نگاه مهربان امام صادق(ع) به جوانان، همراه با بزرگداشتشخصیت،تكریم استعدادها و صلاحیتها، احترام به نیازها و توجه به قلبهاىپاك و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام(ع) فرایندعملكرد و رفتار متین، محبتآمیز، حكیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود، بدان حد كه سخنش بر اریكه دل آنان مىنشست،زیرا گرایش جوان به خوبى، نیكى و زیبایى بیشتر و سریعتر ازدیگران است.
پدیدهاى كه امام بدان اشاره نموده مىفرماید:
«انهم اسرع الى كل خیر»
جوانان زودتر از دیگران به خوبیها روى مىآورند.
رفتار و سخن امام صادق(ع) ترجمان حقیقى این گفته رسول خدا(ص)است كه فرمود:
«اوصیكم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده»
سفارش مىكنم شما را كه، با جوانان به خوبى و نیكویى رفتاركنید، چرا كه آنان نازك دل و عاطفىترند.
امام ضمن توجه به روح لطیف و احساس آرمانى جوانان، یارانونزدیكان خود را نیز به دقت و توجه در این نكات رهنمون مىساخت. از جمله، یكى از یاران امام به نام «مؤمن طاق» براى پیامرسانى و تبلیغ دین، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى كه بهمدینه بازگشت، خدمت امام صادق(ع) رسید، حضرت از او پرسید:
-به بصره رفته بودى؟
-آرى!
-اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدى؟
-بخدا اندك است! مىآیند ولى كم!!
-جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیكى و خیر از دیگرانپیشتازترند.
گزیدهاى از منشور جوان را در اندیشه صادق آل محمد(ص) مرورمىنماییم:
كوچ عصر
جوانى «فرصت نیكو» و «نسیم رحمت» است كه باید به خوبى ازآن بهره جست و با زیركى، ذكاوت و تیزبینى آن عمتخداداد راپاس داشت; زیرا كه این فرصت، «ربودنى» و «رفتنى» است وضایع ساختن آن، چیزى جز غم، اندوه و پشیمانى را براى دوران پساز آن به ارث نمىگذارد.
زندگى كوتاه است و راه كار دراز و فرصت زودگذر! تنها سرمایهگرانبهاى ما وقت است كه بازگشتى ندارد، از این رو بزرگترین فنبهترزیستن، بهره جستن از فرصتهاى بىنظیرى است كه برما مىگذرد
این سخن امام صادق(ع) را باید جدى گرفت:
«من انتظر عاجله الفرصه مواجله الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت»
به هركس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت كامل آنرا تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیراكار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
رنگ خدا
آدمى با ورود به دوران جوانى به دنبال «هویت» جدیدى مىگردد;آن احساس نسبتاپایدار از یگانگى خود، از این كه: «من كه هستمو كه باید باشم؟» كه دستیابى به آن، به فرد امكان مىدهد كهارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم دهد.
در این مرحله هویتیابى نقش «آگاهى و بینش» بسیار مؤثر وكارساز بوده، بر «رفتار و عمل» پیشى دارد، در این دوران، ممكن استسرگردانى در هویتسبب گردد كه جوان نسبتبه كیستى خودو نقش اجتماعى خود دچار تردید گردد و این شك ضمن برهم زدنهماهنگى و تعادل روانى، او را به «بحران هویت» بكشاند،بحرانى كه جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل،الگوهاى رفاقت ، رفتار و تمایل جنسى، تشخیص مذهبى، ارزشهاىاخلافى و تعهد گروهى با تردید و شك خواهد نگریست.
«دین» همان «رنگ خدا» است
در شكلدهى هویت، «معرفت دینى» نقش مهمى را ایفا مىكند و درواقع، دین مىتواند تكیه گاه جوان و رهایى دهنده او از اینبحران باشد; البته «دانش»، «كار و تلاش» نیز در ساماندهىهویت او كارساز است.
بنابراین، جوان باید رنگ خدایى گیرد تا هویتش خدایى گردد،«دین» همان «رنگ خدا» است كه همگان را بدان دعوت مىكنند:
صبغهالله و من احسن من الله صبغه
رنگ خدایى (بپذیرید!) وچه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟
امام صادق(ع) درباره آیه فوقمىفرماید:
«مقصود از رنگ خدایى همان دین اسلام است.»
دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ مىدهد، چراكه آدمى داراى عطشى است كه فقط با پیمودن راه خدا فرومىنشنید
از این رو امام صادق(ع)، یادگیرى بایدها و نبایدهاو اندیشههاى سبز دین را از ویژگیهاى دوران جوانى مىداند. وگاه نسبتبه آن دسته از جوانانى كه «علم دین» نمىدانند و درپىآن نمىروند، رنجیده خاطر مىگردد.
منبع:بلاغ