0

از حکمت عاشورا تا فلسفه ظهور منجی

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

از حکمت عاشورا تا فلسفه ظهور منجی

شاید تنها مکتب تشیع است که توانسته با فرار از گسست های تاریخی، میان گذشته و آینده ارتباط معناداری تعریف کند و توصیه های مناسب برای حال افراد و جوامع ارایه دهد.

شاید تنها مکتب تشیع است که توانسته با فرار از گسست های تاریخی، میان گذشته و آینده ارتباط معناداری تعریف کند و توصیه های مناسب برای حال افراد و جوامع ارایه دهد. از این رو شیعیان هرگز در وظیفه تاریخی خود شک و تردید نمی کنند و می دانند که در حال چگونه باشند تا آینده آنان تضمین شود. آن چه حیرت و سرگردانی را از شیعیان در میان توفان بنیان کن رخدادها و فتنه ها برمی دارد و تکلیف آنان را به تمام و کمال روشن می سازد، حکمت قیام عاشورایی و فلسفه ظهور منجی است.

دشمنان دانا این را به خوبی دریافتند که شیعیان تا زمانی که از چنین باوری روشن برخوردارند، از هرگونه فتنه و متشابهاتی می رهند و با چراغی روشن و خورشیدی فروزان در شب و روز فتنه ها راه می جویند و از هر بلا و ابتلایی می گریزند. از این رو تلاش خود را به این امر معطوف داشته و در جنگی نرم برآنند تا پیوند میان گذشته و آینده ایشان را بگسلند و تکلیف حال شیعیان را تیره و تار سازند تا سرگردانی در فتنه ها را به آنان نیز هدیه دهند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش دو باور شیعی را در پیروزی های پیاپی شیعیان در طول تاریخ و عامل بقاء، سرزندگی، شور، تحرک، بصیرت بخشی و گذار از فتنه ها را تبیین کند. اینک با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● سنت ها و عوامل تحولات تاریخی

قرآن کتاب هدایت بشریت و راهنمای درست زیستن است. از این رو، در بردارنده همه چیزهایی است که بشر برای بهتر زیستن بدان نیاز دارد. بخشی از این آموزه ها ارتباط تنگاتنگی با مسایل تاریخی، تحلیل تاریخی و فلسفه تاریخ دارد؛ چرا که برپایه آموزه های قرآنی، تاریخ همواره تکرارشدنی است؛ هر چند که این تکرار با تمام جزئیات اتفاق نمی افتد ولی اصول کلی و قوانین اصلی آن، مقتضی تکراری است که مسئله همانندی وقایع تاریخی را سبب می شود.

قرآن به تاریخ و رخدادهای آن تنها به عنوان یک گزارش و قصه افسانه ای نمی نگرد که دیگر تکرار نمی شود، بلکه به عنوان موضوعی می نگرد که بارها و بارها به سبب تحقق عوامل، مقتضیات و شرایط، تکرار می شود؛ چرا که سنت ها و قوانین خاصی بر تاریخ حکومت می کند که موجب تکرار رخدادهای تاریخی می شود.(بقره، آیه ۲۱۴، حجر، آیات۱۱ و ۱۳ و اسراء، آیات ۷۶ و ۷۷)

برپایه این سنت ها و قوانین جاری بر تاریخ است که قرآن به تاریخ توجه ویژه ای دارد، چرا که مشابهات و همانندی های مردمان در برخی از کلیات ثابت اندیشه ای و رفتاری تا آن جاست که نمی توان تکرار را دور از دسترس دانست. خداوند در آیه ۱۱۸ سوره بقره از تشابه قلوب و همانندی تفکر و اندیشه و در نتیجه عمل اقوام در طول تاریخ سخن می گوید که این همانندی و تشابه موجب می شود تا قوانین و سنت های الهی درباره اقوام تکرار شود. از این رو بخش عمده ای از آیات قرآنی به گزارش های تاریخی رخدادها و تحلیل علل و عوامل آن اختصاص یافته و در نهایت به عنوان عبرت به مردم توصیه هایی ارائه شده تا از هرگونه تکرار علل و عوامل رخدادهای تلخ و هولناک و هلاکت بار پرهیز کنند و در اندیشه و انجام علل و عواملی باشند که شکوفایی تمدنی و تفکری بشر را در پی داشته و برکات و خیرات و نعمت های بسیاری را به مردم ارزانی داشته است.

از نظر قرآن، تاریخ و تحلیل و تبیین رخدادهای آن، منبعی برای شناخت و نیز عاملی ارزشمند برای تعقل بشر است (بقره، آیات ۲۴۶ و ۲۵۸ و یوسف، آیه ۱۰۹ و آیات دیگر) چنان که تاریخ منبعی برای شناخت روحیات و خصلت های مردمان پیشین (آل عمران،آیه ۱۸۳) و منبع آگاهی و شناخت نسبت به علل و عوامل موفقیت ها و شکست ها و ناکامی های بشر و اقوام درطول تاریخ می باشد. (انعام، آیه۳۳ و۳۴ و اعراف، آیه۱۰۱ و یوسف، آیه۳ و آیات دیگر)

خداوند در آیات ۱۳۷ سوره آل عمران و نیز ۳۴ و ۱۳۱ سوره انعام و آیات دیگر از قرآن، برحاکمیت قوانین و سنت های ثابت الهی بر جوامع بشری در طول تاریخ تاکید می کند و در همین آیات و آیه ۱۱۸ سوره بقره، حاکمیت قوانین و سنت های ثابت الهی در جوامع را در کنار همانندی اندیشه انسان ها و رفتارهای آنان، از عوامل تکرار تاریخ برمی شمارد.

سنت های الهی که در جامعه و تاریخ در جریان است، قوانینی است که با اراده انسان هماهنگ می باشد (انفال/ آیه۵۳ و رعد آیه۱۱ و کهف آیه۵۹ و جن آیه ۱۶) بنابراین نوع کنش و واکنش انسان در تحولات و تطورات تاریخی نقش اساسی ایفا می کند و اندیشه و رفتار انسان سرنوشت اقوام را در طول تاریخ رقم زده و می زند. (همان آیات و نیز کهف، آیه۵۹)

با توجه به سنت های الهی می توان این معنا را اثبات کرد که با شناسایی این سنت ها و قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ می توان، تحولات اجتماعی و واکنش های تاریخی را شناسایی و پیش بینی کرد. (آل عمران، آیه۱۳۷، حجر آیه۱۳ و نیز اسراء آیه ۱۷ و مؤمنون آیه۴۳ و فاطر، آیات ۴۳ و ۴۴ و غافر، آیات ۸۲ و ۸۵)

انسان عاقل و زیرک از نظر قرآن، کسی است که این سنت ها و قوانین الهی را بشناسد و با بهره گیری از تحلیل های قرآنی، علل و عوامل تحولات تاریخی را به دست آورد و در علومی چون مردم شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی و مانند آن، این عوامل و علل را در تحلیل مسائل روزمره مردم جامعه اش به کار گیرد و توصیه های مناسبی ارائه دهد تا زمینه های پیشرفت و کمال برای جامعه فراهم آید و از مصیبت های تلخ درامان نگه دارد.

این همان چیزی است که درقرآن از آن به عبرت و درس آموزی خردمندان ازسرگذشت های عبرت آموز امت های پیشین تعبیر شده است. قرآن بارها و بارها، از مردم خواسته است تا به تحلیل قرآن و گزارش های تحلیلی آن توجه کنند و از آنها به عنوان منابع آموزشی و عبرت و درس آموزی بهره گیرند. البته به سبب آن که در این گزارش های تاریخی تحلیلی، مباحث فلسفی پیچیده ای وجود دارد، این گزارش های تاریخی را منبع شناخت و عبرت آموزی گروهی خاص از بشر صاحب خرد و اندیشه یعنی اولوالالباب و خردمندان دانسته است تاایشان با عبرت گیری، دیگر مردمان را به سوی رفتار و اندیشه درست، هدایت و توصیه کنند. (یوسف، آیات ۱۰۹ تا۱۱۱)

خداوند درآیه ۱۲۸ سوره طه، فرجام هلاکت بار قدرت های حق ستیز در طول تاریخ را مایه تذکر خردمندان معرفی می کند، چرا که خردمندان با تفکر دراین گزارش ها و شناسایی علل و عوامل موثر در هلاکت، توصیه هایی را به امت و مردم خود می دهند تا از تکرار آن علل و عوامل خودداری ورزند؛ زیرا انسان خردمند هرگز نسبت به رفتار جامعه خویش بی تفاوت نیست و مردم نیز همواره گوش به گفته ها و فرمان های خردمندان جامعه خویش هستند. از این رو هلاکت جوامع همواره به سبب کوتاهی های خردمندان آن جامعه و یا فقدان آنان درجامعه و یا بی تفاوتی مردم نسبت به خردمندان جوامع بوده است که در روایات به این نکات توجه داده شده است.

به هرحال، گزارش های تحلیلی تاریخی قرآن، یکی از مهم ترین منابع شناختی بشر است تا سنت های عوامل تحولات تاریخی را بشناسند.

از آیات گوناگون قرآن می توان دو عامل اصلی درتحولات تاریخی را شناسایی کرد. خداوند در آیه ۵۵ سوره نور و نیز ۹۶ سوره اعراف و ۹۸ سوره یونس، ایمان و عمل صالح را زمینه ساز تحولات تاریخی مثبت در همه جوامع بشری معرفی می کند. به این معنا که ایمان و باورهای توحیدی درکنار کارهای نیک افراد، مهم ترین واصلی ترین عامل در رشد وکمال یابی جوامع بشریت است.

البته نقش پیامبران (بقره، آیه ۲۱۳)، تقوا (اعراف، آیه ۹۶) و نیز کتب آسمانی و عمل به آن ها از سوی مردم (مائده، آیه ۶۶) را می بایست به عنوان بخشی از همان دو عامل پیشین دانست. این که در آیه ۶ سوره انعام و یا ۵۲ و ۵۳سوره انفال و نیز آیه ۱۱ سوره رعد از نقش و تاثیر مثبت و منفی مردم در تحولات تاریخی سخن به میان آمده است، درحقیقت بیانگر همان دو عامل است؛ چرا که اگر مردم در مسیر ایمان و کار نیک گام بردارند، جامعه تعالی می یابد و به کمال می رسد و از هلاکت دور می ماند و اگر همین مردم، از تعالیم الهی دوری کنند (هود، آیه ۵۷) و از ایمان دست بردارند و مرتد شوند (مائده، آیه ۵۴) و درخدمت پادشاهان و مستکبران باشند (نمل، آیه ۳۴) جز ویرانی و تباهی جامعه، بهره ای نخواهند برد.

 ● حکمت عاشورا، پیروزی در شکست

تفکر شیعی برگرفته از این آموزه های قرآنی است، با این تفاوت که الگوهایی عینی را نیز دراختیار دارد که بر مدار وظیفه و تکالیف بنیاد نهاده شده است. به این معنا که هرکسی و هرجامعه ای در زمان خود، تکلیف و وظیفه ای دارد که باید انجام دهد و آن همان تکلیف ایمان و عمل صالح است. بنابر این شیعیان بی توجه به نتایج ظاهری، در مدار وظیفه ایمانی، عمل نیک خویش را انجام می دهند. از نظر ایشان، آن چه اصالت دارد انجام وظیفه و تکلیف است. بی آن که متوقع نتایج فوری باشند. این بدان معناست که اگر در انجام وظیفه هیچ کوتاهی نکنند ولی به سبب شرایط و مقتضیات، انجام تکلیف به نتیجه ای نینجامد، خود را شکست خورده نمی دانند؛ بلکه براین باورند که چه پیروز شوند و چه شکست بخورند، باز پیروز میدان تاریخ هستند، چرا که به وظیفه خود عمل کرده اند.

نهضت خونین عاشورا، دارای اهداف و حکمتی بود که بخشی از آن دست یابی به حکومت و تغییر دولت سلطنتی فاسد اموی برخاسته از سقیفه بنی ساعده بود. اما مهم ترین هدفی را که دنبال می کرد، انجام وظیفه درهرحال است. این عمل که با شهادت خونین همه حاضران عاشورایی و اسارت زنان و کودکان رقم خورد، موجب شد تا شیعیان دریابند که پیروزی تنها دریک زمان ولحظه تاریخی تعریف نمی شود، بلکه گاه ممکن است از تراکم حرکت ها و قیام ها در طول تاریخ، نهضتی به پیروزی برسد. از این رو، شهادت طلبی را همانند حضرت امام حسین (ع) و یارانش، ضامن پیروزی واقعی در دنیا و آخرت برمی شمارند و آن را به عنوان محوری ترین ارزش می پذیرند. درحقیقت مرگ در میدان جنگ، پایان حرکت و اقدام عملی نیست، بلکه پـشتوانه سعادت بی پایان اخروی برای خود و سعادت آیندگان در دنیاست؛ چرا که تراکم این شهادت ها و حرکت هاست که پیروزی را در آینده رقم می زند و سعادت جوامع بشری را در دنیا تحقق می بخشد.

در تفکر شیعی برخاسته از فرهنگ عاشورایی، انسان تنها در خود شخصی خلاصه نمی شود، بلکه جامعه از چنان جایگاهی برخوردار است که فدا کردن خود برای جامعه یک ارزش والاست. از این رو، در فرهنگ عاشورایی، حقوق جامعه همواره بر حقوق فردی مقدم می باشد و انسان از حق خویش برای حق جامعه می گذرد و حاضر است برای بقای جامعه و اهداف آن جان و مال خویش را ارزانی دارد.

● فلسفه ظهور منجی، آینده روشن برای جهانیان

حکمت عاشورایی همواره با فلسفه ظهور پیوند تنگاتنگی خورده است؛ چرا که قیام عاشورایی برای اجرای عدالت به هر طریق ممکن صورت گرفت و ظهور منجی برای آن است که جامعه جهانی، عدالت جهانی را تجربه کند و انتقام همه بشریت را از ظالمان بگیرد. این گونه است که عدالت و انتقام دو روی سکه ظهور منجی است. حضرت صاحب الامر و الزمان(عج) قیام نهایی بشریت را برای دست یابی به عدالت جهانی انجام می دهد و به عنوان منتقم آل محمد(ص) از همه ستمگران تاریخ از قابیل تا یزید تا یزیدیان و فرعونیان آینده تاریخ، انتقام می گیرد.

براساس آموزه های شیعی و قرآنی، تاریخ بشریت فلسفه ای دارد که در سنت و قوانین تغییرناپذیر الهی نوشته شده است. از این سنت و فلسفه تاریخی می توان به جبر تاریخی نیز یاد کرد. به این معنا که سرانجام تغییرناپذیر تاریخ بشر، چیزی جز پیروزی مومنان و اهل عدالت و تقوا بر سپاه کفر و ظلم نیست. خداوند در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره فتح بیان می کند که این سنت هر چند درگذشته دارای نمودهایی بوده ولی در آینده تاریخ بشریت یک امر قطعی و حتمی است.

بنابراین در پایان تاریخ بشریت، این مومنان و نیکوکاران هستند که بر زمین حاکمیت می یابند و پیروزی نهایی از آن ایشان است. (نور، آیه ۵۵ و نیز المیزان، ج۱۵، ص۱۵۱)

● امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، پیوند گذشته با آینده

شیعیان با پشتوانه عاشورایی، وظیفه کنونی خود را می دانند و به امید آینده ای روشن برای خود و فرزندان، حرکت ها و قیام های عدالت خواهانه خود را سامان می دهند. از این رو، شیعیان هرگز در لحظه های تاریخی و در درون فتنه ها سرگردان و حیران نمی مانند؛ چرا که می دانند چه وظیفه ای دارند و برای چه هدفی بزرگ باید حرکت کنند. از اینرو هرگز گسستی میان گذشته و آینده ایشان پدید نمی آید.

هر مومن شیعی، به عشق حسین(ع) پرچم عدالت را بر می دارد تا در زیر فرمان امام زمان(عج) آینده روشن خود را ترسیم کند. بنابراین اگر در جهاد عدالت خواهانه به دست ظالمان و مستکبران و ستمگران شهید شود، خود را پیروز می داند چرا که به وظیفه خود همانند امام حسین(ع) عمل کرده است و اگر شکست ظاهری بخورد، می داند سرمایه بزرگ برای آیندگان فراهم آورده است تا عدالت را برای یاری امام زمان(عج) جهانی سازد.

بنابراین، شیعیان با این همه آموزه های کامل از نظریه و عمل، در کنار الگوها و سرمشق های زندگی از امام حسین(ع) تا امام زمان(عج) همانند امیرمومنان علی(ع) و امام حسن(ع) پرچم عدالت برپا می کنند و عدالت خواهان را به دور این پرچم گرد می آورند و امیدوارانه گام بر می دارند.

حکمت عاشورایی به آنان قدرت و فلسفه ظهور به آنها، امید می دهد. از این دشمنان همواره در تلاش هستند تا عاشورا و ظهور منجی را از ایشان بگیرند و با انواع تشکیک ها و تردیدافکنی ها می خواهند نسل کنونی را از گذشته و آینده شان جدا سازند و سرگردانی و حیرت را برایشان به ارمغان آورند.

هجوم هایی که در سال های اخیر به دو مساله مهم و هویت بخش عاشورا و امام زمان(عج) انجام می گیرد، نشان می دهد که دشمن در اندیشه هویت زدایی از شیعیان است تا آنان را نیز همانند دیگر جوامع در حیرت و سرگردانی و گسست میان آینده و گذشته قرار دهند.

هوشیاری شیعیان تاکنون توانسته همه هجوم های دشمنان به فرهنگ والای تشیع را دفع کند و همچنان شور حسینی برای شهادت طلبی در راه عدالت و امیدواری به جهان در سایه عدالت منجی را در ایشان زنده نگه دارد.

به هر حال، عاشورا و ظهور دو واژه به هم گره خورده در فرهنگ تشیع است؛ چرا که این مفاهیم اکنون شیعیان را به گذشته و آینده چنان پیوند می زند که فرهنگ سرشار از زندگی، حیات، شور، عشق، جاودانگی و حرکت را برای آنان پدید می آورد. بنابراین، بدون عاشورا صحبت از ظهور کردن بی نتیجه گذاردن حرکت حضرت امام حسین(ع) است و نوعی خودفراموشی از اصل فرهنگ عاشورا است؛ چرا که حرکت امام حسین(ع) پیشرفت در مسیر برپایی عدالت بود که این حرکت در نهایت با ظهور امام عصر(عج) به مرحله عمل در کل جامعه بشری خواهد رسید.

باشد که همواره پاسدار فرهنگ عاشورا و انتظار باشیم تا حرکت و قدرت را در رگ های جامعه تزریق کنیم و امید به آینده را در دل ها زنده نگه داریم.

یک شنبه 24 بهمن 1389  8:27 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها