ليست شهداي دفاع مقدس (م)

خورشيد در آسمان جهرم طلوع کرد و يک روز ديگر از روزهاي سال 1333 آغاز شد .روزي که به همراه خود مژده تولد سرداري از سپاه حق را مي‌داد.سردار جمال منصور در آغوش گرم خانواده‌اي مهربان و مذهبي پا به عرصه وجود گذاشت، جمال همچون کودکان ديگر تحصيلات خود را از دبستان سيادت جهرم آغاز کرد و در سال 1349 براي ادامه تحصيل عازم شهر لار شد و مدرک ديپلم برق خود را در سال 1355 در هنرستان صنعتي اين شهر گرفت. روزهاي پرشور انقلاب آغاز شده بود و جمال که روزهاي خدمت سربازي خود را مي‌گذراند ،مشتاقانه به صف قيام مردمي پيوست و فعاليت سياسي خود را آغاز کرد .او که در اين مدت چندين بار تحت تعقيب و بازجويي ساواک قرار گرفته بود با شنيدن فرمان پيرو و مقتدايش امام (ره)‌مبني بر فرار از پادگانها به زادگاه خويش برگشت و به فعاليت‌هاي ضد رژيم خود از جمله مبارزه با خوانين محلي ادامه داد، پس از به بار نشستن خون هزاران شهيد و تلاشها و مبارزات مردم حق‌طلب و پيروزي انقلاب اسلامي جمال نيز براي گذراندن تتمه خدمت سربازي اعزام شد و علاوه بر به پايان رساندن دوران خدمت 5 ماه نيز به عنوان «جوانمرد» در ژاندارمري به حفاظت از انقلاب پرداخت. پس از مدتي به جمع پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و رسماً عضو سپاه شد.
با شروع جنگ تحميلي به نداي روح مملو از اشتياق خود پاسخ داد و مردانه سلاح رزم برگرفت و پا به عرصه‌هاي شور و عشق و حماسه نهاد و به عنوان معاون گردان مشغول خدمت شد. او که در چندين عمليات از جمله والفجر2 که به آزادسازي پادگان حاج عمران انجاميد شرکت داشت، سرانجام در شانزدهم آبان ماه 1362 در حين عمليات والفجر4 در خاک پنجوين عراق در حاليکه 29 سال از عمر شريفش گذشته بود، عاشقانه زخم سرخ گلوله را به جان خريد و لايق سفر به ملکوت اعلي شد.
مزار پاکش که گلزار شهداي فردوس جهرم واقع است.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها ج1

ژيلا در سال 1337 در تهران ديده به جهان گشود. او در سايه تعليمات عالمانه خانواده بزرگ شد و همراه کودکان محله به مدرسه رفت. با اخذ مدرک ديپلم به دانشگاه راه يافت و در رشته حقوق تحصيل نمود.
با اتمام تحصيل، شغل وکالت را برگزيد. اما روز چهار فروردين‌ماه سال 1367 در سن 30 سالگي به ديدار حق شتافت. حمله موشکي رژيم بعثي هزاران گل زيبا چون او را پرپر ساخت.

منبع:كتاب آئينه و شقايق جلد 1 صفحه 184

عبدالحسين در آخرين روز مهرماه سال 1342 در محله‌ي «محمد کمالي» شهر لامرد در خانواده‌اي مذهبي چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه‌ي «قطب‌الدين» و دوره‌ي راهنمايي را در «لامرد» ادامه داد. در دوران تحصيل، دانش‌آموزي منظم و متين و بااستعداد بود.
در سال 1357 با شخصيت معنوي حضرت امام خميني (ره) آشنا شد و شيفته‌ي مراد خويش گشت. طبعي مهربان داشت و در محله به حسن‌خلق و ادب مشهور بود. از زماني که خود را شناخت، با نماز و روزه مأنوس گشت و از دروغ و غيبت بيزار بود. به تلاوت قرآن عشق مي‌ورزيد و پاسي از شب گذشته را، به نماز و نيايش مي‌ايستاد.
پس از پيروزي انقلاب، در سال 1360 به عنوان بسيجي به سيستان و بلوچستان رفت و براي تأمين امنيت مرزهاي کشور با ضدانقلاب مبارزه کرد. سپس به جمع سبزپوشان سپاه پاسداران درآمد تا همنوا با آن پروانه‌هاي عشاق، سرود دلدادگي سر دهد. مدتي بعد مسئوليت تبليغات سپاه لامرد را برعهده گرفت.
سپس به جبهه رفت و در عمليات آزادسازي خرمشهر به سختي مجروح شد. پس از بهبودي دوباره در عمليات والفجر مقدماتي در تاريخ 22/11/1361 در سن 19 سالگي در منطقه شمال‌غرب فکه حماسه آفريد. اين عمليات فاصله‌ي او را تا خدا کوتاه کرد و در يک عروج عاشقانه از خاکدان زمين به اعلي عليين سفر نمود. پيکر مطهرش در سال 1370 به زادگاهش منتقل گرديد و در جوار شهيدان مأوي گزيد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 438

نهم تيرماه سال 1325 کودکي پاک از سلاله‌ي فرزندان زهراي اطهر(س)به دنيا آمد. پدرش نامش را سيدرضا نهاد و او را به خدا سپرد. کودکي او در وحدتيه‌ي بوشهر گذشت. در سنّ 2 سالگي به بيماري سختي دچار شد و در اثر اين بيماري از ناحيه‌ي چشم چپ نابينا گشت و اندک‌زماني بعد در سنّ 5 سالگي گرد يتيمي بر چهره‌اش نشست و غم بر زندگي‌اش سايه افکند. اما از رحمت الهي نااميد نشد و با کشاورزي و کارگري به تأمين معاش خانواده مشغول شد.
منصوري در سنّ 18 سالگي همراه و هم‌سفر خود را يافت و خداوند به پاس اين وصلت فرخنده 7 فرزند به او هديه داد.
روحيه‌ي مذهبي سيدرضا باعث شد خادم مسجد ولي‌عصر(عج) گردد. زماني‌که نداي حق‌طلبي امام (ره) را شنيد، همراه خيل کثير ياوران روح‌الله، از انقلاب حمايت نمود و با تشکيل بسيج به عضويت اين نهاد درآمد.
موسوي در زمان جنگ تحميلي، سه مرتبه به جبهه اعزام شد و سرانجام در روز بيستم ارديبهشت‌ماه سال 1361 درهاي بهشت بر رويش گشوده گشت و اين دلاورمرد 36 ساله بر اثر اصابت ترکش در خرمشهر، عمليات بيت‌المقدس شهد شيرين شهادت را نوشيد.
مزار پاکش در گلزار شهداي وحدتيه قرار دارد.

منبع:كتاب دركوي نيكنامي جلد1 صفحه 83

الهام در سال 1357 در شهرستان ايوان متولّد شد؛ فرزندي که شور و شعفِ کانون خانواده‌اش بود. بزرگ شد به سنّ مدرسه رسيد بايد الفبا را مي‌آموخت اما خود يکي از الفباهاي شهادت شد.
الهام منصوري در هجدهم خردادماه 1364 در شهر ايوان به علت بمباران هوايي توسط رژيم بعثي عراق در حالي‌که فقط 7 بهار از زندگيش مي‌گذشت، به ديدار خالق خود شتافت.

منبع:كتاب ملكوتيان   -  صفحه: 194

محمدنادر منصوري فرزند محمدرضا در سال 1310 در کشور افغانستان به دنيا آمد.
او در همان جا رشد و نمو کرد و ازدواج نمود. وي مدت زيادي را در اين کشور زندگي کرد. محمدنادر منصوري در طول زندگي‌اش هميشه به دين اسلام توجه داشت و به آن عشق مي‌ورزيد؛ لذا بعد از تجاوز روس‌ها به کشورش و وقوع کودتاي مارکسيستي، به اتفاق همسر و فرزندانش به کشور پاکستان مهاجرت کرد. او و خانواده‌اش مدتي را در اين کشور سپري کردند. در اين مدت براي خود و همسرش شناسنامه‌ي پاکستاني گرفت. پس از آن به کشور ايران مهاجرت نمود. وي پس از انجام تشريفات قانوني و اسکان در شهر مشهد به جستجوي کار پرداخت.
او با مراجعه به جهادسازندگي به عنوان عضو رسمي و راننده‌ي ماشين‌آلات سنگين پذيرفته شد. منصوري در کميته‌ي عمران جهادسازندگي و در راهسازي منطقه‌ي لائين فعاليت خود را شروع کرد. با شروع جنگ تحميلي پنج مرتبه به جبهه اعزام شد. اولين اعزام وي در تاريخ 8/5/1360 بود. در عمليات‌هاي مختلفي شرکت داشت. سرانجام وي در ساعت 8 صبح روز 8/5/1362 در عمليات والفجر 3 منطقه‌ي عملياتي مهران در محل پاسگاه دورازي عراق در حالي که بر روي بولدزر رانندگي مي‌کرد، در سنّ 52 سالگي بر اثر اصابت گلوله‌ي مستقيم تانک به شهادت رسيد.
پيکر پکش در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد.
او چهار فرزند داشت که يکي از فرزندان او به نام عطاءالله منصوري در تاريخ 8/5/1362 در منطقه‌ي مهران و در عمليات والفجر سه به همراه پدرش به شهادت رسيد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس جلد3   -  صفحه: 535

علي‌رضا در سال 1355 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت. منعم‌محرر خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره اهل‌بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1364 در منطقه تبريز بر اثر بمباران هوايي از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 9 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

علي در روز سي‌ام اسفندماه سال 1343 متولد شد. دوران کودکي را در خانواده‌اي فقير در روستاي «خوزي» گذراند. در سن 7 سالگي وارد دبستان شد و پس از پايان دوره‌ي ابتدايي به دليل فقر، از ادامه‌ي تحصيل بازماند. نوجواني فعّال و پرکار بود و در امور خير و فعاليت‌هاي اجتماعي شرکت داشت.
پس از آن‌که رژيم بعثي عراق تجاوز وحشيانه‌ي خود را به مرزهاي ايران اسلامي آغاز کرد، آماده‌‌ي پيکار با متجاوزان گرديد و در عمليات‌هاي مختلف با دشمن جنگيد. سرانجام در روز دهم آبان‌ماه سال 1361 در حالي که در عمليات محرم به نبرد با دشمن مشغول بود، در منطقه شرهاني به محاصره دشمن درآمد و در نبردي تن‌به‌تن در تاريخ 10/8/1361 در سن 18 سالگي قهرمانانه به شهادت رسيد.
پيکر مطهر آن عزيز، پس از سال‌ها انتظار در تاريخ 7/5/1374 به زادگاهش بازگشت و در ميان تشييع باشکوه مردم به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 441