افسانه نيكراد اظهار داشت: دلايل افزايش طلاق در جامعه فعلي شامل مسائل جامعهشناسي و اجتماعي و مسائل روحي، رواني و شخصيتي است.
وي با بيان اينكه مشكلاتي نظير بيكاري و مسائل مالي نيز در افزايش طلاق مؤثر است، ادامه داد: نداشتن حداقل مسكن به طوري كه امكان زندگي در شرايط اوليه وجود نداشته باشد، از ديگر عوامل طلاق است.
اين روانشناس با اشاره به اينكه طلاقهاي توافقي در ميان قشر تحصيلكرده، امري عادي شده است، گفت: در گذشته، طلاق يك قبح بزرگ بود و به اين راحتي كسي تن به طلاق نميداد ولي در چند سال اخير، بسياري از زوجين دچار ناسازگاري ميشوند و به جاي حل مسئله و ريشهكن كردن مشكلات، به دادگاه و دفاتر طلاق رفته و اقدام به طلاق توافقي ميكنند و در عرض يك يا 10 روز از يكديگر جدا ميشوند.
نيكراد با بيان اينكه آموزش پيش از ازدواج در جامعه نداريم، افزود: امروز جوانان زود با يكديگر آشنا شده و بدون بررسيهاي لازم و تصميمگيري خانواده، عاشق شده و ازدواج ميكنند، در حقيقت هيچ تعامل و ارتباطي وجود ندارد كه در بيشتر اوقات اين ازدواجها به طلاق منجر ميشود.
وي گفت: وقتي سن دختران افزايش مييابد، در حالي كه تحصيلات بالايي نيز دارند، سطح توقعات بيشتر شده و به سختي ازدواج ميكنند و زماني به خود ميآيند كه سني از آنها گذشته است؛ بنابراين با اولين جواني كه به آنها پيشنهاد ميدهد، ازدواج ميكنند كه اين جوان ممكن است معتاد باشند يا بيماري روحي و رواني داشته باشند.
اين روانشناس بيان كرد: گاهي اوقات دختران بدون تأمل و به دليل اينكه طرف مقابلشان تحصيلكرده است، نيازي براي تحقيق و تفحص نميبينند و بر اساس آشنايي كه در بيرون از خانواده با فرد داشتند، به او جواب مثبت داده و ازدواج ميكنند؛ خانوادهها در چنين شرايطي دخيل نيستند كه اين زندگيها ممكن است به طلاق منجر شود.