ليست شهداي دفاع مقدس (ن)

کريمداد نادي فرزند غلام‌رضا در سال 1343 در خانواده‌اي محروم در روستاي دستگرد سربيشه ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي را در زادگاهش پشت سر گذاشت. دوره‌هاي راهنمايي و متوسطه را به ترتيب در سربيشه و بيرجند ادامه داد. در هنگام فراغت در کارهاي کشاورزي و دامداري به پدرش ياري مي‌رساند.
او جواني مؤمن، صميمي، مهربان، گشاده‌رو و خداترس بود. علاقه فراواني به نماز اول وقت داشت. در انجام فرايض ديني کوشا بود و ديگران را نيز به خواندن نماز تشويق مي‌کرد. متواضع و فروتن بود و براي بزرگترها احترام ويژه‌‌اي قائل بود.
پس از پيروزي نقلاب اسلامي فعاليت خويش را در پايگاه مقاومت بسيج محل دنبال کرد. با شروع جنگ تحميلي بر حسب احساس وظيفه و علاقه‌اي که به جبهه داشت به استخدام ارتش جمهوري اسلامي ايران درآمد. پس از مدتي به سوي ميدان‌هاي نبرد حق عليه باطل رهسپار شد. سرانجام پس از نبردي مردانه در تاريخ يکم آذرماه سال 1366 در منطقه حاج‌عمران بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 23 سالگي به آرزوي ديرينه‌اش رسيد و به وصال معبود نايل گشت. پيکر پاکش پس از تشييع در زادگاهش به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 746

محمود نارمنجي فرزند محمد در سال 1348 در روستاي چهکند شهرستان بيرجند ديده به جهان گشود. دوران کودکي را در آغوش گرم خانوده‌اش سپري کرد. با فرا رسيدن زمان تحصيل پا به مدرسه گذاشت و دوره‌ي ابتدايي را در زادگاهش به پايان رسانيد. پس از آن به مدرسه‌ي راهنمايي رفت. هنوز کلاس اول راهنمايي را بيشتر نخواند که حال و هواي جبهه و جنگ در او شور و اشتياقي برانگيخت. سن او مانع اعزامش مي‌شد تا اينکه دينام‌سازي را فرا گرفت و با شغل تخصصي به مدت 45 روز به اهواز رفت. پس از بازگشت از جبهه مدتي به علت ناراحتي لوزه براي درمان به مشهد رفت. با ترخيص از بيمارستان دوباره عازم جبهه گرديد. او ديگر راهش را انتخاب کرده بود. جبهه را دانشگاه مي‌ديد و امام را معلمي که درس شهامت و ايثار به او آموخته بود.
سرانجام اين انسان پاک‌باخته و عاشق در تاريخ شانزدهم فروردين ماه سال 1364 بعد از شرکت در عمليات بدر، در منطقه‌ي شرق دجله در سن 16 سالگي شهد شهادت نوشيد. پيکر پاکش پس از تشييع باشکوه فراوان در مزار شهداي بيرجند به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 749

حسين ناروئي قلعه‌نو درسال 1348 در خانواده‌اي مستضعف در شهرستان زاهدان ديده به جهان گشود. پس از گذشت دو سال از نعمت وجود پدر محروم گشت. پس از گذشت دو سال از نعمت وجود پدر محروم گشت. و تحت سرپرستي مادر قرار گرفت. با وجود همه‌ي اين مشکلات تحصيلاتش را تا دوم دبيرستان ادامه داد و در حين تحصيل در يک کارگاه نجاري مشغول به کار بود.ناروئي فردي خوش‌اخلاق و مهربان بود. نماز را سروقت مي‌خواند و نماز شب را فراموش نمي‌کرد. هميشه به ياد خدا بود و به او توکل مي‌کرد. به ائمه معصومين علاقه ي فراوان داشت و از خدا مي‌خواست که به او صبر و بردباري عنايت فرمايد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي وارد بسيج گرديد و براي گذراندن آموزش‌هاي نظامي به کرمان رفت. سپس از اين طريق به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت و در عمليات «والفجرهشت» در منطقه فاو شرکت جست و بر اثر موج انفجار مجروح گشت و به مدت يک‌سال تحت درمان قرار داشت. پس از بهبودي براي دومين بار عازم جبهه شد و به مدت يک‌سال تحت درمان قرار داشت. پس از بهبودي براي دومين بار عازم جبهه شد و سرانجام پس از ابراز رشادت‌هاي فراوان در تاريخ 30/10/65 در عمليات «کربلاي پنج» در منطقه شلمچه در سن 17 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 157

برات ناروئي در سال 1339 در روستاي قلعه‌نو به دنيا آمد. از کودکي با وقار و متانت بود. و خانواده کشاورز و تهيدست او به خاطر نعمت وجودش شکر حق را به جاي مي‌آوردند. آنان با پشتکار و تلاش و علاقه کمر همت به رشد و تربيت وي بستند و موفق شدند تا از او چهره‌اي موفق و سالم بسازند. او در هر مجلسي و محفلي سفارش به پرهيزگاري و انجام فرامين و احکام اسلامي مي‌نمود. عليه خوانين ظالم روستا فعاليت زيادي داشت و مردم را با ماهيت آن‌ها آشنا مي‌ساخت. پس از شروع جنگ تحميلي عزيمت به جبهه و دفاع از سرحدات ميهن اسلامي و مبارزه عليه متجاوزين را وظيفه و تکليف شرعي خود دانست و در اين راه از هيچ تلاشي دريغ نکرد. از طريق بسيج زاهدان راهي جبهه گشت و در عمليات افتخارآفرين «بيت‌المقدس» در سال 1361 در سن 22 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 155

علي ناروئي در سال 1345 در شهرستان زاهدان در يک خانواده متدين به دنيا آمد. بعد از سپري نمودن دوران طفوليت وارد دبستان شد و تحصيلاتش را تا مقطع سوم راهنمايي با موفقيت ادامه داد.
قرآن را از همان کودکي فرا گرفت و عاشق علي (ع) و ائمه اطهار (ع) بود. نماز را به موقع مي‌خواند و به مستمندان و محرومين کمک مي‌کرد خداوند توفيق دو سال حضور مستمر در کنار رزمندگان را به ايشان عنايت فرمود، تا اينکه در مورخه 21/11/1364 در منطقه عملياتي «والفجر هشت» در سن 19 سالگي به فيض عظماي شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 156

احمد نارويي در سال 1339 در منطقه شيب آب از توابع شهرستان زابل در خانواده‌اي کشاورز ديده به جهان گشود. چندي پس از تولد به همراه خانواده به شهرستان زاهدان مهاجرت کرد. تحصيلاتش را تا مقطع متوسطه به پايان رساند.
سپس به استخدام ناحيه انتظامي زاهدان درآمد و بعد از مدتي به بلوچستان منتقل شد و پس از پايان مأموريت مجدداً به سيستان برگشت. با شروع جنگ تحميلي داوطلبانه به منطقه دهلران اعزام و در واحد توپخانه مشغول به خدمت گرديد، سرانجام اين سرباز رشيد اسلام در تاريخ 4/5/66 همزمان با جمعه خونين مکه در داخل تانک مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در سن 27 سالگي به فيض شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 6   -  صفحه: 114

محمدحسين در سال 1346 چشم بر جهان هستي گشود. كودكي او در سايه پرمهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فراگرفت. ناروني خيلي زود درس ايثار و جوانمردي را از مكتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته سيره اهل‌بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ‌تحميلي در جرگه سربازان لشكر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1366 در منطقه‌ي شلمچه از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 20 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله‌ي اوج

سهراب در آغازین روز بهار سال 1344 در روستای هفت چاه استان بوشهر دیده به جهان هستی گشود. روزهای پرنشاط کودکی را در جمع مردم مهربان زادگاهش گذراند و در عنفوان جوانی به شغل کارگری پرداخت. او در زمان جنگ تحمیلی در جرگه رزمندگان اسلام قرار گرفت و در تاریخ 25/12/1363 در سن 19 سالگی در جزیره ی مجنون به شهادت رسید.
مزار پاکش در روستای پرک قرار دارد.

منبع:مجله عرشيان شماره 26

جهانگير ناروئي در سال 1336 در خانواده‌اي زحمتکش و مذهبي در شهرستان ايرانشهر ديده به جهان گشود. دوران تحصيلات ابتدايي را در ايرانشهر گذراند و براي ادامه تحصيل به دانشسراي مقدماتي بم رفت و تا اخذ مدرک ديپلم ادامه تحصيل داد. پس از آن به حرفه‌ي معلمي مشغول گرديد و در مناطق محرومي نظير چابهار، روستاهاي استان کرمان و مناطق محروم زاهدان صادقانه خدمت نمود. در اوقات فراغت به مطالعه و انجام کارهاي فني مي‌پرداخت. با اوج‌گيري جنگ خود را موظف دانست که به ميدان‌هاي نبرد بشتابد و از کيان اسلام و ميهن اسلامي دفاع نمايد. چهار مرحله به جبهه اعزام شد و از خود رشادت‌هاي فراواني نشان داد و در چهارمين اعزام، در تاريخ 24/11/65 در عمليات «کربلاي پنج» در منطقه شلمچه در سن 29 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 3 صفحه 154

روز دوم مردادماه سال 1346 به دنيا آمد، نامش محمود بود و در شهر زنجان بزرگ شد. خانواده براي تربيتش از هيج تلاشي فروگذار نکردند و او تحت تعليمات عالمانه خانواده پرورش يافت و با احکام و موازين دين اسلام آشنا گشت.
وي همانند ديگر دوستانش در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تحصيلاتش را تا اخذ مدرک ديپلم تجربي ادامه داد. سپس به خدمت نظام وظيفه فرا خوانده شد و همراه دلاورمردان ارتش در تيپ 45 گردان 79 تکاور لشگر 21 حمزه سيدالشهدا (ع) به نبرد با دشمن بعثي پرداخت.
ناصحي بعد از نبردي شجاعانه در روز بيست و يکم تيرماه سال 1367 در سن 21 سالگي در کنار نهر عنبر دهلران به شهادت رسيد.
مزار پاکش در گلزار پايين زنجان قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي ازايثارگران ارتش

رحمت نارويي در سال 1346 در خانواده‌اي محروم و مذهبي در شهرستان زاهدان ديده به جهان گشود. تحصيلاتش را تا مقطع پنجم ابتدايي ادامه داد ولي به دليل مريضي پدر و مشکلات مالي خانواده مجبور به ترک تحصيل گرديد. سپس براي تأمين معاش خانواده وارد بازار کار شد. نارويي فردي آرام، و خوش فکر و با استعداد بود. نسبت به خانواده‌اش مهر مي‌ورزيد و به پدر و مادرش احترام بسيار مي‌گذاشت. به گفته‌ي همرزمانش، بيشتر اوقات فراغتش را به راز و نياز و عبادت خداوند مشغول بود.
براي گذراندن دوران سربازي به ارتش جمهوري اسلامي ايران پيوست و پس از طي آموزش‌هاي لازم به منطقه‌ي جنگي اعزام گرديد. سرانجام پس از يک سال حضور مستمر در جبهه‌هاي حق عليه باطل، در تاريخ 27/4/1366 در منطقه‌ي سومار، در سن 20 سالگي به فيض شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 5   -  صفحه: 141

اوليا‌ء در روز هشتم تيرماه سال 1343 در شهر طالقان در آغوش مادر جاي گرفت او در زمان جنگ تحميلي در هنگام دفاع از خاک پاک ميهن در تاريخ 23/1/1366 در سن 23 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:كتاب يادياران

محمد حسن ناصر بخت در سپيده دم دوم ديماه سال 1329ه.ش در روستايي به نام «صوفي آباد» از توابع استان تهران چشم به جهان گشود. محمد حسن از همان آغاز كودكي با قرآن آشنا شد و با صوتي زيبا كلمات دلنشين كتاب خدا را براي ديگران قرائت نمود. پس از اتمام دوره دبيرستان در موسسه تحقيقات «سرم سازي حصارك» به عنوان كمك تكنسين در بخش ساخت سرم‌هاي پرورش طيور مشغول به كار گشت و در همين زمان خدمت سربازي خود را در«سپاه ترويج آباداني شهرستان كرج» آغاز كرد. ناصربخت بعد از پايان خدمت سربازي در آزمون كارداني دامپزشكي رتبه اول را به دست آورد و در مدت يكسال مدرك خود را دريافت نمود. چندي نگذشت كه محمد حسن با طلبه‌اي انقلابي آشنا شد و از طريق او دل به روح‌الله (ره) سپرد. او در تمام مدت مشغول مبارزه با رژيم سلطنتي شاه بود و حتي يكبار توسط ساواك دستگير و به زندان افتاد. وي پس از آزادي از زندان و اتمام تحصيلات خويش ازدواج نمود. پس از پيروزي انقلاب و تاسيس جهاد سازندگي به فرمان امام (ره) در حاليكه در اداره دامپزشكي شهرستان «خدابنده» مشغول خدمت بود، وارد جهادسازندگي «استان زنجان» شد و پس از مدت كوتاهي در سمت امور دامپزشكي جهاد كرج به فعاليت خود ادامه داد و به عضويت شوراي جهاد سازندگي كرج درآمد. با آغاز جنگ تحميلي ناصربخت قدم در راه عشق نهاد و در عملياتهاي بسياری شركت نمود. وي پس از مدتي مسئوليت اداره كشاورزي دامپزشكي شهرستان كرج را به عهده گرفت و بعد از آن به سمت مسئوول جهاد عشاير در سطح كشور منصوب گرديد. بعد از دو سال خدمت بي‌شائبه به پاس قدرداني از زحمات طاقت فرسا در نقاط محروم جامعه به زيارت بيت الله الحرام مشرف گشت. سرانجام لحظه سبز وداع رسيد، حاج محمد حسن در غروب 21/5/1365 اعزامي از پايگاه «شهيد بهمن كمالي‌زاده» در شب تاسوعاي حسيني در عمليات كربلاي2 به كربلائيان تاريخ پيوست و خون سرخش زمين منطقه حاج عمران را قداست بخشيد.

منبع:كتاب ره يافتگان وصال

آقاي ناصري كنار ايوان ايستاد و زير لب زمزمه كرد: يا صاحب‌الزمان (عج)، ناگهان غريو شادي و سرور از خانه برخاست. كودك را به دست پدر سپردند. و او به ياد منجي عصر (عج) نام كودكش را مهدي نهاد. سال 1341 بود مهدي از همان آغاز به مجلس ذكر اهل‌بيت روي آورد و در كنار نواي دلنشين قرآن رشد يافت. نوجواني بيش نبود كه با انديشه‌هاي والاي خميني كبير (ره) آشنا شد، و سرباز كوچكش گشت. از آن روز مهدي در تمام فعاليت هاي مردمي عليه رژيم منحوس پهلوي شركت نمود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي او موفق به اخذ مدرك ديپلم معماري گشت. سپس به خيل جهادگران جهاد سازندگي پيوست. زمانيكه رژيم بعث عراق به مرزهاي كشور اسلاميمان حمله كرد، ناصري شجاعانه به ديار نور شتافت و لباس سبز پاسداران انقلاب اسلامي را برازنده قامت خويش نمود. او در طول سال‌هاي حضور در جبهه در عمليات‌هاي بسياري شركت نمود اما هربار كينه و مقاومت بعثيان زخم هايي جانكاه بر پيكرش مي‌نشاند، و مهدي مصمم‌تر از قبل به جبهه بازمي‌گشت، وي در سال1362 در رشته معماري دانشگاه علم و صنعت پذيرفته شد اما جنگ را مقدم دانست ناصري مدتي به عنوان قائم‌مقام فرمانده سپاه ساوه خدمت نمود. ولي چندي بعد در لشگر 17 علي‌بن ابيطالب (ع) در سمت فرمانده گردان ولي عصر (عج) به جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت. سرانجام اقيانوس دل مهدي به خون پاكش خضاب شد و سردار دلاور شهرستان ساوه در غروبي غمگين شلمچه را به خون خود آراست، راديو بغداد نيز چند روز بعد خبر شهادت بزرگ مرد تاريخ ايران را اعلام نمود.

منبع:كتاب عرشيان  

بيک محمدناصري فرزند محمد در پانزدهمين روز از مهرماه سال 1309 در روستاي اسلام‌آباد از توابع شهرستان بجنورد در خانواده‌اي مذهبي و سنّتي ديده به جهان گشود. به دليل تلاش براي تأمين معاش خانواده، از تحصيل محروم ماند و به کار کشاورزي مشغول گرديد. وي فرزند ششم خانواده بود و در جواني پدر و مادرش را از دست داد.
با پيروزي انقلاب اسلامي، دچار تحولي بزرگ گرديد و با عشق و علاقه‌اي که به اسلام داشت، به انقلاب و امام دل‌بسته شد و از مدافعان سرسخت انقلاب و نظام گرديد.
پس از جنگ تحميلي در مردادماه سال 1364 يک دوره‌ي آموزشي را در جهادسازندگي بجنورد گذراند و عازم جبهه‌ها شد. وي تا هنگام شهادت چهار بار به جبهه اعزام گرديد و يک بار از ناحيه‌ي چشم دچار مصدوميت شيميايي گشت که مدت يک ماه در بيمارستان بود.
او همواره ديگران و به خصوص فرزندانش را به رفتن به جبهه‌ها سفارش مي‌کرد و سرانجام در تاريخ 12/9/1364 بر اثر بمباران شيميايي دشمن در سنّ 55 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد و پيکر پاکش در تهران به خاک سپرده شد.
از وي هفت فرزند به يادگار مانده است.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس صفحه 141