ليست شهداي دفاع مقدس (ن)

اشرف در سال 1310 در شهرستان تبريز (استان آذربايجان شرقي) ديده به جهان گشود. پس از چندي به تهران مهاجرت کرد و سال‌ها گذشت و او در سال 1360 ازدواج نمود.
اشرف 6 سال بعد در تاريخ 24/12/1366 بر اثر اصابت موشک رژيم بعثي عراق در سن 56 سالگي به ديدار حق شتافت و نامش را در جرگه شاهدان ثبت نمود.

منبع:كتاب حديث عاشقان جلد 1 صفحه 172

محمد روز بيستم شهريورماه سال 1339 در روستاي «کُل خرک» از توابع شهرستان لامرد در خانواه‌اي عشايري ديده به جهان گشود. کوچ‌نشيني و عبور از کوه و صحرا، درس‌هاي زيادي به او آموخت.
به دليل زندگي عشايري، تنها تا کلاس سوم ابتدايي درس خواند و سپس همراه خانواده به دامداري پرداخت. جواني باتقوا و پرهيزگار بود که احکام ديني را به موقع انجام مي‌داد. در روزهاي شورانگيز پيروزي انقلاب، همچون ديگر عشاير غيور به حمايت از رهبر فرزانه‌ي انقلاب همّت گمارد.
با حمله‌ي وحشيانه‌ي مزدوران استکبار به مرزهاي ميهن و هجوم سيل‌آساي جوانان به جبهه‌هاي نبرد، ابتدا با شرکت در بسيج عشايري و جمع‌آوري کمک‌هاي مردمي براي جبهه، به ياري رزمندگان شتافت، سپس با پوشيدن خلعت مقدس سربازي به جمع سلحشوران ژاندارمري پيوست.
مدت بيست و نه ماه در مناطق ســــــوسنگرد، دشت‌عباس و خرمشهر حماسه آفريد. ســــــرانجام در جبهه‌ي فکه در تاريخ 22/4/1367 در سن 28 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
يادش گرامي باد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 473

فريدون در روز دوم آذرماه سال 1333 در روستاي «نرمان» در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. به دليل فقري که بر خانواده دامن گسترانيده بود، از نعمت سواد محروم ماند.
در ايام پيروزي انقلاب، با شور و شوقي فراوان در تظاهرات شرکت کرد و علاقه‌ي وافر خود را به امام امت ابراز داشت. هجوم وحشيانه‌ي دشمن به مرزهاي ميهن، وجدان بيدار آن مرد الهي را چنان آزرده بود که دفاع از مردم مظلوم شهرهاي مرزي را بر آسايش خانواده ترجيح داد.
راهي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و سي روز در منطقه‌ي فکه با دشمن پيکار کرد، سرانجام براثر اصابت ترکش‌هاي آتشين خمپاره، قامت رسايش نقش بر زمين شد و در تاريخ 18/2/1361 در سن 28 سالگي به شهادت رسيد و خون پاکش استقلال و سربلندي ايران اسلامي را ضمانت نمود.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 472

سال 1345 براي اولين بار چشم‌هايش را در کوتيان به روي دنيا گشود. شجاع بود و باهوش و اين را همه‌ي دوستان رزمنده‌اش مي‌دانستند. در پاسگاه زيد فرماندهي تيم کمين را بر عهده داشت و چه دلاورانه مي‌جنگيد. يکي از دوستانش مي‌گفت که بعد از عمليات خيبر هرچه دنبالش مي‌گردد پيدايش نمي‌کند تا اين‌که در قبري که بچه‌ها حفر کرده بودند او را مي‌بيند که با صداي بلند گريه مي‌کند و عاشقانه خدا را مي‌طلبد و مي‌خواند.
اذان‌هاي غلام‌علي را همه‌ي بچه‌ها خوب به ياد دارند چرا که هنگام اذان بالاي خاکريزها مي‌رفته و با صدايي رسا و بلند اذان سر مي‌داده است.
عاشق امام (ره) بود و يکي از آرزوهايش اين بود که به پابوس امام (ره) برود.
13/12/1364 بود و غلام‌علي 19 سال داشت. درياي دل بچه‌ها متلاطم بود و ناآرام و در همان هنگام بود که غلام‌علي به اين دنياي خاکي پشت کرد و براي هميشه در منطقه‌ي عملياتي فاو هنگام عمليات والفجر 8 به ديار ابدي شتافت تا هرچه زودتر با معبود خود ملاقات کند.
حالا چندين سال است که پيکر مطهرش گرمابخش خاک سرد گلزار شهداي صفي‌آباد شده است.

منبع:كتاب سبك بالان ساحل ها صفحه 83

احمد علي‌نژاد در تاريخ 9 تيرماه سال 1338 در قريه‌ي دالکي از توابع دشتستان در يک خانواده‌ي متوسط و مذهبي متولّد شده زماني که کودکي بيش نبود، روحي سرشار از عاطفه و گذشت داشت. 6 ساله بود که به مدرسه مي‌رفت و در همان زمان به خواندن قرآن و نماز و گرفتن روزه، علاقه‌ي بسيار داشت و در مجالس روضه‌خواني و سينه‌زني و عزاداري ائمه‌ي اطهار (ع) خصوصاً سرور و سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) شرکت مي‌کرد.
از اوايل انقلاب به طور فعال در راه‌پيمايي‌ها شرکت مي‌کرد. بعد از پيروزي انقلاب نيز در برگزاري کليه‌ي مراسمات شرکت فعال و به سزايي داشت. از بدو تأسيس در بسيج دالکي به طور مستمر و فعال شرکت داشت و در اکثر اوقات تا چند روز اصلاً به خانه نمي‌رفت. وقتي از او سؤال مي‌شد چرا لااقل سري به خانه نمي‌زني، جوابش اين بود که اگر حالا من به خانه بيايم، پس کي در بسيج بمانم. تمام وجودش را بسيج پر کرده بود.
شهيد احمد علي‌نژاد داراي اخلاق و رفتاري پسنديده بود و به نظم و انظباط در امور زندگي اهميت بخصوصي مي‌داد و هميشه ديگر برادران و هم‌رزمانش را به رعايت آن تشويق مي‌کرد.
در ابتداي جنگ تحميلي با اولين گروه اعزامي از دالکي راهي جبهه‌هاي حق عليه باطل شد و در تاريخ دي‌ماه سال 1359 در جبهه‌ي سوسنگرد، گروه مقاومت را رها نمود و به عضويت سپاه‌پاسداران انقلاب اسلامي برازجان درآمد.
پس از اتمام دوره‌ي آموزشي سپاه مجدداً به جبهه اعزام گرديد و دو ماه در جبهه‌ي سوسنگرد بود. پس از بازگشت، در سپاه مجدداً به فعاليت خود ادامه داد و بعد از چند روز دوباره رهسپار جبهه‌هاي نور عليه ظلمت شد و سرانجام در شب قدر در شلمچه در حالي‌که فرماندهي گروهان را بر عهده داشت، بر اثر ترکش خمپاره‌ي صداميان در مورخه‌ي 23/4/1360 در سنّ 22 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:مجله عرشيان شماره 25

رضا در سال 1334 در جمع گرم و صميمي خانواده‌اي مهربان در اسلام‌آباد غرب پا به عرصه گيتي نهاد روزهاي پاک کودکي را در دامان پر مهر مادر زير سايه لطف پدر بزرگوارش گذراند و با الفباي زندگي آشنا شد .رضا بعد از گذراندن دوره تحصيل در سال 1352 به استخدام هوانيروز درآمد و پس از طي دوره‌هاي مختلف آموزشي به دريافت درجه ستوانياري نائل گشت. در سالهاي اوج‌گيري انقلاب به صف انقلابيون پيوست ،بعد از پيروزي انقلاب به شهر کرمانشاه منتقل شد و در کنار نيروهاي رزمنده و جان بر کف انقلابي و شهيدان والامقامي چون شهيد شيرودي و کشوري و شهيد سهيليان به مبارزه عليه منافقين و اشرار پرداخت؛ با شروع جنگ تحميلي عاشقانه نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني کبير را لبيک گفت و راهي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد، حماسه‌هاي دلاورانه او در کنار همرزمانش براي جلوگيري از سقوط پايگاه هوايي ابوذر از يادها نمي‌رود. رضا مدتي هم براي خدمت به عشاير محروم کشور به عنوان بسيج عشايري و نيروي پياده عازم اين مناطق شد.سرانجام روح عاشقش قفس تنگ تن را شکست و زمانيکه پيروزمندانه از انجام ماموريت آبانماه سال 1360 بازگشت بدون لحظه‌اي درنگ و با اصرار زياد ماموريت جديدي پذيرفت و عازم گيلانغرب شد، تا در وز چهارم آبانماه سال 1360 در سن 26 سالگي در پروازي سرخ به سوي بينهايت پر گشايد.پيکر مطهرش را از منطقه سرپل ذهاب به روستاي دله چوب عياي اسلام‌آباد انتقال داده و به خاک سپردند.

منبع:روزنامه جمهوي اسلامي 3/4/83

علي‌رضا نژادجهانگير در سال 1345 در شهرستان زابل در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلاتش را به خاطر مشکلات مالي خانواده تا سال پنجم ابتدايي ادامه داد. سپس ترک تحصيل نمود و در حرفه جوشکاري مشغول فعاليت شد. پس از چندي تشکيل خانواده داد که حاصل آن يک فرزند دختر مي‌باشد. نژادجهانگير فردي دلسوز و مهربان بود. درگرفتاري‌ها و مشکلات دوستان و آشنايان آن‌ها را ياري مي‌نمود. در بسيج و پايگاه محل، فعاليت بسياري داشت.
براي گذراندن دوران سربازي به خدمت ارتش جمهوري اسلامي درآمد و پس از طي آموزش‌هاي نظامي به ميادين نبرد حق عليه باطل رهسپار شد. سرانجام پس از نه ماه حضور مستمر و فعال در جبهه و ابراز رشادت‌هاي فراوان در حالي که تنها 21 بهار از عمر با برکتش مي‌گذشت در تاريخ 26/6/1366 در منطقه‌ي سومار به فيض عظيم شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 5   -  صفحه: 146

ابراهيم نژاداکبر در سوم شهريور ماه سال هزار و سيصد و سي و شش در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. وي در روستايي به نام ارباستان يکي از توابع شهرستان لاهيجان زندگي مي‌کرد. ميزان تحصيلات او تا پنجم ابتدايي بود.
ابراهيم پس از چند سال زندگي پر زحمت در سال 1366 به عنوان کارمند، وارد شرکت مخابرات ايران شد؛ و در آغاز کار مشغول به شغل نامه‌رسانی شد. همان زمان تعدادي از کارمندان شرکت را به جبهه‌هاي عملياتي اعزام کردند، و او در سال 1367 با ساير کارمندان اعزامي بسيجي به جبهه رفت، در «سقز» با دشمنان به مبارزه پرداخت و در تاريخ 16/5/1367 بود که در سن 31 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
از او 4 فرزند به يادگار ماند.

منبع:كتاب منظومه ي ملكوت جلد يك صفحه 369

رضا نژاد فلاح در سال 1333 در يکي از روستاهاي محروم و دورافتاده ساوجبلاغ به دنيا آمد و دوران کودکي و تحصيلات را در همانجا به پايان رساند، وي پس از پيروزي انقلاب به استخدام آموزش و پرورش درآمد و با شروع جنگ تحميلي به جبهه‌هاي حق عليه باطل اعزام شد.نژادفلاح سرانجام در تاريخ 2/1/1361 در جبهه شوش درسن 28 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

در تاريخ 30/10/1340 در خانواده‌اي فقيرنشين و مستضعف ولي مقيد به اصول دين مبين اسلام پسري به دنيا آمد كه خانواده‌ي ايشان نام وي را " حمزه " گذاشتند.
وي دوران كودكي را در دامان پرمهر و محبت خانواده سپري كرد و دوران رفتن به مدرسه‌ي ايشان فرا رسيد ولي خانواده در شرايطي نبود كه بتواند ايشان را به مدرسه بفرستد و او نيز به تبع آن از نعمت سواد محروم ماند تا شايد بتواند در كنار ديگر اعضاي خانواده براي درآوردن رزق و روزي خانواده تلاش كند.
وي بعد از پشت‌سر نهادن دوران كودكي و ورود به دوران نوجواني و جواني روز به روز پخته‌تر و كارآمدتر مي‌گرديد و در چرخش روزگار آبديده‌تر مي‌شد.
وي فردي بود كه به نماز خواندن و روزه گرفتن مقيد بود و در راه دوست نيز عاشقانه مي‌سوخت. او به همراه خانواده با شروع جنگ تحميلي به برازجان عزيمت نمود ولي همواره دلش براي دفاع از ميهن اسلاميمان مي‌تپيد و آرزو داشت كه روزي براي بيرون كردن عراقي‌هاي اشغالگر از خاك ميهن اقدام كند.
با فرا رسيدن دوران مقدس سربازي، از طريق ارتش نيروي زميني به محل خدمت اعزام كرديد و بعد از گذراندن دوره‌ي آموزشي به منطقه‌ي عملياتي سومار اعزام شد. وي خوشحال بود كه توانسته در جرگه‌ي كساني قرار گيرد كه در راه دفاع از ميهن اسلامي مي‌جنگند.
ايشان در تاريخ 27/4/1366 در منطقه‌ي عملياتي سومار در سنّ 26 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.
مزار پاكش در بهشت سجاد (ع) برازجان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت عروج   -  صفحه: 89

محمد در سال 1346 در شهر رهنان به دنيا آمد، دوران کودکي را در زادگاهش سپري کرد ،سپس به شوق آموختن علم به مدرسه رفت.محمد بعد از اتمام سال اول دبيرستان جهت تأمين معاش خانواده به کار پرداخت.و در حرفه صافکاري کسب تجربه نمود.نساجي در آغاز سنين جواني به خدمت سربازي رفت و با پايان اين دوره، سنت رسول‌الله را ارج نهاد و با بانويي پارسا ازدواج کرد. در اوايل سال 1367 مصادف با ماه مبارک رمضان به شوق حضور در ميدان جنگ راهي جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل شد.و بعد از نبردي مردانه با دشمن بعثي در تاريخ 4/3/1367 در منطقه شلمچه در سن 21 سالگي به شهادت رسيد.مزار پاک او در گلزار شهداي اصفهان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان (2)

سال 1340 عباس در خانه‌اي محقر در جنوب شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران کودکي او با بهره‌گيري از محبت بي‌شائبه مادر و مهر بي‌دريغ پدر سپري شد. با رسيدن به سن هفت سالگي به دبستان رفت و آموختن را آغاز نمود. به سنين نوجواني که رسيد طوفاني سخت زندگيش را در نورديد و پدر بار سفر بست و به ديار باقي شتافت. عباس بار مسؤوليت تأمين معاش خانواده را بر دوش گرفت و در کنار تلاش براي معاش به تحصيل خود ادامه داد و موفق به اخذ مدرک ديپلم در رشته‌ي حسابداري شد و در همين ايام با دختر مؤمنه پيمان ازدواج بست و همزمان به استخدام شرکت زامياد درآمد و به عنوان حسابدار مشغول به کار شد. با آغاز جنگ تحميلي به منظور دفاع از کيان ميهن اسلامي به غرب کشور رفت.
او که راه را شناخته بود براي ارشاد ساير دوستان خود کتب مذهبي و عقيدتي را در ميان آنها توزيع کرده و آنان را تشويق به مطالعه‌ي اين کتاب‌ها مي نمود. سرانجام اين سرباز دلداده‌ي حقيقت بر بلنداي ارتفاعات بازي‌دراز به قله‌ي رفيع شهادت دست يافت و در يازدهمين روز از شهريورماه سال 1360 در سن 20 سالگي به آسمان پر گشود. سيزده روز بعد در تاريخ 24/6/1360 نوگل تازه‌ شکفته‌اش قدم به هستي نهاد تا يادگار پدر شهيدش باشد.

منبع:پرونده شهيد در گروه فتح الفتوح

حسن در سال 1350 در شهر بردسکن (استان خراسان) متولد شد. پدر با شوق به تربيت او همت گماشت و حسن در سايه‌ي اين تعليمات عالمانه پرورش يافت. در سالهاي پرشور نوجواني به همراه بسيجيان غيور کشور قدم به عرصه‌ي جهاد نهاد تا از آئين اسلام حمايت نمايد. او سرانجام در تاريخ 21/11/1364 در سن 14 سالگي در منطقه‌ي خرمشهر- اروندرود به افلاک پر کشيد. پيکر پاکش را در گلزار شهداي بردسکن به خاک سپردند.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي 27/5/1382

محمد در روز سوم شهريورماه سال 1344 در محله‌ي «چاه حاج‌ابول» از توابع شهر لامرد متولد شد. تا کلاس پنجم ابتدايي ادامه‌ي تحصيل داد و سپس براي کمک به امرار معاش خانواده راهي بازار کار شد. با وجود آن‌که توفيق ادامه‌ي تحصيل نيافته بود، ولي از بصيرت بالايي برخوردار بود و درکي روشن از مسائل جامعه داشت.
در جريان پيروزي انقلاب در حالي که بيش از سيزده بهار از عمر شريفش نگذشته بود، پا به پاي امت حزب‌الله شهرستان لامرد در راهپيمايي‌ها شرکت کرد. در آغاز جنگ تحميلي از لذت‌هاي زودگذر مادي گذشت و همراه دوستان خود راهي جبهه‌هاي نبرد گرديد. در عمليات سرنوشت‌ساز بيت‌المقدس شرکت کرد و در حالي که قهرمانانه مشغول جهاد با دشمن بود، براثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه‌ي خرمشهر در تاريخ 2/3/1361 در سن 17 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 474

ابوالفضل نسيمي فرزند مهدي در سال 1344 در شهرستان بيرجند متولد شد. دوران کودکي را در کنار پدري مهربان و مادري سيده و پرهيزگار تربيت شد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت پشت سر گذاشت.
در کودکي قرآن را فرا گرفت، علاقه‌ي فراواني به حفظ قرآن داشت. در اين راه موفقيت‌هايي نيز کسب نمود. از نوجواني نمازش را در مسجد و با جماعت اقامه مي‌نمود. در انجام فرايض ديني و مذهبي بسيار مقيد بود. او در سال 1363 موفق به اخذ ديپلم گرديد.
ابوالفضل براي خدمت سربازي داوطلبانه خودش را معرفي نمود و به ارتش پيوست. دوران آموزشي را در تهران گذراند و براي ديدن دوره تخصصي توپخانه عازم اصفهان شد. پس از گذراندن اين دوره به جبهه اعزام گرديد.
او مدت‌ها در صحنه‌هاي دفاع مقدس دلاورانه حضور يافت و در عمليات مختلف شرکت نمود. سرانجام در تاريخ هفدهم شهريورماه سال 1364 در منطقه‌ي پدافندي سرخيات بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.
پيکر پاک شهيد پس از تشييع در شهرستان بيرجند در گلزار شهداي اين شهر به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 767