اسامی شهدای دفاع مقدس ( ع )

عروج‌علي عصمتي فرزند عباس‌علي در اولين روز از بهار سال 1339 ديده به جهان گشود. آموختن علم را همچون ديگر کودکان در سن 7 سالگي آغاز کرد و بعد از اخذ مدرک ديپلم به دانشکده‌ي افسري راه يافت و در روز بيست و دوم بهمن‌ماه سال 1358 به استخدام ارتش درآمد.
عصمتي در تاريخ 14/6/1360 همراه ساير دانشجويان به منظور کارآموزي عملي در يگان‌هاي درگير با ارتش به لشگر 92 زرهي اعزام گرديد و سرانجام در روز بيست و يکم شهريورماه سال 1360 در منطقه طحيل بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 19 سالگي به شهادت رسيد. مزار پاکش در بهشت‌زهرا (س) قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از سازمان ايثارگران نيروي زميني ارتش

حسن‌رضا عصمتي‌سرند در سال 1334 در روستاي كريمويي از توابع شهرستان فردوس و در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در روستاي زادگاه خود گذراند و سپس به عنوان كمك راننده به كار پرداخت و به خدمت سربازي اعزام شد. پس از انجام خدمت سربازي تشكيل خانواده داد.
هم‌زمان با اوج مبارزات حق‌طلبانه‌ي ملت مسلمان ايران، در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شركت نمود و عكس‌ها و اطلاعيه‌هاي حضرت امام را پخش و توزيع مي‌كرد. با شروع جنگ تحميلي عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد و چندين بار همراه جهادگران در مناطق باختران، مهران و دهلران حضور داشت تا اين‌كه در تاريخ 7/9/1366 در منطقه‌ي جزيره‌ي مجنون بر اثر اصابت تركش در سنّ 32 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاكش در گلزار شهداي مشهد قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس   -  صفحه: 441

محمد عطاريان در سال 1341ش در خانوده‌اي کارگر و متدين به دنيا آمد. دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را گذرانده و با بالا رفتن ميزان علم و رشد جسماني‌اش کم‌کم آثار دينداري و حقيقت‌جويي در او نمايان شد. در دوران اوليه مدرسه راهنمايي بود که با چند تن از دوستانش به همراه برادر بزرگترش هيئت محبان علي‌اصغر را که همه هفته‌ شب‌هاي جمعه در مسجد محل برگزار مي‌شد بنيان نهاد. در اين هيئت به فراگيري قرآن، اصول عقايد و حديث مشغول بود. محمد کم‌کم جنايات بي‌شمار رژيم آريامهر را به دنبال حبس برادرش بيش از پيش درک و احساس کرد تا آن‌که دوران انقلاب فرا رسيد، او در مدرسه از اولين محصلين هنرستان بود که ديگران را براي مقابله با حکومت وقت و راهپيمايي گرد هم مي‌آورد. او هم‌چنين نقش بسزايي در توزيع ارزاق محله داشت و از اعضا فعال انجمن اسلامي هنرستان بود. او در زمينه ورزش واليبال توانايي بسيار داشت. ساده لباس مي‌پوشيد و از تجملات بيزار بود و از مستمندان دستگيري مي‌کرد. به علت عدم کارايي دولت موقت و خيانت‌هاي بني‌صدر معتقد بود که فقط روحانيت مي‌تواند اين کشور اسلامي را در دست گيرد.
در هنگام جنگ تحميلي در تير ماه سال 60 به جبهه اعزام شد و اين در حالي بود که محصل سال سوم رشته برق هنرستان سپاه تهران بود. محمد در درگيري سپاه اسلام با قواي کفر صدامي در جبهه بازي دراز در تاريخ 17/6/60 به علت اصابت خمپاره در سن 19 سالگي به همراه چند تن از همرزمانش به درجه رفيع شهادت نايل گشت.

منبع:يادواره 5600 شهيددانش آموزوشهيدفهميده

نصرالله عطايي فرزند حسين به سال 1342 در روستاي گيت از توابع شهرستان بيرجند، در خانواده‌اي مذهبي پا به عرصه‌ي حيات گذاشت. تحصيلاتش را تا پنجم ابتدايي ادامه داد. به دليل مشکلات مالي تحصيل را رها کرد و براي تأمين معاش خانواده به کشاورزي و قاليبافي پرداخت.
با اوج‌گيري مبارزات مردمي، در راهپيمايي‌ها عليه رژيم ستمشاهي حضوري فعال داشت.
براي گذراندن دوران سربازي به ژاندارمري پيوست و بلافاصله به سوي ميدان‌هاي نبرد حق عليه باطل رهسپار شد و سرانجام اين سرباز رشيد اسلام در تاريخ دوازدهم تيرماه سال 1363 پس از ابراز شجاعت‌ها و دلاوري‌هاي فراوان در سن 21 سالگي در منطقه‌ي عملياتي آبادان به فيض شهادت نايل آمد.
پيکر پاکش پس از تشييع در بيرجند جهت خاکسپاري به زادگاهش انتقال يافت.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجند جلد 2 صفحه 518

محمد تقي عظيمي در تاريخ 3/1/1341 ديده به جهان گشود؛ او از همان سنين کودکي در مجالس عزاداري ائمه اطهار شرکت مي‌نمود. محمد تقي دوران تحصيل را در زادگاهش سپري کرد؛ با شروع نهضت انقلاب با وجود سن کم همگام با مردم مؤمن و متعهد به ياري خميني کبير شتافت، مدرسه را در سال اول راهنمايي رها کرد. پس از پيروزي انقلاب عازم جبهه‌هاي جنوب گشت. وي در بسياري از عمليات‌ها به صورت نيروي خط‌شکن شرکت داشت، و در عمليات بدر از ناحيه‌ي پا به شدت زخمي شد. عظيمي در طول خدمتش، هيچگونه مسؤوليتي را نپذيرفت؛ تنها در يک مقطع کوتاه مسؤوليت عمليات تيپ سردار عسگري را بر عهده گرفت؛ اما خيلي زود از آن انصراف داد و در همان سمت قبلي خود يعني فرماندهي گروهان خدمت کرد. او حتي زماني که براي استراحت به شهر مي‌آمد به فعاليت‌هاي انقلابي خود ادامه مي‌داد؛ به طوريکه در حمله‌ي منافقين به آمل به مقابله‌ي جدي با ضدانقلاب پرداخت. اين مرد بزرگ در عمليات والفجر 8 در تاريخ 20/11/64 بر اثر استنشاق گازهاي شيميايي بينايي خود را از دست داد؛ به همين دليل به اسارت دشمن درآمد و دشمن با شليک تير در گوش ايشان، اين دلاور بزرگ را در سن 23 سالگي به شهادت رساند.

منبع:كتاب سرداران عشق

آذرماه سال 1335 بود، برگهاي زرد پائيزي زمين روستاي کبوترآهنگ (همدان) را پوشاند.با صداي گريه محمدتقي مردم دسته دسته براي ديدن او به خانه آقاي عظيمي رفتند.محمدتقي در سايه لطف و عنايت حق به مدرسه رفت و تا سال سوم دبيرستان به آموختن علم پرداخت.سپس به استخدام ارتش درآمد و حفظ و حراست از کشور را سرلوحه زندگي خويش قرار دارد در سال 1354 سنت رسول اکرم (ص) را ارج نهاد و صاحب 3 فرزند شد.جنگ تحميلي عراق عليه ايران آزمون ارادت ياران خميني بود.عظيمي نيز چون ديگر سوختگان راه ولايت قدم به ديار نور نهاد و گفت:«من که عمري را در ارتش خدمت کرده‌ام اکنون بايد آموخته‌هاي خويش را در اختيار ديگران قرار دهم و خون نيز اسلحه به دست گيرم و به مصاف کافران روم». سرانجام اين اسطوره ايثار در روز پنجم مهرماه سال 1359 در سن 24 سالگي جبهه عين خوش را به خون سرخ خود متبرک ساخت.

منبع:كتاب شهداي دزفول

نصرالله عظيمي‌شاهرودي فرزند ميرزاجعفر در تاريخ 3/12/1329 در روستاي قره شاهورد از توابع شهرستان درگز ديده به جهان گشود. وي دوران کودکي خود را در کنار پدر و مادرش سپري کرد و سپس براي تحصيل به دبستان رفت. پس از گذراندن سال‌هاي تحصيلي در دبستان و راهنمايي به دبيرستان راه يافت و مدرک ديپلم متوسطه‌ي خود را در رشته‌ي طبيعي دريافت نمود. سپس به استخدام اداره‌ي منابع طبيعي درآمد و در سال 1352 ازدواج نمود.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تشکيل جهادسازندگي به عنوان نيروي رسمي به جهادسازندگي پيوست. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران وي به تبعيت از فرمان امام خميني (ره) و ياري رساندن به رزمندگان اسلام در تاريخ 27/6/1361 از طريق جهادسازندگي خراسان به جبهه اعزام گرديد. او به عنوان رزمنده‌ي جهادگر در مقابله با دشمن تلاش مي‌کرد.
وي در تاريخ 20/7/1361 در منطقه‌ي عملياتي سومار بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سنّ 32 سالگي به شهادت رسيد. پيکر وي در گلزار شهداي درگز به خاک سپرده شد. از او سه فرزند به يادگار مانده است.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس جلد3   -  صفحه: 403

روز چهارم پاييز سال 1316 کودکي مهربان پا به عرصه‌ي هستي نهاد، روزهاي زيباي کودکي او در روستاي دزج سپري شد و به خاطر شرايط اجتماعي و اقتصادي حاکم بر روستا نتوانست درس بخواند.
چند سالي گذشت تا اين‌که با دوشيزه‌اي پارسا ازدواج نمود و جهت تأمين معاش خانواده به کشاورزي پرداخت.
عطاپور سرانجام در هجدهمين روز از بهار سال 1367 در شهر همدان بر اثر بمباران هوايي در سن 51 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب روايت لاله هاي بهار

يعقوبعلي در روز پنجم شهريور ماه سال 1349 در شهرستان خلخال از توابع استان اردبيل پا به عرصه هستي نهاد . پدرش ايوب با شوق فراوان به تربيت او همت گماشت و يعقوب در سايه زحمات بي‌دريغ خانواده پرورش يافت. او تحصيلات خود را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد در همين زمان براي دفاع از حريم ايران اسلامي به جبهه‌هاي جنوب رفت و همراه برادران بسيجي به نبرد با دشمن بعثي پرداخت اين دلاور عرصه‌هاي پيکار سرانجام در تاريخ 8/12/1366 در سن 17 سالگي در منطقه ماووت عراق جام وصال حق را نوشيد و مهمان مقرب حق گشت .پيکر پاکش را در بهشت‌زهرا (س) به خاک سپردند.

منبع:اطلاعات دريافتي از بنياد شهيد

از سادات و فرزندان زهراي اطهر (س) بود؛ پدر نامش را «سيدمحمد» گذارد و برايش از خداوند سلامت و سعادت را خواستار شد. آن روزها سيدحسين در روستاي علمده از توابع شهرستان نوشهر زندگي مي‌کرد، سال 1330؛ و کوچه‌هاي خاکي روستا قدم‌گاه سيدمحمد گشت و در ميان مردم صميمي اين ديار بزرگ شد.
با پيروزي انقلاب، دل به امام (ره) سپرد و لباس مقدس پاسداران انقلاب را بر تن کرد و هم‌زمان با حمله‌ي رژيم بعثي به ايران با سمت مسئول محور اطلاعات و عمليات در جبهه‌ي شوش به مصاف دشمنان اسلام رفت.
علوي در جبهه مردانه جنگيد و سرانجام مزد سال‌ها اخلاص و ايثار خود را در سنّ 30 سالگي در تاريخ 11/12/1360 از حضرت حق دريافت نمود.

منبع:ماهنامه سبز سرخ   -  تاریخ:  1382/7

احمد عظيمي‌مهر، در آغازين روز بهار سال 1342 در خانواده‌اي مستضعف و مذهبي در روستاي طاهرآباد کاشان متولد شد. دوره‌ي ابتدايي و راهنمايي را در زادگاه خود خواند. او در سال‌هاي نوجواني و جواني، در روستاي خود فعاليت‌هاي فرهنگي مي‌کرد. بعد از انقلاب اسلامي در مهر ماه سال 60 به استان محروم سيستان و بلوچستان رفت و مدت 4 سال مسئوليت تعليم و تبليغ در اين منطقه را با گشاده‌رويي و اخلاق اسلامي بر عهده گرفت.
وي در عمليات والفجر 3 و والفجر4، شرکت جست و در عمليات والفجر4 به شدت مجروح شد. در سال 64 در رشته الهيات دانشگاه تهران پذيرفته شد و مشغول به تحصيل گرديد و سرانجام در چهاردهم اسفند ماه 65 در حالي که هنوز آثار جراحت قبلي را با خود داشت، در شلمچه، در عمليات کربلاي 5 در سن 23 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب از ستاره تا خورشيد جلد 2   -  صفحه: 8

سال 1337 روستاي شيخ حاجات از توابع شهرستان دزفول (استان خوزستان )شاهد تولد کودکي از ياران خميني بود.جاسم در آغازين روز تولد خمد دستان پينه بسته پدر را بر بدنش احساس نمود و سايه فقر را بر زندگي‌اش حس کرد.او به علت مشکلات مالي خانواده به مدرسه نرفت و در کنار پدر به کار کشاورزي پرداخت.اخلاق حسنه و تلاش وافر او براي تامين معاش خانواده از جمله خصائل بارز وي بود زمانيکه جنگ تحميلي آغاز شد، مشتاقانه به منظور حراست از مرزهاي ايران اسلامي خود را به هنگ ژاندارمري دزفول معرفي کرد و در تاريخ 18/5/1360 به عنوان سرباز به جبهه رفت.پس از طي دوره آموزشي نظامي به گردان 14 لشگر 61 حمزه منتقل شد تا اينکه چندي بعد او را به دزفول فرستادند.جاسم در آخرين ملاقات خود به خانواده اش گفت:«حس مي‌کنم اين آخرين ملاقات من با شماست و فکر مي‌کنم که به اين زوديها به آرزوي خود شهادت خواهم رسيد.دلاورمرد عرصه‌هاي پيکار سرانجام در تاريخ 2/1/1361 به علت انفجار مين در سن 24 سالگي در جبهه شوش در عمليات فتح‌المبين به ديدار حق شتافت.

منبع:كتاب شهداي دزفول

عقيلي‌خامنه در سال 1334 چشم بر جهان هستي گشود. کودکي او در سايه‌ پر مهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فرا گرفت. محمدرضا خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مکتب سرخ سيد‌الشهدا آموخت و دل بسته سيره‌ي اهل بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ تحميلي در جرگه سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و به عنوان همافر در نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي خدمت کرد.
و سرانجام در روز سوم آبان ماه سال 1359 در خرمشهر از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 25 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله اوج

در يکي از روزهاي سال 1346 نواي گريه نوزادي در خانه سيد عبدالله پيچيد،کودکي که در آينده‌اي نزديک به جمع ياران خميني پيوست نامش را سيد جعفر نهادند. سيد جعفر دوران کودکي را در دامان پر مهر خانواده‌اي متدين و مؤمن گذراند و با حقايق زندگي آشنا شد ، ساله بود که به مدرسه رفت و تحصيلات خود را تا سال پنجم ابتدايي ادامه داد و بعد از آن به عنوان استيل سازمشغول به کار شد، اما چندي بعد شغل سماورسازي را برگزيد.روزهاي نوجواني سيد جعفر مصادف با سالهاي پرالتهاب انقلاب بود و و نيز همانند ساير جوانان پرشور اين مرز و بوم عاشقانه به صف مجاهدان حق طلب پيوست .
بعد از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي اين سرباز کوچک اسلام با وجود سن کم در لبيک به نداي مراد و مرشدش خميني کبير (ره) مشتاقانه عازم جبهه‌هاي نبرد شد و درست 4 ماه بعد از حضور در جبهه‌هاي کردستان عازم جبهه‌هاي جنوب گرديد تا در روز چهارم اسفندماه سال 1362 در حين عمليات خيبر در حاليکه 16 سال بيشتر نداشت نداي ملکوتيان آسمان را لبيک گويد .
پيکر مطهرش را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان (1)

در سال 1341 محمد رضا در يكي از خانه‌هاي سرشار از عطر ايمان و عطوفت شهر شيراز ديده به جهان گشود. دستهاي مهر بان خانواده، او را از همان كودكي به خانه خدا- مسجد- سپرد تا گلدسته‌ها را با نواي توحيد بنوازد. محمدرضا پس از طي دوران مدرسه، تحصيلاتش را تا مقطع كارشناسي رشته الهيا ت در دانشگاه تهران ادامه داد. همزمان با اوج مبارزات مردمي عليه حكومت ستمشاهي، به تبيين فلسفه انقلاب پرداخت و تا تكثير و توزيع اعلاميه‌هاي حضرت امام (ره) و شركت در راهپيمايي‌هاي مختلف، نقش فعالي در برقراري نظام اسلامي، ايفا نمود. پس از پيروزي انقلاب نيز او، مبلغ قرآن و معارف اسلامي در سراسر ميهن اسلامي حتي دورترين روستاهاي كشور بود. محمد رضا در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه‌هاي نبرد حضور مداوم داشت و در عملياتهاي رمضان، فتح‌المبين والفجر و كربلاي 4 و 5 شركت كرد. وي به عنوان مسؤول واحد عقيدتي سياسي لشگر 19 فجر در جهت رشد معنوي رزمندگان اسلامي سيار تلاش نمود و بيست و پنجم سال 1365 را با خاطره پرواز ملكوتي‌اش خونين رنگ ساخت.

منبع:كتاب خلاصه خوبي ها جلد1