دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران محسوب میشود، چرا که پس از نهصد سال پس از نابودی حکومت ساسانیان، یک حکومت پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی کند.
در حقیقت پس از اسلام، چندین حکومت ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، آل بویه و سربداران تشکیل شد، ولی هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و وحدتی میان مردم ایران به وجود آوردند.
صفویان، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران قرار دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند.
شیوه حکومت صفوی تمرکزگرا و قدرت مطلقه (در دست شاه) بود.
پس از تشکیل حکومت صفویه، ایران اهمیتی بیشتر پیدا کرد و از ثبات و وحدت برخوردار شد و در عرصه جهانی مطرح شد.
در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به دلیل دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز مسائل بازرگانی (به ویژه تجارت ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت.
در دوره صفوی (به ویژه نیمه اول آن) جنگهای بسیاری میان ایران با حکومت عثمانی در باختر و با ازبکها در خاور کشور رخ داد که علت این جنگها مسائل ارضی و مذهبی بود.
ایران در دوره صفوی در زمینه مسائل نظامی، فقه شیعه، و هنر (معماری، خوشنویسی، و نقاشی) پیشرفت شایانی نمود.
از سردارن جنگی نامدار این دوره میتوان قرچقای خان، اللّهوردی خان، و امامقلی خان را نام برد که هر سه از سرداران شاه عباس یکم بودند.
از فقیهان و دانشمندان نامی در این دوره میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی قابل ذکر هستند.
هنرمندان مشهور این دوره نیز رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، و آقامیرک هستند.
ولی از نظر ادبی، در دوره صفویه شاعر یا نویسنده بزرگی از ایران برنخاست و تنها در زمینه ادبیات شیعی و مرثیهسرایی آثاری درخور توجه پدید آمد.
صفویان یکی از سلسلههای پادشاهی ایران بودند که در قرن دهم بر ایران فرمانروایی میکردند.
در سال ۹۰۷ ه.ق شاه اسماعیل با غلبه بر مخالفان و دشمنان داخلی به قدرت رسید و رسما تاجگذاری کرد.
وی برای تقویت سپاه ایران نیرویی بنام قزلباش به وجود آورد که شامل ۷ ایل قزلباش به نامهای استاجلو، شاملو، تکلو، روملو، ذوالقدر، قاجار و افشار بودند.
وی پس از آن عزم بغداد کرد و با تصرف بغداد دودمان آق قویونلوها و قراقویونلوها را بر انداخت و سپس به خراسان رفت و محمد خان شیبانی را سرکوب کرد.
سلطان سلیم عثمانی که خود را خلیفه مسلمین میخواند، تحمل وجود یک کشور بزرگ، مستقل و قدرتمند که پیرو مذهب شیعه بود را در همسایگی خود نداشت.
وی با سپاهی عظیم در سال ۹۲۰ قمری به آذربایجان حمله کرد و شاه اسماعیل به مقابله با وی شتافت.
سپاه ایران و عثمانی در دشتی بنام چالدران روبروی یکدیگر قرار گرفتند.
عثمانیها با داشتن سلاح آتشین بطور کامل بر ایران برتری داشتند و پس از شروع جنگ، نیروهای پیاده نظام به محاصره قوای عثمانی در میآیند.
سواره نظامها هرچند به راحتی میتوانستند عقب نشینی کنند ولی عزم بر نجات پیاده نظام میکنند و تنها راه حل برای نجات آنها را در متوقف کردن پیشروی سپاه عثمانی و خاموش کردن آتش توپخانه آنها میبینند، پس تصمیم میگیرند که برای حفظ پیاده نظام به یک عملیاتی انتحاری دست بزنند.
قزلباشهای سواره با کندن زرههای خود آرایش حمله میگیرند و به قلب سپاه سلطان سلیمان عثمانی یورش میبرند و آنها را که در خیال یک پیروزی آسان بودند را غافل گیر میکنند سپس خود را به توپخانه رسانده و دست به قتل عام سربازان عثمانی میزنند و خود نیز در این راه جان میبازند.
ایران بخاطر نداشتن سلاح آتشین شکست میخورد.
هر چند که شاه اسماعیل قصد تلافی میکند، اما علمای دین بهعنوان اینکه عثمانیها، مسلمان، و مشغول جهاد با کفار اروپایی هستند، وی را از این کار باز میدارند.
پس از شاه اسماعیل شاه طهماسب به قدرت رسید و دوران ۵۰ ساله سلطنت وی باعث تقویت و تثبیت خاندان صفوی شد.
پس از وی محمد خدابنده به دلیل نابینایی از سلطنت استعفا داد و برادر کوچکتر خود را بنام اسماعیل شاه خواند.
اسماعیل پادشاهی خونخوار بود که همه کسانی را ممکن بود روزی دعوی سلطنت کنند به قتل رسانید.
پس از وی محمد خدابنده برای بار دوم به اصرار بزرگان کشور به سلطنت رسید و تا سال ۹۹۶ که شاه عباس به سن قانونی رسید سلطنت کرد.
شاه عباس در ابتدای سلطنت با شورش ازبکان از شرق و تاخت و تاز عثمانی از غرب مواجه شد.
وی ابتدا برای سرکوب ازبکان با عثمانیها صلح کرد و ایالتهای غربی ایران و آذربایجان را در دست آنها باقی گذاشت و به خراسان لشکرکشی کرد.
در سال ۱۰۰۷ دو برادر انگلیسی بنام آنتونی و رابرت شرلی به ایران آمدند و شاه عباس به یاری آن دو سپاهی منظم و مجهز به اسلحه آتشین به وجود آورد و در سال ۱۰۱۳ تبریز را تصرف کرد و سردار ترک علی پاشا را از آنجا بیرون کرد.