننده را نيز گيشه عشق است.
--------------------------
نويسنده: محمد ديندار
--------------------------
انتهاي پيام/