ليست شهداي دفاع مقدس (م)

نامش «سيدجمال» بود؛ متولّد سال 1336 و از اهالي باصفاي شهر اصفهان.
در ميان مردماني صبور و باايمان بزرگ شد و با حضور در جلسات ذکر اهل بيت (ع) با اسلام و آرمان‌هاي والاي فرزندان زهراي اطهر (س) آشنا گرديد. سيد مثل همه‌ي کودکان به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد. آن‌گاه در کنکور سراسري دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ي برق دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شد.
اميرخاني در زمان جنگ تحميلي، به خيل رزمندگان اسلام پيوست تا او نيز گامي کوچک در جهت حفظ انقلاب بردارد. او سرانجام در روز بيست و يکم ارديبهشت‌ماه سال 1361 در خرمشهر در عمليات بيت‌المقدس در سنّ 25 سالگي به شهادت رسيد.
مزار پاکش در تکيه شهدا اصفهان قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه صنعتي شريف  

سيدمحمد ميراميني به سال 1343 در جنوب شهر تهران در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. از ويژگي‌هاي شخصيتي او مي‌توان: مؤدب بودن، امر به معروف و نهي از منكر، شركت در نماز جماعت و سخنراني‌ها، توجه به امور مذهبي به گونه‌اي كه تنها 18 روز روزه‌ي قضا داشت، دوستي نكردن با افراد ناباب را نام برد.
هم‌زمان با انقلاب، در سال دوم راهنمايي تحصيل مي‌كرد و فعاليتش را از مسجد آغاز نمود. ابتدا با شركت در مباحث ديني و مذهبي،حضور در راهپيمايي‌ها و در نهايت پخش اعلاميه‌ي حضرت امام در منازل مسكوني. در سال 58 به دانشگاه تهران مي‌رفت و در جلسات مباحثه و مناظره‌ي افراد حزب‌الله با منافقين شركت مي‌كرد و از اين طريق به غناي فكري خويش مي‌افزود.
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه كيان اسلامي ايران، تلاش زيادي كرد كه به جبهه عزيمت كند اما به علت پايين بودن سنّش، از او ممانعت به عمل آمد. او يك بار قصد كرد با شناسنامه‌ي پسر عمويش به جبهه برود كه با سخنان منطقي پدرش مبني بر انجام عمل خلاف قانون، از اين كار منصرف شد.
با پيام امام خميني مبني بر خالي نگذاشتن جبهه‌ها، وارد ارتش 20 ميليوني شد و در ماه شعبان سال 1360 در پادگان امام حسين (ع) به مدت يك ماه مشغول آموزش نظامي گرديد و در 12 ماه مبارك رمضان به جبهه‌هاي غرب كشور اعزام شد. پس از مدتي دفاع مبارزه در مناطق گوناگون در تاريخ 25/6/60 به تهران بازگشت و در امتحانات تجديدي خود شركت كرد و با موفقيت قبول شد. در اواخر سال 60 مجدداً به جبهه‌ي جنوب سفر كرد و در عمليات پيروزمند بيت‌المقدس شركت جست و در مرحله‌ي دوم عمليات به تاريخ 19/2/61 در خرمشهر در سنّ 18 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:يادنامه5600 شهيد دانش آموز و شهيد فهميده  

در سال 1344 در خانواده‌ي ميرجليلي پسري چشم به جهان گشود. او تنها فرزند پسر خانواده بود و با آمدنش شعف و شادي را به خانه مهمان كرد. هنوز 9 سالش تمام نشده بود كه پدر خود را از دست داد و بار زندگي بر شانه‌هاي كوچكش پاي نهاد.
محمد با تمام سختي زندگي، تحصيلات خود را رها نكرد و موفق به گرفتن ديپلم شد. بعد از پايان تحصيلات 2 ماه در پايگاه مقاومت مسجد آل محمد (ص) و خوابگاه دانشجويان علم و صنعت نگهباني داد. محمد در سال 1359- 1358 ازدواج نمود؛ در سال 1360 با اميد شهادت به سوي جبهه شتافت و در 13/9/1360 در سنّ 26 سالگي عاشقانه به سوي معبود خود پر گشود و در بهشت زهرا قطعه‌ي 24 به خواب ابدي لبيك گفت.

منبع:كتاب سيماي مسجدآل محمد(ص)  

سيدابوالفضل در سال 1337 درشهرستان طالقان چشم به جهان گشود، او از همان آغاز کودکي ظلم و جور رژيم پهلوي را با تمام وجود احساس نمود، ميرحسيني در سال 1364 هنگام دفاع از ميهن اسلامي در خاک پاک جنوب درسن 27 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب يادياران

روستاي صفدر ميربيک استان سيستان و بلوچستان در سکوت شباهنگاهي مردادماه 1342 ميزبان نوزادي به نام ميرقاسم بود. هشتمين فرزند خانواده که صداي اذان محمدي پدر در گوشش طنين انداخت و در سايه لطف حق بزرگ شد. از همان سالهاي کودکي در کنار پدر کار کشاورزي را شروع کرد و هر روز فاصله سه کيلومتري خانه به مدرسه را به شوق آموختن علم طي کرد. کم‌کم رنج و محروميت مردم روستا اراده‌اش را براي مقابله با ظلم بيشتر نمود. بعد از طي دوره‌ي راهنمايي به هنرستان شبانه‌روزي زابل رفت و در رشته کشاورزي به تحصيل پرداخت. کلام امام (ره) شور انقلاب را در او قوت بخشيد و اولين راهپيمائي بزرگ روستائيان را در تاسوعاي سال 1357 به سامان رساند. با پيروزي انقلاب اولين انجمن اسلامي دانش‌آموزان سيستان را در هنرستان کشاورزي تشکيل داد و به مبارزه با گروههاي ضدانقلاب برخاست. او بعد از اخذ مدرک ديپلم ضمن عضويت نيمه‌وقت در سپاه و احداث جاده، پل و مسجد را سرلوحه کار خود قرار داد و چندي بعد در خردادماه سال 1360 به عضويت رسمي سپاه درآمد. هنوز مدت کوتاهي نگذشته بود که جهت گذراندن دوره‌ي عالي فرماندهي به تهران مهاجرت کرد. با اتمام دوره‌ در پادگان امام علي (ع) در عمليات بيت‌المقدس حضور يافت. ميرحسيني بار ديگر به تهران بازگشت و دوره‌ي تکميلي را گذراند. آنگاه در تيپ ثارالله (ع) منشاء عاشقانه‌ترين حماسه‌ها شد. در تابستان سال 1361 فرماندهي گردان شهيد مطهري را بر عهده گرفت و در سال 1362 زندگي مشترک خود را با بانويي پارسا آغاز نمود که تنها شرط آن براي شروع زندگي تحمل مهجوري و مشتاقي بود. ميرقاسم در سال هاي 1361 الي 1365 در مسؤوليت‌هاي حساس از جمله فرماندهي گردان و طرح وعمليات تيپ حزب الله، فرمانده گردان در عمليات والفجر1، فرمانده تيپ در عمليات خيبر و پس از تشکيل لشگر 41 ثارالله کرمان به عنوان مسؤول طرح و عمليات لشگر و در سال 1363 به عنوان قائم مقام لشکر خدمت نمود. وي در سال 1364 زائر بيت الله الحرام گشت. 12 عمليات بزرگ دفاع مقدس نام زرين ميرقاسم را در تاريخچه خويش ثبت نمودند. سرانجام کربلاي 5 و سرزمين شلمچه وعده‌گاه وصال گشت و اين روح مشتاق بعد از بارها مجروحيت بر اثر اصابت گلوله به پيشاني در سال 1365 در سن 23 سالگي به بيکرانه هستي بال گشود.

منبع:كتاب از هيرمند تا اروند  

منبع:روزنامه كثيرالانتشار  

سال 1327 در منطقه رهنان شهرستان اصفهان در خانواده‌اي مذهبي و متدين ميرحسيني کودکي به نام حبيب‌الله پا به عرصه هستي نهاد، دوران کودکي را با نشاطي کودکانه در زادگاهش سپري کرد و با پا گذاشتن به هفت سالگي وارد سنگر علم و دانش گرديد و تحصيلات خود را تا اخذ ديپلم ادامه داد، علاقه زياد او به ارتش و لباس مقدس سربازي موجب گرديد تا او وارد ارتش شود و با کوشش و جهد فراوان براي مدتي با سمت درجه‌دار توپخانه در اصفهان خدمت کرد. پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي تصميم گرفت وارد آموزشگاه افسري گردد او پس از طي دوره آموزش به درجه ستوان يکم نايل آمد و سپس به اصفهان بازگشت .
با آغاز جنگ تحميلي اينبار نيز سنگر دفاع را حضور در جبهه‌ها ديد و هنوز 6 ماه از جنگ تحميلي نگذشته بود که از طريق ارتش به جبهه‌هاي نبرد اعزام گرديد و حضوري سبز به مدت دو سال در جبهه‌هاي حق عليه باطل در کارنامه خدمت او چون نگيني بر انگشتري مي‌درخشيد، سرانجام در تاريخ 1/5/1361 در عمليات رمضان در منطقه عملياتي شلمچه در سن 34 سالگي به درجه رفيع شهادت نائل آمد. مزار اين شهيد گرانقدر در شهرستان رهنان قرار دارد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج1

هاشم از ماهها پيش در انتظار تولد فرزندش بود، با تولد سيداصغر در سال 1341 مشتاقانه او را در آغوش گرفت و نام مبارک خداوند متعال را در گوشش زمزمه نمود. او دوران کودکي را در کوچه‌هاي شهر رهنان سپري کرد و تحصيلاتش را تا پايان مقطع راهنمايي ادامه داد. در زمان مبارزات مردم بر عليه شاه اصغر نيز تا حدودي با مردم همراه شد با پيروزي انقلاب به عضويت سپاه پاسداران درآمد و براي مدتي در بسيج خدمت نمود. وي در سال 1362 همراه سربازان سپاه روح‌الله (ره) به ميدان نبرد شتافت و مردانه در عمليات خيبر حاضر شد. او در همان عمليات در تاريخ 11/12/1362 در سن 21 سالگي رداي سرخ شهادت را بر تن نمود و به افلاک پر کشيد پيکر پاک او را در تاريخ 19/10/1370 در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان

سيد محمدتقي ميرحيدري در روز پانزدهم بهمن‌ماه سال 1343 ه.ش در شهر تهران چشم به جهان گشود. تحصيلات مقدماتي را در زادگاه خود با موفقيت به اتمام رساند. ايام نوجواني او با شروع انقلاب اسلامي مصادف بود، وي علاوه بر تحصيل، در سنگر مسجد و مدرسه به دفاع از ارزش‌هاي انقلاب مي‌پرداخت.
عضو فعال انجمن اسلامي دبيرستان شهيد بهشتي و پايگاه بسيج مسجد المهدي خيابان ستارخان بود. يک‌بار هم به خاطر فعاليت‌هاي انقلابي از طرف ضدانقلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مدتي بستري گرديد.
در آزمون سراسري سال 1362 دانشگاه‌ها شرکت کرده و از رشته‌ي «طراحي جامدات» دانشگاه تبريز پذيرفته شد. دوران دانشجويي وي با ايام دفاع مقدس همراه بود که ميرحيدري از هر فرصتي براي اعزام به مناطق ميادين نبرد استفاده مي‌کرد. پس از چندين بار اعزام و تلاش و جانفشاني در ميادين نبرد در تاريخ 11/2/1365 در منطقه «فاو» در سن 22 سالگي به آرزوي ديرينه‌اش رسيد و جام شهادت را به سر کشيد.
شهيد ميرحيدري تنها پسر خانواده بوده و محبوبيّت خاصي در خانواده داشت. وي جواني فعال و خستگي‌ناپذير بود و به مطالعه درس علاقه زيادي از خود نشان مي‌داد.

منبع:پرونده شهيد در مديريت فرهنگي دانشگاه تبريز