اسامی شهدای دفاع مقدس ( ع )

محمد در يکي از روزهاي آفتابي سال 1347 ،در جمع گرم و صميمي خانواده‌اي مهربان و مذهبي در شهر رهنان از توابع استان اصفهان به دنيا آمد، دوران پرشور و نشاط کودکي را زير سايه مهربان پدر و مادري زحمتکش گذراند. هفت بهار از عمرش گذشته بود که با شور زيادي مشغول کسب علم و دانش و معرفت شد و تحصيلات خود را تا سال سوم راهنمايي ادامه داد .پس از آن با عزمي مردانه به تأمين معاش خانواده پرداخت و در يک کارگاه ريخته‌گري مشغول کار شد.در دوران جواني با وجوديکه پدرش فوت کرده و همسر خواهرش به شهادت رسيده بود ،براي انجام خدمت مقدس سربازي عازم کرمان شد و پس از گذراندن دوره آموزشي، راهي منطقه عملياتي حاج عمران گشت .او هميشه در بين بچه‌ها روحيه خوبي داشت و حضورش مايه دلگرمي و نشاط رزمندگان اسلام بود. سرانجام در روز سي و يکم تيرماه سال 1367 در حاليکه 20 سال از عمر شريفش گذشته بود ،نداي آسماني حق را لبيک گفت. جبهه حاج عمران شاهد به خون غلتيدن آن سرباز رشيد اسلام بود ،مزار پاک او در گلزار شهداي رهنان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان

حيدر در سال 1346 در منطقه رهنان شهر اصفهان به دنيا آمد، روزهاي خوش کودکي را در جمع گرم خانواده اي مهربان و مذهبي گذراند. عشق به تعاليم اسلامي از همان کودکي در قلب کوچکش جاي گرفت، 7 ساله بود که با شور و علاقه زياد همچون ديگر کودکان عازم دبستان شد و تحصيلات خود را تا پايان مقطع ابتدايي ادامه داد. و بعد از آن براي کمک به امرار معاش خانواده راهي بازار کار شد و در واحد اتاق سازي ماشين به فعاليت پرداخت.با شروع جنگ تحميلي عاشقانه به نداي رهبر لبيک گفت و براي حضور در ميان رزمندگان جان بر کف اسلام بعد از گذراندن دوره آموزشي 45 روزه رهسپار جبهه خونرنگ خونين شهر شد .
سرانجام پس از نبردي دلاورانه در برابر دژخيمان بعثي روز دوازدهم ارديبهشت ماه سال 1361 در حين عمليات بيت‌المقدس در حاليکه تنها 25 سال داشت هدف تير خشم دشمن قرار گرفت و عروج سرخ خود را از خاک خونين شهر به سوي عرش اعلي آغاز کرد. مزار پاکش در گلزار شهداي رهنان واقع است.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج1

سال 1335 در خانواده‌اي زحمتکش نوزادي متولد شد که او را مهدي ناميدند.وي از کودکي علاقه زيادي به آشنايي با مسائل ديني داشت.او دوران تحصيلش را تا مقطع ابتدايي ادامه داد و سپس به منظور تامين معاش خانواده حرفه صافکاري را به عنوان شغل آينده خود برگزيد.
در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ايران او همپاي نهضت امام خميني (ره) با نوشتن شعار بر روي ديوارها و تظاهرات و حضور در مساجد مخالفت خود را با رژيم ستمشاهي اعلام کرد.علي تهراني در سال 1358 با دوشيزه‌اي پارسا ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد.پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تجاوز ددمنشانه رژيم بعثي وي نيز در صف فدائيان رهبر قرار گرفت و راهي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد.مهدي علي تهراني سرانجام در تاريخ 25/10/1366 در خاک ماووت در سن 31 سالگي به افلاک پر کشيد.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه شهيد جعفري اسلامشهر

کريم در سال 1343 در روستاي زيباي مارچين از توابع استان اصفهان چشم به جهان گشود،کودکي را درجمع گرم خانواده‌اي مذهبي گذراند و با احکام الهي اسلام آشنا شد. 7 بهار از عمرش گذشته بود که با کتاب و دفتر راهي سنگر علم و معرفت شد و تحصيلات خود را تا اتمام دوره راهنمايي ادامه داد و بعد از آن به حرفه تراشکاري روي آورد، در همين دوران بود که با جوانان مبارز و مجاهد راه حق آشنا شد و مشتاقانه به سيل خروشان مردم پيوست و در راهپيمائي‌ها حضوري فعال داشت. بعد از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي به جمع بسيجيان مخلص پيوست و با تمام وجود به خدمت آرمانهاي مقدس امام و مقتدايش حضرت امام خميني درآمد.
با شروع جنگ تحميلي ،کريم 18 ساله مردانه لباس رزم پوشيد و سلاح بر دوش کشيد و پا بر عرصه‌هاي خون و شهادت گذاشت تا سهم کوچکي در دفاع از خاک مقدس ميهن اسلامي داشته باشد و سرانجام روز بيست و ششم تيرماه سال 1361 خاک خونرنگ شلمچه شاهد پرواز خونين و عاشقانه يکي ديگر از سربازان اسلام بود، او در عمليات رمضان به آسمان پر گشود.
مزار پاکش در گلزار شهداي رهنان واقع است.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج1

سال 1326 بود که اختر در آسمان شهر زيباي هشترود از توابع آذربايجان شرقي درخشيد.گرچه هرگز به مکتب نرفت و قلم به دست نگرفت اما صحيفه‌اي از ايثار را به زيباترين شکل در کارنامه‌ زندگي خود به ثبت رساند.اختر ازدواج کرد و مادر 5 فرزند شد.در ايام جنگ آذربايجان پي در پي مورد حمله هوايي دشمن بعثي قرار مي‌گرفت تا اينکه پانزدهمين روز از اسفندماه سال 1366 فرا رسيد موشکي سفيرکشان آسمان را پيمود، خانه‌اي ويران شد مادري 40 ساله بال گشود و فرزنداني داغدار بر جاي گذارد. روحش شاد

منبع:كتاب آينه و شقايق جلد 1 صفحه 123

احسان‌الله علياري در سال 1343 در شهرستان بروجن از توابع استان چهار محال و بختياري پا به عرصه‌ي گيتي نهاد. پس از گذراندن دوران کودکي و نوجواني براي کسب معارف ديني قدم به حوزه‌ي علميه نهاد تا روحاني آگاه و عالم شود.
با پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي و نياز به حضور روحانيون مبارز، احسان‌الله نيز قدم به ميدان جهاد و رزم نهاد و با حضور آگاهي‌بخش خود در جبهه‌هاي جنوب و ايراد سخنراني آتشين و معنوي در جمع رزمندگان اسلام به فرمان امام خميني(ره) لبيک گفت.
سرانجام در تاريخ 22/10/1365 در حالي که 22 سال داشت، سجده بر خاک شلمچه نهاد و در عمليات کربلاي 5 آسماني شد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1382/5/4 -  صفحه: 3

سيدفرج‌الله در سال 1335 در ميان خانواده‌اي مؤمن و متدين به دنيا آمد. جوان بود و پر شور که به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و با سمت کمک بهيار در بهداري مشغول فعاليت شد.
عليان در زمان جنگ تحميلي به منظور رسيدگي به امور مجروحان به منطقه جنگي پنجوين رفت و سرانجام در تاريخ 29/8/1362 در سن 27 سالگي به بيکران آسمان بال گشود.

منبع:مطالب ارسالي ازبهداري كل سپاه پاسداران

حجت در سال 1340 در روستاي قاسم آباد سفلي به دنيا آمد. در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و با شوق به آموختن علم روي آورد. چندي بعد توانست مدرک ديپلم خود را در رشته خدمات از هنرستان حرفه‌اي نواب دريافت کند. در زمان جنگ تحميلي علي‌پور دلاورانه راهي ميدان نبرد شد و به عنوان مسئول عقيدتي تدارکات لشگر 25 کربلا در مقابل دشمن بعثي حماسه آفريد. سرانجام اين جوان 25 ساله استان گيلان در تاريخ 19/10/1365 در عمليات والفجر 8 مزد سال‌ها جهاد خويش را از حق دريافت نمود و عاشقانه به حريم امن الهي بال گشود.

منبع:ماهنامه ستارگان درخشان پيش شماره پنجم

حسين در اولين روز از آبان‌ماه سال 1346 در روستاي نوغاب شهرستان گناباد ديده به جهان گشود. پدرش عباس‌علي براي تربيت اسلامي او تلاش وافري انجام داد. عليپور در زمان جنگ تحميلي به حمايت از انقلاب و اسلام برخاست و در روز سوم ديماه سال 1365 در سن 19 سالگي جان به جان آفرين تسليم کرد. شلمچه ميعادگاه عروج او انتخاب شد. و نامش در جرگه شهداي عمليات کربلاي 4 ثبت شد. پيکر پاکش در گلزار روستاي نوغاب قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در بسيج مسجد نوغاب

مسعود علي‌پوريان در سال 1344 در شهر آبادان قدم به اين عالم نهاد.
با عنايت خداوند متعال 18 بهار از زندگي را درک کرد. او در اوج جواني يعني سنّ 18 سالگي با عرشيان خاک‌نشين هم‌سنگر شد.
مسعود يادش نرفته بود که جوانان بني‌هاشم چگونه شب عاشورا شهادت را توصيف کردند. آري، او الگويش را خوب دريافت کرده بود، نورانيت آن‌ها با جانش عجين گشت تا اين‌که لحظه‌ي ديدار او با مولايش در منطقه‌ي طلاييه طي عمليات خيبر در تاريخ 11/12/1362 به وقوع پيوست و مسعود ستاره‌اي از آسمان شهادت شد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي  

اسفنديار در روز بيست و هشتم مهر ماه سال 1342 در شهرستان رودسر به دنيا آمد. خانه‌ي پدري گرچه كوچك بود، اما سرشار از ايمان پروردگار بود.
اسفنديار كه بعدها او را به نام مسعود صدا زدند در سن 5 سالگي با وجود مدارس ديگر در شهر به دبستان علي اسلام رفت. اين دبستان در زمان اوج مبارزات مردم ايران تنها مدرسه‌اي بود كه به تعليم شعاير اسلامي مي‌پرداخت و مسعود كم كم با كلام وحي و آئين بزرگ دين اسلام انس گرفت. 17 ساله بود كه لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن كرد. آرام و قرار نداشت و همه وجودش مملو از عشق به خدمت براي مسلمين بود.
او در طول سال‌هاي مختلف، فرماندهي گروهان در گردان حمزه سيّد الشّهداء، معاون گردان سردار جنگل، فرماندهي گروهان شهيد مفتح در گردان امام حسين (ع) و فرماندهي واحد اطلاعات و عمليات و شناسايي خطوط عراق را بر عهده داشت. عليجاني سرانجام در عمليات كربلاي 5 در حاليكه همانند مولايش سيّد الشهداء سر در بدن نداشت و صورت نوراني‌اش و چشمان زيبايش متلاشي شده بود، در سال 1365 در سن 23 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:مطالب ارسالي از طرف خانواده شهيد

محرم سال 1340 زمانيکه مردم به عزاي سبط گرامي پيامبر (ص) لباس سياه پوشيده بودند کودکي پا به عرصه هستي نهاد که نامش را به عشق اهل‌بيت (ع) و فرزندان اباعبدالله (ع) اکبر گذاردند، او از همان کودکي با سيره فرزندان زهراي اطهر (س) آشنا شد و چون مريدي عاشق نامش را در جرگه منتظران آخرين منجي عالم بشريت ثبت نمود، اکبر در سن 13 سالگي (سال 1353) براي مدتي به شيراز مهاجرت کرد اما در سال 1356 به زادگاهش بازگشت، موج توفنده مردم مبارز ايران به رهبري امام خميني (ره) او را به صحنه دفاع از اسلام کشاند و با پيروزي انقلاب در سال 1358 به عضويت سپاه پاسداران درآمد. عليپور در جبهه به علت توانايي و کارداني بسيار مسئوليت‌هاي بي‌شماري همچون مسئوليت تحقيقات نظامي قرارگاه کربلا، مسئوليت آموزش تيپ 72 و مسئوليت تخريب تيپ قرارگاه خاتم‌الانبياء را بر عهده گرفت، عمليات ثامن‌الائمه (ع) اولين برگ ايثار اکبر را در دفتر بلند روزگار ثبت کرد، جراحتي عميق که روحش را به وصال الله نزديک ساخت، اما باز در ميان زمينيان جاي گرفت، و زير لب زمزمه نمود،« ان تنصرو‌الله ينصرکم و يثبت اقدامکم».
سال 1365 در کربلاي شلمچه قامت جوان رعناي استان خوزستان را به خاک افکنده شد تا نامش در زمره عاشورائيان تاريخ در سن 25 سالگي ثبت شود.

منبع:cd كنگره شهداي خوزستان

علي در يکي از روزهاي زيباي سال 1344 در آغوش گرم خانواده‌اي متوسط و مذهبي در شهر رهنان به دنيا آمد. دوران کودکي را تحت تعليم و پرورش پدر و مادري زحمتکش و فداکار سپري کرد و وارد دبستان شد، پس از به پايان رساندن دوره ابتدايي با اراده‌اي آهنين وارد محيط کار شد، مدتي در کارخانه مشغول شد و پس از آن به کار فرچه‌کاري پرداخت. علي جواني سر به زير و کوشا بود و همواره نسبت به ديگران به خصوص افراد خانواده خود بسيار فداکار و باگذشت بود . 18 سال بيشتر نداشت که به پيروي از سنت پيامبر گرامي اسلام با همسري مهربان و فداکار ازدواج کرد، زندگي مشترک کوتاهي که تنها يادگارش جواد است که به هنگام آخرين ديدار و خداحافظي پدر 2 ساله بود. عليجاني براي خدمت مقدس سربازي عازم پادگان 15 کرمان شده بود و دوران مقدماتي را به پايان رسانيد و به جبهه اعزام شد. طي درگيري با نيروهاي دشمن در تاريخ 21/10/65 تير سرخي سينه او را نشانه گرفت و او که نزديکي خاک عراق بود توسط دژخيمان بعثي به اسارت گرفته شد و سرانجام پس از تحمل 21 ماه رنج و سختي غربت اسارت و زير شکنجه‌هاي وحشيانه جلادان عراقي روح بي‌قرارش از اسارت تن رها شد و در سن 21 سالگي در زندانهاي عراق به شهادت رسيد. 6 سال بعد از شهادت او پدرو مادرش اطلاع پيدا کردند پيکر مطهرش در خاک عراق جاي گرفت و هرگز به آغوش وطن بازنگشت.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان

محمد رضا عليجاني در سال 1335 در يك خانواده مذهبي به دنيا آمد. از همان كودكي در مجالس مذهبي شركت مي‌كرد. دوران تحصيل خود را با موفقيت پشت سرگذاشت و وارد دانشسراي تربيت معلم شد. دوران دانشجويي خود را همراه با مبارزات جدي عليه گروههاي مخالف آغاز كرد. در سال 1361 وارد سپاه پاسداران شد و كار خود را با حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل ادامه داد و بارها در صحنه‌هاي جنگ حضور يافت تا سرانجام درپانزدهم اسفند ماه سال 1362 در سن 27 سالگي درجزيره مجنون به درجه رفيع شهادت نايل گشت.

منبع:كتاب يادياران

محمدرضا در يکي از روزهاي زيباي سال 1346 در جمع گرم و صميمي خانواده‌اي متدين در منطقه رهنان شهرستان اصفهان به دنيا آمد. روزهاي پر نشاط کودکي را در دامان پر مهر مادر و زير سايه لطف پدري گذراند و با معارف الهي اسلام آشنا شد. 7 ساله بود که در سال 1351 راهي سنگر علم و معرفت گرديد. سالهاي آخر ابتدايي مصادف بود با روزهاي پر التهاب انقلاب اسلامي و محمدرضاي نوجوان نيز مانند ساير جوانان و نوجوان پر شور اين مرز و بوم مشتاقانه به صف ياران خميني پيوست و با شرکت فعال در راهپيمائي‌ها خشم خود را از دستگاه فاسد پهلوي اعلام کرد. پس از پيروزي انقلاب به جمع بسيجيان مخلص پيوست. در کلاسهاي آموزش رزمي تکواندو آشنايي با اسلحه فعالانه شرکت کرد و روز وشب در خدمت به آرمانهاي مقدس انقلاب پاسداري مي‌داد. با شروع جنگ تحميلي عاشقانه به سوي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل بال گشود و به عنوان تک تيرانداز در لشگر امام حسين (ع) مشغول به کار شد و سرانجام روز اول مردادماه سال 1362 در جبهه‌هاي نبرد غرب روح عاشق اين سرباز 16 ساله اسلام حصار تن را شکست و به سوي عرش اعلي پر گشود.
پيکر مطهرش بعد از 12 سال به آغوش خانواده بازگشت و مزار مطهرش در گلزار شهداي رهنان واقع است.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان (1)