0

دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

حديث نياز



الهي!

زمين هر لحظه در معرض انفجار مي بود، اگر آرام گامهاي او نبود.

اعصار و زمان هر لحظه در خود مي پيچيدند، اگر اشارات صبر از ولي خويش در نمي يافتند.

والعصر × ان الانسان لفي خسر × الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر



الهي!

دلهاي ما هم چون دل زمين و زمان، سخت به تنگ آمده از شدت:

عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء...

ببين که انسان چگونه بار بلاها و مصائب را به دوش مي کشد. ببين که با چه شرمي به تماشاي «خسران » نشسته است! از چه چنين بيچاره شده ايم؟ چه ديدي که دگر پرده رحمت و ستاريت خويش برفکندي؟ ما چه کرده ايم که آن عزيز، آن آيت رحمت و حمايت نيز چنين رها و در خود گممان کرده است!

آرام زمين، صاحب زمان، ولي امر انسان کجاست؟ اين گله راعي خويش مي جويد صاحب خويش مي خواند غيبت و تطويل مدت آن را سبب چيست؟



خدايا!

اميد نمانده پناه بر تو که قهر و غضبت، روشناي اميد دلهامان را هم به ظلمت ياسي مرگبار فرو برده!



الهي!

ببين که ... ضاقت الارض و منعت السماء...

چاره کن بر اين زمين به تنگ آمده از ستم و فساد که تيره غبار معصيت بشر، فضاي آسمان آن را هم به تيرگي کشيده است. صداها به آسمان نمي رسند! دعاها به سد «منع سماء»، در پژواک آن ميان آسمان و زمين، معطل و معلق مانده است.

اي مظهر «سبق رحمة غضبه!»

باران رحمت و غفرانت کجاست؟!

به حق سابقه رحمت بر غضبت، به وزش نسيم رحمت و مغفرت، خورشيد ولايت را از پس تيره ابر حجابها بر ما بنما!

که تنها...

انت المستعان و اليک المشتکي و عليک المعول في الشدة و الرخاء...

گفته بودند و رسيديم نيز بدان که تنها تويي ياريگر ما و آنگاه که دل به تنگ آيد از ظلم خود بر خود و ديگران بر ما، مرجع شکاياتي نيز جز تو هرگز نيست.

که تنها تويي يگانه سزاوار اعتماد و تنها پناه و پشتيبان به هر سختي و حتي گاه آساني!... به هر قبضي و هر بسطي و به ديگر سخن، لحظه لحظه امتحان در وادي زندگي!



خدايا!

اقرارمان شنيدي! کاش سوز نيازمان تمامي پهنه اين زمين «ضاق » گشته از فرط گناه را فرا مي گرفت و فرياد جگرسوز استغفارمان، سد «منعت » آسمان را فرا مي شکافت و همه گناه بني آدم را يکباره مي سوخت، حجابهاي ميان ما و تو را از بين مي برد، دعاي مضطران به اجابت مي نشست و درد فراق دلهاي ما را چاره اي مي کرد.

اما اي بخشاينده مهربان!

تو همان بخشايشگر مهرباني که خود گفته اي! اسماء و صفاتي که خود آموختيمان، حجت را بر توبه ما و رحمت تو تمام مي کند. کي «الرحمن » و «الرحيم »، «الله » را رها مي کند؟!... ياس، با اينهمه مانع و آيه هاي رحمت و غفرانيت در برابر خويش، دلها را به نفع اميد، رها مي کند. دريافته ايم که راز رضا و خشنوديت نهفته در چيست که البته عرض حاجات به نزد بزرگان، بدون عرضه بر شفيعان و آبرومندان آن درگاه، ميسر نيست.

اي مهربانترين مهربانان!

ديدي که در تنگي لحظه هامان، راه فرج را هم خود تو، اشاره مي کني، پس اينک به طاعت فرمانت:

... اللهم صل علي محمد و آل محمد، اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم و عرفتنا بذلک منزلتهم...

درود فرست بر محمد و آل محمد، آن چهارده رشته پيوند، مبشران وصال و محبت، چهارده آيت از شفقت، برگزيدگان خدا به عشق هدايت و رحمت!

گفته بودي که به طاعت و اطاعت مستقيمشان، به اعزاز و اکرامشان نيز نزد او وقوف يابيم. اراده فرموده بودي که ما هم به عزت ايشان، نزد تو عزيز باشيم، اما نفهميديم...

يا محمد يا علي!... يا محمد يا علي!

و مگر خدايا، تو بر پيغمبر خويش نفرموده بودي که:

اللهم انک قلت و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيماخدايا! و مگر نه اينست که آنگاه که رسول رحمت نيز به نيت دعا، به نام عظيمي قسمت داد، فرمود: «الهي! بحق علي!»پس ببين که کنون پر گشوده ايم با دو بال قدير پرواز به سويت، با دو پرچم صلح جاودان با تو، و دو نشان شرف و سرفرازي در دو سرا. ببين که چگونه به تقديم نبوت، دل به تسليم ولايت سپرده ايم.

پس شما يا محمد يا علي!

اي خدايان عصمت و عارفان محض توحيد و وحدانيت!

اي راهتان، يگانه صراط مستقيم تا احد!

اي انوار هدايت و پرتوافشانان نور حق، به شبهاي ظلمت!

و اي استادگان بر تارک قدسي عرش، به نواي رحمت و محبت!

ما غرق گناهيم و تا رضاي خدا ما را، تنها يک امکان هست. محبت او بر شما بيش از همگان است، به در آستانش که رفتيم، به حکم «عرفتنا بذلک منزلتهم » باز اشاره به کوي شما و تنها صراط مستقيم شما نمود.

آيا ما را اجازت توسل به «وجيهون عندالله » هنوز ميسر است؟

بي شفاعت شما، ما را بر آن آستان، راه نيست. بحق «عرفت بذلک منزلتهم » و بحق اشد حب اولي الامران بر انفاس بشر - بيش از خود آنان -

اکفياني، فانکما کافيان!

و انصراني فانکما ناصران!...

کاش پيش از اين دانسته بوديم!

کاش پيش از اين، دريافته بوديم!

و تو «يا مولانا، يا صاحب الزمان!»از چه ما را به خويش واگذاشته اي؟ چه ديدي که چنين از ما پيوند محبت بريده اي؟ از چه چنين محروم از رخصت ديدار توايم؟

اي منتهاي مسير رضا، رحمت و مغفرت تا خدا!

کمال شفاعت، تويي که رضايت شفيعان نيز کنون در رضاي توست. بين ما و اجابت «اهل کساء» تا خدا، تنها يک حجاب مانع است... «رضاي تو»!

يا مجيب المضطر! بحق «خودت »، اجب المضطر!

که فرج تو، شفاي جاودان همه دردها و دلتنگيهاست و فراق از سر نارضايي تو، علت تمام سختيها و معصيتها!

اي مهربانترين مهربانان!

ز ما بگذر و بازگو بحق محمد و خاندان پاک محمد!

...الغوث، الغوث، الغوث!

ادرکني، ادرکني، ادرکني!

الساعة، الساعة، الساعة!

العجل، العجل، العجل!

يا ارحم الراحمين، بحق محمد و آله الطاهرين.
 

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:07 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 

دعا براي فرج


دعا براي فرج


 


« و أکثروا الدّعا بتعجيل الفرج فإنّ ذلک فرجکم » .



يعني براي تعجيل فرج بسيار دعا کنيد ، پس بدرستيکه اين دعاء موجب فرج شما است .





توفيق زيارت حضرت



l لو ان اشياعنا وفقهم الله لطاعته علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بشاهدتنا علي حق المعرفة و صدقها منهم بنا بحارالانوار، ج 51



اگر شيعيان ما که خداي آنان را طاعتشان توفيق دهد ـ با دلهايي يکپارچه بر عهد خويش وفادار بودند به يمن لقاي ما نائل مي شدند و سعادت ديدار ما به آنها روي مي آورد، ديداري که با شناخت حقيقي و درست ايشان نسبت به ما، همراه بود.





بهره مندي از امام غائب



l اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فکالانتفاع بالشمس اذا غيبتها من الابصار السحاب الاحتجاج، ج 2، ص 602



و اما نحوه بهره گيري از من در دوران غيبتم، همچون بهره گيري از خورشيدي است که ابرها آن را از ديدگان پنهان داشته باشند.



l و اني لامان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء غيبة الطوسي، ص 292 و 293



من امان اهل زمين هستم همانطور که ستارگان امان اهل آسمانند.





l«و بي يدفع الله البلاء عن اهلي و شيعتي» اکمال الدين، بحارالانوار، ج 52، ص 30



و پروردگار به سبب من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي گرداند.





توجه امام زمان به شيعيان



l انا غير مهملين لمراعاتکم ولا ناسين لذکر کم و لولا ذلک، لنزل بکم اللاوا و اصطلمکم الاعداء غيبة الطوسي، ص 292



ما در رسيدگي به شما کوتاهي نکنيم و ياد شما را از خاطر نبريم، و اگر چنين بود سختي شديد بر شما وارد مي شد و دشمنان شما را ريشه کن مي ساختند.





آگاهي از احول مردم



l«فانا يحيط علمنا بانبائکم ولا يعزب عنا شيء من اخبارکم». مجالس المفيد، بحارالانوار، ج 53، ص 175



براستي که علم ما بر اوضاع شما، احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست.





وظيفه شيعيان



l «فليعمل کل امرء منکم ما يقرب به من محبتنا» بحارالانوار، ج 53، ص 176



پس هر يک از شما بايد به جا آورد، آنچه را که به سبب آن به محبت ما نزديک مي شود.





راه رسيدن به معارف الهي



l «طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانکارنا» منقول از دين و فطرت، ج 1



جستجوي معارف، جز از راه ما خاندان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) برابر با انکار ماست.





دعاي حضرت



lاللهم انا نرغب اليک في دولة کريمة تعزبها الاسلام واهله و تذل بها النفاق و اهله ...



خداوندا! ما از تو اميد داريم که دولت بزرگواري را که به اسلام و پيروانش عزت بخشد و نفاق و حاميانش را خوار گرداند، برقرار سازي.





راويان احاديث



(وَأَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعُوا فيها إِلي رُواةِ حَديثِنا، فَإِنَّهُم حُجَّتي عَلَيکُم وَأَنَا حُجَّةُ اللّه).



و اما در مورد مسائل و حوادث جديدي که براي شما پيدا مي شود، به کساني که احاديث ما را روايت مي کنند رجوع کنيد. (به کساني که سخنان ما خاندان رسالت را براي شما مي گويند مراجعه کنيدو نه به کساني که از خودشان در مي آورند.) و اين دسته حجّت من بر شمايند و من حجّت خدا بر همه شما هستم.»





معرفي امام زمان



(أَنَا بَقِيَّةُّ اللّهِ في أَرضِهِ وَالمُنتَقِمُ مِن أَعدائِهِ، أَنَا خاتَمُ الأوصِياءِ وَبي يَرفَعُ اللّهُ البلاءَ عَن أَهلي وَشيعَتي).



من باقيمانده خدا در زمين او و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم ، من پايان بخش سلسله جانشينان پيامبرم و بسبب من است که خداوند بلاها را از خاندان و شيعيان من درو مينمايد



الامام المهدي(عليه السلام)، بيروت، مؤسسة الوفاء، ص 543 - 542نقلاً عن الزام الناصب، ج 1ص 352 _ 353





اداء حق اللّه



(وَنَحنُ نَعهَدُ إلَيکَ أَيُّهَا الوَليُّ المُخلِصُ المُجاهِدُ فِينا الظّالِمِينَ أَيَّدَکَ اللّهُ بِنَصرِهِ الّذي أَيَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِن أَولِيائِنَا الصّالِحِينَ: أَنّهُ مَنِ اتَّقي رَبّهُ مِن إخوانِکَ فِي الدِّينِ، وَأَخرَجَ مِمّا عَلَيهِ إِلي مُستحقِّيهِ، کان آمِناً مِنَ الفِتنَةِ المُبطِلَةِ، وَمِحَنِها المُظلِمَةِ المُضِلَّةِ ومَن بَخِلَ مِنهُم بِما اَعادَهُ اللّهُ مِن نِعمَتِهِ عَلي مَن أمَرَهُ بِصِلَتِهِ، فَإنّهُ يَکُونُ خاسِراً بِذلِکَ لأُولاهُ و اخريه).



ما با شما عهد مي کنيم که هرکسي از برادران ديني شما (شيعيان) که تقوي را سرمايه خويش قرار دهد از فتنه هاي گمراه کننده ظلمت خيز در امان خواهد بود و اگر کسي بر خلاف وظيفه رفتار کرده، از آنچه بايد عمل کند بخل ورزد، مسلماً خسران و زيان دو جهان نصيبش خواهد شد.



(الاحتجاج، ج 2ص 499 بحار الانوار، ج 53ص 177 (م. خ)، (نقلاً عن الاحتجاج).



* * *



زمان ظهور



واما ظهور الفرج فانه الي الله عزوجل، کذب الوقاتون،



اما وقت ظهور ما موکول و منوط به اراده خداوند عزوجل است و هر کس براي ظهور ما وقت تعيين کند دروغ گفته است.



کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:09 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت


با دعاي ندبه در پگاه جمعه-2



در قسمت اول اين مقاله اشاره اي کوتاه داشتم به سيره پيشوايان دين و مرزبانان آيين در زمينه ندبه و زاري در فراق آخرين حجت حق. در آنجا روشن شد که گذشته از پيامبران پيشين، شخص رسول اکرم، صلي الله عليه وآله، امير مؤمنان و ديگر امامان معصوم، از قرنها پيش از طلوع خورشيد امامت، عشقي سوزان در دل نهفته داشتند، در فراق آن حضرت مي سوختند و گاهي چون مادر داغ جوان ديده اشک مي ريختند، با ياد او عشقبازي مي کردند، به ديدارش عشق مي ورزيدند و به حال کساني که توفيق ديدار جمال آراي حضرتش را پيدا کنند، غبطه مي خوردند.



پيشوايان دين نه تنها خود در آتش فراق آن حضرت مي سوختند، بلکه به شيعيان و شيفتگان محضرشان دستور مي دادند که آنها نيز همواره به ياد آن عزيز سفر کرده باشند و در فراقش اشک بريزند و ناله سر کنند و خود دعاهاي فراواني را به آنها تعليم مي فرمودند که در اوقات خاصي بخوانند و به نسلهاي بعدي بسپارند که آن دعاها را در عصر غيبت بخوانند.



اين دعاها در منابع حديثي و مجامع فقهي، در طول قرون و اعصار ثبت شده و همه شيعيان شيفته و دلباخته، در مشاهد مشرفه، اماکن متبرکه و اوقات شريفه، به هنگام عرض ارادت به پيشگاه حضرت بقية الله، ارواحنافداه، با اين دعاها با مولاي خود راز دل گفته، از طول غيبت شکوه ها کرده، براي ديدار جمال باهرالنورش اظهار اشتياق نموده، در فراق کعبه مقصود ناله ها سر داده اند.



مرحوم سيد محمد تقي موسوي اصفهاني (م 1348 ق.) که يکي از مفاخر عصر و حسنات دهر بود، با تلاشي طاقت فرسا به گردآوري اين دعاها پرداخته، بيش از يکصد فقره از دعاهاي ماثور از امامان نور، عليهم السلام، را در اين رابطه گرد آورده و در کتاب گرانسنگ «مکيال المکارم » در اختيار شيعيان دلسوخته و دردآشنا قرارداده است. (1)



مؤلف در مقدمه کتاب شرح مي دهد که شبي در عالم رؤيا به محضر مقدس حضرت بقية الله، ارواحنافداه، رسيده، حضرتش فرموده:



اين کتاب را بنويس، عربي هم بنويس، و نام آن را «مکيال المکارم في فوائدالدعاء للقائم » بگذار. (2)



اين کتاب خوشبختانه به فارسي نيز ترجمه شده و در اختيار همگان قرار دارد. (3)



جالبترين، جاذبترين، جامعترين و پرسوزترين اين دعاها، «دعاي ندبه » است که دلسوختگان و شيفتگان حضرتش در بامدادان هر جمعه، در هر شهر و روستا، دور هم گرد آمده با سوز و گداز خاصي اين دعا را مي خوانند و با محبوب دلشان راز دل مي گويند و با نغمه هاي خوش الحان «يابن الحسن » که در فضايي بسيار روحاني و نوراني طنين مي اندازد، فرشتگان هفت آسمان را گواه مي گيرند که از درازي شب ظلماني غيبت به ستوه آمده اند و در اشتياق فرا رسيدن صبح اميد ثانيه شماري مي کنند.



امام باقر، عليه السلام، در تفسير آيه شريفه:



و الليل اذا يغشي و النهار اذا تجلي



سوگند به شب هنگامي که فرا گيرد و سوگند به روز هنگامي که تجلي کند (4)



فرمود:



منظور از «شب فرا گيرنده » دولتهاي باطل است که در برابر ولايت کبراي مولاي متقيان امير مؤمنان، عليه السلام، قيام نموده، عرصه گيتي را جولانگاه خود قرار داده اند، و منظور از «روز جلوه گر» روز ظهور قائم اهل بيت، عليه السلام، است که به هنگام طلوع دولتش، دولتهاي باطل از صفحه هستي ريشه کن مي شوند. (5)



دعاي ندبه در پگاه هر جمعه، اعلام بيزاري از مستکبران جهان و تجديد بيعت با ويرانگر کاخهاي ظلم و استبداد و بيانگر حکومت واحد جهاني بر اساس عدالت و آزادي است.



دعاي ندبه را پيشواي به حق ناطق، حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام، به دوستان و شيعيانش تعليم داده و به آنها امر فرموده که اين دعا را در «اعياد اربعه » يعني روزهاي، عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير و عيد جمعه بخوانند و به ما امر فرموده که در عصر غيبت با اين دعا با امام، پيشوا، محبوب، مولي و مقتداي خود راز دل گوييم و تجديد ميثاق کنيم.



سند دعاي ندبه

معارف والا، حقايق درخشان، معاني روشن و مطالب ژرفي که با اسلوبي بديع، بياني شيوا، منطقي گيرا، و عباراتي بسيار بلند و فصيح در اين دعاي شريف آمده، ما را از ارايه هرگونه سند و منبع بي نياز مي کند، که چنين حقايق تابناک و دقايق درخشان، هرگز از هيچ منبعي، جز سرچشمه زلال ولايت، خاندان عصمت و طهارت، حضرات ائمه معصومين، عليهم السلام، سرچشمه نمي گيرد، ولي براي نورانيت دلهاي مشتاقان و خيل شيفتگان جلسات نوراني دعاي ندبه در صبحگاهان روزهاي جمعه، منابع محکم و مستحکم دعاي ندبه را با تسلسل زماني در اينجا مي آوريم:



1. ابو جعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفري



نخستين فرد موثق و مورد اعتماد و استنادي که دعاي شريف ندبه را دراثر مکتوب خود از پيشواي به حق ناطق امام جعفرصادق، عليه السلام، روايت کرده، ابو جعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفري است.



«بزوفري » منسوب به روستاي «بزوفر» از توابع «قوسان » در نزديکي «بغداد» در کرانه نهر «موفقي » در غرب دجله است. (6)



«بزوفري » از استادان شيخ مفيداست و شيخ مفيد به کثرت از او روايت کرده است.



محدث نوري به هنگام شمارش استادان شيخ مفيد از او نام برده، مي فرمايد:



ابو علي، پسر شيخ طوسي، در امالي، مکرر از پدرش شيخ طوسي، از شيخ مفيد، از او روايت کرده و براي او طلب مغفرت نموده است. (7)



حاج آقا بزرگ تهراني مي فرمايد:



وثاقت او، از نقل فراوان شيخ مفيد از او، طلب مغفرت بر او، آشکار مي باشد (8) .



شيخ طوسي در مشيخه «تهذيب الاحکام » و «الاستبصار» از او نام برده مي فرمايد:



من هر روايتي که از احمد بن ادريس نقل کرده ام، از شيخ مفيد و «حسين بن عبيدالله غضائري » است، که هر دو از ابو جعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفري روايت کرده اند. (9)



حجت تاريخ، محقق بي نظير، حاج آقا بزرگ تهراني به هنگام بحث از کتاب ايشان مي فرمايد:



«کتاب الدعاء» از ابو جعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفري، از استادان شيخ مفيد، که شيخ مفيد احاديثي از او روايت کرده،اين احاديث در امالي شيخ طوسي، از طريق شيخ مفيد از او روايت شده است.



سپس مي فرمايد:



وي در اين کتاب دعاي ندبه را آورده، و محمد بن ابي قره از آن روايت کرده و محمد بن مشهدي در مزارش از او روايت کرده است. (10)



2. ابوالفرج محمد بن علي بن يعقوب بن اسحاق بن ابي قره قنائي



دومين فرد مورد اعتماد و استنادي که دعاي ندبه را در کتاب خود آورده، محمد بن علي بن ابي قره است، که در کتاب «الدعاء» آن را از کتاب «بزوفري » نقل کرده است.



علامه تهراني مي فرمايد:



محمد بن مشهدي در مزار و سيد بن طاووس در اقبال و ديگر آثارش به کثرت از کتاب او نقل کرده اند. (11)



محمد بن ابي قره از مشايخ اجازه نجاشي بود. (12)



مقدم رجاليون مرحوم نجاشي در کتاب رجال مي فرمايد:



ابوالفرج، محمد بن علي بن يعقوب بن اسحاق بن ابي قره قنائي موثق بود، روايات زيادي استماع کرده، و کتب زيادي تاليف کرده... که از آن جمله است: عمل يوم الجمعه، عمل الشهور، معجم رجال ابي مفضل و کتاب تهجد، که همه آنها را به من خبر داده و به من اجازه روايت آنها را داده است. (13)



نجاشي لقب او را «قنائي » آورده، ولي علامه حلي يکبار از او «قنائي » و يکبار ديگر «قنابي »تعبير کرده (14) و توثيق نموده است. (15) و مرحوم نمازي فرموده:



به اتفاق همه رجاليون مورد وثوق است. (16)



3. محمد بن جعفر بن علي بن جعفر مشهدي حائري



ابن مشهدي يکي از علماي جليل القدر قرن ششم بود که در حدود 510 ق. متولد شده و قبل از 580 ق. ديده از جهان فرو بسته است.



تعدادي از استادانش را صاحب معالم در «اجازه کبيره » برشمرده، که از آن جمله است: ورام (صاحب مجموعه ورام)، شاذان بن جبرئيل، ابن زهره، ابن شهر آشوب و... (17)



از او کتاب ارزشمندي بر جاي مانده که به «مزار کبير» و «مزار ابن مشهدي » مشهور است و خوشبختانه نسخه هاي خطي فراواني از آن تا زمان ما محفوظ مانده است:



1. نسخه اي در کتابخانه شيخ علي کاشف الغطاء در نجف اشرف.



2. نسخه اي در کتابخانه مرحوم حاج ميرزا محمدعلي اردوبادي در نجف.



3. نسخه اي در کتابخانه مرحوم محدث نوري، که در کتاب مستدرک به کثرت از آن نقل کرده است. (18)



4. نسخه اي در کتابخانه مرحوم علامه اميني در نجف، که تاريخ کتابت آن سوم شوال 956 ق. است. (19)



5. نسخه ديگري در کتابخانه مرحوم آية الله مرعشي در قم، به شماره 4903 موجود است، که در 482 ورق مي باشد و تاريخ کتابت آن به قرن يازدهم مربوط مي شود. (20)



و نسخه عکسي آن در کتابخانه مؤسسه «آل البيت » قم به شماره 5209 (قفسه 29، رديف 176، ش 19) موجود است.



اين کتاب به «مزار کبير» معروف شده و جامعترين کتاب مزاري است که در طول قرون و اعصار از حوادث روزگار جان سالم به در برده و تازمان ما محفوظ مانده است.



در طول هشت قرني که از تاريخ تاليف آن مي گذرد، اين کتاب همواره مورد اعتماد و استناد بزرگان شيعه بود و هر کتابي که در اين هشت قرن پيرامون دعا و زيارت نوشته شده، با واسطه يا بي واسطه از اين کتاب استفاده کرده است.



ابن مشهدي در مقدمه کتاب خود مي نويسد:



من در اين کتاب، از زيارات مشاهد مشرفه، اعمال و اماکن مقدسه، دعاهاي برگزيده و تعقيبات نمازهاي فريضه، آن را گرد آوردم که با سند متصل، توسط راويان مورد وثوق به دستم رسيده است.



حاج آقا بزرگ تهراني در مجموع پانزده تن از مشايخ روايتي او را استخراج نموده، و بر ثقه بودن آنها صحه گذاشته است. (21)



ابن مشهدي در اين کتاب، دعاي ندبه را به عنوان: «دعا براي حضرت صاحب الزمان، عليه السلام، که شايسته است، در اعياد اربعه: عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير و عيد جمعه خوانده شود» آورده است.



وي در اين کتاب، دعاي ندبه را توسط محمد بن علي بن يعقوب بن ابي قره، از کتاب بزوفري نقل کرده است.



دعاي ندبه در نسخه کتابخانه آية الله مرعشي، صفحه 821 تا837 و در نسخه آل البيت، صفحه 831 تا847 آمده است. (22)



4. صاحب کتاب مزار قديم



مزار قديم نيز کتاب بسيار بزرگ و با ارزشي است که مؤلف آن نيز معاصر ابن مشهدي بوده است.



در اين کتاب دعاها و زيارتهاي فراواني هست که در هيچ منبع ديگري يافت نمي شود و مؤلف آن توسط استادش: «مهدي بن ابي حرب حسيني » از شيخ ابوعلي (پسر شيخ طوسي) روايت مي کند.



طبق اين بيان او با مرحوم طبرسي صاحب احتجاج معاصر مي باشد. (23)



يک نسخه خطي از اين کتاب در کتابخانه مرحوم آية الله مرعشي به شماره 462 در 181 ورق موجود است. (24)



مؤلف مزار قديم، در اين اثر جاويد و ارزشمند خود، دعاي ندبه را توسط محمد بن علي بن ابي قره، از کتاب ابو جعفر محمد بن حسين بزوفري روايت کرده و فرموده است:



اين دعا براي حضرت صاحب الزمان، صلوات الله عليه وآله و عجل الله فرجه و فرجنا معه، مي باشد و مستحب است که در چهار عيد بزرگ، شب و روز جمعه خوانده شود.



در اين نسخه دعاي شريف ندبه از ورق 173 شروع شده، در ورق 176 پايان مي يابد.



با توجه به اينکه مؤلف کتاب «مزار قديم » ناشناخته است، نمي توان به عنوان يک منبع موثق به آن اعتماد کرد، فقط مي توان آن را مؤيدي بر نقل ابن مشهدي، از ابن ابي قره، از بزوفري قرار داد.



5. رضي الدين علي بن موسي بن طاووس حلي



سيدابن طاووس در کتاب گرانقدر «مصباح الزائر» در بخش زيارتهاي حضرت ولي عصر، ارواحنافداه، شش زيارت نقل کرده، آنگاه دعاي ندبه را به عنوان هفتمين زيارت، به نقل از «محمد بن علي بن ابي قره » از «محمد بن حسين بن سنان بزوفري » روايت کرده و فرموده است:



اين دعا براي حضرت صاحب الزمان، صلوات الله عليه، مي باشد و مستحب است که در اعياد چهارگانه خوانده شود. (25)



وي همچنين در کتاب شريف «اقبال » نيز تعدادي از دعاهاي اعياد اسلامي را مي شمارد، آنگاه مي فرمايد:



دعاي ديگري است که بعد از نماز عيد و در هر يک از اعياد چهارگانه خوانده مي شود. (26)



آنگاه دعاي ندبه را نقل مي کند و در پايان مي افزايد:



هنگامي که از دعا فارغ شدي، مهياي سجده در برابر پروردگار باش و بگو آنچه را که ما با سندهاي خود از امام صادق، عليه السلام، روايت کرديم، که فرمود:پس از اين دعا گونه راست خود را بر زمين بگذار و بگو: «سيدي سيدي... کم من عتيق لک... اي عزيز اي جميل. (27)



از اين تعبيراستفاده مي شود که سيد بن طاووس علاوه بر مزار کبير طريق ديگري براي دعاي ندبه داشته است، زيرا در مزار کبير و مزار قديم اين قسمت اخير وجود ندارد و سيد تصريح کرده که آنرا با سندهاي خود از امام صادق، عليه السلام، روايت کرده است.



6. مولي محمد باقر مجلسي



علامه مجلسي دعاي ندبه را در کتاب گرانسنگ «بحارالانوار» به نقل از «مصباح الزائر» سيد بن طاووس نقل کرده (28) و در پايان فرموده:



محمد بن مشهدي در مزار کبير فرموده است: محمد بن علي بن ابي قره گفته: من دعاي ندبه را از کتاب ابوجعفر محمد بن حسين بن سفيان بزوفري نقل کرده ام. (29)



علامه مجلسي در کتاب «زاد المعاد» نيز دعاي شريف ندبه را نقل کرده و در سرآغاز مي فرمايد:



و اما دعاي ندبه که مشتمل است بر عقايد حقه و تاسف بر غيبت حضرت قائم، عليه السلام، به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام، منقول است، که سنت است اين دعاي ندبه را در چهار عيد بخواند، يعني: جمعه، عيد فطر، عيد قربان و عيد غدير. (30)



علامه مجلسي همچنين در کتاب «تحفة الزائر» به دنبال اعمال سرداب مقدس مي فرمايد:



سيد و شيخ محمد بن مشهدي نقل کرده است از محمد بن علي بن [ابي] قره، که او نقل کرده است از کتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفري، «دعاي ندبه » از براي صاحب الزمان، عليه السلام، را و مستحب است که در عيدهاي چهارگانه بخواند و آن دعا اين است.



آنگاه دعاي ندبه را نقل فرموده است. (31)



به طوري که خوانندگان گرامي ملاحظه فرمودند، علامه مجلسي، قدس سره، در کتاب «زادالمعاد» تصريح فرموده بر اين که دعاي ندبه با سند معتبر از امام جعفر صادق، عليه السلام، روايت شده است، و در مقدمه کتاب «تحفة الزائر» ملتزم شده است که در اين کتاب تنها زيارات، ادعيه و آدابي را ذکر نمايد که با سندهاي معتبر از ائمه دين، صلوات الله عليهم اجمعين، نقل گرديده است. (32)



7. سيد محمد طباطبايي يزدي



علامه جليل القدر، صدر الدين سيد محمد طباطبايي يزدي، (م 1154 ق.) در آغاز کتاب گرانقدر خود: «شرح دعاي ندبه » متن دعاي ندبه را با استناد به روايت رسيده از امام جعفر صادق، عليه السلام، روايت کرده است. (33)



8. سيد حيدر کاظمي



علامه بزرگوار سيد حيدر حسني کاظمي، (م 1365 ق.) در کتاب ارزشمند «عمدة الزائر» دعاي ندبه را به نقل از سيد بن طاووس و ديگران روايت کرده است. (34)



9. محدث نوري



محدث بزرگوار مرحوم حاج ميرزا حسين نوري، (م 1320 ق.) در کتاب گرانسنگ «تحية الزائر» دعاي ندبه را به نقل از مزار کبير، مزار قديم، و مصباح الزائر سيد بن طاووس روايت کرده است. (35)



10. صدرالاسلام همداني



دبير الدين، صدرالاسلام، علي اکبر همداني، (م 1325 ق.) در کتاب ارزشمند «تکاليف الانام » تحت عنوان تکليف سي و چهارم مي نويسد:



اين دعاي مبارک از کثرت اشتهار کالشمس في رابعة النهار است. خوب است در هر جمعه دوستان آن حضرت، ارواحنا فداه، از مرد و زن، در مسجدي از مساجد، يا معبدي از معابد، اجتماع نموده، اين دعاي مبارک را با کمال تضرع و زاري و ناله و سوگواري و با نهايت حزن و اندوه و بي قراري، بخوانند و گريه کنند و بر غيبت آن شمس تابان و فقدان آن جان جهانيان توجه کنند و ضجه و آه سرد از دل پر درد کشند. و چنين مصيبت عظمي را سهل نشمارند و چنين داهيه کبري را آسان نپندارند، که از غيبتش اسلام بکلي از ميان رفته و تنها اسمي از آن باقي مانده، «ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدينا».



کفر و فسق و فجور و ناسپاسي تمام کره ارض را فرا گرفته، آنچه پيدا نيست آثار مسلماني است و آنچه پيدا و ظاهر است آثار شيطاني. همه در وادي غفلت، حيران و در تپه ضلالت و جهالت، سرگردان و تابع جنود شيطان و عاصي بر حضرت صاحب العصر و الزمان.الله م عجل فرجه و سهل مخرجه بمحمد و آله الطاهرين. (36)



آنگاه متن دعاي ندبه را (از صفحه 190 تا صفحه 169) آورده، از استاد خود (مرحوم حاج ميرزا حسين نوري) نقل فرموده که استاد اعظم، فرموده اند:



مستحب است در روز و شب جمعه خواندن دعاي ندبه معروفه، که متعلق است به آن حضرت. و في الحقيقه، مضامين آن سوزنده دلها و شکافنده جگرها و ريزنده خون از ديدگان کساني است که اندکي از شربت محبت آن جناب نوشيده اند و تلخي زهر فراقش به کامشان رسيده است. در روز جمعه، بلکه در شب آن نيز - چنانکه در يکي از مزارات قديمه، که مؤلف آن معاصر شيخ طبرسي صاحب احتجاج است، مروي است - بايد خوانده شود. (37)



سپس افزوده است:



مؤلف گويد: از جمله خواص خواندن اين دعاي مبارک آن است که در هر مکاني و موضعي که خوانده شودبا حضور قلب و اخلاص کامل، و ملتفت مضامين عاليه فائقه، و عبارات و اشارات ناميه رائقه آن بودن، توجه و التفات مخصوص حضرت صاحب العصر و الزمان، ارواحنافداه، در آن مکان و محل، بلکه حضور به هم رسانيدن ان حضرت است در آن مجلس. چنانکه در بعض موارد و موارد اتفاق افتاده است.



آنگاه داستاني را از مرحوم ملا زين العابدين سلماسي نقل فرموده است. (38)



11. ابراهيم بن محسن کاشاني



عالم رباني شيخ ابراهيم بن محسن کاشاني، (م 1345 ق.) در کتاب ارزشمند «الصحيفة الهادية و التحفة المهديه » که با تقريظي از مرحوم آية الله حاج سيد اسماعيل صدر، بيش از يک قرن پيش منتشر شده، متن دعاي ندبه را به نقل از باب مزار کتاب بحارالانوار نقل کرده است. (39)



12. ميرزا محمدتقي موسوي اصفهاني



نادره زمان، عاشق صاحب الزمان، حاج ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني (م 1348 ه ق.) در کتاب شريف «مکيال المکارم » بيش از يکصد دعاي ماثور از امامان نور، براي دوران غيبت آن خورشيد جهان افروز نقل کرده، از جمله دعاي مبارک ندبه را به نقل از علامه مجلسي و محدث نوري آورده است. (40)



صاحب مکيال علاوه بر کتاب ياد شده، در کتاب «وظيفه مردم در غيبت امام زمان، عليه السلام » نيز به عنوان وظيفه پنجاه و دوم مي فرمايد:



در روزهاي جمعه، عيد غدير، عيد فطر و عيد قربان، دعاي ندبه را که متعلق به آن جناب است و در زادالمعاد مسطور است، با حالت خوش و توجه بخواند. (41 )



13. محدث قمي



خاتم المحدثين مرحوم حاج شيخ عباس قمي، (م 1359 ق.) در کتاب شريف «مفاتيح الجنان » که در اثر اخلاص مؤلف بزرگوارش در شرق و غرب جهان منتشر است و در خانه هر يک از شيعيان اهل بيت، يک يا چند نسخه از آن يافت مي شود، در ضمن اعمال سرداب مقدس و زيارتهاي حضرت صاحب الزمان، عليه السلام، دعاي شريف ندبه را به نقل از «مصباح الزائر» سيد بن طاووس، قدس سره، روايت کرده است.



14. شيخ محمدباقر فقيه ايماني



عاشق پاکباخته حضرت ولي عصر، ارواحنا فداه، مرحوم حاج شيخ محمد باقر فقيه ايماني، (م 1370ق.) که از77 اثر تاليفي خود،27 مجلد آن را به کعبه مقصود، قبله موعود، حضرت صاحب الزمان، عليه السلام، اختصاص داده، در کتاب پر ارج «فوز اکبر» متن دعاي ندبه را (از صفحه 115 تا 125) آورده، بر خواندن آن تاکيد فراوان نموده، و انگيزه آن را در سه عنوان بيان فرموده است:



1. براي روشني چشم انسان با مشاهده جمال آن حضرت.



2. براي رفع هم و غم آن حضرت.



3. به قصد تعجيل در امر فرج. (42)



15. سيد محسن امين



مورخ کبير، سيدمحسن امين عاملي، مؤلف اعيان الشيعه. (م 1371ق.) متن دعاي ندبه را در کتاب «مفتاح الجنات » آورده است. (43)



اگر بخواهيم از همه کتب ادعيه و زياراتي که دعاي ندبه را نقل کرده اند ياد کنيم، دامنه سخن طولاني و از حوصله يک مقاله خارج مي شود، از اين رهگذر دامن سخن فرا مي چينيم و بحث گسترده را به فرصتي ديگر موکول مي کنيم و علاقه مندان را به آثاري که مستقلا در اين رابطه به رشته تحرير در آمده، ارجاع مي دهيم. (44)



به تجربه ثابت شده که وجود اقدس حضرت ولي عصر، ارواحنا و ارواح العالمين فداه، به مجالس و محافلي که دعاي ندبه در آن خوانده مي شود، عنايت خاصي دارند، و در برخي از آثار مکتوب به برخي از اين عنايتها اشاره شده است و اگر خداوند توفيق دهد تعدادي از آنها را در فرصتي گرد آورده به مشتاقان تقديم مي کنيم، در اينجا فقط اشاره اي کوتاه به فهرست آنها داريم:



1. داستان ملا زين العابدين سلماسي در سرداب مقدس، که صدرالاسلام همداني آن را نقل کرده است. (45)



2. داستان مرحوم آية الله حاج ميرزا مهدي شيرازي که مرحوم علامه قزويني براي نگارنده نقل فرموده است.



3. داستان مرحوم آية الله ميرجهاني، که نگارنده مکرر از زبان خودشان استماع نموده است.



4. داستان تعدادي از نيکبختان، که مرحوم نهاوندي بدون واسطه از خود آنها نقل کرده است. (46)



5. داستان گروه ديگري که مرحوم محدث نوري با سند متصل نقل کرده است. (47)



پي نوشتها:

1. الموسوي الاصفهاني، السيد محمدتقي، مکيال المکارم في فوائد الدعاء للقائم، ج 2،

ص 102 -103.

2. همان، ج 1، ص 4.

3. حائري، سيد مهدي، ترجمه مکيال المکارم، چاپ تهران.

4. سوره ليل (92)، آيه 1 و 2.

5. القمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج 2، ص 425.

6. الحموي البغدادي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج 1، ص 412.

7. النوري الطبرسي، حسين بن محمدتقي، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 21،

ص 244.

8. الطهراني، آغا بزرگ، الذريعة الي تصانيف الشيعة، ج 1، ص 194.

9. الشيخ الطوسي، تهذيب الاحکام، ج 10، ص 35 الاستبصار، ج 4، ص 304 (المشيخه).

10. الطهراني، آغا بزرگ، همان، ص 184.

11. همان.

12. همان، طبقات اعلام الشيعة، قرن پنجم، ص 182.

13. نجاشي، رجال، ص 398.

14. الحلي، حسن بن يوسف [علامه]، ايضاح الاشتباه، ص 266 و287.

15. همان، رجال، ص 164، خلاصه.

16. نمازي، شيخ علي، مستدرکات علم رجال الحديث، ج 7، ص 251.

17. الطهراني، آغا بزرگ، طبقات اعلام الشيعة، قرن ششم، ص 252.

18. همان، الذريعة الي تصانيف الشيعة، ج 20، ص 324.

19. همان، طبقات اعلام الشيعة، قرن ششم، ص 253.

20. اشکوري، فهرست کتابخانه آية الله مرعشي، ج 13، ص 83.

21. الطهراني، آغا بزرگ، الذريعة، ج 20، ص 324.

22. اين اختلاف صفحات مربوط به شماره گذاري است وگرنه نسخه آل البيت تصويري از نسخه

مرحوم مرعشي است.

23. الطهراني، آغا بزرگ، الذريعة، ج 20، ص 322.

24. اشکوري، همان، ج 2، ص 68.

25. ابن طاووس، السيد علي، مصباح الزائر، ص 446 -453.

26. همان، اقبال الاعمال، ص 295.

27. همان، ص 299.

28. المجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج 102، ص 104 - 110.

29. همان، ج 102، ص 110.

30. المجلسي، محمدباقر، زادالمعاد، ص 486، چاپ سنگي.

31. همان، تحفة الزائر، بدون شماره صفحه، چاپ سنگي.

32. همان، ص 2.

33. صافي گلپايگاني، لطف الله، فروغ ولايت، ص 33.

34. الکاظمي، سيد حيدر، عمدة الزائر، ص 352-359.

35. النوري، حسين بن محمدتقي، تحية الزائر، ص 248.

36. همداني، علي اکبر [صدرالاسلام]، تکاليف الانام، ص 188.

37. همان، ص 197.

38. همان

39. الفيض الکاشاني، محمدمحسن، الصحيفة الهادية، ص 75 -89، چاپ سنگي.

40. الموسوي الاصفهاني، السيد محمدتقي، همان، ج 2، ص 93 - 100.

41. همان، وظيفه مردم در غيبت امام زمان، ص 79.

42. فقيه ايماني، محمدباقر، فوز کبير، ص 118.

43. امين العاملي، السيد محسن، مفتاح الجنات، ج 2، ص 260.

44. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ک:

1- پاسخ ما به گفته ها، مهدوي مرتضوي، سيدمحمد، چاپ 1351ش. قم، 120 صفحه رقعي.

2- تحقيقي درباره دعاي ندبه، استادي، رضا، چاپ 1351 ش. قم، 72 صفحه رقعي.

3- فروغ ولايت در دعاي ندبه، صافي گلپايگاني، لطف الله، چاپ جديد 1375ش. قم، 148

صفحه رقعي.

4- مدارک دعاي شريف ندبه، صبوري قمي، جعفر، چاپ 1977 م. تهران، 40 صفحه.

5- نشرية ينتشر بها انوار دعاء الندبة، رشاد زنجاني، شيخ محمدباقر، چاپ 1351 ش.

تهران،56 صفحه رقعي.

6- نصرة المؤمنين، در حمايت از دعاي ندبه، عبدالرضا ابراهيمي، چاپ 1352 ش. کرمان،

181 صفحه رقعي.

کتابشناسي توصيفي عناوين بالارا در «کتابنامه حضرت مهدي »، ج 1، ص 196 و 224، ج 2،

ص 554 و637، 750 و 751 ملاحظه فرماييد.

مرحوم آية الله حاج شيخ محمدباقر صديقين، متوفاي 1414 ه. هفت جزوه، تحت عنوان:

«درسهايي از ولايت » منتشر نموده، که يکي از آنها را به دفاع از دعاي ندبه اختصاص

داد.

در مجله وزين و علمي «مکتب اسلام » نيز مقالاتي در اين رابطه انتشار يافت. (سال

سيزدهم، شماره هاي 6،7، 8 و9)

در اين زمينه آثار ديگري نيز چاپ و منتشر شده، که عناوين آنها در «کتابنامه حضرت

مهدي، عليه السلام » آمده است. (ج 1، ص 346 - 348)

45. همداني، علي اکبر [صدرالاسلام]، همان، ص 197.

46. نهاوندي، العبقري الحسان، ج 2، ص 101 و 198.

47. النوري، حسين بن محمدتقي، دارالسلام، ج 2، ص 224.

 

کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:09 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

دعاي شب و آه سحر



نيمه شعبان در اذهان شيعيان و محبان اهل بيت ،عليهم السلام، به عنوان روز ميلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مي يابد. روز ميلاد بزرگ مردي که انسانيت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت براي پاي بوس قدمش لحظه شماري مي کند.





نيمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته اي است که در اين روز زمين را با قدوم خويش متبرک ساخته است، اما همه عظمت آن دراين خلاصه نشده و در تقويم عبادي اهل ايمان نيز از جايگاه و مرتبه والايي برخوردار است.





در رواياتي که از طريق شيعه و اهل سنت نقل شده فضيلتهاي بسياري براي عبادت و راز نياز در شب و روز خجسته نيمه شعبان بر شمرده شده است و اين خود تمثيل زيبايي است از اين موضوع که براي رسيدن به صبح وصال موعود بايد شب وصل با خدا را پشت سرگذاشت، و تا زماني که منتظر، عمرخويش را در طريق کسب صلاح طي نکند نمي تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.





با توجه به اهميت فراواني که در روايات به شب نيمه شعبان داده شده و حتي آن را هم پايه شب قدر شمرده اند، در اين مجال برخي از روايتهايي را که در بيان مقام و منزلت اين شب روحاني وارد شده اند مورد بررسي قرار مي دهيم. باشد تا خداوند ما را به عظمت اين شب مقدس واقف گرداند و توفيق بهره برداري از برکات آن را عطا فرمايد:





از پيامبر گرامي اسلام ، صلي الله عليه وآله، در زمينه موضوع محل بحث روايتهاي بسياري نقل شده که يکي از آنها به اين شرح است:





«شب نيمه شعبان در خواب بودم که جبرييل به بالين من آمد و گفت: اي محمد! چگونه در اين شب خوابيده اي؟ پرسيدم: اي جبرييل! مگر امشب چه شبي است؟ گفت: شب نيمه شعبان است. برخيز اي محمد! پس مرا از جايم بلند کرد و به سوي بقيع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهاي آسمان گشوده مي شوند، درهاي رحمت باز مي گردند و همه درهاي خوشنودي، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزي، نيکي و بخشايش نيز گشوده مي شوند. خداوند در اين شب به تعداد موها و پشمهاي چارپايان[بندگانش را از آتش جهنم] آزاد مي کند. امشب خداوند زمانهاي مرگ را ثبت و روزيهاي يک سال را تقسيم مي کند و همه آنچه را که در طول سال واقع مي شود نازل مي سازد. اي محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبيح)، ذکر يگانگي او (تهليل)، ياد بزرگي او (تکبير)، راز و نياز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاي مستحب (تطوع) و آمرزش خواهي (استغفار) صبح کند، بهشت جايگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پيش از اين انجام داده و يا بعد از اين انجام مي دهد، خواهد بخشيد ...» (1)





يکي از همسران پيامبر اکرم ، صلي الله عليه و آله، حالات ايشان را در شب نيمه شعبان چنين بيان مي کند:





«در يکي از شبها که پيامبر خدا، صلي الله عليه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم که ايشان بستر خود را ترک کرده است، غيرت خاص زنانه به سراغ من آمد و به گمان اينکه حضرت نزد يکي ديگر از همسران خود رفته است به جستجوي ايشان پرداختم، اما بناگاه ديدم که حضرتش مانند جامه اي که بر زمين افتاده باشد به سجده رفته و چنين راز و نياز مي کند:





«اصبحت اليک فقيرا خائفا مستجيرا فلا تبدل اسمي و لاتغير جسمي و لاتجهد بلائي و اغفرلي »





به سوي تو آمدم در حالي که تهيدست، ترسان و پناه جويم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغيير مده، گرفتاريم را افزون مساز واز من در گذر.





آنگاه سر خود را بلند کرد و بار ديگر به سجده رفت و در آن حال شنيدم که مي فرمود:





«سجد لک سوادي و خيالي و امن بک فوادي هذه يداي بما جنيت علي نفسي يا عظيم ترجي لکل عظيم اغفرلي ذنبي العظيم فانه لايغفرالعظيم الاالعظيم »





سراپاي وجوم براي تو سجده کرده و قلبم به تو ايمان آورده است اين دو دست من با همه جنايتي که برخود روا داشته ام، پس اي بزرگي که براي هرکار بزرگي اميدها به سوي تو است از گناهان بزرگ من در گذر، چرا که از گناهان بزرگ در نمي گذرد مگر پروردگار بزرگ.





بعد از اداي اين کلمات سر خود را بلند کرده و براي سومين بار به سجده رفت و اين جملات را بر زبان جاري ساخت:





«اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک انت کما اثنيت علي نفسک و فوق ما يقول القائلون »





از خشم تو به خوشنوديت پناه مي برم، از کيفر تو به بخشش ات پناهنده مي شوم و از تو به سوي خودت پناه مي جويم. تو همان گونه اي که خود توصيف کرده اي و بالاتر از آني که گويندگان مي گويند.





لحظاتي ديگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالي که مي فرمود:





«اللهم اني اعوذ بنور وجهک الذي اشرقت له السموات و الارض و قشعت به الظلمات و صلح به امرالاولين و الاخرين ان يحل علي غضبک او ينزل علي سخطک اعوذبک من زوال نعمتک و فجاة نقمتک و تحويل عافيتک و جميع سخطک لک العتبي فيما استطعت و لاحول و لاقوة الا بک »





خدايا به نور وجه تو که آسمانها و زمين از آن روشن شده، تاريکيها با آن از بين رفته و کار پيشينيان و آيندگان با آن اصلاح شده است پناه مي برم ، از اينکه به خشم تو گرفتار شوم و يا دشمني تو بر من نازل شود. پناه مي برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهاني عذابت، دگرگوني سلامتي ات و همه آنچه که خشم تو را در پي دارد. خوشنودي نسبت به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هيچ حرکت و نيرويي نيست مگر به سبب تو.





چون اين حال را از پيامبر ديدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس نفس زنان به خانه رسيدم. وقتي پيامبر ،صلي الله عليه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا ديدند گفتند: چه شده است که اينچنين به نفس نفس افتاده اي؟





گفتم: من اي رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود:





آيا مي داني امشب چه شبي است؟! امشب شب نيمه شعبان است، در اين شب اعمال ثبت مي گردند، روزيها قسمت مي شوند، زمانهاي مرگ نوشته مي شوند و خداوند تعالي همه را مي بخشد مگر آنکه به خدا شرک ورزيده يا به قمار نشسته است.يا قطع رحم کرده يا برخوردن شراب مداومت ورزيده يا برانجام گناه اصرار ورزيده است ...» (2)





پرسشي که با مطالعه روايتهاي بالا به ذهن خطور مي کند اين است که چرا با اينکه در بسياري از روايات تصريح شده که تعيين زمان مرگ مردمان و تقسيم روزي آنها در شب قدر و در ماه مبارک رمضان صورت مي گيرد، در دو روايت ياد شده شب نيمه شعبان به عنوان زمان تقدير امور مزبور ذکر شده است؟





مرحوم سيدبن طاووس (م 664 ق) در پاسخ پرسش ياد شده مي گويد:





«شايد مراد روايات مزبور اين باشد که تعيين زمان مرگ و تقسيم روزي به صورتي که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نيمه شعبان صورت مي گيرد، اما تعيين حتمي زمان مرگ و يا تقسيم حتمي روزيها در شب قدر انجام مي شود. و شايد مراد آنها اين باشد که در شب نيمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعيين و تقسيم مي شوند، ولي تعيين و تقسيم آنها در ميان بندگان در شب قدر واقع مي شود. اين احتمال هم وجود دارد که تعيين و تقسيم امور ياد شده در شب قدر و شب نيمه شعبان صورت گيرد، به اين معنا که در شب نيمه شعبان وعده به تعيين و تقسيم امور مزبور در شب قدر داده مي شود. به عبارت ديگر اموري که در شب قدر تعيين و تقسيم مي گردند، در شب نيمه شعبان به آنها وعده داده مي شود. همچنان که اگر پادشاهي در شب نيمه شعبان به شخصي وعده دهد که در شب قدر مالي را به او مي بخشد، در مورد هر دو شب اين تعبير صحيح خواهد بود که بگوييم مال در آن شب از آن حضرت چنين بخشيده شده است.» (3)





کميل بن زياد از ياران امام علي ، عليه السلام، چنين روايت مي کند که:





در مسجد بصره در نزد مولايم اميرالمؤمنين نشسته بودم و گروهي از ياران آن حضرت نيز حضور داشتند، در اين ميان يکي از ايشان پرسيد: معناي اين سخن خداوند که: «فيها يفرق کل امر حکيم » (4) در آن شب هر امري با حکمت معين و ممتاز مي گردد، چيست؟ حضرت فرمودند:





«قسم به کسي که جان علي در دست اوست همه امور نيک و بدي که بر بندگان جاري مي شود، از شب نيمه شعبان تا پايان سال، در اين شب تقسيم مي شود. هيچ بنده اي نيست که اين شب را احياء دارد و در آن دعاي خضر بخواند، مگر آنکه دعاي او اجابت شود.» پس از آنکه امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسيد: چه شده است اي کميل؟ گفتم اي اميرمؤمنان آمده ام تا دعاي خضر را به من بياموزي، فرمود:





بنشين اي کميل! هنگامي که اين دعا را حفظ کردي خدا را در هر شب جمعه، يا در هر ماه يک شب، يا يک بار در سال يا حداقل يک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را ياري و کفايت مي کند و تو را روزي مي دهد، و از آمرزش او برخوردار مي شوي، اي کميل! به خاطر زمان طولاني که تو با ما همراه بوده اي بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترين شکل پاسخ دهيم، آنگاه دعارا چنين انشاءفرمود...» (5)





شايان ذکر است که اين دعا همان دعايي است که امروزه آن را با نام «دعاي کميل » مي شناسيم.





اميرمؤمنان علي ،عليه السلام، در روايتي ديگر در فضيلت شب نيمه شعبان چنين مي گويد:





«در شگفتم از کسي که چهار شب از سال را به بيهودگي بگذراند: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و اولين شب از ماه رجب » (6)





از امام صادق ،عليه السلام، روايت شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسي که از فضيلت شب نيمه شعبان از ايشان پرسيده بود فرمودند:





«اين شب برترين شبها بعد از شب قدر است، خداوند در اين شب فضلش را بربندگان جاري مي سازد و از منت خويش گناهان آنان را مي بخشد، پس تلاش کنيد که در اين شب به خدا نزديک شويد. همانا اين شب، شبي است که خداوند به وجود خود سوگند ياد کرده که در آن درخواست کننده اي را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. اين شب، شبي است که خداوند آن را براي ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را براي پيامبر ما ،صلي الله عليه وآله، قرار داده است. پس بر دعا و ثناي بر خداوند تعالي بکوشيد، که هر کس در اين شب صدمرتبه خداوند را تسبيح گويد، صد مرتبه حمدش را بر زبان جاري سازد، صد مرتبه زبان به تکبيرش گشايد و صدمرتبه ذکر يگانگي (لااله الاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احساني که بر بندگانش دارد، همه گناهاني را که او انجام داده بيامرزد و درخواستهاي دنيوي و اخروي او را برآورده سازد، چه درخواستهايي که برخداوند اظهار کرده و چه درخواستهايي که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و ...» (7)





در اين مجال فرصت پرداختن به همه روايتهايي که در فضيلت شب و روز نيمه شعبان وارد شده اند نيست (8) و گمان مي کنيم که روايتهاي يادشده براي ارائه تصويري روشن از جايگاه برجسته شب نيمه شعبان در ميان ديگر شبهاي سال کافي باشند. اما چنانکه در ابتداي سخن نيز گفته شد، شرافت اين شب خجسته، علاوه بر همه آنچه که بيان شد، به اعتبار مولود مبارکي است که در اين شب قدم به عرصه خاک نهاده است. وجود مقدسي که سالها پيش از تولدش مژده ميلاد او به مسلمانان داده شده بود و شايد همه عظمت اين شب و تکريم و بزرگداشتي که در کلمات معصومان ،عليهم السلام، از آن شده است به خاطر وجود همين مولود مبارک باشد. چنانکه بزرگاني چون سيدبن طاووس به اين موضوع اشاره کرده و بر همگان لازم دانسته اند که در اين شب خداي خويش را به سبب منت بزرگي که با ميلاد امام عصر ،عليه السلام، بر آنها نهاده سپاس گويند و تا آنجا که در توان دارند شکر اين نعمت الهي را به جاي آورند. (9)





در يکي از دعاهايي که در شب نيمه شعبان وارد شده است چنين مي خوانيم:





«اللهم بحق ليلتنا هذه و مولودها و حجتک و موعودها التي قرنت الي فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماتک ...» (10)





بار خدايا تو را مي خوانيم به حق اين شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود اين شب، که فضيلتي ديگر بر فضيلت آن افزودي و سخن تو از روي راستي و عدالت به حد کمال رسيده و هيچ کس را ياراي تبديل و تغيير سخنان تو نيست.





مطابق روايتهاي بسياري که شيعه و اهل سنت آنها را نقل کرده اند ميلاد خجسته امام عصر ، عليه السلام، در شب نيمه شعبان سال 255 ق واقع شده و باعث مزيد فضيلت اين شب مبارک گشته است. (11)





در پايان اين مقاله به عنوان حسن ختام گزارشي را از شب ميلاد امام عصر عليه السلام به نقل از حکيمه خاتون دختر بزرگوار امام جواد ،عليه السلام، و عمه بزرگوار امام حسن عسکري ،عليه السلام، نقل مي کنيم، ايشان مي فرمايد:





«ابو محمدحسن بن علي ،عليه السلام، به دنبال من فرستاد و فرمود: اي عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن زيرا امشب شب نيمه شعبان است و خداوند در اين شب آن حجتي را که حجت او در زمين است آشکار مي سازد. پرسيدم: مادر او کيست؟ فرمود: نرجس، عرض کردم: خدا مرا فداي شما گرداند، به خدا قسم در او هيچ اثري از حاملگي نيست! فرمود: موضوع اين چنين است که مي گويم، حکيمه خاتون ادامه مي دهد: من [به خانه امام عسکري] درآمدم، پس از آنکه سلام کردم و نشستم نرجس پيش من آمد و در حالي که کفشهاي مرا از پايم بيرون مي آورد گفت: اي بانوي من چگونه شب کردي؟ گفتم: بلکه تو بانوي من و بانوي خاندان مني. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان خداوند تبارک و تعالي در همين شب به تو فرزند پسري عطا مي کند که سرور دنيا و آخرت خواهد بود. نرجس از حيا در جاي خود نشست. وقتي از نماز عشاء فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابيدم، در نيمه هاي شب براي نماز برخاستم، نمازم را تمام کردم، در حالي که هنوز نرجس خوابيده بود و اثري از زايمان در او نبود. تعقيب نماز را به جاي آوردم و خوابيدم، اما لحظاتي بعد وحشت زده از خواب بيدار شدم. که در اين موقع نرجس هم برخاست و به نماز ايستاد.





حکيمه مي گويد: در همين حال شک و ترديد به سراغ من آمد، اما ناگهان ابومحمد[امام حسن عسکري] ، عليه السلام، از همان جا که نشسته بود ندا برآورد: اي عمه! شتاب مکن که آن امر نزديک شده است. حکيمه ادامه مي دهد: در حال خواندن سوره هاي سجده و يس بودم که نرجس با اضطراب از خواب بيدار شد، من با شتاب پيش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آيا چيزي احساس کردي؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن، که اين همان است که به تو گفتم. حکيمه ادامه مي دهد: دقايقي کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همين موقع بود که حالت زايمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بيدار شدم، جامه را از روي او کنار زدم و ديدم که او اعضاي سجده را به زمين گذاشته و در حال سجده است، او را در آغوش گرفتم و با تعجب ديدم که او کاملا پاکيزه است و از آثار ولادت چيزي بر او نمانده است. در اين هنگام ابومحمد[امام حسن عسکري] عليه السلام ندا برآورد که: اي عمه! پسرم را نزد من بياور. نوزاد را به سوي او بردم، آن حضرت دستانش را زير رانها و کمر او قرار داد و پاهاي او را برسينه خود گذاشت، آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشمها و گوشها و مفاصل او کشيد و بعد از آن گفت: پسرم! سخن بگو و آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت مي دهم که خدايي جز خداي يکتا نيست و هيچ شريکي براي او وجود ندارد و شهادت مي دهم که محمد ،صلي الله عليه وآله، فرستاده خداست. آنگاه بر اميرمؤمنان ،عليه السلام، و ساير امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسيد ...» (12)





اميدواريم که خداوند به برکت مولود با عظمت شب نيمه شعبان به همه ما توفيق درک فضيلت هاي اين شب خجسته را عطا فرمايد و همه ما را از زمره ياوران و خدمتگزاران مولود اين شب قرار دهد.







پي نوشتها:



1. ابن طاووس ، علي بن موسي ، اقبال الاعمال، ص 212، بيروت،



مؤسسه الاعلمي للمطبوعات،1417 ق المجلسي ، محمدباقر ، بحارالانوار، ج 98، ص 413،



بيروت، مؤسسه الوفاء،1403 ق.



2. ابن طاووس، علي بن موسي، همان، صص 217 -216.



3. همان ، ص 214.



4. سوره دخان (44) آيه 4.(لازم به توضيح است که غالب مفسران آيه يادشده را ناظر به



شب قدر دانسته اند.ر.ک: الطباطبايي، سيدمحمدحسين ، تفسيرالميزان ، ج 18 ، ص 130، قم



، انتشارات اسلامي.)



5.ابن طاووس، علي بن موسي ، همان ، ص 220.



6.المجلسي، محمدباقر، همان ، ج 94، ص 87، ح 12.



7.ابن طاووس ، علي بن موسي، همان ، ص 209 المجلسي ، محمدباقر ، همان ، ج 94 الصدوق



، محمدبن علي بن الحسين ، همان ، ج 2، ص 424، ح 1.



8.ابن طاووس ، علي بن موسي، همان ص 209 المجلسي ، محمدباقر ، همان ، ج 94 ، ص 85،



ح 5.



9.ر.ک: ابن طاووس، علي بن موسي، همان، صص 237-207 المجلسي، محمدباقر، همان.



10.ابن طاووس، علي بن موسي، همان ، ص 219.



11. ر. ک: الکليني، محمدبن يعقوب، الکافي، ج 1، ص 514، تهران ، دارالکتب الاسلاميه،



1365، الصدوق، محمدبن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، تهران، دارالکتب



الاسلاميه، 1395ق، ج 2، ص 432 شبراوي، عبدالله بن محمد، الاتحاف تجب الاشراف،



ص 179 ابن صباغ المالکي، نورالدين علي بن محمد، الفصول المهمة في معرفة الائمة ، ص



310.



12. الصدوق ، محمدبن علي بن الحسين، همان، ج 2، ص 424، ح 1 المجلسي، محمدباقر،



همان، ج 51، ص 2.


کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:12 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 

دست دعا



اي قرآن ناطق و اي ناطق قرآن!



سلام بر تو آن هنگام که زلال جاري صدايت دلهاي تشنه ما را سيراب مي کند.



سلام بر تو آن هنگام که ياسهاي سپيد آيات الهي بر لبانت شکوفا مي شود.





اي صاحب عصر و اي امام زمان!



سلام بر تو آنگاه که خورشيد به استقبالت مي آيد و درود بر تو آن زمان که ماه با همه ستارگانش جاي پايت را بوسه مي زنند.





اي منتظرِ قيام و قائم منتظر!



سلام بر تو هنگامي که [در انتظار سيصد و سيزده کبوتر مشتاق در ميان رکن و مقام] مي ايستي.



سلام بر تو هنگامي که [بر مسند حکومت حقّ و عدالت] مي نشيني.





اي امام جمعه موعود!



سلام بر تو هنگامي که عطر نماز و قنوت به گرد گنبد آسمان مي پيچد.



سلام بر تو آنگاه که ذکر رکوع و سجودت در محراب زمين جوانه مي زند.



سلام بر تو هر زمان که از نسيمِ تکبير و تهليلت صحن قلبهاي{P عاشق لبريز از خدا مي شود.





اي چهاردهمين بدر آسمان خدا!



سلام بر تو آنگاه که پلک صبح با سر انگشت محبّتت گشوده مي شود و آن هنگام که مهربانترين ماه ها با تبسّم دلنشينت طلوع مي کند.





اي عزيز دل ما!



سلام بر تو آن زمان که يوسف ماه از حُسن بي حد تو سر در چاه شب فرو مي برد و آن هنگام که نسيم دست خدا نقاب از چهره زيباي تو برمي دارد و آفتابِ نگاهت بر اهل زمين سايه مي افکند.





سلام بر تو که سطر نخستين کتاب انتظاري و سرآغازِ دفتر آرزوها.



درودهاي بي پايان همه قلبها و قلمها برتو باد



***



زيارت آل ياسين يکي از زيارتهاي مشهور حضرت مهدي، عليه السلام، است. راوي اين زيارت محمد حميري قمي است که در اواخر دوران غيبت صغري مي زيسته و مکاتبات بسياري با ناحيه مقدسه حضرت صاحب الأمر داشته و توقيعات متعددي به وسيله او نقل شده است. در آغاز يکي از توقيعات چنين مي خوانيم:



... هرگاه خواستيد به وسيله ما به پروردگار توجه پيدا کنيد و به ما متوجه شويد، پس آن گونه که خداي تعالي فرموده است بگوييد: درود و سلام بر آل يس باد...



زيارت آل يس با سلامها و درودهاي زيبايي آغاز مي شود که از لطافت و ادب خاصي برخوردار است و اختصاص به وجود مقدس امام عصر، عليه السلام، دارد. اين زيارت شريفه در مفاتيح الجنان در ضمن زيارت حضرت صاحب الأمر، عليه السلام، آمده است و فرازهاي کوتاه آن دربردارنده برخي اعتقادات شيعه مانند توحيد، رجعت، ولايت ائمه معصومين، عليهم السلام، معاد و... مي باشد.


کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:12 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 

دعاي غريق


دعاي غريق




دوران غريبي است، دوران غيبت. امواج شبهه و فتنه از هر سو رو مي کند و تا به خود بيايي چون کشتي شکسته ها در دل درياي بيکران، حيران و سرگردان دست و پا مي زني که آيا دستگيري هست؟ آيا فريادرسي هست؟ آيا کسي براي نجات اين غريق بي پناه مي آيد؟ اما هميشه روزنه اميدي هست. از ميان تاريکي ها نوري مي درخشد و تو را به خود مي خواند که اي غريق درياي فتنه ها و اي سرگردان در ميان شبهه ها نجاتت را تنها از من بخواه!



آنچه گفته شد مقدمه اي بود براي حديثي از امام صادق(ع).



عبداللَّه بن سنان، يکي از ياران امام صادق(ع) نقل مي کند که روزي آن حضرت خطاب به ما فرمود:



سُتُصِيُبکُم شُبَهةُ فَتَبقُونَ بلا عَلَمٍ يُري ولا اِمامٍ هُدي، لايَنجُو مِنها إلاّ مَن دعا بدُعاءِالغَريقِ.



به زودي شبهه اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت که ديده شود و نه امامي که هدايت کند. تنها کساني از اين شبهه نجات خواهند يافت که »دعاي غريق« را بخوانند.





قُلتُ: وَ کَيفَ دَعاءُ الغَريقِ؟



گفتم: دعاي غريق چگونه است؟



قال: تَقُولُ: يا اللَّهُ يا رَحمنُ يا رحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِي عَلي دِينکَ.1



فرمود: مي گويي: اي خدا، اي بخشنده، اي بخشايشگر، اي کسي که قلبها را دگرگون مي سازي! قلب مرا بر دينت پايدار فرما.



بياييد دستهايمان را بلند کنيم و از خدا بخواهيم که تا ظهور حجتش قلبهاي ما را بر صراط مستقيم پايدار بدارد و از درافتادن در امواج فتنه ها و شبهه هاي آخرالزمان نگهدارد.





پي نوشت :





1 . بحارالانوار، ج92، ص326.



کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:13 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 

دعاي عهد


دعاي عهد


 



دعاي عهد، تجديد بيعت با امام حق و ولايت ايشان است. در اين دعا ابتدا خداوند را به اسامي و صفات مي خوانيم و بر امام زمان خويش صلوات مي فرستيم، سپس فرج (عج) و حضور خويش را در زمان ظهور طلب مي کنيم. در بخشي از اين دعا، دست نياز به آستان الهي بلند کرده، زمزمه مي کنيم: اللهم اني اجدد له في صبحه يومي هذا ...





اي آفريدگار صبح !



در جشن با شکوه روزي که آغاز مي شود و در تمامي روزهايي که شيريني نام تو بر لبانم مي نشيند، من عهد ديرينه خويش را با صاحب صبح و امام عصر تازه مي کنم و دست بيعتم را در زلال دستانش معطر مي سازم تا شعر سپيد اين عشق در صحن دلم تکرار شود.



طراوات جاري اين عهد و بيعت هرگز از باغ خاطرم بيرون نمي رود و پيوسته شال سبز محبتش را بر گردن مي نهم تا توازشگر شانه هاي لرزانم باشد.





خالق مهربان من !



اگر دست تقدير تو، لباس سپيد آخرت را بر تن من پوشاند و درخت زندگي ام ، تن به خواب زمستاني و ابدي خويش سپرد و ميان من و آن بهار موعود جدايي افتاد، پس در زماني که سيماي مهربان آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد، مرا از محراب قبرم برانگيز و توفيق احرام در صحن و صفايش عنايت کن تا لبيک گويان در گرد کعبه وجود مقدسش طواف کنم.





اي اجابت کننده هر دعا!



پنجره قلب منتظران رو به آسمان بيکرانت گشوده است تا به يک اشارت تو، غبار و اندوه غيبت از دلها برخيزد و چشمها به تماشاي باران ظهور بنشيند.





خدايا !



شب يلداي هجران را به يمن ظهور ماه کاملش، کوتاه کن که شب پرستان، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته اند و ما مؤمنان طلوع خورشيد جمالش را نزديک مي دانيم.



کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:17 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

 

دعاي فرج بخوان تا ظهور را دريابي




در فرهنگ اسلامي »نيت« و قصد، ارزش و جايگاه خاصي دارد؛ تا آنجا که رسول گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: »نيت مؤمن از عملش برتر است«1 از اين رو کسي که در دلش نيت انجام عمل خيري را داشته باشد، از ثواب آن عمل بهره مند مي شود حتي اگر توفيق انجام آن عمل خير را نيابد2.



براساس همين در فرهنگ اسلامي، انتظار فرج و اميد تحقق دولت آل محمد(ص) چنان قدر و قيمتي دارد که شايد کم تر عملي مي تواند به آن برسد. کسي که صادقانه انتظار ظهور آقا و مولايش را مي کشد و از ته دل براي فرج آل محمد دعا مي کند؛ ثوابش برابر با کسي است که ظهور را دريابد و با مولايش همراه شود.



در اين زمينه سخن بسيار است و احاديث فراواني با مضامين مختلف وارد شده اند و ما در اين مجال شما را تنها به شنيدن يکي از اين احاديث مهمان مي کنيم.



امام صادق(ع) فرمود:



مَن قالَ بَعدَ صَلوةِ الفَجرِ وَ بَعدَ صَلوة الظُّهرِ: »أللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ و عَجِّل فَرَجَهُم« لَم يَمُت حَتّي يُدرِکَ القائِمَ.3



هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: »خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و در فرج ايشان تعجيل فرما« نميرد تا قائم[ع]



را دريابد.



اميدواريم که اين حديث همواره به ياد ما باشد تا با عمل به آن، بعد از هر نماز ياد انتظار و اميد فرج در دل ما زنده شود و ان شاءاللَّه ظهور مولايمان را درک کنيم.





پي نوشت :



1 . »نيّةُ المؤمنِ خيرٌ مِن عَمَلِه«. الکافي، ج2، ص84، ح2.



2 . امام علي(ع) مي فرمايد: »إحسانُ النيّةِ يُوجبُ المثَوَبِة«؛ نيت نيکو، موجب



پاداش است. غررالحکم، ح1265.



3 . الطوسي، محمدبن الحسن، مصباح المتهجّد، ص328.



کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  3:18 PM
تشکرات از این پست
gh_reza9542
gh_reza9542
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 2453
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دهها مقاله در رابطه با مهدویت

بازگشت

زيارتنامه حضرت امام مهدي صاحب الزمان (ع )






درود بر تو اي حجت خدا در روي زمين درود بر تو اي ديده خدا در بر خلقش درود بر



تو اي نور خدا که هدايت شوند بدان ره جويان و گشايش بر مؤمنان درود بر تو اي



پاک شده هراسان درود بر تو اي دوست خيرخواه درود بر تو اي کشتي نجات درود بر



تو اي چشمه حيات و زندگي درود بر تو رحمت کند خدا بر تو و بر خاندان پاک و



پاکيزه ات درود بر تو بشتابد خدا بر تو آنچه را براي تو وعده داده در ياري و



ظهور امر درود بر تو اي آقاي من من وابسته تو هستم عارف به آغاز و انجامت



تقرب مي جوييم به سوي خداي بزرگوار به تو و به خاندان تو و انتظار ظهور تو را



دارم و ظهور حق را بر دست تو و از خدا خواهم اينکه درود فرستي بر محمد و آل



محمد و اينکه قرار دهي مرا از جمله منتظرين تو و پيروان و ياران تو بر عليه



دشمنانت و از شهيدان در برابرت و در جمله دوستانت اي مولاي من اي صاحب الزمان



درود خدا بر تو و بر خاندان تو اين روز جمعه است و آن روز تو است که در آن



توقع ظهورت مي رود و فرج و گشايش براي مؤمنان به دو دست توست و کشتار کافران



به شمشيرت است و من اي آقايم در آن مهمان تو هستم و پناهنده تو و تو اي مولاي



من کريم و کريم زاده اي و مأمور پذيرايي و نگهداري پس مرا مهمان کن و پناه ده



درود خدا بر تو و بر خاندان پاکت



من بر تو نازل مي شوم هر کجا راحله ام روي آورد و مرا وارد نمايد و ميهمان تو هستم



در هر کجا که باشم از شهرها



کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش

www.zlib.ir

بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت

جمعه 15 بهمن 1389  4:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها