ليست شهداي دفاع مقدس (ن)

هادي در روز نهم تيرماه سال 1341 در محله‌ي «تلخندق» لامرد در خانواده‌اي مستضعف ديده به جهان گشود. در کودکي موفق به فراگيري قرآن و کتاب‌هاي ديني گرديد و تحصيلات خود را تا مقطع راهنمايي در مدرسه‌ي خرد لامرد ادامه داد.
از محبوبيتي ويژه بين مردم برخوردار بود و همواره دوستان خود را به فراگيري قرآن و رعايت اخلاق اسلامي سفارش مي‌کرد. با شروع انقلاب اسلامي همگام با مردم در همه‌ي صحنه‌ها حضوري فعال داشت.
پس از پيروزي انقلاب به خاطر پاسداري از دست‌آوردهاي انقلاب و علاقه‌اي که به سپاه پاسداران داشت، به اين نهاد مقدس پيوست. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران عليرغم بيماري پدر، رضايت وي را جلب کرد و عازم ميادين نبرد حق عليه باطل گرديد. قهرمانانه در عمليات پيروزمند فتح‌المبين شرکت کرد.
پس از حماسه‌آفريني‌هاي فراوان، سرانجام در تاريخ 2/1/1361 در جبهه‌ي شوش در سن 20 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد. پس از شهادت جنازه‌ي مطهرش به زادگاهش منتقل گرديد و با شکوه بسيار در گلزار شهداي شاه‌حسن به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب حديث عاشقان صفحه 490

نيكنام در سال 1346 در قريه‌ي جمغاري در خانواده‌اي مسلمان متعهّد و پاي بند به اصول اسلام پا به عرصه‌ي وجود گذاشت
. دوران طفوليت را نزد پدر و مادر خويش سپري نمود تا اين كه به سنّ 7 سالگي جهت تحصيل به بيت عمويش به برازجان عزيمت نمود و دوران ابتدايي را با موفقيت تمام در دبستان 7 تير برازجان پشت‌سر گذاشت.
اما در همين دوران بود كه پدر خويش را از دست داد و از نعمت در كنار پدر بودن محروم ماند و زندگي او وارد مرحله‌اي جديد گرديد. كمر همت بسته و دوش به دوش برادر خود جهت تأمين معاش خانواده به كار جوشكاري همت گماشت.
عشق و علاقه‌ي وافر نسبت به اسلام و امام او را بر اين داشت كه با پوشيدن لباس مقدس سربازي در تاريخ 18/5/1366 در مدت سه ماه به كرمان عزيمت نمايد و در پادگان آموزشي نيروي زميني ارتش آن‌جا خود را براي رزميدن با كفار جهاني آماده سازد.
پس از اتمام دوران آموزشي چند روزي به مرخصي آمده و با خانواده‌ي خود ديدار نمود و با پايان رسيدن مرخصي مجدداً به كرمان مراجعت نموده و جهت مقابله با مزدوران بعثي به منطقه‌ي سومار اعزام گرديد و پس از دو ماه نبرد شجاعانه در تاريخ 17/10/1366 در سنّ 20 سالگي به فيض عظماي شهادت نايل آمد.
مزار پاكش در بهشت سجاد (ع) برازجان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت عروج   -  صفحه: 128

دارالمؤمنين همدان در روز هفدهم تير ماه سال 1319 ياقوت درخشنده‌اي را در آغوش خويش پذيرا گشت که از همان بدو تولد نور مبارزه با کفر و الحاد در چشمان تيزبينش برق مي‌زد، تقدير الهي بر اين رقم خورد که محمود نيکومنظر در اولين قدم‌هاي نوجواني با از دست دادن پدر آبديده‌تر گرديد. او با دشواري‌ها و سختي‌هاي بي‌شمار تحصيلات دبيرستان را نيز پشت سر نهاد، در سال 1343 بعد از طي يک دوره آموزشي هفت‌ماهه در دانشسراي کشاورزي تهران به استخدام اداره تعاون و امور روستاها درآمد.
زندگي مشترک خويش را در مشهد و با زيارت قبر امام هشتم (ع) آغاز نمود، و از آن‌جا با خريدن چند جلد کتاب، از جمله کتب مناظره نوشته‌ي شهيد هاشمي‌نژاد شروع به مطالعه کتاب‌هاي مذهبي نمود، نيکو‌منظر، همواره به ارشاد و تحريک روستاييان عليه رژيم استعمارگر پهلوي مي‌پرداخت و با سوزاندن مجلات، نشريات و عکس‌هاي خاندان منحوس پهلوي از پخش آن‌ها در روستاها که يکي از وظايفش بود خودداري مي‌کرد.
فعاليت‌هاي مذهبي، سياسي، را در ابتدا با شرکت در جلسات برادر اکرمي در سال 1345 به صورت رسمي شروع کرد و از روحانيوني که هفته‌اي يک بار توسط برادران سيدکاظم اکرمي و علي آقا محمدي جهت ارشاد جوانان به همدان دعوت مي‌شدند در منزل پذيرايي مي‌کرد. با دستگيري برادران اکرمي و آقا محمدي توسط ساواک ايشان با تغيير قيافه از دام مأمورين گريخت. نيکومنظر همواره به دنبال انجام وظيفه بود، به همين خاطر در سال 57 به صورت پنهاني و بدون وابستگي به هيچ گروه يا سازماني به لبنان رفت و بعد از پايان دوره‌اي در سازمان ملل لبنان با وارد کردن اسلحه و مهمات به ايران، دامنه فعاليت‌هاي انقلابي خود را گسترش بيشتري بخشيد. او از بنيانگذاران سپاه در همدان بود و از همان بدو تشکيل به فعاليت در آن پرداخت، قبل از آغاز جنگ تحميلي در غرب کشور با خوارج انقلاب مشغول مبارزه بود و فرماندهي پاسداران همدان را در منطقه کردستان به عهده گرفت و هنگامي که آتش جنگ هشت ساله افروخته گشت به ياري ديگر رزمندگان شتافت و در اغلب عمليات‌ها از جمله ثامن‌الائمه، طريق‌القدس، فتح‌المبين حضور يافت. او يک‌بار ديگر جهت مبارزه با رژيم اشغالگر قدس به همراه دوستانش به لبنان رفت و پس از مراجعت در روز عيد فطر سي‌ام تيرماه سال 1361 در عمليات رمضان در منطقه کوشک در سن 42 سالگي روزه هجر خويش را با وصال يار افطار کرد.

منبع:مجله جاودانه ها شماره 68 خرداد 86 صفحه 6

نامدار نيوشا فرزند علي در اول شهريورماه سال 1345 در خانه‌اي گلين و محقر در شهرستان برازجان به دنيا آمد
با مشقت و سختي مثل هزاران محروم ديگر دوران كودكي‌اش را پشت‌سر گذاشت و در سنّ ده سالگي بر اثر فقر و تنگدستي به شغل كارگري مشغول شد.
روزها جهت امرار معاش كار مي‌كرد و شب‌ها با علاقه‌اي كه به احكام اسلام داشت، جهت يادگيري قرآن به مطالعه‌ي آن مي‌پرداخت.
نيوشا مردي مومن، خوش برخورد و با تمام دوستان و آشنايان سلام عليك داشت به طوري‌كه اخلاق نيكش زبانزد دوستان و آشنايان بود و هيچ‌گاه نشد كسي از او رنجيده خاطر شود.
وي هميشه به مادرش مي‌گفت: « من به جبهه مي‌روم تا به نداي امام خود لبيك بگويم. »‌و بر خود واجب دانست كه داوطلبانه به خدمت مقدس سربازي برود.
نامدار دوران آموزشي را در گروهان صالحي بوشهر پشت‌سر گذاشت و بعد از پايان دوره‌ي آموزشي به پايگاه دالكي و بعد به پايگاه ده كهنه و بالاخره به گروهان تنگك بوشهر منتقل گرديد.
وي در اين گروهان بود كه در تاريخ 18/6/1366 در اجراي رسالت بزرگ الهي‌اش به جبهه‌هاي نور عليه ظلمت اعزام شد.
وي پس از 42 روز نبرد با كفار بعثي با استقامت و پايداري سرانجام در تاريخ 30/7/1366 در منطقه‌ي عملياتي شرهاني در سنّ 21 سالگي به درجه‌ي رفيع شادت نايل گرديد.
مزار پاكش در بهشت سجاد (ع) برازجان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت عروج   -  صفحه: 160