تادولت کريمه....(1)
نويسنده :اصغر کريم زاده، حسن ملايي
بررسي رسالت ها و راه بردهاي فرهنگي -تربيتي دولت زمينه ساز
چکيده
قرن هاي متمادي است که مظلومان و عدالت خواهان، منتظر ظهور موعودي هستند که حضور مقتدرانه وي به همراه تشکيل حکومت عدل جهاني و نابودي بساط ظلم و بي عدالتي، در کتب آسماني وعده داده شده و امام مهدي (عج) همان موعودي است که اسلام مژده ظهورش را داده، اما اين ظهور، بي زمينه سازي، امري نامعقول خواهد بود .
با توجه به گستردگي قيام حضرت مهدي (عج) و نيز دشمنان آن حضرت که منسجم و سازمان يافته در مقابل حضرت هستند، قالب اقدام براي زمينه سازي نيز بايد متناسب با قدرت دشمن، لحاظ شود. به همين جهت، دولتي که زمينه ساز حکومت جهاني حضرت باشد، بهترين گزينه است .
در اين مقاله، ضمن توجه به لزوم زمينه سازي براي ظهور و نيز چيستي و آرمان دولت زمينه ساز ابتدا به رسالت هاي فرهنگي -تربيتي دولت زمينه ساز پرداخته مي شود. پس از آن در اين چارچوب، راه بردهاي دولت زمينه ساز در دو دسته راه بردهاي داخل و خارج از کشور عرضه خواهد .
واژگان کليدي
حضرت مهدي (عج)، حکومت جهاني، ظهور، زمينه سازي، دولت زمينه ساز، رسالت هاي فرهنگي، رسالت هاي تربيتي .
مقدمه
انسان براي رسيدن به کمال هستي و مقصد نهايي و فرار از امواج سهمگين روزگار ظلم و بي عدالتي و رسيدن به ساحل نجات به دست مصلح و منجي نهايي، لحظه شماري مي کند. از طرفي اراده الهي بر اين امر تعلق گرفته که روزي منادي و مجري عدالت خواهد آمد :
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعفُوا فِي الأَرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئمَّةً وَ نَجعَلَهمُ الوارِثين؛ (1)
و ما برآن هستيم که بر مستضعفان روي زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم .
روزي که صالحان، وارث زمين خواهند شد و آن را از چنگال طالحان و جباران رها خواهند ساخت :
وَلَقد کَتَبنَا فِِي الزَّبُورِ مِن بَعدِ الِّذکرِ أَنّ الآَرضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالحُونَ؛(2)
در زبور بعد از ذکر (تورات )نوشتيم :بندگان شايسته ام، وارث [حکومت ]زمين خواهند شد .
بنابراين، اصل ظهور منجي آسماني که کتب آسماني نيز او را وعده داده اند و بشر آمدنش را انتظار مي کشد، امري قطعي است؛ اما آيا ما مي توانيم در امر تعجيل ظهور، نقش داشته باشيم؟به عبارتي، ايا مي توان با زمينه سازي، به ظهور حضرت ولي عصر (عج) شتاب بخشيد؟اگر ما به زمينه سازي براي ظهور موظف هستيم، اين کار چگونه صورت مي پذيرد ؟آيا وظايف افرد فقط به وظايف فردي منحصر مي شود يا حکومت و دولت نيز در اين زمينه وظايفي برعهده دارد؟
همان گونه که در تعريف علمي از دولت نيز آمده،(3)دولت بر واقعيت هايي استوار است که در گذشته، اکنون و آينده وجود ندارد. بنابراين، آينده نگري و توجه به افق پيش رو نيز از وظايف مهم دولت به شمار مي آيد .
لزوم زمينه سازي براي ظهور
برخي با تمسک به دسته اي از روايات و برداشت نادرست از آنها، اين گونه نتيجه گيري کرده اند که انسان ها، هيچ نقشي در ظهور ندارند و بايد نظاره گر باشند تا اراده الهي بدان تعلق گيرد و ظهور محقق گردد.(4) بديهي است نتيجه اين ديدگاه، انتظار تکويني و سلب اختيارازانسان است که با عقل سازگار نيست .
برخي نيز با تسمک به روايت«امتلا»که متواتر بين شيعه و اهل سنت است،(5) وجود و اشاعه ظلم، جور، فحشا و منکرات را توجيه مي کنند(6)که اين کار آنها، با روح قرآن و احاديث (7)در تعارض کامل است .
دلايلي که براي اصل زمينه سازي وجود دارند، عبارتند از :
الف) دليل عقلي
از نظرعقلايي مي توان گفت:تشکيل حکومت جهاني با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعي محال نيست، اما دليل عقلي يا نقلي معتبر برچنين وقوعي نداريم. ممکن است خود ظهور به دليل عدم توقيت، به طور ناگهاني صورت گيرد، اما قطعاً نمي توان گفت بدون هيچ زمينه اي انجام مي شود .
آية الله مکارم شيرازي، درباره انواع آمادگي ها براي حکومت جهاني مي نويسد :
براي اين که دنيا چنان حکومتي را پذيرا باشد، چند نوع آمادگي لازم است :
1.آمادگي فکري و فرهنگي :يعني سطح افکار مردم جهان، آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئله نژاد يا مناطق مختلف جغرافيايي، مسئله قابل توجهي در زندگي بشر نيست و تفاوت رنگ ها و زبان ها و سرزمين ها، نمي تواند بشر را از هم جدا سازد .
2.آمادگي اجتماعي:مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخي اين زندگي مادي و يک بعدي را احساس کنند و حتي ازاين که ادامه اين راه يک بعدي، ممکن است در آينده مشکلات کنوني را حل کند، مأيوس گردند .
3.آمادگي هاي تکنولوژي و ارتباطي :بر خلاف آن چه بعضي مي پندارند که رسيدن به مرحله تکامل اجتماعي و رسيدن به جهاني آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودي تکنولوژي جديد امکان پذيراست، وجود اين صنايع پيش رفته، نه تنها مزاحم يک حکومت عادلانه جهاني نخواهد بود، بلکه شايد بدون آن وصول به چنين هدفي محال باشد...معجزه، استثنايي است:منطقي در نظام جاري طبيعت، براي اثبات حقانيت يک آيين آسماني؛ نه براي اداره هميشگي نظام جامعه.
4.آمادگي هاي فردي :حکومت جهاني قبل از هرچيز، نيازمند عناصر آماده و با ارزش انساني است تا بتواند بار سنگين چنان اصلاحات وسيعي را به دوش بکشد. (8)
ب)دلايل نقلي
1آيات قرآن
جداي ازآياتي که به صورت عموم بر لزوم زمينه سازي دلالت مي کند،(9)آياتي در قرآن به طور ويژه، لزوم زمينه سازي را بيان مي نمايد؛ از جمله، علامه طباطبايي در ذيل آيه شريفه 52از سوره سبأ که مي فرمايد: (وَ قَالُوا آمَنَّا بِه وَ أَنَّي لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَکَانٍ بَعيِدٍ ).«و مي گويند :به حق ايمان آورديم ولي چگونه مي توانند از فاصله دور به آن دست يابند»، مي نويسد :
وقتي قائم (عج) به سرزمين «بيداء»برسد، لشکر سفياني در برابرش صف آرايي مي کند. پس خداي عزو جل زمين را دستور مي دهد تا پاهاي ايشان را درخود فرو ببرد و بگيرد، و درباره همين مورد است که خداي عز و جل مي فرمايد:
(وَ لَو تَرَي إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ وَ أُخِذُوا مِن مَکَانٍ قَرِيبٍ وَ قَالُوا آمَنَّا بِهِ )؛(10)يعني مي گويند :اينک ما به قائم آل محمد (عج) ايمان آورده ايم ؛
(وَ أَنَّي لَهُم التَّنَاوُشُ مِن مَکَانٍ بَعِيدٍ*وَ جِيلَ بَينَهُم وَ بَينَ مَا يَشتَهُونَ)(11)؛ يعني بين آنان وعذاب نشدن، حايل ايجاد مي شود ؛
(کَمَا فُعِلَ بِأَشيَاعِهِم )؛(12)يعني آنهايي که قبل از ايشان، مکذبين بودند و هلاک شدند؛
مِن قَبلُ إنَّهُم کَانُوا فِي شَکٍّ مُّريِبٍ.(13)
اين آيه، دست رسي به ايمان (از جمله مهدي )از مکان دور دست را ناممکن مي داند؛ زيرا آنان اين ايمان را هنگام گرفتار آمدن در چنگال مجازات را بيان کردند و آن را خلاصي خود قرار دادند و ايمان اضطراري که از روي خوف و وحشت باشد، ارزشي نخواهد داشت. از اين آيه استفاده مي شود که اگر ايمان به حضرت مهدي (عج) واقعي (و از جاي نزديک و قرب ولايي)باشد، ممکن است عاملي براي دست رسي به آن حضرت باشد. اما چنان چه ايماني ظاهري و (از مکان بعيد، و دو را زمحبت و ولايت )باشد، اثري نخواهد بخشيد. قرآن در جاي ديگري مي فرمايد :
إِنَّ اللهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِم ؛ (14)
خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي )را تغيير نمي دهد، مگر آن که آن چه را در خودشان است، تغيير دهند .
با استناد به روايات و دلايل عقلي فراوان، مي توان دريافت که حضور حضرت مهدي (عج) و برخورداري از نعمت ظاهري و معنوي حکومتش، در گرو حکومت و دگر گوني جامعه انساني عموماً و جامعه اسلامي خصوصاً است. دست کم شروع حرکت اصلاحي در جامعه، مي تواند نويدي بر اسباغ نعمت الهي ظهور و حضور باشد. از کلمات «قوم »و «انفسهم »، در اين آيه شريفه و آيات مشابه،(15)استفاده مي شود که اراده جمعي جامعه، فراهم کننده بسترهاي گوناگوني است که در سرنوشت آن اجتماع تأثير به سزايي دارد. در واقع، تغيير زيرساخت هاي ارزشي جامعه، بستر و زمينه مهمي در دگرگوني اوضاع اجتماعي است. اين تغيير از درون انديشه و جان انسان ها نشئت مي گيرد و آغاز مي شود و سپس اراده نو اجتماعي مناسب با آن انديشه و آرمان، به دنبالش ظاهر مي گردد .
بنابراين، براي تکامل جامعه و در نهايت رسيدن به يک نتيجه مطلوب اجتماعي، فراهم آوردن برخي از زمينه هاي اجتماعي، امري اجتناب ناپذير است.
به همين ترتيب، آيات ديگري نيز بر ضرورت موضوع دلالت دارد.(16)
2.روايات
روايات در اين زمينه، بسيار زياد است. به جهت دسته بندي، به واژه هاي کليدي و مهم به کار گرفته شده در اين روايات اشاره مي کنيم:
-وطأ:در بردارنده ي معناي هموار سازي است. و عبارت «وَطاءَ الشيءَ»، يعني آن چيز را آماده و مهيا ساخت .(17)
طبراني و ابن ماجه از پيامبر (ص) نقل مي کنند که فرمود :
يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه؛ (18)
مردمي از مشرق خروج مي کنند و زمينه حکومت مهدي را آماده مي سازند .
-مهد:ردر بردارنده ي معناي آماده سازي است و عبارت «مَهدتُ الامر»يعني آن کار را آماده کردم ؛(19) چنان که اين آيه شريفه مي فرمايد :
وَمَن عَمِلَ صَالِحاً فَلِأَنفُسِهِم يَمهَدُونَ؛ (20)
و کساني که کار شايسته کنند، [فرجام نيک را ]به سود خودشان آماده مي کنند.
حديث نبوي نيز مي فرمايد :
و انه يخرج قوم من اهل المشرق او خراسان يمهدون للمهدي سلطانه و هم اصحاب الريات السود و يکون قائدهم الخراساني من ذرية الحسين.(21)
-روايات متضمن واژه هاي «العرق »و«العلق»
بشير نبّال مي گويد :
...لمّا قدمتُ المدينه، قلتُ لابي جعفر انهم يقولون ان المهدي لو قام لا ستقامت لَهُ الاُمورعفواً، و لا يُهريق محجمه دم. فقال :کلّا! و الذي نفسي بيده! لو استقامت لاحدٍ عفواً، لاستقامت لرسول الله (ص) حين اُدميت رباعيتُه، و شُبح في وجهِهِ! کلّا! و الذي نفسي بيده! حتّي نمسحَ نحن و انتم العرق و العلق، ثم مسح جبهتَه؛ (22)
...هنگامي که به مدينه رسيدم، به امام باقر (ع)عرض کردم :آنان مي گويند :هنگامي که مهدي (عج) قيام کند، کارها به خودي خود، براي او سامان مي گيرد و حتي به اندازه حجامتي هم خون نمي ريزد. حضرت فرمود:«هرگز چنين نيست ! سوگند به آن که جانم به دست اوست! اگر قرار بود کارها براي کسي به خودي خود سازمان گيرد، هر آينه براي رسول خدا سامان مي گرفت، در آن روز که دندان هايش شکست و صورتش مجروح گشت! نه! قسم به آن که جانم به دست اوست! چنين نخواهد شد تا آن که ما و شما، عرق و خون را از چهره خود پاک کنيم .»
معمّربن خلّاد نيز مي گويد :
ذکر القائم عند ابي الحسن الرضا. فقال :انتم اليوم ارخي بالاً منکم يومئذٍ...قالو:کيف؟قال :لو قد خرج قائمنا لم يک الّا العَلَق و العرق، و النوم علي السُّروج....؛(23)
در مجلس امام رضا (ع) ازامام قائم (عج) يادي به ميان آمد. آن حضرت فرمود :«شما، امروز [که امامتان قيام نکرده و حکومت را به دست نگرفته]در آسودگي و آسايش بيشتري نسبت به آن روز [که امامتان قيام کند]قرار داريد.»از آن حضرت پرسيدند :چه طور چنين است ؟فرمود:«هنگامي که قائم ما [اهل بيت ]خروج کند، چيزي جز عرق ريختن و خون بسته شده اي [که از سختي کار بر پوست دست و صورت ظاهر مي شود ]و نيز خواب و استراحت بر روي مرکب ها نخواهد بود ... .»
-روايات بيان علت طولاني شدن غيبت
امام صادق (ع) درباره طولاني شدن عذاب بني اسرائيل مي فرمايد :
فلما طال علي بني اسرائيل العذاب ضجوا و بکوا الي الله اربعين صباحاً فاوحي الله الي موسي و هارون يخلصهم من فرعون فحطّ عنهم سبعين و مأه سنة، هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عنا، فاما اذ لم تکونو فان الامر ينتهي الي منتهاه؛ (24)
زماني که عذاب بني اسرائيل طول کشيد، آنان ضجه زدند و چهل روز به درگاه خدا گريستند. پس خداوند به موسي و هارون وحي کرد که آنان را از فرعون خلاصي مي بخشد. پس 170سال گرفتاري از آنان برطرف شد. هم چنين شما اگر چنين کنيد، خداوند فرج ما را مي رساند و اگر مانند آنان نباشيد، امر [فرج]به انتهاي زمان معين خود مي رسد .
اين روايت به صراحت بيان مي کند که اگر درست اقدام شود، مي توان طول غيبت را کاهش داد .
رواياتي نيز به آماده شدن براي قيام آن حضرت اشاره مي کنند :
ليعدّنّ احدکم لخروج القائم و لو سهماً؛(25)
براي خروج حضرت قائم (عج) اگر شده حتي يک تير آماده کنيد .
سياست هاي دولت زمينه ساز
چنان که گفته شد، آينده نگري و توجه به افق پيش رو، از وظايف مهم دولت است. در حال حاضر، آينده پژوهي و آينده نگري، جزو مباحث علمي و دانشگاهي قرار گرفته و با توجه به اعتقاد يقيني به تحقق جامعه مهدوي بايد در جهت تعجيل آن بکوشيم و براي برپايي آن جامعه تلاش کنيم .
در جامعه ايراني مسلمان، دولتي مطلوب است که براي تحقق جامعه مطلوب گام بردارد، رفتارها را شبيه جامعه آرماني کند و در زمينه سازي ظهور تلاش نمايد. لزوم زمينه سازي، در مباحث پيشين بحث شد، اکنون به بيان سياست هاي دولت زمينه ساز مي پردازيم..
رسالت هاي دولت زمينه ساز(26)
الف )ايجاد رغبت عمومي به حکومت مهدوي
1.تبيين جاي گاه امام در حيات انسان، هستي و جامعه
تلاش همه انسان ها در زندگي براي دست يابي به سعادت است، اما اگر در حقيقت سعادت انسان و عوامل مؤثر بر آن دقت شود، مشخص خواهد شد که نه تنها مسائل فردي، بلکه جامعه و حتي هستي را در تعاملي نزديک با عاقبت و سعادت انساني مي توان بررسي کرد. اگر جاي گاه امام در حيات انسان، هستي و جامعه، تبيين شود و افراد جامعه بدانند و باور کنند که امام، واسطه فيض است و خداوند، آسمان و زمين را به برکت وجود آن بزرگ وار نگه داشته (27)و زمين لحظه اي را بدون او تحمل نخواهد کرد(28) و بدانند امامت چيست و امام کيست و به بياني ديگر، پر رنگ کردن نقش امام در محورهاي مذکور، بي شک در ايجاد رغبت عمومي به حکومت مهدوي و تربيت نسل زمينه ساز، کمک شاياني خواهد کرد.
2.تشريح صفات امام مهدي (عج)
اگر در جامعه، صفات امام براي مردم تشريح شود و آثار و نتايج اعتقاد به آن بزرگ وار بازگو گردد، شيريني کلام آن بزرگ وار و عطر اطاعت راستين از ايشان، در جامعه پيچيده خواهد شد.(29) اگر مردم بدانند که فقدان شناخت امام، موجبات مرگ معنوي، ضلالت، جهالت و کفر و نفاق را فراهم خواهد کرد(30) و شناخت حقيقي دين، به شناخت امام وابسته است،(31)به يقين بسياري از مشکلات جامعه حل خواهد شد. در اين ميان، دولت زمينه ساز مي تواند با گسترش امکانات خويش و ايجاد بسترهاي مناسب و با استفاده از ابزارهاي مناسب، در مسير تحقق اين امر مهم، گام هاي مؤثري بردارد .
3.ترسيم دورنماي حکومت مهدوي
شايد يکي از علل دوري جامعه از فرهنگ انتظارصحيح حکومت مهدوي، روشن نشدن دورنماي آن حکومت براي افراد آن جامعه باشد. هر چند نمي توان درخشندگي حکومت جهاني حضرت قائم (عج) را آن طور که هست نشان داد، شايد بتوان با ذکر ويژگي هاي اين حکومت در همه زمينه ها، دورنمايي ازاين نظام بهشتي و سراسر عدل آن را توصيف کرد و رغبت عمومي براي دولت کريمه را ايجاد نمود؛ حکومتي که برپايي آن به تعبير آيات قرآن، همانند زنده شدن دوباره زمين است.(32) و جانشيني حقيقي انسان بر روي زمين در آن محقق خواهد شد؛(33)حکومتي که در آن خوف ها از بين مي رود، جان و مال و آبروي مردم در امان قرار مي گيرد و در سراسر جهان امنيت حاکم مي شود. (34)در اين عصر فقر و بي عدالتي، کيست که با شنيدن اوصاف بهشت عدل مهدوي که در آن آسمان باران خود را فرو مي ريزد و زمين نباتات خود را بيرون مي افکند،(35) اين چنين روزگاري را از خداوند طلب نکند؟
4.ارايه الگوي دولت اسلامي منتظر
براي تحقق روي کردهاي جامعه آرماني اسلامي، تمامي رفتارها، سياست ها، فرهنگ ها، روي کردها و گفتارهاي دولت، بايد شبيه جامعه مطلوبي باشد که وعده آن در قرآن داده شده است. البته مراد آن نيست که اين دولت در کمال، هم چون دولت مهدوي باشد، ولي دست کم بايد با اصول حکومت مهدوي هم سو بوده، در جهت اهداف آن حرکت کند. در اين جا به چند نمونه از ويژگي هاي بارز دولت موعود اشاره مي نماييم که دولت زمينه ساز نيز بايد در مسير تحقق آنها تلاش نمايد :
-خدامحوري
يکتا پرستي و خدانحوري در فرهنگ مذهبي اسلام، نخستين ارزشي است که به آن توجه مي شود. اين ويژگي در عينيت فرهنگ و سياست جامعه اسلامي، جلوه هاي بسياري دارد.(36) اين موضوع در عصر طلايي حکومت امام مهدي (عج) به اوج خود مي رسد. امام صادق (ع) مي فرمايد :
إذا قام القائم لايبقي أرض إلّا نودي فيها شهادة أن لا إله الّا الله وأنّ محمّداً رسول الله ؛ (37)
زماني که قائم (عج) قيام کند، هيچ سرزميني نمي ماند، مگر اين که نداي شهادتين (لا إله إلّا الله و محمّد رسول الله )در آن طنين اندازد.
بي ترديد در وانفساي انسان محوري (38)بشرامروز، تلاش در جهت گسترش فرهنگ خدامحوري در داخل و خارج از مرزها، وظيفه دولت زمينه ساز است. از طرفي، دولت منتظر بايد تلاش کند که در عمل نيز، خدامحوري را ستون فقرات تمام برنامه هاي خويش قرار دهد .
-اخلاق محوري
هرپژوهش گر حقيقت جو، با اندک کاوش در منابع اوليه اسلام، معنويت سالاري و اخلاق محوري را درتار و پود تعاليم آن آشکارا نظاره خواهد کرد. کمتر گزاره ديني را مي توان يافت که ذاتاً صبغه اخلاقي نداشته باشد. در منشورتعاليم اسلامي، هيچ رفتار و پنداري وجود ندارد که نتوان ماهيتي ملکوتي و الهي به آن بخشيد. تقوا که يکي از ارزش هاي معنوي و اخلاقي و از اهداف تربيتي در نظام اسلامي است، از مهم ترين مباني اخلاقي و تربيتي حکومت امام عصر (عج) محسوب مي گردد. پيامبر (ص) مي فرمايد :
يملأ قلوب العباد عبادة و يسعهم عدله؛ (39)
دل هاي بندگان را پر از عبادت مي کند و عدلش فراگير مي شود .
امام باقر (ع) نيز مي فرمايد:
يامرکم ان لا تشرکوا به شيئا و ان تحافظوا علي طاعته و طاعة رسوله، و ان تحيوا ما احي القران و تميتوا ما امات و تکونوا اعوانا علي الهدي ووزراءعلي التقوي ؛(40)
[حضرت مهدي ]شما را فرمان مي دهد که چيزي را شريک او (خدا)نسازيد و بر اطاعت او و فرمان برداري از پيامبرش کوشا باشيد؛ آن چه را قرآن زنده ساخته است، زنده سازيد و آن چه را که قرآن در پي نابودي آن است، از ميان برداريد؛ در راه هدايت، مددکار باشيد و در راه تقوا و پبرهيز کاري، کمک کار .
-عزت محوري
خداوند متعال در قرآن کريم، عزت را تماماً و بالاصاله از آن خويش مي داند(41) و در آيات ديگر، آن را بعد از خود، به رسول خدا و مؤمنان متعلق مي داند.(42) بنا به فرموده قرآن، هر که خداوند اراده نمايد، عزيز و هر که را بخواهد، ذليل مي گرداند.(43)بي ترديد حفظ عزت مسلمانان و بالا بردن جاي گاه حکومت در همه سطوح، بر حکومت اسلامي واجب است ؛ اصل مهمي که نبي مکرم اسلام آن را متذکر شده اند :
الاسلام يعلو و لا يعلي عليه .(44)
اين گونه احاديث و قواعدي مثل «نفي سبيل»در زمينه سياست خارجي و روابط مسلمانان با کافران، بر تمامي قراردادها و قوانين حاکم است و نقش کليدي دارد.
شهيد مرتضي مطهري (رحمه) در اين باره مي فرمايد :
درگفتارهاي اقبال لاهوري، خواندم که موسوليني گفته است:«انسان بايد آهن داشته باشد تا نان داشته باشد »؛ يعني اگر مي خواهي نان داشته باشي، زور داشته باش. ولي اقبال مي گويد:«اين حرف درست نيست؛ اگر مي خواهي نان داشته باشي، آهن باش.»نمي گويد آهن باش ؛ بلکه آهن باش؛ يعني شخصيت تو؛ شخصيتي محکم به صلابت آهن باشد. مي گويد:شخصيت داشته باش. چرا به زور متوسل مي شوي؟چرا به اسلحه متوسل مي شوي ؟بگو اگر مي خواهي هر چه داشته باشي، خودت آهن باش؛ خودت فولاد باش؛ خودت شخصيت داشته باش؛ خودت با صلابت باش ؛ خودت منش داشته باشد.(45)
«معزّالمؤمنين »(عزت بخش مؤمنان )، يکي از القاب وجود نازنين امام مهدي (عج) است. در جامعه و نظامي که ايشان بنيان گذار و حاکم آن است، زمام همه امور در دست طبقات محروم و ستم ديده قرار دارد و مستضعفان، با عزت و کرامت، بر امور جامعه حاکم مي شوند و به اداره آن مي پردازند. رسول اکرم (ص) فرمود :
اذ بعث الله رجلا من اطائب عترتي و ابرار ذريتي، عدلا مبارکا ذکيا، لا يغادر مثقال ذرة، يعز الله به الدين و القرآن و الاسلام و اهله، و يذل به الشرک و اهله؛ (46)
هنگامي که خداوند مردي را از پاک ترين فرزندان و خوب ترين عترت من بر مي انگيزد که سرا پا عدل و برکت و پاکي است، ازکوچک ترين حقي چشم پوشي نمي کند؛ خداوند به وسيله او دين و قرآن و اسلام و اهل آن را عزيز مي کند و شرک و اهل شرک را خوار وزبون مي سازد .
امام سجاد (ع) در تفسير آيه 55سوره مبارکه نور(47) در تفسيرايمان آوردگاني که خدا وعده استخلاف در زمين به آنان داده است مي فرمايد :
هم و الله شيعتنا اهل البيت، يفعل الله ذلک بهم علي رجل منا، و هو مهدي هذه الامة؛(48)
به خدا سوگند! آنها شيعيان ما هستند. خداوند اين کار را براي آنان به دست مردي از ما انجام مي دهد که مهدي اين امت است .
دولتي که منتظر دولت موعود است، بايد در تمام عرصه ها، مخصوصاً عرصه هاي بين المللي، از تماميت اسلام، ارزش هاي آن و سرزمين اسلامي، هم چون نگهباني عزت مند، پاس داري کند .
-وحدت محوري
به تأييد قرآن، جوامع بشري ابتدا بروحدت و برابري استوار بوده اند .
وَمَا کَانَ الَّناسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاختَلَفُوا؛ (49)
ومردم جزيک امت نبودند. پس اختلاف پيدا کردند .
به طورکلي، تاکنون دو جريان بزرگ اجتماعي در طول تاريخ وجود داشته :اول، جنبش و تلاش کساني که توقف ظلم و تجاوز و بي عدالتي را مي خواسته اند و به عدالت و وحدت و برابري انسان ها اعتقاد داشته اند. دوم، تلاش صاحبان زر و زور و تزوير که حفظ نظام طبقاتي و برتري و تبعيض نژادي و بي عدالتي و روابط استثماري را خواهانند. در دوران سبز زندگي، يعني دوران ظهور ولي عصر (عج) که بشر حيات بهاري خود را خواهد ديد، آن حضرت شرايط را به گونه اي فراهم خواهد کرد که بين مردم، وحدت کامل ايجاد شود. امام صادق (ع)مي فرمايد :
يظهرالله عزّوجلّ الحقّ و العدل في البلاد و يحسن حال عامة العباد و يجمع الله و يولّف بين قلوب مختلفة؛ (50)
خداوند عزّ و جلّ به واسطه او، حق را ظاهر مي گرداند و عدل را در شهرها گسترش مي دهد و حال عموم مردم را بهبود مي بخشد و وحدت کلمه پديد مي آورد و بين قلب هاي گوناگون الفت ايجاد مي کند
اميرمؤمنان (ع) دراوصاف امام زمان (عج) مي فرمايد :
و القي الرافة و الرحمة بينهم فيتواسون...ولا يعلو بعضهم بعضا و يرحم الکبير الصغير و يوقرالصغيرالکبير؛ (51)
در ميان مردم، مهرباني و هم دلي برقرار مي کند ؛ پس مردمان در پرتو آن، هم ديگر را ياري مي کنند...وبر يک ديگر برتري طلبي ندارند؛ بزرگ تر به کوچک تر رحم مي کند و کوچک تر به بزرگ تر احترام مي گزارد.
دولت مردان وظيفه دارند تا با الگو گرفتن از حضرت مهدي (عج) در صدد ايجاد وفاق ملي و اتحاد اسلامي باشند و از طرفي با بررسي عوامل و موانع وحدت، در تهيه عوامل و در رفع موانع بکوشند. همان گونه که روش حکومت حضرت مهدي (عج) اين چنين است .(52)
-شايسته محوري
اصل شايسته سالاري، بافطرت انساني، سازگار و در تمامي فرهنگ ها و مکتب ها و مکتب هاي بشري مورد نفاق است. اگر اختلافي دراين زمينه وجود داشته باشد، به تشخيص معيارصلاحيت و شايستگي مربوط است که اقوام گوناگون هر کدام معيار خاصي براي آن در نظرمي گيرند. در فرهنگ اسلام هم چون ديگر فرهنگ هاي اصيل، معيار شايستگي، برخورداري افراد از تخصص و تعهد است؛ به طوري که فرد، افزون بر برخورداري از تخصص و توانايي لازم در انجام دادن مسئوليت هاي محوله، خود را به حفظ حدود و مقررات تعيين شده موظف بداند. رعايت اين اصل، به ويژه در سپردن مسئوليت ها ي محوله، خود را به حفظ حدود و مقررا تعيين شده موظف بداند. رعايت اين اصل، به ويژه در سپردن مسئوليت هاي مهم و کليدي، اهميت بسزايي دارد. در ديدگاه اسلام، چون هدايت مردم اصل و اساس است، خداوند بهترين انسان را براي اين امر برگزيد. گزينش بهترين انسان ها براي پيامبري و هدايت بشر، وعده بر اين که صالحان وارث نهايي زمين هستند(53) و کلمات معصومان،(54) بهترين دليل براي اثبات اين مطلب است که شايسته سالاري، يکي از استراتژي هاي کلي در حکومت مهدوي به شمار مي آيد. ويژگي هايي که درباره ياران حضرت مهدي (عج) نقل شده، به خوبي اثبات کننده اين مدعاست.(55)بنابراين، دولت پرچم دار زمينه سازي حکومت حضرت مهدي (عج)، بايد خود در ارزيابي و استخدام نيروها، از معيارهاي کارکنان حکومت مهدوي الهام گيرد .
-تربيت محوري
همه آياتي که در قرآن کريم درباره بعثت انبيا مطرح شده، تعبير (يُزَکِّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الکِتاَّ ب وَ الحِکمَة)دارد؛ يعني انسان سازي و تربيت انسان، از اصلي ترين اهداف بعثت انبيا به شمار مي آيد. بر اساس آموزه هاي دين مبين اسلام، حکومت بهترين وسيله براي رسيدن به اين هدف مهم محسوب مي گردد. از واقعيت هاي ترديد ناپذير، اين است که انسان در همه ابعاد، قابليت تربيت و سازندگي دارد و هنگامي که برنامه هاي تربيتي براساس ارزش هاي والاي اخلاقي و انساني تنظيم گردد، بشر راه اعتدال و درستي را خواهد گزيد و در راه و روش شايسته و ستوده اي گام خواهد نهاد اما اگر برنامه ها و عوامل تربيتي، فاسد و ناصالح باشد، بي ترديد نتيجه معکوس خواهد داد و انسان به سوي تباهي خواهد رفت.
کانون خانه و خانواده که کودک در آن ديده بر جهان مي گشايد يکي از عوامل تربيتي است که در جهت دهي به کودک، نقش بسيار مهمي دارد. پس از خانه، نقش مدرسه مهم است که کودک با ورود بدان جا، مراحل نخستين دانش و فرهنگ را از طريق آموزگاران دريافت مي دارد و هر چه مراحل مختلف علمي را طي مي کند، سطح مطالعه و فرهنگ و آگاهي هاي او بالا مي رود تا سرانجام به عالي ترين مراحل و مدارج علمي و فکري مي رسد. نقش محيط و جامعه نيزاهميت دارد. کودکي که در جامعه اي مملو از دروغ و شائبه و بي بند باري رشد کند، تربيت ناشايست و نادرست مي پذيرد. اما کودکي که در جامعه دين باور وامانت دار و سرشار از جيا و درست کاري تربيت شود، فردي شايسته خواهد بود.
هم چنين رسانه هاي گروهي و دستگاه هاي تبليغاتي جامعه هم چون روزنامه ها و مجلات، راديو و تلويزيون اهميت دارند. امام مهدي (عج) که در انديشه اصلاح جامعه جهاني است و مي خواهد جامعه اي اسلامي پي ريزي نمايد و آن را به ارزش هاي والاي انساني و قرآني آراسته سازد، در اين راه بايد از وسايل و عوامل تربيتي بهره گيرد و آموزش هاي تربيتي صحيح و سازنده خويش را به وسيله اين وسايل و تجهيزات به مردم برساند. از اين رو، فرهنگ و تعاليم انسان ساز اسلام، مدارس و آموزشگاه ها را اداره و رهبري مي کند و راه هاي تعليم و تربيت در همه مراحل از شيوه ها و برنامه هاي اسلامي بهره مند مي گردد و وسايل ارتباط جمعي به طور کامل، شايسته و ثمر بخش مي شوند و از چارچوب مقررات و ارزش هاي اسلامي تجاوز نمي کنند.(56) حضرت علي (ع)مي فرمايد :
مهدي (عج) هواهاي نفساني را به هدايت باز خواهد آورد، آن گاه که هدايت را به هواپرستي بفروشند و آرا و نظرها را برقرآن منطبق سازد، چون قرآن را بر مدار آراي خويش بازخوانند.(57)
بنابراين، دولت زمينه ساز نيز بايد با ديدي تيزبينانه، براي همه نهادهايي که به نحوي در مسئله تربيت نقش دارند، برنامه و هدف تعيين شده داشته باشد .
ب)ارتقاي بصيرت ديني و پاي بندي اخلاقي جامعه
طبق روايات بسيار در وصف آخر الزمان و عصر غيبت کبرا، فتنه هايي گم راه کننده به وقوع مي پيوندند که بصيرت و فهم عالمانه دين، يکي از راه هاي اصلي نجات و پيروي از مسيراهل بيت عليهم السلام است.
امام صادق (ع)درتفسير آيه شريفه (إِنَّ في ذلکَ لَآياتٍ لِلمُتَوَسِّمين)(58) مي فرمايد :
کاني انظرالي القائم و اصحابه في نجف الکوفة کان علي رؤسهم الطير، قدفنيت ازوادهم و خلقت ثيابهم، قد اثرالسجود بجباههم، ليوث بالنهار، رهبان باليل، کان قلوبهم زبرالحديد، يعطي الرجل منهم قوة اربعين رجلا، لاتقتل احدا منهم الا کافر او منافق و قد وصفهم الله تعالي بالتوسم في کتابه العزيز بقوله :(إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَاتِ لِلمُتَوَسِّمِينَ )؛(59)
گويا قائم و ياران او را مي بينم که در نجف (کوفه )اجتماع کرده و پرندگاني بر سرآنها پرواز مي کنند. توشه هاي آنها کاستي گرفته، جامه هاي آنها کهنه شده و نشان سجده بر پيشاني آنها نقش بسته است. آنها شيران روز و زاهدان شب اند دل هايشان مانند پاره هاي آهن[محکم و استوار]است و ره کدام از آنها، توان چهل مرد را دارا هستند. هيچ يک ازآنها کشته نمي شود مگر به دست کافر يا منافق. خداوند تعالي در کتاب عزيز خود از آنها با عنوان اهل بصيرت و تيزبيني ياد کرده است، آن جا که مي فرمايد :در اين (عذاب)براي اهل بصيرت نشانه هايي نهفته است .
امام عسگري (ع)خطاب به احمد بن اسحاق مي فرمايد :
...و الله ليغيبن غيبه لا ينجو من الهلکة فيها الا من ثبته الله عزّ وجلّ علي القول بامامته و وفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه؛ (60)
..سوگند به خدا![فرزندم]داراي غيبتي خواهد بود که هيچ کس در آن دوران، از هلاکت و نابودي رهايي نمي يابد، مگر آن که خداوند، او را بر اعتقاد به امامت وي استوار سازد و بر دعا براي تعجيل ظهور آن حضرت، توفيقش بخشد .
هم چنين روايات فراواني که به تفقه در دين سفارش مي کنند، بر اين مطلب گواهي مي دهد. دراين باره، لازم است دولت زمينه ساز، به دو نکته کليدي توجه ويژه نمايد:
1.تعميق معرفت ديني، پشتوانه خوبي در عرصه مهدويت (يکي از گزاره هاي اصيل ديني )است؛
2.جامعه اي صالح است که مي تواند زمينه و پذيراي مصلح کل باشد .
مدیریت تالار مهدویت
مدیریت تالار فرق و مذاهب
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل