ليست شهداي دفاع مقدس (خ)

ايوب خالصي از دلاورمردان ايران اسلامي بود که در روز چهاردهم تيرماه سال 1339 در درگز پا به عرصه‌ي هستي نهاد. وي ششمين فرزند خانواده بود و از دوران کودکي به شغل اجدادي خود، کشاورزي مشغول بود و هم‌زمان با کار طاقت‌فرساي کشاورزي، تحصيلات خود را ادامه داد و پس از اخذ ديپلم هم‌زمان با يورش دژخيمان بعثي داوطلبانه به ارتش پيوست و همراه لشگر 16 زرهي قزوين گردان 355 به عنوان تيربارچي به جبهه‌ي جنوب اعزام شد.
ايوب خالصي سرانجام در تاريخ 18/4/1361 در اوج آتش کينه‌ي دژخيمان بعثي بر اثر اصابت ترکش به کتف و دست در سنّ 22 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي درگز قرار دارد.

منبع:كتاب گلواژه هاي شهادت جلد10 صفحه 52

خالقي‌بارنجي در سال 1323 چشم بر جهان هستي گشود. کودکي او در سايه‌ي پر مهر خانواده سپري گشت و تعليمات دين مبين اسلام را از آنان فرا گرفت.
قربان‌علي خيلي زود درس ايثار و جوان‌مردي را از مکتب سرخ سيدالشهدا آموخت و دل‌بسته‌ي سيره‌ي اهل بيت (ع) گشت.
وي با آغاز جنگ تحميلي در جرگه‌ي سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثيان پرداخت و سرانجام در سال 1367 در اهواز از شربت طهور بهشتي نوشيد و در سن 44 سالگي شهيد راه حق شد.

منبع:مجله ي اوج

علي‌رضا در روز شانزدهم دي‌ماه سال 1350 در شهر تهران متولد شد. کودکي او در سايه‌سار دستان نوازشگر مادر گذشت. او آموختن را در سن 7 سالگي آغاز کرد و تا اواسط دوره دبيرستان تحصيل نمود. عشق به اهل‌بيت (ع) عصمت و طهارت و ايمان به يگانگي ايزدمنان از او فردي متديّن و مقيّد به دين پاک نبي‌اکرم (ص) ساخت. شوق حضور در ميدان جنگ باعث شد سال تولد خود را در شناسنامه تغيير داده و همراه جان بر کفان لشکر توحيد در جبهه‌هاي رزم حاضر شود. او هر هفته روزهاي دوشنبه و پنج‌شنبه را روزه مي‌گرفت و شب‌ها در تاريکي به راز و نياز با خداي خويش مي‌پرداخت.
سرانجام در تاريخ 5/5/1365 پاسگاه زيد قتلگاه او شد. علي‌رضا در آغوش برادرش رسول در عمليات الغدير در سن 15 سالگي به لقاء الله پيوست.
مزار پاکش در بهشت‌زهرا (س)، قطعه 27 رديف 13 شماره 29 قرار دارد.
رسول نيز همان لحظه به شهادت رسيد.

منبع:پرونده شهيد در گروه تحقيقاتي فتح الفتوح

محسن خالقي فرزند محمدعلي سال 1341 در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود.دوران کودکي و تحصيلات ابتدايي را تا کلاس سوم دبستان در اين شهر به پايان برد.آنگاه همراه خانواده‌اش به تهران عزيمت نمود و کلاس چهارم دبستان را در آنجا به پايان رساند.سپس به بيرجند آمد و سالهاي پنجم ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را تا کلاس سوم در اين شهر به اتمام رساند. وي در دوران انقلاب همگام با ملت بزرگ ايران عليه حکومت شاهنشاهي به مبارزه برخاست.پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. او فردي مقيد به انجام فرايض ديني بود و از سر عشق به ائمه اطهار (ع) در مجالس مذهبي حضوري فعال داشت. در دوران جنگ تحميلي چندبار به جبهه‌ها اعزام شد و به عنوان امدادگر و راننده آمبولانس فعاليت مي‌نمود.محسن خالقي در تاريخ 28/8/1362 در منطقه عملياتي پنجوين در سن 21 سالگي در عمليات والفجر 4 دعوت حق را لبيک گفت و به درجه رفيع شهادت نايل آمد.پيکر پاکش حدود 11 سال مفقود بود تا اينکه توسط گروه تفحص شناسايي و بر دوش مردم شريف و مؤمن بيرجند، تشييع شد و در گلزار شهداي اين شهر به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستان بيرجندجلد1

خالوئي در سال 1335 در خانواده‌اي مذهبي و متدين چشم به جهان گشود، و بعد از دوران کودکي و تحصيلات با اخذ مدرک ديپلم به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در روستاهاي محروم مشغول تدريس شد و چندين مرتبه به جبهه‌هاي جنگ تحميلي رفت، او سرانجام در سال 1363 درسن 28 سالگی به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

سال 1285 شهر تهران ميزبان قدوم معصومه بود، کودکي مهربان که در سايه‌ي پدري فرزانه به نام «علي» بزرگ شد و ازدواج کرد. تمام سالهاي کودکي و نوجواني او در سياهي و ظلمت حکومت قاجار و پهلوي گذشت. معصومه چندي بعد صاحب 4 فرزند شد و عاشقانه به تربيت اسلامي آنها همت گماشت. اما تقدير بر آن بود که او در اسفند ماه سال 1366 در سن 81 سالگي شهد شيرين شهادت نوشد و نامش در جرگه‌ي شاهداني ثبت گردد که قرباني حملات بي‌رحمانه‌ي دشمن بعثي به مناطق مسکوني تهران گردد.

منبع:كتاب آينه و شقايق جلد 1 صفحه 79

روزهاي کودکي‌ات را در شهرستان ميانه سپري کردي و در سايه‌ي زحمات بي‌دريغ خانواده باليدي و بزرگ شدي.
تو که در کانون خانواده رسم دين‌داري و وفاداري به اسلام را آموخته بودي، با شنيدن فرمان رهبر کبير انقلاب اسلامي راهي ديار جنگ شدي و شجاعانه و دليرانه در مقابل سپاه کفر قرار گرفتي و سرانجام در اولين روز از عمليات کربلاي 5 در تاريخ 19/10/1365 عطر شهادتت فضاي شلمچه را خوش‌بو ساخت و عاشقانه به ديدار معبود شتافتي.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1379/4/23

مرتضي خانجاني فرزند مرادعلي در تاريخ 1/10/1345 در يک خانواده مذهبي و با ايمان در شهرستان ملاير از توابع استان همدان ديده به جهان گشود دوران کودکي را با شور و شعفي وصف ناشدني پشت سر نهاد تربيت ديني و معنوي خانواده همچنان با گوشت و پوست او عجين شد که با وجود اينکه هنوز به سن تکليف نرسيده بود به عضويت بسيج درآمد و زمانيکه انقلاب اسلامي به ثمر رسيد او نوجواني 13 ساله بود که فعاليتهاي زيادي انجام مي‌داد تحصيلات خود را دررشته علوم تجربي ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم گرديد در سال 1361 به عضويت سپاه پاسداران درآمد و در سن 17 سالگي و با آغاز جنگ تحميلي نداي پيشوا و مقتداي خود را لبيک گفت و به سوي جبهه‌هاي نبرد شتافت در سال 1364 با اصرار خانواده ازدواج نمود مرتضي و بزرگترين آرزويش شهات در راه خدا و رسيدن به معبود ازلي بود.مرتضي در چندين عمليات شرکت نمود در عمليات مهران از ناحيه شکم مورد اصابت تير واقع شد و يکبار ديگر هم در عمليات ديگري تيري به سينه‌اش برخورد کرده و او را مجروح ساخت.
خانجاني علاقه بسياري به امام (ره)‌داشت و همواره به سخنرانيهاي حضرت امام (ه) گوش فرا مي‌داد و همواره به بسيجي بودن خود افتخار مي کرد سرانجام در تاريخ 5/5/1367 بر اثر اصابت ترکش به زير گلويش در حاليکه فرماندهي گردان کميل بن زياد از لشگر 27 محمدرسول‌الله (ص) را بر عهده داشت. در عمليات غدير در منطقه عملياتي کوشک پاسگاه زيد شربت شيرين را سر کشيد و به لقاء‌الله پيوست از اين شهيد گرانقدر يادگاري به نام فاطمه باقي مانده است مزار مطهر او در ملاير در بهشت هاجر مي‌باشد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

منبع:پرونده شهيد در لشگر27 محمدرسول‌الله(ص)