عنوان : راضي به زحمت غير نبودن
نوع اصطلاح :آداب و رسوم
جايي كه يكديگر را كه از جان عزيزتر مي دانستند، شرط ادب آن بود كه اين جان خويش را نرنجانند؛ يعني رنج و ملال خود بر زبان نياورند و عقده ي دل نگشايند كه مبادا دوستان افسرده خاطر شوند و عيششان منغص گردد. پنهان كردن وسايل شخصي چون لباس و ظرف و غير آن تا مبادا ديگران همراه وسايل خودشان آن ها را بشويند. ضعف و رنج وناتواني را برخود نپسنديدن و تا حدامكان پرده پوشي كردن چنان كه در كار سنگركني و سنگرسازي، حتي مجروحان و بعضي كه جان و جثه ي كوچكي داشتند و نمي توانستند بيل وكلنگ دست بگيرند شروع مي كردند به بستن درگوني هاي پر ازخاك با سيم تلفن، يا تهيه ي آب خنك و شربت و چاي به اقتضاي شرايط و امكانات و بقيه هم به نوبت وسايل را دست به دست مي كردند و حاضر نبودند ديگري يك مشت خاك به جاي آن ها بردارد زيرا خود رادر اين صورت ازبركت ورحمت نازله محروم ومغبون مي دانستند؛ نظيرآن پير، سيد وصاحب دو شهيد كه دسته وگروهان جان مي داد براي انجام دادن كارهايش و او باوجود كهولت به شدت مانع مي شد از اين كه كسي برايش غذا بگيرد، جايش را جمع كند يا سلاحش را حمل كند يا برادر مجروحي كه زخم خويش پنهان مي كرد و با درد و رنج فراوان مجروح ديگري را به عقب مي برد، تا جايي كه بالاخره نيروي كمكي برسد؛ بعضي در آن حد از مراقبت كه حتي پا روي دم پايي و كفش ديگران نگذارند و احياناً موجب رنجش خاطر كسي نشوند.