تأثیر فیلم و سینما بر كودكان
( قسمت سوم)
در قسمت قبل مطالبی در مورد خطر اساسی و آثار تخریبی فیلمها و تأثیر آن بر كودكان مطرح شد اینك در ادامه می خوانیم ...
نقش فیلم در شكل دهی سلیقه افراد
در قسمت اول به تأثیر فیلم و سینما در كودكان ، تقلید آنی و خطر و تأثیر تخریبی بعضی از فیلمها پرداخته شد، در این شماره نیز با توضیحات لازم مطلب را دنبال می كنیم.
نكته تخریبی و انحرافی فیلمهای ضد ارزشی و ضد اخلاقی ، تنها نمایش صحنه های نادرست جنسی نیست. این فیلمها عمدتاً تركیبی هستند از پرخاشگری، قتل، جنگ، زد و خورد و تجاوز و وحشیگری به همراه موضوعات نامتعارف و غیر اخلاقی...
و كدام عقل سلیم دیدن این گونه تصاویر نامناسب را حتی برای بزرگسالان ، مناسب توصیف می كند چه رسد به كودكان و نوجوانان تلقین پذیر و تأثیر پذیر ...
آیا ما و شما، به عنوان پدر یا مادر آنقدر ساده ایم كه تصور كنیم فرزندمان از تمام كودكان دنیا جداست و از برقراری ارتباط دیداری با چنین صحنه هایی، دچار مشكل نخواهد شد؟ آیا می اندیشیم منحرفان اخلاقی و بزهكاران، از مادر جنایتكار و متخلف به دنیا می آیند؟ مگر نه این كه كودكان و نوجوانان امروز ، پدران و مادران فردا هستند؟
معضل اجتماعی
مسئله بعدی ایجاد حالت تعارض و ناكامی است كه در بیننده - خصوصاً جوان و نوجوان - به وجود می آید. گفتیم كودك یا نوجوان با هنرپیشه فیلم همانند می شود و سعی می كند رفتار، حركات و حتی تكیه كلامهای او را تقلید كند . از طرفی چون آموزشهای فیلم با آنچه در ساخت فرهنگی جامعه ما ارزش محسوب می شود انطباق ندارند . این تضاد فرهنگی سبب می شود نوجوان نتواند كاملاً رفتارها را تقلید كند. نوجوان در اثر این تفاوتها ، احساس ناكامی كرده ، بین خواستهای خود و آنچه جامعه و سیستم ارزشی حاكم بر آن از او می خواهد تعارض می بیند و همین احساس ناكامی و تعارض عاملی برای نزدیك شدن به اضطراب و بیماری روانی خواهد بود. گاهی این تضادها از حد تفاوت و تضاد درون و بیرون فراتر می رود . به این معنی كه وجدان اخلاقی كه بیشتر تحت تأثیر سیستم ارزشی حاكم بر محیط است چیزی می طلبد و هنرپیشه به عنوان الگوی رفتاری كه در اینگونه فیلمها معمولاً برخلاف فطرت پاك و خداجوی انسان حركت می كند، رفتاری متفاوت را طلب می كند. اینجاست كه تعارض شدیدی پیش می آید و آن تضاد ابعاد گوناگون درون انسان است. گویی كه شخصیت فرد شكاف برداشته و از درون، دو نیمه متضاد در برابرهم می ایستند. در اثر همین تعارض ها پیوند فرد با زندگی واقعی بریده می شود. نه می تواند آنچه كه خودش می خواهد باشد و نه آنچه جامعه از او انتظار دارد. در نتیجه نه شخصیت قابل قبولی برای خود دارد و نه برای جامعه .
دوران نوجوانی را دوران تنش و طوفان زندگی تعریف كرده اند. دورانی كه نوجوان در بحران هویت دست و پا می زند. این تضادها هم به تشدید این تنشها كمك می كند و نوجوان در "آنچه كه هست"، "آنچه كه باید باشد" و "آنچه كه می خواهد باشد" سرگردان می ماند. در اثر تشدید این بحرانها، نوجوان عواطف متزلزل پیدا می كند، رضایت لازمه برای یك زندگی موفق را از دست می دهد، اصالت و هویت خود را به فراموشی می سپرد و معیار ثابت اخلاقی را از دست می دهد و ... و تمام اینها در اثر عدم هماهنگی پیامهایی است كه فیلمهای مبتذل و جامعه با هم دارند و به نوجوان تلقین می شود.
معضل فرهنگی
فیلمهای غیر اخلاقی نه تنها یك معضل اجتماعی بلكه یك معضل فرهنگی است، بلكه با القاء بار ضد ارزشی خود ، جامعه را به سمت مخالف رشد و اصلاح سوق می دهد. پخش و انتشار اینگونه فیلمها خیانتی در حق كودك و در طیفی وسیع تر برای جامعه محسوب می شود. این مسئله تنها در حد كسانی كه اینگونه فیلمها را تماشا می كنند خاتمه نمی یابد. كافی است در یك كلاس پرجمعیت عده بسیار معدودی شاهد چنین فیلمهایی باشند. مسلماً داستان و تصاویر را با مبالغه فراوان برای همسالان و دوستان خود نیز تعریف می كنند. اینجاست كه نه فقط خود كودك تحریك می شود بلكه دوستان خود را هم به تحریك و انحراف می كشاند.
مسئله بعدی پر كردن مغز جوانان كشورهای عقب نگه داشته شده با مسائل كم اهمیت و كشاندن آنها به سوی مدگرایی و مصرف گرایی است. مسلماً جوانی كه ساعتها وقت خود را جلوی آینه سپری می كند تا مدل موها و یا صورت خود را شبیه فلان هنرپیشه آرایش دهد دیگر فرصتی برای خلاقیت و ابداع و كشف نخواهد داشت . حتی فرصتی برای كسب دانش و آگاهی لازمه برای نوآوری را نیز از دست خواهد داد. شاید به جرئت بتوان ادعا كرد چنین فردی انگیزه و كنجكاوی لازم برای مفید زیستن را نیز از خود سلب خواهد كرد. نتیجه كلی مصرف گرایی، ساده اندیشی و نقصان همه جانبه جامعه خواهد بود. برای رفع نیازهای كاذبی كه در نتیجه تبلیغات به وجود آمده، سیل كالاهای وارداتی به سوی كشور سرازیر می شود. همراه با این كالاها فرهنگ استعماری كشورهای غربی نیز حاكم می شود. فرهنگی كه این روزها مشكلاتی نظیر بیماری مهلك ایدز و كودكان نامشروع را برای این كشورها به وجود آورده است. با پذیرفتن فرهنگ غرب ، نه خودمان هستیم نه می توانیم همچون بیگانگان رفتار كنیم. بدیهی است كه چنین وضعیتی به بدترین شكل ممكن ، به زوال فكری و فرهنگی جامعه منجر خواهد شد و آیا آثار سوء ناشی ازCDهای غیر مجاز و ماهواره به همین جا ختم می شود؟ پس با دست خود ، زمینه انحطاط ، انحراف و فساد فرزندانمان را فراهم نكنیم. فردای بهتر با درایت، هوشمندی و احساس مسئولیت ما و شما به عنوان پرورش دهندگان نسل بعد میسر می شود ، بیایید هوشمندانه تر عمل كنیم...