اسامی شهدای دفاع مقدس ( ع )

اصلان علي‌زاده نياري فرزند احد در تاريخ 6/1/1337 در روستاي نيار در نزديکي شهر اردبيل ديده به جهان گشود.
او پس از طي دوران طفوليت در آغوش گرم خانواده و محيط صميمي و باصفاي روستا، مشغول به تحصيل گرديد و با موفقيت تا پايان مقطع راهنمايي در زادگاه خويش به تحصيل پرداخت و سپس به استخدام هوانيروز ارتش درآمد. او در سال 1358 ازدواج نمود که حاصل اين ازدواج يک پسر و يک دختر است.
او در تهران ضمن طي دوره‌هاي مربوطه، توانست ديپلم خود را نيز کسب نمايد. او سپس به دزفول منتقل شد و به عنوان مسئول پدافند به ايفاي خدمت در دفاع از کيان کشور پرداخت که در آن زمان آماج تهاجم وحشيانه‌ي رژيم عراق قرار گرفته بود. اصلان مدتي نيز در جزيره‌ي خارک خدمت نمود و سپس به همدان منتقل شد.
وي که بارها در مقابل يورش هواپيماهاي عراقي به مقاومتي جانانه پرداخته و رشادت‌هاي بي‌شماري از خود نشان داده بود، سرانجام در تاريخ 4/9/1365 در دزفول بر اثر اصابت موشک در حين پدافند در سنّ 28 سالگي به مقام شهادت نايل گرديد و پس از تشييع جنازه در گلزار شهداي روستاي نيار اردبيل به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب شوق پرواز   -  صفحه: 343

صولت علي طالبي فرزند رمضان به سال 1345 در روستاي واشان متولد شد. دوره‌ي ابتدايي را در روستا گذراند. سپس براي ادامه‌ي تحصيل به بيرجند رفت. او در روزهاي تعطيل به روستا برمي‌گشت و در کار کشاورزي به پدر کمک مي‌کرد.
از آغاز پيروزي انقلاب همراه دوستان هم‌فکر خود در فعاليت‌هاي انقلاب شرکت داشت. با آغاز جنگ تحميلي بر فعاليت او در بسيج افزوده شد. او جواني متعهد و انقلابي بود. هرگز از نماز اول وقت غافل نمي‌شد. برادران و دوستان خود نيز را به اين امر سفارش مي کرد. به اهل بيت (ع) و امام عشق مي‌ورزيد. اطاعت از فرمانهاي رهبري را واجب مي‌دانست. در سال سوم دبيرستان با اين که جزو شاگردان خوب بود درس را رها کرد و عازم به جبهه‌هاي نبرد شد. او در کردستان با منافقين مبارزه کرد و سرانجام در تاريخ نهم دي‌ماه سال 1362 در منطقه‌ي بانه به کمين ضدانقلاب برخورد و در سن 17 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد. پيکر پاک شهيد پس از تشييع باشکوه در بيرجند به زادگاهش روستاي واشان به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجندجلد2 صفحه 481

سال 1344 سال آغاز زيستن علي‌اکبر در قفس تنگ دنيا بود. کودکي او با شور و نشاط سپري شد و او در سايه تربيت عالمانه پدرش اسماعيل، رشد نمود.
در سن 16 سالگي فراگيري علوم ديني را سرلوحه‌ي کار خويش قرار داد و با حضور در حوزه علميه و کسب فيض از محضر علما به تحصيل در اين رشته پرداخت. تا اين‌که جنگ تحميلي اين روحاني دلاور را به مصاف باطل فرا خواند و پس از 1 سال نبرد دلاورانه در روز سوم مهرماه سال 1366 در غرب کشور آسماني شد و در اوج زيستن 20 سالگي پر پرواز به سوي عرش گشود.
بعد از شهادتش در ميان دست‌نوشته‌هاي او خواندم :
«حفظ انقلاب، حفظ اصالت اسلامي و مکتبي بودن آن است. » و او براي حفظ انقلاب تا پاي جان ايستاد.

منبع:روزنامه كيهان 14/2/1383

محمدرضا در سال 1341 در شهر مراغه استان آذربايجان شرقي پا به عرصه‌ي هستي نهاد. از کودکي علاقه شديدي به قرآن و اسلام داشت. لذا از سنين کودکي جانش را با روح ايمان آميخته ساخت. بعد از پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن نمود و عاشقانه به دفاع از حريم ايران اسلامي برخاست. محمدرضا در جبهه‌ي فرماندهي گردان علي‌اصغر لشگر 31 عاشورا را بر عهده گرفت و 48 ماه مردانه در ميادين نبرد حق عليه باطل جنگيد. وي سرانجام در عمليات بدر در سال 1363 در جزيره‌ي مجنون در سن 22 سالگي به ديدار حق شتافت.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي 27/9/1381

عنبر در سال 1345 در روستاي صالح‌آباد استان ايلام به دنيا آمد و در سايه‌سار دستان نوازشگر خانواده‌اي زحمتکش بزرگ شد و در عنفوان جواني ازدواج کرد و خداوند به او 2 فرزند هديه داد.
عنبر سرانجام در سن 18 سالگي در تاريخ 20/7/1363 در مهران به شهادت رسيد. بمباران هوايي رژيم بعث او را به وصال حق رساند.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 180

نامش سيدمحمد بود، از فرزندان زهراي اطهر (س) اهل شهرستان ديلم و عاشق و دلباخته امام (ره)؛ با پيروزي انقلاب سيد سرباز روح الله (ره) شد تا حافظ مرزهاي کشور باشد لذا با آغاز جنگ به عضويت بسيج درآمد و در کسوت رزمندگان اسلام به جبهه شتافت.
او در عمليات شهيد چمران در مرداد ماه سال 1360 در منطقه شوش به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت و در گلزار شهداي ديلم آرميد.

منبع:ماهنامه عرشيان   -  شماره مجله: 24

رسول علي‌نژاد در سال 1336 در روستاي برگه ساري از توابع استان مازندران ديده به جهان هستي گشود.
روزهاي کودکي و نوجواني را در کنار بچه‌هاي باصفا و بي‌آلايش روستا سپري کرد تا به سنين جواني رسيد. دوران نوجواني رسول مصادف با مبارزه و قيام مردم بر عليه رژيم شاهنشاهي پهلوي بود؛ روزهايي که تمام جوانان يک صدا دل به پير جماران سپردند و براي رسيدن به استقلال و اسلام حتي از جان خويش هم دريغ نکردند.
ناقوس جنگ که به صدا درآمد، رسول کوله‌بارش را بر دوش انداخت و براي ياري رزمندگان اسلام لباس سبز سپاه پاسداران را به تن کرد و دليرانه در مقابل سپاه کفر ايستاد. بوي عمليات مي‌آمد، آري عمليات والفجر 8، عملياتي که رسول در آن کربلايي شد و در تاريخ 21/11/1364 در حالي که 28 سال داشت، در منطقه‌ي فاو بوسه بر سجده‌گاه عشق نمود و خونين‌بال تا اوج شهادت پر گشود.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1381/4/25

کيخسرو علي‌نجفي در سال 1346 در خانواده‌اي مذهبي و متديّن در روستاي صادق‌آباد شهرستان بيجار ديده به جهان گشود.
در همان اوان طفوليت پدر بزرگوارش را از دست داد. تحصيلات خود را با تلاش مضاعف و حمايت مادر و برادرش تا اخذ ديپلم ادامه داد.
کيخسرو به مطالعات غير درسي خصوصاً کتب مذهبي علاقه‌ي وافري داشت. وي لباس مقدس سربازي را پوشيد و پس از مراحل آموزشي به قسمت اداري معرفي گرديد. ولي از آن‌جا که عاشق بود، با سپري نمودن دوره‌ي مربوطه به مداواي عاشقان اباعبدالله الحسين (ع) در جبهه‌ها مشغول گرديد. سرانجام پس از شرکت در عمليات‌هاي مختلف به آروزي ديرينه و قلبي خويش رسيد و در عمليات کربلاي 8 که در فروردين‌ماه سال 1366 انجام شد، در سنّ 20 سالگي به کاروان شهيدان پيوست.

منبع:روزنامه كيهان   -  تاریخ:  1379/7/6 -  صفحه: 13

غلام‌رضا علي‌نژاد در سال 1338 ديده به جهان هستي گشود و در خانواده‌اي متديّن و مذهبي رشد کرد.
او از همان کودکي با تعاليم بلند و آسماني اسلام آشنا شد و تصميم گرفت که با رسيدن به جواني قدم در حوزه‌ي علميه نهاد تا از طريق کسب معارف ديني خدمتي به اسلام و مسلمين کند.
همين‌گونه نيز شد و غلام‌رضا براي ادامه‌ي تحصيل در جواني به حوزه‌ي علميه رفت و با پشتکار فراوان، علوم اسلامي را فرا گرفت و در جهت آگاه ساختن مباني انقلاب اسلامي براي مردم در روزهاي سخت انقلاب تلاش فراواني از خود نشان داد.
با شروع جنگ تحميلي، غلام‌رضا از هر وقت ديگر بيشتر احساس تکليف کرد و براي حفظ آرمان‌هاي شهدا رو به سوي جبهه‌ها کرد و در حالي که 23 سال داشت، در سال 1361 در عمليات بيت‌المقدس شهد شيرين شهادت نوشيد و به خيل عظيم شهدا پيوست.

منبع:روزنامه قدس  

علي‌رضا در سال 1345 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت.
علي‌رضا خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته‌ي سيره اهل‌بيت (ع) گشت. وي با آغاز جنگ تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1365 در عمليات والفجر 8 در منطقه‌ي فاو از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 20 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

علي‌محمدي در سال 1334 در خانواده‌اي مذهبي در دامغان متولد شد بعد از حدود شش سال به شهرري مهاجرت کرد، و تحصيلات خود را در شهرري با موفقيت به پايان رساند،‌ قبل از پيروزي انقلاب به مبارزه با طاغوت پرداخت او با شرکت در مجالس مذهبي و سياسي و سازماندهي تظاهرات و انزجار خود را نسبت به رژيم اعلام نمود، بعد از پيروزي انقلاب هميشه در صحنه حاضر بود و با شروع جنگ تحميلي به جبهه‌ها اعزام شد سرانجام در سال 1362 در سن 28 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

سلام‌الله در روز بيستم فروردين ماه سال 1342 در شهر تهران قدم به عرصه گيتي نهاد .دوران کودکي را با شادي و در ميان اعضاي خانواده سپري کرد و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم ابتدايي ادامه داد ،سپس به استخدام ارتش درآمد تا اينکه جنگ تحميلي آغاز شد و او را به عرصه هاي ايثار و جانباز کشاند. علي‌پور سرانجام در تاريخ 27/4/1366 در سن 24 سالگي در منطقه سومار شربت شيرين شهادت را نوشيد، پيکر پاکش را در بهشت‌زهرا (س)‌ به خاک سپردند.

منبع:اطلاعات دريافتي از بنياد شهيد

«علي علي‌مرادي» در سال 1315 در روستاي نجف‌آباد دزفول چشم‌هاي کوچکش را به روي دنيا گشود. تحصيلات ابتدايي را در حد خواندن و نوشتن فرا گرفت. دوران جواني و بعد از آن را به تلاش و کوشش جهت امرار معاش خود و خانواده سپري کرد. متانت، کوشش و با اخلاق بودن جزء بارزترين ويژگي‌هاي شخصيتي و اخلاقي‌اش به شمار مي‌رفت.
"علي" فعاليت اقتصادي خود را در مرکز تحقيقات کشاورزي صفي‌آباد ادامه داد و به تلاش براي تأمين هزينه‌هاي خانواده‌اش پرداخت. بيست و پنجمين روز از بهمن 1359 بود که شهرستان دزفول هدف گلوله‌هاي توپ نيروهاي بعثي قرار گرفت و در اين ميان بود که علي در حالي‌که 44سال داشت، به همراه تعدادي ديگر از هموطنان و مردم بي‌گناه دزفول با بدني غرق در خون به شهات رسيد و به ديدار حق شتافت.
پيکر پاک او را به گلزار شهداي امير مکان شمس‌آباد سپردند تا گرمابخش خاک سرد آن‌جا شود.

منبع:كتاب سبكبالان ساحل ها   -  صفحه: 20

خسرو (اميد) در يکي از روزهاي زيباي خدا ،در سال 1343 ،در شهر رهنان در جمع گرم و صميمي و مهربان خانواده‌اي مذهبي و متعهد پا به عرصه هستي نهاد .روزهاي پر شور کودکي را در زير سايه مهربان مادر و محبت پدر و تحت تعاليم پربار اسلامي گذراند.
در هفتمين بهار عمر با ديگر کودکان وارد محيط کسب علم و دانش و معرفت شد. اميد تحصيلاتش را تا سال دوم راهنمايي ادامه داد و پس از آن وارد بازار کار شد و تلاش و کوشش زيادي براي تأمين معاش خانواده انجام داد. با فروزان شدن شعله‌هاي پرفروغ انقلاب او نيز به صف مبارزان مردمي پيوست و در فعاليت‌هاي انقلابي مانند تظاهراتها و راهپيمايي‌ها نقش بسزايي ايفا نمود .
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران اميد نيز براي خدمت بيشتر به استان محروم سيستان و بلوچستان رفت و در بسيج آن استان مشغول به کار شد. بعد از مدتي به اصفهان برگشت و در سال 1363 براي اعزام به خدمت مقدس سربازي راهي شهر شيراز گشت و ادامه خدمت را در شهرهاي آباده و سومار به پايان رساند.
اما عشق به دفاع از ميهن اسلامي و جنگ با کفار بعثي، او را دوباره به صحنه‌هاي نبرد حق عليه باطل کشانيد و سرانجام پس از ماهها جنگ و حضور مداوم در سنگرهاي جبهه حق، سرباز22 ساله اسلام زخم سرخ گلوله را به جان خريد و در کربلاي خونرنگ شلمچه در تاريخ 7/12/1365 در قام مقتداي عشق به نماز خون ايستاد. پيکر مطهرش ميهمان گلزار شهداي رهنان مي‌باشد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان

تقي در سال 1343 در منطقه رهنان اصفهان پا به عرصه هستي نهاد، پدرش رضا براي تربيت او تلاش وافري انجام داد . تقي پس از اتمام کلاس ششم ابتدايي به شغل ريخته‌گري روي آورد تا بتواند جهت تأمين معاش خانواده پدر را همراهي کند. در سال 1358پانزده ساله بود که مادرش از دنيا رفت وقتي در غم از دست دادن مادر اشکها ريخت بحبوحه جنگ و شهامت بود ،مردان خدا رفته بودند که از مرز و بوم کشور محافظت کنند تا ايادي کفر به نواميس ما دسترسي نيابند. روح بزرگ او نيز ميل به پرواز در آسمان عشق وشهادت داشت و نمي‌توانست فرياد هل من ناصر ينصرني را بشنود و پاسخ ندهد.
سرانجام قصد جبهه نمود و در اوايل سال 1360 به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل اعزام گرديد،و در تاريخ 18/8/1361 در سن 18 سالگي در جبهه عين‌خوش و درجريان عمليات محرم چشم از جهان خاکي فرو بست و با پيکري خونين در ميان ملائک به ديدار حق شتافت .گلزار شهداي رهنان اصفهان پيکر او را در خود جاي داده است.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان