پایان یک دیکتاتوری
حسنی نامبارک
فرار ناگهانی حسنی مبارک پس از 30 سال حکومت دیکتاتوری بر مردم مصر، راه را برای ترسیم یک خاورمیانه جدید بر مبنای فرمول ملتهای منطقه هموار خواهد کرد.
سرانجام انقلاب ملت مصر در حالی به پیروزی رسید که آمریکا و غرب از هر شیوهای برای مهار این حرکت خودجوش مردمی استفاده کردند. انقلاب مصر در درازمدت تاثیرات خود را بر ساختار سیاسی جهان عرب خواهد گذاشت و منطقه در آینده شاهد خیزشهای مشابهی علیه دیکتاتورهای عرب خواهد بود. دلیل این امر این است که ملتهای عرب همواره در طول 3 دهه گذشته شاهد حضور دیکتاتورهایی بودند که با کمک آمریکا و غرب و صرفا در راستای تامین منافع آمریکا به قدرت رسیدهاند. این دیکتاتورها بدترین شیوههای قرون وسطایی را در جریان دوران حکومت مطلقه خود علیه ملتهای عرب به کار گرفتند. نقض حقوق بشر، شکنجههای وحشیانه، نادیده گرفتن آزادیهای فردی و اجتماعی، برگزاری انتخابات ظاهری و شکلی، سرکوب ملتها، فساد مالی و انحصار ثروت در دست اطرافیان، بخشی از سیاستهای داخلی این دیکتاتورها بود. در بعد سیاست خارجی، دیکتاتورهای عرب برای باجخواهی از آمریکا و غرب و تحکیم پایههای قدرت خود به بزرگنمایی خطر رادیکالیسم اسلامی پرداختند. در مصر نیز که بین کشورهای عرب منطقه از جایگاه ویژهای برخوردار است، حسنی مبارک دهها هزار تن از اعضای اخوانالمسلمین را به قتل رساند. این گروه که سابقه فعالیت سیاسی 82 ساله دارند هرگز خطری برای رژیم حسنی مبارک به شمار نمیرفتند بلکه خواهان گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی در سطح جامعه مصر بودند. با این حال حسنی مبارک تلاش میکرد چهره ترسناکی از اخوانالمسلمین در ذهن جوامع غربی و آمریکا ترسیم کند. در مقابل آمریکا و غرب برای حفظ منافع خود و تامین امنیت مرزهای فلسطین اشغالی، حسنی مبارک را به سرکوب همه جنبشهای آزادیخواه مصر تشویق میکردند. گفته میشود در طول 3 دهه گذشته بیش از 150 هزار تن از اعضای جنبشهای اسلامی مصر بویژه جنبش اخوانالمسلمین توسط سازمانهای امنیتی مخوف مبارک دستگیر و شکنجه شدهاند. از سوی دیگر حسنی مبارک در دوران حکومت خود مصر را از جایگاه واقعی خود به عنوان یک کشور عضو جبهه پایداری عرب بشدت تنزل داد. همسویی رژیم مصر با سیاستهای رژیم صهیونیستی و همکاری این دو رژیم در سرکوب مردم مسلمان غزه، نفرت ملت مصر را نسبت به دیکتاتور فراری مصر تشدید کرد. محاصره ظالمانه غزه و منع ارسال کمکهای مردمی به محاصرهشدگان غزه تاثیر منفی شدیدی بر روحیه جوانان آزادیخواه مصر باقی گذاشت. متاسفانه دولتهای غربی و آمریکا نیز تنها در اندیشه تامین امنیت رژیم صهیونیستی بودند و از رژیم مصر به عنوان بهترین رژیمهای منطقه یاد میکردند. تحلیلگران آمریکایی و غربی و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا تا پایان سال میلادی گذشته جامعه مصر را ازآرامترین جوامع عربی توصیف میکردند.
این امر از ناآگاهی کامل دستگاههای جاسوسی آمریکا نسبت به زوایای پنهان لایههای فرودستی و میانی جامعه مصر و دیگر جوامع شرقی حکایت دارد، لذا هم انقلاب مردم تونس و هم انقلاب مردم مصر برای آمریکا و غرب غافلگیرکننده بود زیرا تحلیلگران غربی نتوانسته یا نخواستهاند واقعیتهای پنهان جوامع خاورمیانه را منصفانه تجزیه و تحلیل کنند. اکنون انقلابهای مردم تونس و مصر به نتیجه رسیده و 2 دیکتاتور از برابر ملتهای خود فرار کردند، این سوال اکنون مطرح میشود که آیا مردم مصر پس از یک مبارزه 30 ساله نفسگیر با رژیم حسنی مبارک به همه مطالبات خود دست یافتهاند؟ قطعا ملت مصر برای حفظ دستاوردهای انقلاب خود در آینده با چالشهای جدیدی روبهرو خواهند شد. یکی از این چالشها حضور چهرههای بشدت غربگرا و فرصتطلب برای تصرف اهرمهای قدرت در مصر است. از سوی دیگر حضور شورایعالی نظامی مصر در راس قدرت به این معنی است که آمریکا تلاش دارد زیرساختارهای سیاستهای خارجی و امنیتی مصر مانند گذشته حفظ شود. آمریکا مایل است قرارداد کمپدیوید به قوت خود باقی بماند و در عین حال امنیت مرزهای فلسطین اشغالی توسط نیروهای مسلح مصر تامین شود. به همین دلیل آمریکا تلاش میکند فرآیند انتقال قدرت از نظامیان به غیرنظامیان طولانیتر شود تا از ایجاد یک کانال ارتباطی بین اخوانالمسلمین مصر و جنبش حماس فلسطین جلوگیری کند. در بعد منطقهای و بینالمللی قطعا حتی پس از برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل یک دولت غیرنظامی سیاست مصر تغییر اساسی نخواهد کرد. هر چند ممکن است نظام آینده مصر با سیاستهای حسنی مبارک در 3 بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی فاصله بگیرد اما پایبندی به موافقتنامه کمپدیوید بخشی از تعهدات آینده نظام مصر به آمریکا خواهد بود. با این حال و بهرغم بدبینیهای موجود نسبت به آینده سیاسی مصر، پیروزی انقلاب ملت مصر آغاز فصل جدیدی از تحولات سیاسی در جهان عرب است. مصر به عنوان یک کشور بزرگ عربی با ظرفیتهای بالای سیاسی و ژئواستراتژیکی همواره نقش تاثیرگذاری در رخدادهای عربی ایفا کرده است. وجود احزاب سیاسی ریشهدار، وجود دانشگاه الازهر که سابقه یکهزار ساله دارد و نیز کانال سوئز که 2 دریای مهم سرخ و مدیترانه را به هم متصل میکند، جایگاه رفیعی به مصر بخشیدهاند. حسنی مبارک دیکتاتور مخلوع مصر با دنبالهروی مطلق از سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی جایگاه این کشور را بشدت تنزل داد. سقوط رژیم مصر تاثیرات خود را در درازمدت بر کشورهای عرب منطقه خواهد گذاشت زیرا ملتهای عرب بیش از 3 دهه از کمک گسترده آمریکا به دیکتاتورهای عرب رنج بردهاند. این دیکتاتورها هر حرکت آزادیخواهانهای را به بهانه مهار خیزشهای اسلامی سرکوب میکردند تا بتوانند رضایت آمریکا و غرب را کسب کنند. نگاه دوگانه آمریکا نسبت به واقعیتهای موجود منطقه که برخاسته از سیاست کلان آمریکا برای تامین امنیت اسرائیل است، موجب افزایش نفرت عمومی از این سیاستها شد. بههمین دلیل بهرغم هزینههای مالی و انسانی سنگینی که آمریکا پرداخت کرده، همه راهبردهای امنیتی و سیاسی این کشور برای مدیریت خاورمیانه با شکست مواجه شد. تحولات اخیر منطقه برآیند سیاستهای غیرمنصفانه آمریکا نسبت به ملتهای عرب منطقه است، لذا اکنون این ملتها با بهرهگیری از معیارهای بومی خود درصدد ترسیم خاورمیانه جدیدی هستند. این خاورمیانه با فرمولی جدید بازتعریف خواهد شد که در آن آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیکتاتورهای عرب جایی نخواهند داشت، بنابراین سونامی سیاسی منطقه که تونس و مصر را درنوردیده، قطعا در آینده نزدیک همه کشورهای عرب منطقه را فراخواهد گرفت. در این راستا نظامهایی از این سونامی جان سالم به درخواهند برد که فاصله سیاسی زیادی با آمریکا و اسرائیل دارند و معیارهای انسانی را درباره ملتهای خود رعایت کرده باشند. دهه آینده، دههای است که خاورمیانه جدید شاهد شکلگیری نظامهای دموکراتیک با زیرساختارهای اسلامی خواهد بود و این نظامها فاصله خود را با آمریکا، اسرائیل و غرب افزایش خواهند داد./میثاق
نویسنده: حسن هانی زاده
منبع: سایت الحماة