ليست شهداي دفاع مقدس (م)

پرويز در روز هجدهم بهمن‌ماه سال 1337 به دنيا آمد. کودکي او در شهرستان بابلسر سپري گشت و همان‌جا به مدرسه رفت. او بعد از اخذ مدرک ديپلم به استخدام سپاه‌پاسداران درآمد و به منظور دفاع از کيان ايران اسلامي، قدم به ميدان جنگ نهاد.
پرويز همراه لشگر 25 کربلا در مقابل دشمنان اسلام ايستاد و در عمليات بدر در تاريخ 23/12/1363 در هورالعظيم در سنّ 26 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:مطالب ارسالي ازكنگره شهداي مازندران

نامش مهدي بود و نام پدرش عبدالحسين، از عاشقان مکتب امام (ره) بود. آموختن علم را در حوزه علميه آغاز کرد و خيلي زود ملبس به لباس روحانيت گشت.
او که در شهرستان دشتستان زندگي مي‌کرد با آغاز جنگ تحميلي به ميدان رزم شتافت و در عمليات بيت‌المقدس حضور يافت و سرانجام در تاريخ 28/2/1361 در دارخوين به آرزوي ديرينه‌اش دست يافت.

منبع:مجله فتح (ويژه نامه عمليات بيت المقدس)  

سيدحسن فرزندي از تبار آل طه (ع) بود که در سال 1351 به دنيا آمد و در شهرستان ياسوج رشد نمود.
هنوز کودک بود که به مدرسه‌ رفت تا توشه‌اي از علم روز بردارد. اما قبل از آن‌که زندگي را آن‌گونه که بايد تجربه کند جنگ شروع شد و او در نوجواني به جبهه رفت و مردانه جنگيد.
ملک‌حسيني سرانجام در روز چهارم بهمن ماه سال 1365 در سن 14 سالگي در شلمچه هنگام عمليات کربلاي 5 به شهادت رسيد.

منبع:ماهنامه وصال شماره 25 صفحه 4

سال 1342 سال آغاز قيام روح‌الله ،کودکي از تبار دلاورمردان فرداي سرزمين ايران پا به عرصه هستي گذارد.
منوچهر سال‌هاي زيباي کودکي را در کنار جمع پرمهر خانواده سپري کرد و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک سيکل ادامه داد تا اين‌که در اوج جواني به منظور انجام خدمت نظام وظيفه به عنوان سرباز در سپاه پاسداران به خدمت پرداخت و سرانجام در دهمين روز از آذرماه سال 1362 در سن 20 سالگي به عرش اعلي پر گشود و با خون سرخ خود منطقه پنجوين عراق را زينت داد.
مزار پاکش در امامزاده عقيل اسلامشهر قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه حمزه سيدالشهداء بسيج اسلامشهر

جليل در سال 1342 در جمع گرم و صميمي خانواده‌اي متوسط و مذهبي در محله کوشک يکي از محلات جنوب شيراز به دنيا آمد .روزهاي پر شور کودکي را در آغوش گرم مادر و مهر بي‌پايان پدر گذراند و با معارف اسلامي و ديني آشنا شد .در هفتمين سال تولدش مانند ساير کودکان راهي محيط کسب علم و دانش شد و ايام شکوهمند انقلاب مردمي ايران مقارن با دوران نوجواني جليل بود و او که در ايام تحصيل به سر مي‌برد همواره با وجود سن کمي در فعاليت‌هاي انقلابي مثل تظاهرات و راهپيمائي‌ها حضوري فعال داشت، او که پس از سالها تلاش موفق به کسب ديپلم فني در رشته اتومکانيک شده بود، سنگر علم را رها نکرد و در کنار فعاليت‌هاي حق‌طلبانه و ظلم ستيز خود توانست به تحصيلاتش در رشته مکانيک در دانشگاه بابل ادامه دهد.
پس از پيروزی انقلاب، جليل زندگي آرام و بي‌دردسر را براي خود حرام دانست و با ديدن آموزش نظامي در کازرون آماده دفاع از دستاوردهاي انقلاب اسلامي شد.با شروع جنگ تحميلي مردانه لباس رزم پوشيده و به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شتافت .او که پس از مدتي حضور فعالانه در جبهه شايستگي‌هاي خود را نشان داده بود در واحد زرهي تيپ امام سجاد (ع) مشغول به خدمت شد و در عملياتهاي زيادي شرکت نمود .در همين ايام به پيروي از سنت زيباي رسول‌الله زندگي مشترکش را با همسري مهربان و فداکار آغاز کرد که ثمره اين پيوند فرخنده که يک پسر بود که هرگز نتوانست روي پدر را ببيند و پس از شهادت پدر به دنيا آمد، جليل که مدتي در جبهه به عنوان مسئول واحد اطلاعات و شناسايي انجام وظيفه کرد و زماني نيز مسئوليت محورهاي عملياتي را بر عهده گرفت و مسئوليت ديگرش معاونت اطلاعات و عمليات تيپ دوم امام سجاد (ع) بود. سردار 23 ساله راه حق که در عملياتهاي زيادي مانند فتح‌المبين، رمضان، محرم، خيبر،‌والفجر8 شرکت کرده بود سرانجام روز چهارم دي ماه سال 1365 به آرزوي هميشگي خود رسيد و در عمليات کربلاي4 در سرزمين خونرنگ شلمچه جام وصال را سر کشيد.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها ج3

حميدرضا ملکوتي‌خواه در روز چهارم شهريور سال 1346 هـ.ش در شهرستان کوهپايه اصفهان چشم به جهان گشود. ملکوتي‌خواه با فقر بزرگ شده و به صفت‌زيباي قناعت آراسته بود؛ از وسايل نو و گرانقيمت استفاده نمي‌کرد. نسبت به پدر و مادرش خيلي احترام مي‌گذاشت و هميشه با تکريم از خانواده‌اش ياد نمي‌کرد.
سحرخيز بود و اغلب سعي مي‌نمود نمازها را در اول وقت اقامه کند. روزه مستحبي – بويژه روزهاي دوشنبه و پنجشنبه- بيشتر مي‌گرفت.
پس از اتمام تحصيلات و اخذ ديپلم در آزمون سراسري سال 1363 دانشگاه‌ها در رشته‌ي «دبيري فيزيک» دانشگاه تبريز پذيرفته شد. اگرچه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به خاطر سکونت در روستا نتوانسته بود فعاليت سياسي- اجتماعي چشمگيري داشته باشد ولي عبد از ورود به دانشگاه، همراه تحصيل در صحنه‌هاي دفاع از ارزش‌هاي انقلاب اسلامي حضوري فعال داشت.
وقتي که نتوانسته بود به خاطر درس، در جبهه‌هاي نبرد حضار شود تلاش نمود با فعاليت در کارگاه دانشکده فني و ساخت مهمات جنگي، سهمي در دفاع مقدس داشته باشد؛ بدين منظور روزها درس مي‌خواند و شب‌ها تا صبح در کارگاه مذکور با سپاه پاسداران همکاري مي‌نمود که در ماجراي بمباران کارگاه توسط هواپيماهاي دشمن بعثي به همراه تعدادي از دانشجويان در تاريخ 27/10/1365 در سن 19 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:پرونده شهيد در مديريت فرهنگي دانشگاه تبريز

اسدالله ملكي در سال 1341 در شهرستان زابل متولّد شد. تحصيلات خود را تا پنجم ابتدايي ادامه داد ولي به دليل فقر مالي خانواده، از ادامه تحصيل باز ماند و براي تأمين مايحتاج خانواده و كمك به پدر پيرش مشغول كشاورزي شد. ملكي همواره خدا را در نظر داشت.
در سال 1364 به جبهه‌هاي جنگ اعزام شد و پس از شش ماه نبرد با دشمن، سرانجام در خط پدافندي در منطقه عملياتي جزيره‌مجنون در سن 23 سالگي بر اثر اصابت تركش به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 5 صفحه 131

عباس ملکي در سال 1335 در طايفه شوهان در خانواده‌اي کم‌بضاعت و مستضعف متولد شد. او دوران کودکي را در دامن پدر و مادري مهربان با زندگي ساده و بي‌آلايش روستا سپري کرد. ايشان از 15 سالگي شروع به کار و تلاش نمود. ملکي با وجود اين‌که سواد زيادي نداشت، اما از هوش و فهم سياسي بالايي برخوردار بود و در زمان پيروزي انقلاب و قبل از آن که در تهران به سر مي‌برد، در تظاهرات عليه رژيم ستم‌شاهي حضوري فعال داشت. نقل است زماني که مردم مهران شناخت نسبتاً زيادي از امام نداشتند، ملکي يک نوار سخنراني حضرت امام را از تهران به همراه آورده بود و شب هنگام بر پشت بام خانه‌اش با صداي بلند براي مردم پخش مي‌کرد! او با آغاز جنگ تحميلي از همان ابتدا به عنوان بسيجي عازم جبهه شد، تا اين‌که در تاريخ 18/11/1361 در يک نبرد تن به تن با مزدوران بعثي به همراه 6 تن از همرزمانش مظلومانه در سن 26 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب لاله هاي افروختني   -  صفحه: 84