0

روشنفكر مآبي به خاطر گستاخي در ايمان به كلام خدا، چشمانش را از دست داد

 
paysokhan
paysokhan
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 364
محل سکونت : فارس

روشنفكر مآبي به خاطر گستاخي در ايمان به كلام خدا، چشمانش را از دست داد

يك نفر قاري، از روي قرآن اين آيه را مي خواند: قُلْ اَرَأَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُم بِماءٍ مَعيِنٍ: « به كافران بگو، به من خبر دهيد كه اگر آبهاي شما در زمين فرو رود، كيست كه آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟ » (ملك – 30) يك نفر روشنفكر مآب كه علم فلسفه و منطق (خشك) را حرفه ي خود كرده بود، از آنجا مي گذشت، همين كه اين آيه را شنيد، با كمال گستاخي گفت: « بيل و كلنگ و تَبَرِ تيز مي آوريم و آب را به جريان مي اندازيم.»
 فلسفي منطقي مستهان
مي گذشت از سوي مكتب آن زمان
چونكه بشنيد آيت او از ناپسند
گفت آريم آب را ما با كلند
ما بزخم بيل و تيزي تبر
آب را آريم از پستي زبر
همين فيلسوف نما، شب خوابيد و در عالم خواب ديد يك شيرمرد قوي پنجه، ضربه اي به صورت او زد و دو چشمش را نابود كرد و سپس به او گفت: اي بدبخت نادان اگر راست مي گويي، اكنون تبري بياور و نور نابود شده ي چشمانت را بار ديگر از چشمانت، بيرون بكش!. او صبح از خواب بيدار شد و ديد آن روشنايي ديدگانش از بين رفته است:
روز برجست و دو چشمش كور ديد
نور فايض از دو چشمش ناپديد
ولي، در عين حال اگر اين شخص مغرور، عبرت مي گرفت و توبه حقيقي در درگاه الهي مي نمود، آب رفته را به جوي خود باز مي گرداند؛ ولي توفيق رفيقي است كه آن را به هركس نمي دهند. غرور و مستي و گناه، چون حجابهاي ضخيمي، راه توبه را مي بندند و دلي كه همچون سنگ، سخت شده باشد، آب توبه چگونه آن را بشكافد و آبياري مزرعه ي دل نمايد:
گربناليدي و مستغفر شدي
             نور رفته از كرم ظاهر شدي
ليك استغفار هم در دست نيست
ذوق توبه نقل هر سرمست نيست
زشتي اعمال و شومي جحود
راه توبه بر دل او بسته بود
دل بسختي همچو روي سنگ گشت
چون شكافد توبه آن را بهر كشت؟

اسلام پیروز است
 
پنج شنبه 14 بهمن 1389  12:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها