صلح از دیدگاه اعتقادی، فقهی و سیاسی
كارنامه ده ساله امامت
امام داراى همه كمالات انـسـانـى در حـد اعـلاى آن اسـت، یـعـنـى عاقل ترین، داناترین، عادلترین، آگاهترین، شجاعترین و .. مردم است و امامان همه در این صفات یكسانند
دوران امامت امام مجتبى علیه السلام از 21 رمضان 40 ه.ق تا زمان شهادت آن حضرت یعنى 28 صـفـر 50 ه.ق بـه مـدت ده سال بود كه حدود 6 تا 8 ماه آن را همراه با خلافت و مسؤولیـت سیاسى مسلمانان سپرى نمود، و بقیه را در مقام حساس امامت و رهبرى فكرى و معنوى مردم پشت سر نهاد.
چـنـد ماه حكومت آن حضرت بر سر مقدمات جنگ با معاویه گذشت و در نهایت به صلح (آتش بـس ) انـجـامـیـد. پـس از قـرارداد صـلح تـا به امروز امام مجتبى علیه السلام هم از سوى بـرخـى دوسـتـان خـود مورد اعتراض واقع شده و هم از سوى دشمنان و هم منتقدان سیاسى. خوشبختانه شخص امام مجتبى و سپس امامان پس از وى، این مساله را كاملا روشن ساخته و جـاى تـردیـدى در صـحت و مصلحت آن به جاى ننهاده اند. ولى حقیقت این است كه اگر كسى یـك نـگـاه حـتـى سـطـحـى بـه تـاریـخ ده ساله امامت آن حضرت به ویژه چند ماه آغازین آن بـیـنـدازد بـدون هـر گـونـه تـوضـیـحـى مـسـاله صـلح بـراى او حل خواهد شد.
مـا در ایـن جا، این رویداد تاریخى را از دیدگاه اعتقادى ، فقهى و سیاسى ـ تجربى بررسى مى كنیم و در هر مورد به اشاره اى كوتاه بسنده مى نماییم .
امام از نظر شیعه
شیعه اعتقاد دارد كه امام جانشین حقیقى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و بار مسئولیت آن حـضـرت را بـه دوش دارد، از ایـن رو مـانـنـد او مـعـصـوم است یعنى از خطا و اشتباه عمدى و سـهـوى بـه دور اسـت و آنـچـه مـى گـویـد و عـمـل مى كند به امر الهى است و مطابق با دسـتـورالعـمـلى اسـت كـه در اخـتـیار دارد (1). امام داراى همه كمالات انـسـانـى در حـد اعـلاى آن اسـت، یـعـنـى عاقل ترین، داناترین، عادلترین، آگاهترین، شجاعترین و .. مردم است و امامان همه در این صفات یكسانند. (2) از امـام مـعـصـوم باید مانند پیامبر بى چون و چرا اطاعت كرد(3) و در هـیـچ كـارى بـر او پـیـشـى نـجـسـت ، هـمـان گـونـه كـه از خـدا و پـیـامـبـر نـبـاید جلوتر افتاد.(4)
كـسـانى كه از محتواى مجموع احكام و مقررات اسلامى آگاهى ندارند و اسلام را تنها از یك زاویـه مـطـالعـه مـى كـنـنـد در مـجـمـوع بـه راه افـراط و تـفـریـط مـى رونـد و راه اعـتـدال اسـلام را درنمى یابند
صلح از دیدگاه اعتقادى
شـیعه بنابر همین عقیده و اعتقاد، مى داند كه كار امام بى حكمت نیست گرچه به فلسفه آن پى نبرد و از این رو تسلیم امام خویش است. و اگر احیانا از اصحاب امامان اعتراضاتى شده دلیل بر كوتاهى معرفت و بینش سطحى آنان درباره امام بوده است كه گاه امام را در سطح یك فرمانده لشكر مى شناخته اند.
بـا تـوجـه بـه مـطـالب بـالا، صلح امام حسن علیه السلام از دیدگاه اعتقادى شیعه كاملا حل شده و پذیرفتنى است. ولى در عین حال شیعه معتقد است كه این صلح از نظر فقهى و تـجـربـى ـ سـیـاسى آن روز نیز موضع گیرى به حقى بوده و اگر هر فرد آگاه و با تجربه و دوراندیش دیگرى هم بود همین شیوه را پیش مى گرفت و این صلح را چیزى به دور از پیروزى در جنگ نمى دانست .
صلح از دیدگاه فقهى
كـسـانى كه از محتواى مجموع احكام و مقررات اسلامى آگاهى ندارند و اسلام را تنها از یك زاویـه مـطـالعـه مـى كـنـنـد در مـجـمـوع بـه راه افـراط و تـفـریـط مـى رونـد و راه اعـتـدال اسـلام را درنمى یابند. برخى چنین مى پندارند كه اسلام در هر شرایطى صد در صـد طـرفـدار صـلح و صـفـا و بـى طـرفـى و سـكـون و آرامش است و با هر گونه اقدام انـقـلابـى و مسلحانه و حماسى میانه اى ندارد، از این رو شهادت امام حسین علیه السلام را زیر سؤال مى برند. و برخى به عكس، مى پندارند كه اسلام دینى انقلابى و حماسى مـحـض اسـت و در هـر شـرایـطـى طرفدار خون و شهادت است ، از این رو به صلح امام حسن علیه السلام اعتراض دارند و در آن چون و چرا مى كنند.
در صورتى كه اسلام مطلقا نه دین جنگ است نه دین صلح بلكه هم دین جنگ است و هم دین صلح ، تا مصلحت چه باشد. بنابر این شخص ژرف نگر هیچ تناقضى میان روش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نمى بیند و دو روحیه مختلف در این دو امام بزرگوار مشاهده نمى كند و معتقد مى شود كه اگر امام حسین در شرایط امام حسن قرار داشت صلح مى كرد چنانچه كـرد، و ده سـال بـعـد نـیـز تـا پـایان عمر معاویه بر آن وفادار ماند. و اگر امام حسن در شرایط امام حسین قرار داشت تن به شهادت مى داد و تا آخرین قطره خون خویش مى جنگید چنانكه فرازهایى پس از صلح پیش آمد كه امام آمادگى شهادت را نشان داد... .
اساسا در فقه اسلام در مسائل مربوط به جهاد، مساله اى به نام (هدنه) یا (مهادنه) وجود دارد یعنى آتش بس و پیمان عدم تعرض براى مدتى معین (و این همان صلح است ، نه به معناى آشتى و دست برداشتن از مواضع اعتقادى و اساسى و مصالح كلى، كه این را یك فرد عادى در امور شخصى خود نیز نمى پذیرد چه رسد به امام آن هم در امور دینى و اجـتـمـاعـى). ایـن قـرارداد مـیـان دو گـروه دیگر درگیر بنا به صلاحدید حاكم معصوم یا جـانـشین حقیقى وى منعقد مى گردد. با بیان این حكم روشن مى شود كه اسلام به صلح یا جـنـگ و شـهـادت بـه دیـده وسـیـله مـى نگرد نه هدف ؛ آنچه از نظر اسلام هدف است مصلحت اسـلام و مـسلمین است و جنگ و صلح وسیله اى است براى دستیابى به آن ، حتى قرآن كریم گاهى آشكارا فرمان پذیرش صلح مى دهد. (سوره انفال/61)
بـدیـن خـاطـر در تـاریـخ اسـلام پـیش از صلح امام حسن علیه السلام به مواردى از صلح پـیـامـبـر صلّى اللّه علیه و آله و على علیه السلام بر مى خوریم . روش پیامبر اسلام و بـه تـبـع آن حـضـرت ، مـسـلمـانـان ، در طـول سـیـزده سال بعثت در مكه ، روش مسالمت آمیز بوده است و طبق دستور قرآن كریم اجازه جهاد مسلحانه نـداشتند(سـوره نـسـاء/77) و تنها به دعوت اكتفا مى كردند و بر آزار و شكنجه مـشـركـان صـبـر مـى نـمـودنـد، تـا آنـكـه در مـدیـنـه پـس از تشكیل حكومت و رسیدن به قدرت اجازه مى یابند(سـوره حـج/39) باز مى بینیم پـیـامـبـر اسلام در مدینه با برخى از قبایل یهود قرارداد صلح مى بندد(5)و حـتـى در حـدیـبـیـه عـلى رغـم تـمـایـل اصـحابش با مشركان مكه پیمان صلح برقرار مى كند تا آنجا كه اعتراض بعضى از آنها را در پى مى آورد.
بـا مـطـالعـه تـاریخ چند ماهه آغاز حكومت امام مجتبى علیه السلام روشن مى شود كه صلح بـر امـام تـحـمـیـل شـد نه آنكه خود به استقبال آن شتافت. یعنى شرایط داخلى و خارجى كشور پهناور اسلامى آن را ایجاب مى كرد
على علیه السلام نیز در دوران محرومیت و خانه نشینى 25 ساله خویش در حكومت خلفا (11 ـ 35) دسـت به شمشیر نمى برد و با تحمل رنج و مشكلات فراوان ، بسان كسى كه خار در چـشـم و اسـتـخـوان در گـلو دارد بـا شـرایـط زمـانه به سر مى برد(6) و حـتـى در قضیه یورش بر خانه عثمان و كشتن وى شركت نمى كند بلكه به آرام كـردن مـخـالفـان مـى پـردازد و مـى خـواهـد كـار را از راه مـسـالمـت آمـیـز حـل كـنـد، تـا آنـجا كه مورد اعتراض برخى از آنان قرار مى گیرد. نیز در فرمان حكومتى به مالك اشتر دستور مى دهد:"تا آنجا كه ممكن است به صلح بگذران... ."
از ایـن شـواهـد تـاریـخـى و نـظایر فراوان آن پى مى بریم كه آنجا كه مصلحت اسلام و مـسـلمـیـن اقـتـضـا مـى كـند باید دندان بر جگر گذاشت و صبر كرد كه چنین صبرى شاید دشـوارتـر از جـنـگ باشد. و معلوم مى شود كه جنگ و شهادت در همه شرایط مطلوب اسلام نیست .
صلح از دیدگاه سیاسى ـ تجربى
گفتیم علاوه بر آنكه شیعه در هر شرایطى تسلیم حكم امام معصوم است گر چه فلسفه آن را نـدانـد، ولى صرف نظر از علم امامت، صلح امام حسن علیه السلام از دیدگاه سیاسى ـ تـجـربـى نـیـز كـامـلا عـاقـلانـه و آگاهانه و از روى دوراندیشى صحیح بوده است و هر سیاستمدار منصف آگاه از آن شرایط، آن را تایید مى كند.
بـا مـطـالعـه تـاریخ چند ماهه آغاز حكومت امام مجتبى علیه السلام روشن مى شود كه صلح بـر امـام تـحـمـیـل شـد نه آنكه خود به استقبال آن شتافت. یعنى شرایط داخلى و خارجى كشور پهناور اسلامى آن را ایجاب مى كرد.
حسین استادولی
بخش عترت و سیره تبیان
پی نوشت ها:
1.كافى 1/279 ـ 284.
2.كافى 1/275.
3.اشـاره بـه سـوره نـسـاء: یـا ایـهـا الذیـن ءامـنـوا اطـیـعـو الرسـول و اولى الامـرمـنـكـم ... (59) و سـوره احـزاب : و ما كان لمؤ من و لامؤمنه اذا قضى اللّه و رسـوله امـرا ان یـكـون لهـم الخـیـرة مـن امـرهـم و مـن یـعـص اللّه و رسـوله فـقد ضل ضلالا مبینا (36)
4.اشاره به سوره حجرات : یا ایها الذین ءامنوا لا تقدموا بین یدى اللّه و رسوله و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (1) و حدیث ثقلین كه فرمود:«از آنان جلو و عقب نیفتید كه هلاك مى شوید، و به آنان چیزى نیاموزید كه آنان از شما داناترند»
5.تاریخ پیامبر اسلام / 234 و نیز صلح با بنى ضمره و بنى اشجع .
6.نهج البلاغه، خطبه 3، موسوم به شقشقیه .
منبع: حسن بن علی علیهماالسلام بیدارترین سردار