تاجري در تهران بود كه خيلي پولدار بود كه پسر چاقوكش و لات و عرق خور هم داشت، آخر عمرش مريض شد وحشت كرد كه بميرد و تمام سرمايه اش را اين چاقوكش بخورد. خدمت آقاي بروجردي مرجع تقليد رسيد. گفت آقا من تاجري هستم كه سرمايه خوبي دارم امّا يك وارث نااهل دارم من نگرانم بميرم ارثم را اين چاقوكش بردارد مي خواهم تمام اموالم را به شما بدهم. اموالش را به آقاي بروجردي داد و رفت تهران و بعد از مدّتي مُرد. آن چاقوكش به قم آمد گفت آقا پدرم تمام اموالش را به آقاي بروجردي داد مي خواهم يك دقيقه با آقاي بروجردي بزنم. تمام عيب هايي كه پدرم گفته در من است فقط بگذار بروم يك جمله به آقا بگويم به او وقت دادند خدمت آقا رسيد و گفت پدرم تمام اموالش را به شما داد، تمام عيب هايي كه پدرم گفته درست گفته است شما پولهاي پدرم را پس بده من از همين الان آدم خوبي مي شوم. آقا گفت باشد. تا گفت به او بدهيد عده اي گفتند آقاجان اين آدم دروغگويي است شايد اين عمل نكند اين نگاهش به پولها خورده كه ادم خوبي شده است شما كمي احتياط كنيد. هرچه گفتند آقا تجديد نظر كنيد، صبر كنيد، دقت بيشتري شود اجازه بدهيد بررسي كنيم، شايد توبه اش توبه كاذب و دروغ باشد آقا فرمود به او بدهيد برود. ( گاهي مي گويند آقا بخشيده اطرافيان نمي بخشند) ( البته اطرافيان هم تقصير نداشتند. زمان آقاي بروجردي حقوق طلبه 60 تومان بود الان هم با سوادترين طلبه هاي كره زمن 17 تا 20 هزار تومان حقوق دارند يعني كارگر افغاني، معلم هم همينطور.) آقاي بروجردي گفت آقايان شما مي گوييد با اين پول چه كنيم؟ يك حوزه علميه درست كنيم، يك مدرسه بسازيم مثل مدرسه فيضيه قم بعد در اين مدرسه طلبه ها را رشد دهيم مثلاً بشوند آقاي مطهري. بعد آقاي مطهري صبر كند ماه رمضاني شود كه كسي او را دعوت كند كه به تهران براي سخنراني برود در سخنراني در مسجدي شب 21 يك چاقوكشي باشد كه توبه كند و آدم خوبي شود پس ما 1- از اين پول مدرسه بسازيم 2- در اين مدرسه آدم بسازيم 3- اين آدم مسافرت كند برود ماه رمضاني شود و سخنراني كند يك نفر در جمع منقلب شود و توبه كند. خُب از حالا همين كار را مي كنيم. اگر با اين پول مدرسه، حوزه آدم، ماه رمضان، موعظه، اگر اين قدر پيچ بخورد تا كسي توبه كند خوب اين كه مستقيم توبه مي كند به او بدهيد برود. مال بايد حلال باشد، عاشقانه باشد چون در قرآن آيه داريم كه افراد پول هم مي دهند امّا چون با سنگيني مي دهند قبول نيست، بي منّت و آزار باشد. حتي اگر كسي پول ندهد ولي زبانش خوش باشد بهتر از اينكه پول بدهد ولي نيش بزند، به اندازه باشد نه كم نه زياد، اولويت ها را اگر فاميل و والدين نياز دارند شما جاي ديگر پول خرج كنيد قبول نيست. با ديد و بينش باشد بعني صدقه سَري نباشد. گاهي عروس غذايي مي پزد و به مادرشوهر مي دهد بخار اينكه او مادر شوهر است احترام دارد، سنش از من بيشتر است بالاخره پسرش را بزرگ كرده با اين ديد غذا به مادرشوهر مي دهد گاهي مي گويد نه اين نان پسرت نيست اين صدقه سَر من است. لذا اگر به كسي غذا مي دهيد رو حساب محبّت باشد، در هر حال باشد، زود باشد، دائمي باشد حفظ آبرو باشد، عمومي باشد.