اسامی شهدای دفاع مقدس ( ع )

سال 1328 بود که اسحاق فرزند ابراهيم عزيزي در خانواده‌اي ساده و بي‌آلايش در شهرستان اراک پا به عرصه‌ي هستي نهاد.
دوران کودکي را در فضاي گرم و صميمي خانواده گذراند و در حالي که عشق به خدا و دين اسلام در او شعله‌ور بود، قدم به دوره‌ي جواني گذاشت و اقدام به ازدواج و تشکيل خانواده نمود.
مهرماه سال 1359 بود که رژيم بعث عراق به خاک سرزمين‌مان تجاوز کرد و جنگي سخت عليه ايران شکل گرفت. اسحاق با ديدن اين جنگ ناجوانمردانه احساس وظيفه نمود و لباس سبز سپاه را بر تن نمود و با حضور گرم خود در جبهه‌ها رزمندگان اسلام را ياري بخشيد و سرانجام در تاريخ 10/1/1360 در حالي که 32 سال داشت، در منطقه‌ي سوسنگرد در عمليات حضرت مهدي (عج) شربت شهادت نوشيد و به آرزوي ديرينه‌اش رسيد.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1381/11/15 -  صفحه: 3

سال 1348 به دنيا آمد. نامش را حمزه نهادند، روز‌ها و ماه‌ها از پي هم گذشت، او نه ساله بود، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و او يک سرباز حقيقي براي اسلام و نظام مقدس جمهوري اسلامي گشت. وي علي‌رغم کمي سن، هرگز آرام و قرار نداشت، در پايگاه مقاومت مالک‌اشتر شهرستان گچساران عضو شوراي فرماندهي بود. در کلاس‌هاي عقيدتي حزب جمهوري اسلامي يعني همان تشکلي که بر محور دين و تکليف‌گرايي بود، فعالانه شرکت مي‌جست. در کميته مرکزي انقلاب اسلامي گچساران عضو افتخاري بود. نهاد مقدس سپاه پاسداران در دل و جان او جاي داشت و خالصانه با سبزپوشان همکاري مستمرداشت.
او عضو انجمن اسلامي دبيرستان نيز بود. با شروع جنگ، چون به سن قانوني نرسيده بود، نمي‌توانست به جبهه برود. اما به لحاظ اينکه از نظر وضعيت جسمي ورزيدگي خوبي داشت به ثبت احوال مراجعه نمود و از اين طريق به جبهه‌هاي جنگ اعزام شد.
سال 1360 آموزش نظامي را در پادگان آموزشي شهرستان کازرون سپري نمود و سپس به جبهه رفت و در منطقه عين‌خوش در ميان رزمندگان تيپ سرافراز المهدي مشغول دفاع از کيان نظام اسلامي شد و در عمليات والفجرمقدماتي شرکت نمود.
حمزه از نظر تخصص رزمي تيربارچي ماهر، آرپي جي زن دلير و تخريب‌چي شجاعي بود. قبل از عزيمت به جبهه نيز در مسابقه تيراندازي بسيج سپاه پاسداران شهرستان شرکت نمود و در بين شرکت کنندگان مقام دوم راکسب کرد.
درتاريخ 10/10/1362 براي بار دوم به همراه سپاهيان محمد (ص) به جبهه حق اعزام گرديد و بعد از طي دوره‌ي آموزشي ويژه در منطقه عملياتي دارخوين مأموريت ويژه عملياتي برون مرزي در خاک دشمن به مدت دو هفته به وي و جمعي ديگر از رزمندگان واگذارشد. سرانجام در عمليات خيبر به عنوان خط‌شکن حضور يافت و بعد از سه روز نبرد بي‌امان در سن 14 سالگي در تاريخ 25/12/1362 در طلائيه بر اثر اصابت خمپاره دشمن به بدنش به خون سرخ خود کفن شد.
مزار پاکش در گلزار شهداي گچساران قراردارد.

منبع:كتاب شقايق هاي آسماني جلد 1   -  صفحه: 149

مجتبي عسکرنيا در سال 1347 در خانواده‌اي مؤمن و مذهبي چشم به دنيا گشود. او پس از سپري کردن دوران طفوليت در سايه‌ي حمايت پدرش جهت تعليم و تربيت پا به مکتب گذاشت. ايشان تا پايه پنجم ابتدايي در زادگاهش مهران به کسب تحصيل پرداخت.
با شروع جنگ تحميلي و اشغال شهر مهران او به همراه ساير اعضاي خانواده‌اش به ايلام مهاجرت کردند و اين بار نتوانست در استان ايلام به کسب علم و دانش بپردازد. او تنها 2 سال توانست به ادامه تحصيل بپردازد و با توجه به سن کمي که داشت شور و شوق حضور در جبهه او را بي‌قرار ساخته بود تا اينکه در سال 1364 با کارواني عاشق جبهه و جنگ به جبهه اعزام شد و سرانجام بعد از نشان دادن شجاعت و فداکاري‌هاي فراواني از خويش در تاريخ 1/4/1364 در سن 17 سالگي به شهادت رسيد و بعد از ده سال پيکر مطهرش به وطن بازگشت.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 65

اول شهريورماه سال 1345 مصادف با تولّد يکي ديگر از ايثارگران انقلاب اسلامي ايران در روستاي غفارآباد درگز بود. عباس‌قلي عزيزيان‌پور به دليل کمبود امکانات، از نعمت تحصيل محروم ماند و از همان دوران کودکي به شغل اجدادش يعني کشاورزي و دامداري مشغول شد.
او که در خانواده‌اي مذهبي رشد و نمو پيدا کرده بود، از نوجواني به انجام فرايض ديني مقيّد بود و ادب و خوش‌رويي را سرلوحه‌ي کار خود قرار داده بود.
پس از رسيدن به سنّ خدمت سربازي، براي انجام اين فريضه‌ي مقدس، به همراه تيپ 40 سراب به جبهه‌هاي حق عليه باطل اعزام شد.
سرانجام پس از حضوري پر از حماسه و دلاوري در تاريخ 21/4/1367 در جبهه‌ي عين‌خوش در حين دفاع از ايران اسلامي در سنّ 22 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد و پيکر پاکش يافت نشد.

منبع:كتاب گلواژه هاي شهادت جلد10 صفحه 56

نامش خدارحم بود و متولّد 1342 از روستاي قلعه‌كره از استان كهكيلويه و بويراحمد؛ جوان بود و پرشور و رؤيايي آسماني در سر داشت.
زماني كه حمله‌ي رژيم بعثي به ايران ادامه يافت، او عاشقانه به خيل ياوران امام (ره) پيوست و تدريس در مدرسه را رها كرد.
سال 1365 سال عروج رعناقامت 23 ساله‌ي ايران اسلامي در شلمچه بود؛ ‌سرزميني به وسعت آسمان كه هزاران يل اين ديار در آن، به خون سرخ خود غلطيدند.

منبع:نشريه وصال   -  شماره مجله: 20-  صفحه: 9

فيض‌الله عسکري از جمله مخلصاني بود که پاداش خود را ازمعبودش گرفت. او در سال 1338 در اميديه ديده به جهان گشود. خانواده عسکري به خاطر اين‌که، هم قدم نو رسيده را به فال نيک گرفته و هم به يقين آن را فيض، لطف و رحمت خداوندي يافتند او را «فيض‌الله» نام نهادند. تحصيلاتش را تا پايان دوره‌ي ابتدايي ادامه داد.
تفضلات الهي و فطرت پاک و تعاليم صحيح والدين باعث شکل‌گيري شخصيت جوان مسلماني شد که آنچه شايسته يک فرد مسلمان بود را از خود بروز داد. انقلاب اسلامي به کالبد جوانان مسلماني چون او روح تازه‌اي دميد و در کوران مبارزه با طاغوت پهلوي اقدامات خالصانه‌اي از خود بروز داد. در تظاهرات خياباني و شعار دادن و نداي الله اکبر از پشت‌بام‌ها و شرکت در جنگ و گريزهاي خياباني جزو پيشتازان بود. در گروه‌هاي مقاومت محلي بسيار پر تلاش بود. در برپايي مراسم ديني و بزرگداشت شعائر ديني و مذهبي پا به پاي روحانيون حضور داشت.
قبل از عزيمت به خدمت مقدس سربازي چندين بار قصد عزيمت به جبهه‌ها را داشت که موفق به حضور در جمع آسمانيان نشد. تا اين که براي خدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي به دليرمردان ارتش جمهوري اسلامي پيوست و در شب 28 خرداد سال 1362 در شرهاني خورشيد کوتاه اما پر فروغ عمرش در سن 24 سالگي افول کرد و نام شهيد ديگري بر صفحه زرين تاريخ ثبت شد. يادش در قلب‌ها و دل‌هاي پاک امت اسلامي جاودانه خواهد ماند.
مزار پاکش در گلزار شهداي گچساران قرار دارد.

منبع:كتاب شقايق هاي آسماني جلد 1   -  صفحه: 112

محمد در تاريخ 7/11/1343 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت.
محمدرضا خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره‌ي اهل‌بيت (ع) گشت. وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در تاريخ 23/10/1365 در منطقه شلمچه و در عمليات كربلاي 5 از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 22 سالگي شهيد راه حق شد. مزار پاكش در گلزار پايين زنجان واقع شده است.

منبع:مجله‌ي اوج

ارسلان عسگرپور در تاريخ 2/4/1329 در شهرستان شهسوار متولد شد او در يک خانواده متوسط از نظر اقتصادي رشد يافت تحصيلاتش را تا کلاس پنجم ابتدايي ادامه داد و پس از آن به کمک پدرش شتافت ارسلان در دوران جواني شاهد پيروزي انقلاب اسلامي بود و خودش نيز نقش فعالي در راهپيمايي ها و پخش اعلاميه‌هاي امام خميني (ره) داشت پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شروع جنگ تحميلي عسگرپور همراه با ديگر مردان غيور کشورش به پاسداري از مرزهاي ايران اسلامي شتافت.او سرانجام در تاريخ 30/8/1362 در پنجوين عراق در سن 33 سالگي به وصال حق رسيد پيکر خونين وي رابا لباس خاکي جبهه در گلزار گرمابه پشته شهرستان شهسوار به خاک سپردند.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه امام حسين (ع) اسلامشهر

مجتبي در سال 1361 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت. مجتبي خيلي زود به سوي خدا بازگشت و همنشين معشوق ابدي مخلوقان گرديد.
و سرانجام در سال 1362 در شهر تبريز بر اثر بمباران هوايي از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن يك سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

داوود در سال 1339 در آغوش پرمهر مادر جاي گرفت و از او فرامين دين اسلام را آموخت. هنوز كودكي بيش نبود، كه عشق اهل‌بيت (ع) در جانش ريشه كرد و او را با فرهنگ ايثار آشنا ساخت.
عسگرنيا كم‌كم به خيل كثير ياوران امام (ره) پيوست و سلاح بر دوش به جنگ با متجاوزين عراقي پرداخت. وي سرانجام در سال 1364 در حالي‌كه 25 سال داشت، از خاك منطقه‌ي فاو و در عمليات والفجر 8 به ملكوت آسمان پر كشيد.

منبع:مجله‌ي اوج

عسگر دواتگر در سال 1357 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت.
هادي خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره‌ي اهل‌بيت (ع) گشت. او كه تنها چند بهار زيبا را ديده بود و تازه در انتظار فردايي روشن بود، سرانجام در سال 1362 در منطقه‌ي تبريز بر اثر بمباران هوايي از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 5 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

غضنفر در سال 1346 در محله رهنان شهر اصفهان چشم به جهان هستي گشود. روزها از پي هم مي‌گذشت و غضنفر در سايه تعليمات عالمانه خانواده بزرگ شد و آموختن علم را آغاز نمود. حضور در جلسات قرائت کلام‌الله مجيد از او فردي متديّن و مقيّد به دين اسلام ساخت تا آنجا که براي تشکيل حکومت اسلامي، در صف ياران و ياوران روح‌الله (ره) قرار گرفت.
عسگري با وجودي که در حال تحصيل بود، بعد از شهادت برادر، سلاح او را بر دوش گرفت و از طريق بسيج راهي ميدان نبرد گرديد و در عمليات محرم در سن 15 سالگي در تاريخ 10/8/1361 نامش را در جرگه‌ي شاهدان روز حشر ثبت نمود.
پيکرش را از عين‌خوش به اصفهان انتقال دادند و در گلزار شهداي اين شهر به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه 277

عيسي عسگري در سال 1346 در خانواده‌اي مذهبي در شهرستان زابل ديده به جهان گشود. تحصيلاتش را تا پايه سوم راهنمايي ادامه داد. تحصيلات راهنمايي عيسي با اوجگيري مبارزات مردم عليه رژيم پهلوي همزمان بود و او نيز بطور فعال در اين مبارزات و فعاليت ها شرکت مي‌جست و تصاوير و اعلاميه‌هاي امام خميني را ميان مردم توزيع مي کرد. تا آن که خداوند او و همه رنجديدگان را قزين منت ساخت و انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي را هديه فرمود. با شروع جنگ تحميلي به طور داوطلب به صفوف خط‌شکنان صحنه‌ پيکارپيوست و پس از شرکت‌در عمليات‌هاي دشمن‌شکن «بيت‌المقدس»،‌ «رمضان»، «والفجرچهار» سرانجام در تاريخ 5/8/1362 در منطقه عملياتي مريوان در سن 16 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 2 صفحه 203

محمدرضا به فکر فرو رفت، به لحظه‌هاي ديروز انگار همين چند دقيقه پيش بود تمام کوچه‌هاي روستاي ايوان غربي پر بود از صداي بچه‌هايي که مي‌خواستند خبر تولد بچه مش‌رحيم را به او بدهند و مش‌رحيم داخل امامزاده به دعا نشسته بود تا خداوند اين فرزند را سالم به او هديه دهد.
سال 1336 بود که مش‌رحيم به شکرانه سلامت او سر بر سجده گذارد و از خدا سعادت او را نيز خواست. سال‌ها گذشت محمدرضا بزرگ شد و رشادت و شهامتش زبانزد خاص و عام.
همه زندگي محمدرضا در سال‌هاي جواني امام بود و نهضت کبير انقلاب بعد از پيروزي انقلاب باز هم امام(ره) حمايت کرد و به کردستان رفت. ديگر همه او را مي‌شناختند محمدرضا عسگري سکان‌دار لشکر 25 کربلا، فرمانده تيپ دوم ولي فقيه و ساده‌دل ، گرم و صميمي. زمان پرواز فرا رسيد. عمليات کربلاي 1 آغاز شد.
محمدرضا عکس بنت‌الهدي و محمد‌طاها را از کنار عکس امام بيرون آورد، بوسيد. ارتفاعات قلاويزان مقابلش بود. مهران آزاد شد و او در تاريخ 4/4/1365 بال گشود به بيکران. ديگر هيچ‌کس او را نديد حتي نشاني از پيکرش نيافتند.
محمدرضا غريبانه به بانوي دو عالم اقتدا کرد و از ميان ما رخت بربست. گرچه جوان بود و 29 ساله اما شوق لقاي حق او را از ميان خاکيان جدا ساخت.

منبع:ماهنامه سبزسرخ شماره 30 و 31 صفحه 3

حسن‌علي در سال 1342 در محله رهنان شهر اصفهان متولّد شد.کودکي را در کنار مردم مهربان زادگاهش گذراند؛ آن‌گاه به آموختن روي آورد و توشه‌اي از علم برداشت اما نتوانست ادامه تحصيل دهد؛ لذا به عنوان صافکار اتومبيل به کار مشغول شد تا بخشي از هزينه‌هاي خانواده را تأمين نمايد.
عسگري سرانجام در تاريخ 31/3/1360 در سن 18 سالگي در جبهه ذوالفقاريه آبادان پاداش اخلاص خود را از حق دريافت نمود و براي هميشه در گلزار شهداي اصفهان آرميد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه 49