ليست شهداي دفاع مقدس (م)

حسين مظاهري در سال 1330 در خانواده‌يي مذهبي و روحاني در اصفهان به دنيا آمد. در خانواده‌ي مذهبي‌اش پرورش يافت و تا اخذ ديپلم مشغول تحصيل بود. تا اين‌كه به استخدام شركت مخابرات درآمد و در سال 1354 زندگي مشترك خود را آغاز كرد و خداوند به او دو فرزند دختر عطا نمود.
در اوج انقلاب اسلامي در سال 1357 به تهران منتقل شد. او پا به پاي انقلاب در صحنه حضور داشت؛ تا اين‌كه در سال 1359 جنگ تحميلي شروع شد و حسين در پشت جبهه فعاليت خود را شروع كرد. او در ابتدا به جبهه‌ي كردستان عزيمت نمود. دوره‌ي امدادگري را كه گذراند، داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در سال 1361 در مرز شلمچه عمليات رمضان، مرحله‌ي پنجم به شهادت رسيد.
پيكر مطهرش در تاريخ 7/4/1377 به خاك سپرده شد.

منبع:كتاب منظومه ملكوت جلد 1   -  صفحه: 360

علي مظفر در پنجم مهرماه سال 1337 در مامازند در يک خانواده‌ي مذهبي به دنيا آمد و پس از اتمام تحصيلات متوسطه وارد دانشگاه شد و سرانجام در رشته‌ي الهيات و معارف اسلامي از دانشگاه تهران در مقطع کارشناسي فارغ‌التحصيل شد. علي در براندازي حکومت ستم‌شاهي نقش فعال داشت و همواره در بالا بردن بينش اسلامي و افزايش آگاهي معلمان و دانش‌آموزان تلاش مي‌کرد. او مدتي مدير مدرسه و به مدت پنج سال معاون پرورشي آموزش و پرورش ورامين بود. مدتي هم به عنوان سرپرست اداره آموزش و پرورش خدمت کرد. در تشکيل انجمن‌هاي اسلامي روستاهاي پاکدشت تلاش کرد و به عنوان دبير اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي، فعاليت‌هاي سياسي_ مذهبي اتحاديه را اداره مي‌کرد. در طي مراحل دانشجويي عضو شوراي مرکز انجمن‌ اسلامي دانشکده‌ي الهيات و معارف اسلامي وهم‌چنين به عنوان نماينده دانشکده عضو شوراي سياسي و دانشکده‌هاي وابسته به دانشگاه تهران بود. در زمينه تشکل دانشجويي منطقه و جهت دادن اين قشر تحت عنوان دانشجويان حزب‌اللهي فعاليت خاصي داشت و مديريت خوب او در سال اول حج که به عنوان ناظر کاروان حج مشرف شده بود،سبب شدتاپس ازمدتي به عنوان سرناظر، مسوليت ناظرين کاروان‌ها به عهده‌اش گذاشته شود. هم‌چنين او عضو فعال ستاد نمازجمعه پاکدشت بود.
در طول دفاع مقدس در عمليات‌هاي مسلم‌بن‌عقيل، فتح‌المبين، بيت‌المقدس، والفجر 8 ، والفجر 4 حضورچشمگير داشت و بارها مجروح شد.
علي مظفر سرانجام در عمليات ظفرمند مرصاد در تاريخ 6/5/1367 در منطقه اسلام‌آباد غرب در حالي که 30 سال داشت به آرزوي ديرينه خود که همان شهادت بود رسيد و در گلزار شهداي پاکدشت آرام گرفت و از خود 2 دختر به يادگار گذاشت.

منبع:كتاب حيات جاويد جلد 2   -  صفحه: 281

محسن مظفري فرزند نصرت‌الله در ششم ارديبهشت‌ماه سال 1346 در ميان خانواده‌اي مذهبي و متديّن در تهران متولّد شد. دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت سپري کرد و در دوران انقلاب با شرکت در تظاهرات عليه رژيم ملعون شاهنشاهي نقش فعالي در به ثمر رسيدن انقلاب ايفا کرد. وي به دليل علاقه‌ي وافرش به فراگيري علوم ديني و معارف اسلامي، در حوزه‌ي علميه‌ي حضرت اميرالمومنين (ع) شهر ري ثبت‌نام کرد و نسبت به کسب معارف، ادبيات صرف و نحو و منطق همت گماشت.
محسن از روحي بلند، ايماني قوي و اخلاقي پسنديده برخوردار و بسيار فروتن و متواضع بود و نماز جماعت را هرگز ترک نمي‌کرد.
وي پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي براي حفظ دستاوردهاي نظام اسلامي به عضويت بسيج درآمد و به عنوان رزمنده براي نشر فرهنگ اسلام ناب محمدي (ص) در جبهه‌هاي جنگ تحميلي حضور يافت. سرانجام در آخرين حضور حماسه‌ساز خويش در پانزدهم ارديبهشت‌ماه سال 1365 در منطقه‌ي عملياتي والفجر 8 ( فاو ) در سنّ 19 سالگي به ديدار يار شتافت و پيکر مطهرش در گلزار شهداي بهشت زهرا (س) آرام گرفت.

منبع:كتاب پيشگامان دين و شهادت   -  تاریخ:  1385 -  صفحه: 304

ليلي در سال 1331 در تبريز متولد شد، عفاف و تقوا را از مادر آموخت و زماني که همه کودکان روانه مدرسه بودند تا از علم روز بهره‌اي برند، ليلي نيز قدم به وادي علم نهاد.
سال‌ها گذشت؛ ليلي در شهر تهران ساکن شد. تا اين‌که حمله موشکي رژيم بعثي، خانه او را به ويرانه تبديل ساخت. ليلي را به بيمارستان لقمان انتقال دادند. اما اصابت ترکش موشک به سر او باعث شد در تاريخ 12/12/1366 از دنياي خاکي رخت بربندد.
ليلي در سن 35 سالگي به آسمان پر گشود و چهار فرزند از خود به يادگار گذاشت.

منبع:كتاب آئينه و شقايق جلد 1 صفحه 180

در يکي از روزهاي سال 1340، منصور فرزند علي‌اکبر در شهر شيراز در آغوش گرم خانواده پا به عرصه گيتي نهاد و تحصيلات ابتدايي را با رتبه ممتاز به پايان رسانيد. و وارد دبيرستان فني ميثم شيراز شد. هنرستاني که در سالهاي پرالتهاب انقلاب شاهد قيام عدالت‌طلب و ظلم ستيز دانش‌آموختگاني بود که علي‌رغم همه تهديدها و بازداشتها فرياد عدالت‌خواهي سر داده و استقلال و آزادي را از گلوي آتشين خود فرياد مي‌کردند. منصور نيز همصدا با همکلاسي‌هاي خود به سيل خروشان انقلاب پيوست و در فعاليت‌هاي سياسي و انقلابي شرکت کرد. تعليمات پاک مذهبي از او جواني متقي و شجاع و با رشادت ساخته بود. نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقيد خاصي داشت. و کتابهاي مذهبي مانند نهج‌البلاغه و کتابهاي شهيد مطهري را با توجه زيادي مطالعه مي‌کرد و دوستانش را هم به مطالعه اين کتابها تشويق مي‌نمود پس از پيروزي انقلاب اسلامي وي که موفق به اخذ مدرک ديپلم شده بود به خيل سبزپوشان سرفراز سپاه پيوست و با شروع جنگ تحميلي به سوي جبهه‌هاي نور شتافت و در چندين عمليات از جمله طريق‌القدس، (آزاد سازي بستان) شرکت کرد. منصور در اين عمليات به شدت مجروح گشت اما بار ديگر در جبهه حاضر شد و مدتي به عنوان مسئول دسته انجام وظيفه کرد وي با رشادت‌هايي که از خود نشان داد به عنوان فرمانده گردان لشگر 19 فجر انتخاب شد و در سال 1361 به مناطق کردستان رفت و از آنجا که قسمتي از گردان او در سردشت و قسمتي ديگر در مريوان استقرار داشت. تأمين جاده مواصلاتي از اهميت بسياري برخوردار بود. مظلومي در يکي از بازديدها هنگام عبور از جاده سردشت در تاريخ 27/2/1361 در سن 21 سالگي به علت سقوط اتومبيل به دره به شهادت رسيد. و اين‌گونه سردار شهيد اسلام به همراه همرزمش غريبانه قدم در ديدار نامکشوف راز نهاد و به سوي آسمانها پرواز کرد.
مزار پاک او در گلستان دارالرحمه شيراز، قطعه شهداي فتح‌المبين قرار دارد.

منبع:كتاب خلاصه خوبي‌ها ج3

محمدحسين مظهري فرزند حسن در تاريخ 24/12/1339 در شهرستان سبزوار و در خانواده‌اي مذهبي و متوسط به دنيا آمد.
هنوز دو سال از سنش سپري نشده بود که خانواده‌اش به علت وضع شغلي پدرش به شهر تهران عزيمت نمودند. او مقطع ابتدايي را در دبستان رياضي واقع در بازارچه حاج شيخ هادي گذراند. وي تحصيلات خود را در مقطع متوسطه در جنوب شهر تهران ادامه داد و در همين دوران با قشر محروم جامعه آشنا شد. به اعتقاد او آگاهي از خصوصيات اين قشر جامعه جز با زندگي در ميان آن‌ها ميسر نبود.؛ لذا در تابستان که مدرسه تعطيل بود، به فروشندگي و کار مشغول مي‌شد.
در سال 1355 خانواده‌ي وي به علت انتقال پدرش به شهرستان سبزوار، مجدداً در اين شهرستان ساکن شدند. او تحصيلات متوسطه‌ي خود در هنرستان دکتر علي شريعتي شهرستان سبزوار ادامه داد. محمدحسين پس از اخذ ديپلم، در کنکور سراسري شرکت نمود و به انستيتو تکنولوژي شهر مشهد راه يافت و مدرک کارداني دريافت نمود. محمدحسين هم‌زمان با شروع حرکت انقلاب به فعاليت‌هاي مبارزاتي نيز مي‌پرداخت تا جايي که در شهرستان سبزوار يک بار دستيگير شد و چندين بار مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او در زمان تحصيل در انستيتو تکنولوژي نيز با گروه‌هاي سياسي غير خط امام خميني (ره) درگير مي‌شد و بحث و مجادله مي‌نمود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در اولين روزهاي صدور فرمان تشکيل جهادسازندگي توسط امام خميني (ره)، به عنوان نيروي رسمي به اين نهاد پيوست. با آغاز جنگ براي اولين بار در اسفندماه سال 1359 به جبهه‌ي جنوب اعزام گرديد. او حدود بيست روز در خط مقدم جبهه‌ي سوسنگرد و عمليات طريق‌القدس شرکت داشت. تا اين که برادران جهادسازندگي او را از کسالت شديد مادرش مطلع کردند و با اصرار زياد، او را به شهرستان سبزوار برگرداندند.
مظهري در تاريخ 17/12/1360 مجدداً با تعدادي از جهادگران سبزوار به جبهه‌ي خوزستان عزيمت کرد. سرانجام در تاريخ 17/2/1361 در منطقه‌ي خرمشهر ( شلمچه ) بر اثر اصابت گلوله‌ي دشمن در سنّ 22 سالگي به شهادت رسيد. پيکر اين شهيد در شهرستان سبزوار به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس جلد3   -  صفحه: 435

در روز هفتم آبان ماه سال 1341 به دنيا آمد. اهل شهرستان نيشابور و از دلاورمردان عصر انقلاب. مثل همه کودکان در 7 سالگي به مدرسه رفت اما به علت مشکلات متعدد از ادامه تحصيل در دوره‌ي راهنمايي انصراف داد و به عنوان آجرپز به کار مشغول شد تا بخشي از هزينه‌ي معاش خود را تأمين نمايد. روزها و ماه‌ها از پي هم گذشت تا اين‌که او در جرگه‌‌ي رزمندگان اسلام به عنوان سرباز وظيفه از طرف ارتش در سال 1365 به جبهه اعزام شد و در عمليات نصر 6 منطقه‌ي ميمک شرکت کرد و سرانجام در تاريخ 24/5/1366 در سن 25 سالگي بر اثر بمباران شيميايي به بيکران آسمان بال گشود.
مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از ايثارگران ارتش

همايون در روز اول بهار سال 1346 در شهر تهران متولد شد و در کانون گرم و صميمي خانواده پرورش يافت. از کودکي علاقه زيادي به آموختن علم داشت؛ لذا همانند ديگر کودکان زادگاهش در مدرسه پيام تربيت تهران مشغول تحصيل شد. چندي بعد خانواده‌اش به رجايي‌شهر مهاجرت کردند.معدني در سن 15 سالگي به عضويت بسيج درآمد.
او بعد از اخذ مدرک ديپلم در آزمون سراسري دانشگاه پذيرفته شد. اما به علت علاقه به علوم حوزوي در حوزه علميه قم ثبت نام کرد. همزمان با ورود به حوزه، نامش را به «ابراهيم» تغيير داد. انجام ورزش فوتبال، اقامه نماز شب، قرائت زيارت عاشورا و قرآن و مطالعه کتاب‌هاي شهيد دستغيب از جمله خصوصيات بارز او بود.
سرانجام در پنجمين روز از مردادماه سال 1367 براثر مجروحيت شيميايي در شلمچه در سن 21 سالگي به آرزوي ديرينه‌اش که شهات بود، دست يافت. مزار پاکش در گلزار شهداي امامزاده محمد کرج قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در گروه تحقيقاتي فتح الفتوح