فرادرماني يكي از شيوههايي است كه اين روزها از طريق برخي فرقههاي خودساخته با هدف درمان بيماريهاي روحي و بعضاً جسمي مورد استفاده قرار ميگيرد اما نكته مهم اينجاست كه با فرض درست دانستن فرادرمانگري هنوز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و مراكز ذيربط در مورد انرژي درماني و فرادرمانگري نظر رسمي و قطعي خود را اعلام نكردهاند، هيچ رشتهاي به اين عنوان در دانشگاههاي كشور تدريس نشده و هيچ استادي در كلاسهاي دانشگاهي با گرايش فرادرماني تدريس نميكند.
بنابراين ضروري است مسئولان و متوليان آموزش عالي، وزارت بهداشت و درمان و مراكز مربوطه به اين مهم توجه داشته باشند و اعلام رسمي كنند كه چنين گرايشي جزو سيلابس درسهاي رسمي نيست.
گروههاي معتقد به فرادرماني كه امروزه قالب فرقهاي به خود گرفتهاند، چندسالي است با اين رويكرد و ادعا كه توانايي انرژي درماني يا فرادرماني را دارند، محورهايي براي خود تدوين كرده و طبق آن به برگزاري كلاسها يا نوشتن مقالات يا كنفرانسهايي از اين قبيل روي آوردهاند؛ اما اين رويكرد كمتر معطوف به داخل كشور بوده است.
افراد مدعي فرادرماني، كار خود را با عرفان و ادغام عرفان و درمان شروع كردهاند؛ آنها اين تصور را دارند كه دم مسيحايي داشته و از حضرت روحالقدس مدد گرفتهاند و با اين بيت كه «فيض روحالقدس ار باز مدد فرمايد / دگران هم بكنند آنچه مسيحا ميكرد»، ادعاي داشتن فيض را مطرح ميكنند و خود را مسيحي ديگر جلوه ميدهند درحالي كه اين سخن، يك ادعاي كاذب بيش نيست.
* ادعاي فرادرماني مشابه ادعاي نبوت كاذب است
اگر روحالقدس هم بخواهد فيضي به بنده خاص برساند، بايد اذن الهي در كار باشد؛ واقعاً چه كسي امروز ميتواند ادعا كند پرودگار به روحالقدس فرموده فيض فرادرماني و معجزه شفابخشي را به نفر خاصي عطا فرموده است.
اين موضوع را مشابه ادعاي كاذب نبوت است؛ اينكه فردي بگويد من چون از هوشمندي جهان يا روحالقدس دريافتهايي داشتهام و طبق اين دريافتها توانستهام به درمانگري برسم، اساساً باطل است و نداشتن استاد، تحقيق نكردن و نداشتن پژوهش، اثباتكننده هيچگونه ارتباطي با «يدالله» نيست.
اساساً كسي كه ميگويد من دريافت دارم و نياز به استاد و پژوهش ندارم، به شعور ديگران توهين كرده است و از آنها انگيزه تحصيل و تحقيق و پژوهش را ميگيرد؛ به ويژه اينكه ادعا ميكند فيض خاص براي او بوده و از يك مقطعي اين فيض، به فيض خاص عام تبديل شده است؛ لذا شاگردان تربيت شدهاش ميتوانند با تفيض اين فيض به كار فرادرماني يا درمانگري بپردازند!
اگر فيض خاص است، چرا تفيض شده است و اگر عام است چرا ادعاي خاص بودن دارد؛ اين كدام فيض است كه بدون هيچ نشانهاي به فردي ميرسد و خود او تصميم ميگيرد به ديگران تفيض كند.
آيا بايد در كشوري كه علوم پزشكي سابقهاي ديرينه دارد، به اينگونه ادعاها پاسخ مثبتي داده شود، بيان داشت: آيا يك پزشك كه سالها ممارست كرده و با سختي و شمقت طلب علم كرده است، اكنون بايد به او بگوييم علمت را كنار بگذار و با فراگيري 6 جلسه فرادرماني به بيماران نظر كن و آنها را شفا بده! پس اگر اينطور باشد بايد كنكور پرشكي را هم تعطيل كرد.