ليست شهداي دفاع مقدس (م)

عجم ملکي در سال 1340 در منطقه‌ي چم‌لوان از توابع مهران متولد شد. او تحصيلات ابتدايي خود را به پايان رساند و براي ادامه تحصيل به شهر مهران آمد که در همان ايام در راهپيمايي‌ها و تظاهرات انقلاب شرکت فعال داشت. ايشان پس از پيروزي انقلاب به همراه خانواده‌اش به ايلام مهاجرت کردند و بعد از ادامه تحصيل در ايلام در سال 1362 به عضويت رسمي سپاه درآمد که پس از مراحل آموزشي به عنوان مسئول گروهان معرفي شد و پس از آن به عنوان معاون گروهان 501 انتخاب شد و در شکل‌گيري اين گردان زحمات زيادي را متحمل شدند.
در عمليات والفجر 5 ايشان و چند تن از رزمندگان جهت جايگزين کردن نيروها به منطقه عمليات اعزام شدند، آن‌ها به شکلي اتفاقي نيروهاي عراقي را در حال فرار ديدند که به تعقيب آن‌ها پرداخته و پس از تصرف يکي از ارتفاعات مهم آن منطقه بر اثر اصابت تير مستقيم در سن 22 سالگي در تاريخ 28/11/1362 به شهادت رسيد.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 30

سال 1338 بود، مادر در عالم رؤيا خواب ديد کودکي وسط حوض بزرگ باغ است، با خوشحالي او را در آغوش گرفت.کودک با شادي نام زيباي اميرمؤمنان علي(ع) را صدا زد. روز بعد حيدرعلي پا به عرصه‌ي هستي نهاد، کودکي را در شهرستان نجف آباد اصفهان سپري کرد. يکساله بود که با عنايت اميرمؤمنان (ع) ازمرگ نجات يافت. او در کنار پدربزرگ که قاري قرآن و مکتب دارو و روضه‌خوان با مهر علي (ع)‌رشد کرد. به طوريکه تا پايان عمر از اقامه‌ي نماز شب و قرائت قرآن غافل نشد. او تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم تجربي ادامه داد و ضمن آن در کار کشاورزي پدر و صنايع دستي مادر را ياري رساند و از طريق همين کار صنايع دستي بخشي از هزينه‌ي تحصيل خود را فراهم نمود. ملکي که شيفته‌ي سيره‌ي اهل بيت (ع) بود، مطالعه‌ي کتابهاي اسلامي را افزايش داد و همراه ياوران روح‌الله (ره) به قيام عليه شاه برخاست. در مدرسه به حزب رستاخيز رأي نداد و براي اين کار توبيخ شد و حتي ساواک خانه‌اش را بازرسي کردند اما خوشبختانه مدرکي نيافتند. سال 1356 آماده‌ي انجام خدمت نظام وظيفه شد و به خاطر چهره‌ي مذهبي‌اش به يکي از نقاط دورافتاده‌ي استان فارس تبعيد شد. با شنيدن فرمان امام(ره) مبني بر فرار از پادگانها چون قطره‌اي به اقيانوس پاک مردم خداجو و انقلابي پيوست. با پيروزي انقلاب خدمت نظام وظيفه را به طور کامل انجام داد سپس به عضويت سپاه پاسداران درآمد و محافظت از بيت امام (ره) درقم، زندان اوين و سد زاينده رود را پذيرفت. در فتنه گنبد، آشوب کردستان و آزادسازي شهرهاي ديواندره، مريوان و سنندج حضور يافت. در عمليات ثامن‌الائمه (ع) با سمت پيک مخصوص خط اول تحت نظارت فرماندهي لشکر زرهي 8 نجف اشرف عازم جبهه گرديد و از ناحيه‌ي دست و پا مجروح شد. در زمان عمليات طريق القدس فرماندهي گردان را پذيرفت و بار ديگر زخم عشق را به جان خريد. آنگاه به سمت فرماندهي گردان در پادگان سنندج منصوب گرديد. تا اينکه درسال 1362 يگان موشکي لشکر 8 را راه‌اندازي کرد و فرماندهي آن را بر عهده گرفت. او در طول فراگيري آموزش موشک هميشه رتبه‌ي اول را داشت و علاقمند بود با موشک انداز تاو کار کند و سرانجام در عمليات خيبر در سن 24 سالگي در سال 1362 از تعلقات دنيا بريد و جزيره‌ي مجنون را محل عروج آسماني خود ساخت.

منبع:كتاب ناظران وجه الله صفحه 21

نامش «عدنان» بود؛ متولّد سال 1351 و از اهالي شهرستان مهران، با تولّدش شور و شوقي عجيب در فضاي خانه پيچيد. روزها و ماه‌ها از پي هم گذشت تا اين‌که او در زمان جنگ تحميلي به عضويت بسيج درآمد و در صفوف رزمندگان اسلام راهي خطوط مقدم جبهه گشت تا او نيز حماسه‌اي پرشکوه بيافريند.
ملکي سرانجام در روز يازدهم شهريورماه سال 1365 در عمليات کربلاي 2 منطقه‌ي حاج عمران به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت و نامش در سنّ 14 سالگي در جرگه‌ي شهدا ثبت شد.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 121

سال 1314 بود که کودکي مهربان و دوست داشتني در آغوش خانواده جاي گرفت؛ از اهالي شوهان استان ايلام بود. پدر و مادر براي تربيت اسلامي او تلاش زيادي کردند و فرهاد در سايه ‌ي زحمات آن‌ها بزرگ شد.
فرهاد به سنّ جواني که رسيد، همراه و همسفر خود را يافت و خداوند به او 6 فرزند هديه داد. او سرگرم تأمين معاش خانواده بود که يک‌باره هواپيماهاي رژيم بعثي بر سرش سايه افکندند و او بر اثر بمباران هوايي شهر ايلام در روز بيست و پنجم بهمن‌ماه سال 1362 در سنّ 48 سالگي به بيکران آسمان بال گشود.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 147

محمدرضا ملكي فرزند علي در سال 1347 در روستاي نوغابچيك بيرجند ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در خانواده‌اي مستضعف با مشكلات بسيار پشت‌سر گذاشت. تحصيلات را تا اتمام دوره‌ي راهنمايي ادامه داد، سپس به علت گرفتاري‌هاي فراوان ترك تحصيل كرد و جهت تأمين معاش خانواده به همراه پدرش به كار كشاورزي پرداخت. مدتي هم در شهر به حرفه‌ي خياطي مشغول بود.
وي فردي خوش‌برخورد و داراي صفات اخلاقي برجسته بود. دوستدار خاندان عصمت و طهارت و پاي‌بند به قوانين شرع بود. علاقه‌ي فراواني به نماز اول وقت داشت. در تمام مناسبت‌هاي مربوط به ائمه‌ي اطهار (ع) حضور فعال داشت. او براي ماديات ارزشي قايل نبود. وي به رفتار غير منطقي و عقايد انحرافي معترض مي‌شد و با تذكرات لازم افراد را ارشاد مي‌كرد.
با شروع جنگ تحميلي، شوق و علاقه‌ي وصف‌ناپذيري براي رفتن به جبهه در او ايجاد شد ولي به خاطر كمي سن از رفتنش ممانعت به عمل آمد. در زمان خدمت سربازي او توانست به جبهه اعزام شود. سرانجام پس از نبردي دلاورانه در تاريخ هجدهم فروردين‌ماه سال 1367 در منطقه‌ي عملياتي شرهاني در سنّ 20 سالگي به فيض بزرگ شهادت نايل آمد.
پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در زادگاهش به خاك سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 710

نادر ملكي در خانواده‌اي مذهبي در سال 1348 متولد شد. بعد از تحصيلات ابتدايي و راهنمايي به دانشسراي مقدماتي رفت و در زمان تحصيل چندين مرتبه به جبهه‌هاي حق عليه باطل اعزام گشت. سرانجام در عمليات كربلاي 1 در منطقه جنوب در تاريخ 17/4/1365 در سن 17 سالگی به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

حجت‌الاسلام و المسلمين حاج شيخ هدايت‌الله ملكي معروف به ملك‌زاده در سال 1323 در روستايي از توابع يزد به دنيا آمد. پدرش كشاورز بود. وي در زادگاه خود نزد پدربزرگش تحصيل علم را آغاز كرد. وي در چهارده سالگي براي ادامه‌ي تحصيل به يزد آمد و در مدرسه‌ي علميه‌ي اين شهر در درس اساتيدي چون شهيد صدوقي شركت كرد. سپس از يزد به شيراز رفت و هفت سال ديگر در آن‌جا تحصيل نمود. دست سرنوشت او را از شيراز به كرج نشاند. در اين شهر ازدواج كرد و ماندگار شد.
در دوران اختناق پهلوي با تشكيل جلسات مذهبي و كلاس‌هاي درسي در آگاهي مردم كوشيد و به همين دليل بازداشت شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مسئوليت‌هاي چون سرپرستي بخش عقيدتي سياسي زندان قزل‌حصار، مسئوليت ستاد نماز جمعه و امامت موقت جمعه‌ي شهر كرج را عهده‌دار بود.
با تشكيل حزب جمهوري اسلامي در كشور و گسترش آن در شهرستان‌ها به سمت مسئول دفتر حزب جمهوري اسلامي در كرج برگزيده شد. ايشان در دوان دفاع مقدس بارها در جبهه‌هاي جنگ حضور يافت و سرانجام در سال 1365 در سنّ 42 سالگي به خيل شهيدان سرافراز انقلاب اسلامي پيوست.

منبع:مجله‌ي الغديريان   -  تاریخ:  1381/7 -  شماره مجله: 5