نقش دوستان و همسالان در اجتماعی شدن كودك
همسالان و دوستان از مهمترین عوامل اجتماعی شدن كودكان و نوجوانان به شمار می آیند. آنها از طرق مختلف بر یكدیگر تأثیر می گذارند و از یكدیگر تأثیر می پذیرند. بسیاری از محققان بر این عامل تأكید دارند و از آن به عنوان ارتباط افقی یاد كرده اند، یعنی ارتباطی كه در بین افرادی نسبتاً هم سطح از لحاظ سنی، طبقه اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی و ... برقرار است.
تا قبل از یك سالگی به ندرت ارتباطی معنی دار بین كودكان برقرار می شود. كودكان ده ماهه به گونه ای با یكدیگر برخورد می كنند كه انگار عروسك اند، برای هم صدا در می آورند، موهای همدیگر را می كشند یا اعتنایی به یكدیگر نمی كنند. از حدود دو سالگی به بعد اولین ارتباط های معنی دار میان كودكان ایجاد می شود. البته دوام این ارتباط ها بسیار اندك است و در حد چند دقیقه بازی با یكدیگر باقی می ماند.
در سنین دبستانی و پیش دبستانی، كودكان علاقه مند به برقراری ارتباط با همسالانی اند كه شاد و زیبا باشند و اسباب بازی ها، خوراكی ها و وسائل خود را در اختیار آنها قرار دهند. ارتباط و دوستی های این دوره حالت موقت و گذرا داشته، به سرعت شكل می گیرند و سریعاً تغییر می كنند. ویژگی های ارتباطات خاص این دوره تقریباً مطابق رشد اخلاقی كودكان این دوره است ( پیش قراردادی). كودك پایبندی مداوم به ارتباطات خود ندارد، به راحتی دوستانش را كنار می گذارد بدون این كه علت خاصی وجود داشته باشد و درك عمیقی از دوستان، صمیمیت و ارتباط متقابل ندارد.
در سال های میانه و پایانی كودكی ارتباط براساس كمك به یكدیگر و رفع نیازهای هم شكل می گیرند و اعتماد به هم نقش مهمی در تداوم آن ایفا می كند. كودكان دركی ذهنی از دوستان پیدا می كنند و دوستان تنها اشخاصی نیستند كه با هم بازی می كنند، بلكه كسانی اند كه ویژگی ها و مشتركات خاصی بین آنها برقرار است كه یكی از آنها دوست داشتن همدیگر است.
در دوران نوجوانی، همسالان مهم ترین نقش را در فرایند اجتماعی شدن فرد بازی می كنند. نوجوانان برای این كه بتوانند هویتی مستقل از والدین پیدا كنند باید ارتباطی صمیمی و متقابل با همسالان خود برقرار نمایند. ارتباط و دوستی دوران نوجوانی دارای این مشخصه هاست: دوستان ، یكدیگر را درك می كنند ؛ افكار و احساسات عمیق و درونی خود را با یكدیگر در میان می گذارند، برای حل مسائل و مشكلات روانی خود به یكدیگر كمك می كنند و سعی دارند باعث دردسر و مشكل برای دوستانشان نشوند. سازگاری علائم و شخصیت دو نفر، ملاك انتخاب دوست است و پایان دوستی منوط به عهد شكنی و عدم وفای به عهد یكی از دوستان است .
تحول و تغییر در استدلال های پنهان مربوط به دوستی با فرد یا اشخاص خاص، با افزایش سن تغییر می یابد. در اولین مرحله رشد دوستی و ارتباط، معمولاً استدلال نهان در ارتباط بین دو كودك و نزدیكی فیزیكی آنها به همدیگر است. یعنی این دو به این دلیل ساده با هم دوست اند كه همسایه، دوست خانوادگی، هم مدرسه یا هم كلاس اند. در مرحله دوم كودكان برای این با هم دوست هستند كه همسایه، هم كلاس، هم مدرسه و دوست خانوادگی بوده، در ضمن قادرند نیازهای همدیگر را به بهترین وجه رفع نمایند و به هم اعتماد كنند. اما در مرحله سوم دوستی، مهم ترین اصل و دلیل برای دوستی نوجوانان شباهت و ویژگی های شخصیتی، قابل اعتماد بودن دو دوست و پای بندی طرفین به ملاك های مورد قبول در خصوص دوستی است. در همین حال ممكن است نوجوانان باهم همسایه، هم كلاس یا هم مدرسه باشند یا نباشند.
تأثیر ارتباط و دوستی بر كودكان و نوجوانان
دوستان و همسالان علاوه بر این كه از عوامل مهم اجتماعی شدن فرد به شمار می آیند، می توانند روی یادگیری، پیشرفتِ و تحصیلی و مهارت های كلامی فرد نیز مؤثر باشند. از مهم ترین آثار مثبت همسالان، از بین بردن خودمداری است.
در محیطی كه همسالان ارتباط صحیح و مناسب با هم دارند، مهارت های اجتماعی مهم مانند همكاری، رقابت و صمیمیت آموخته می شوند. در چنین شرایطی نه تنها یادگیری افزایش می یابد، بلكه رفتارهای اجتماعی مناسب نیز رشد می كند. ناتوانی در برقراری رابطه مطلوب بین همسالان ، موجب طرد و عدم محبوبیت می شود. شواهد پژوهشی نشان می دهند كه دانش آموزان مطرود و فاقد ارتباط افقی سالم، پرخاشگرترند و رفتارهای نامناسب دارند، پیشرفت تحصیلی و انگیزش آنها اندك است و از اختلالات هیجانی، اضطراب و افسردگی بیشتر رنج می برند.
اگرچه ارتباط و دوستی بین همسالان در تمام دوران كودكی حائز اهمیت است، اما به علت گرایش بسیار شدید نوجوانان به گروه همسالان، در این دوره اهمیت بیشتری می یابد. دوستی دوره كودكی، تنها رفاقت ساده ای است كه بر اثر اشتراك عادات و به خصوص بازی ایجاد می شود. از حدود یازده سالگی به بعد این دوستی ها محكم تر و جنبه انتخابی آنها بیشتر می شود. در دوره بلوغ و نوجوانی ، دوستی ریشه عمیق تری می یابد و با شور و هیجان توأم می شود. در این دوران، دوست حامی " من" یا به عبارت صحیح تر، یك من دیگر است و مانند آینه ، تصویر اطمینان بخشی به نوجوان می نمایاند. به همین سبب پیوندهای دوستی در شخصیت نوجوان تأثیر بسیار می گذارند و قطع آنها موجب وارد آمدن لطمه به شخصیت نوجوان می شود. دوستان نزدیك از طرفی به رشد نوجوان كمك می كنند و از طرف دیگر این امكان را فراهم می آورند كه احساسات سركوب شده خود اعم از خشم و هیجان را ابراز كند و نوجوان درمی یابد كه دیگران هم امیدها و ترس هایی نظیر او دارند. دوستی های نزدیك به نوجوانان این آزادی را می دهد كه از یكدیگر انتقاد كنند و به همین دلیل می آموزند كه رفتار، علایق یا عقاید خود را اصلاح كنند، بی آن كه از سوی سایرین طرد شوند. این نوع دوستی ها به نوجوان كمك می كند تا هویت خود را پیدا كنند، احساس اعتماد به نفس كرده، به هویت خود افتخار نماید. دوستی های دوره نوجوانی چون با عواطف و احساسات شدید توأم هستند، زودتر از بین می روند. نوجوانانی كه مشكلات شخصی بسیار دارند به دوستان نزدیك نیازمندترند، اما توانایی چندانی برای حفظ دوستی ندارند. با ثبات ترین نوع دوستی هم بین نوجوانان گاهی شدت و ضعف پیدا می كند، به این دلیل كه هر یك از طرفین در دوره ای است كه نیازها، احساسات و مشكلاتش مدام تغییر می كند.
تجارب همسالان در دوران كودكی و نوجوانی با سازگاری بعدی آنها مرتبط است. كسانی كه در دوران كودكی و نوجوانی دچار مشكلات ارتباطی ( اعم از ضعف در برقراری ارتباط، ارتباط بیمارگون و ...) باشند در بزرگسالی نیز مشكلاتی مانند اختلال شخصیت ، دوری گزینی، بزهكاری، پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند داشت.
در كل، همسالان امكانات یادگیری مهارت های اجتماعی، كنترل رفتار، انتقال ارزش های اجتماعی، كمك به رشد هویت فردی و استقلال از والدین را فراهم می آورند.
والدین و روابط همسالان
در دوران كودكی و پیش از نوجوانی ، فرد وابستگی عمیق به خانواده دارد و كلیه تعاملات و ارتباطات وی در چارچوب و تحت نظر خانواده صورت می گیرد و به علت عدم تداوم دوستی ها، ارتباط همسالان هیچ مشكلی ایجاد نمی كند. خانواده كنترل مستقیم روی رفتارها و ارتباطات فرزند خود با سایر دوستان اعمال می كند، به راحتی در دوستی های كودكان دخالت و اعمال نظر می كند و حتی درمورد نوع ارتباط و میزان ارتباط برای فرزندان خود حد و حدودی مشخص می نماید. اما در دوران نوجوانی، پیوند بین والدین و نوجوانان شروع به ضعیف شدن می كند و در مقابل ، ارتباط بین همسالان و دوستان افزایش می یابد. اغلب پدران و مادران این نفوذ فزاینده را تهدیدی برای خود به حساب می آورند و معتقدند كه ارتباط زیاد فرزندان آنها با دوستان و همسالانشان ممكن است به ارزش های خانوادگی آسیب برساند، یا محبت و عشق را كه حق آنهاست و باید فرزندشان نثار آنها كند از آنان دریغ می كند. اما چنین نیست. تحقیقات متعدد ثابت كرده اند كه همسالان ارزش های خانواده را تأیید می كنند. گرچه ممكن است همسالان برخی مسائل را بزرگ كنند و بر اختلاف سلیقه بین والدین و فرزندان بیفزایند، اما به ندرت می توانند مشكل آفرین شوند.اعمال كنترل شدید و دخالت های نابجای والدین در ارتباطات سالم فرزندان ، خود مهم ترین عامل مشكل ساز است. والدین می توانند با ایجاد ارتباط قوی ( از طریق درك نیازهای نوجوانان، اشتیاق در كمك به آنها واجازه دادن برای بروز احساسات خشم، خصومت، محبت و عشق آنها) با فرزندان خود، نظارت و كنترل غیر مستقیم بر دوستی ها و ارتباطات آنها اعمال نمایند و در ضمن موضع برتر خود را نزد نوجوان حفظ كنند. شك كردن به دوستی های سالم بین نوجوانان باعث بروز اختلاف بین والدین و فرزندان و حرارت بخشیدن به دوستی خواهد شد. اگر والدین به نوجوانان فرصت دهند تا با همسالان خود مشكلات ناشی از بلوغ را حل كنند، از حرارت و حدّت ارتباط هایشان كاسته خواهد شد.بهترین روش برای كنترل ارتباطات نوجوان این است كه والدین طی مراسمی یا یك دعوت ساده با دوستان آنها آشنا شوند و بفهمند دوست آنها كیست . اطلاع از علایق و خواست های دوست نوجوان می تواند به اولیا كمك كند تا فرزندشان را بهتر درك كنند. در موارد بسیاری علت گرایش بیش از حد نوجوان به همسالان ، ناشی از توجه ندیدن در خانواده است. توجه و محبت كافی به فرد كه متناسب با سن وی باشد و او را به دوران جوانی و بزرگسالی رهنمون شود بهترین نوع توجه است. نوجوان در این سن مشاور است و دارای آن پختگی عقلی است كه بتواند در مورد مسائل خود تصمیم گیرد و در سایر تصمیم گیری های خانواده شركت كند. این برخورد به نوجوان كمك خواهد كرد تا ضمن رسیدن به استقلال، در كسب یك هویت موفق توفیق یابد.
خلاصه این كه
كودكان و نوجوانان برای رسیدن به رشد اجتماعی مطلوب باید با همسالانشان ارتباط مناسب برقرار كنند. همسالان می توانند از طریق الگو سازی و تعادل هم سطح با یكدیگر، ارزش های اجتماعی را به همدیگر انتقال دهند و نقطه اتكایی برای یافتن استقلال و از بین بردن خودمداری ایجاد كنند. در این بین، والدین باید تسهیل كننده روابط بین همسالان باشند و موقعیت و شرایط ارتباط درست و صحیح فرزندانشان با همسالان خود را فراهم سازند.
در كل، ارتباط افقی، مثبت و مطلوب بین همسالان می تواند متضمن موارد زیر باشد:
- آنان برای همدیگر احساس امنیت عاطفی و حمایت فراهم می كنند.
- آنها می توانند الگوی همدیگر قرار گیرند. برای الگو قرار گرفتن و تقویت رفتارهای یكدیگر، امكان دارد همسالان اعمالی را تقویت كنند كه با ارزش های بزرگ ترها هماهنگ باشد یا برعكس.
- آنان در بسیاری موارد، برای همدیگر حكم معیارهای بهنجاری پیدا می كنند كه موفقیت و شكست را می توان نسبت به آنها سنجید.
- آنان به اشكال رسمی و غیر رسمی مهارت های اجتماعی بسیاری را به هم می آموزند.
- در بازی و بحث، آنان به یكدیگر فرصت تمرین ابراز وجود داده، نقش ها و رفتارهای گوناگون را برای هم تشریح می كنند.
- همسالان با حمایت خود می توانند از شدت وابستگی دوستانشان به خانواده بكاهند.
- آنان می توانند از فشار اجتماعی كه بزرگ ترها به آنها تحمیل می كنند بكاهند و در برخی موارد ، یكدیگر را در مقابل تهدید و اجبار بزرگ ترها حمایت كنند.