0

سازمان آزادي بخش فلسطين فرزند نظام هاي عربي بود

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

سازمان آزادي بخش فلسطين فرزند نظام هاي عربي بود

89/11/13 - 00:03
شماره:8911070438
نسخه چاپي ارسال به دوستان
يادداشت‌هاي شخصي محمود عباس از روند سازش-5
سازمان آزادي بخش فلسطين فرزند نظام هاي عربي بود

خبرگزاري فارس: سازمان آزادي بخش فلسطين فرزند نظام هاي عربي بود. تأسيس اين سازمان برآورنده نياز و خواسته مردم نبود و طبعا بدليل اينكه زاييده اين رژيم ها بود در وجودش ژن ناتواني را از اين رژيم ها به ارث مي برد.

به گزارش خبرگزاري فارس، كتاب خاطرات محمود عباس از جمله اسنادي است كه مي تواند براي محققين روند سازش و علاقمندان حوزه فلسطين مفيد باشد چراكه عباس از جمله كليدي ترين مهره هاي روند سازش بوده است.
اگرچه اين خاطرات بيشتر حول محور مذاكرات اسلو و قبل از آن دور مي زند ولي اطلاعات ناب آن درباره نوع نگاه مبارزان فسطيني با گرايشات غير اسلامي و غير جهادي، نحوه ارتباط آنها با گروههاي صهيونيست از ابتدا تا كنون و روند سازش مي تواند براي مخاطبان آن جالب باشد. ضمن اينكه قاعدتا نبايد از اين كتاب انتظار داشت تا با نگاه جهادي و اصيل مقاومت به موضوع بنگرد.
خبرگزاري فارس نيز به جهت اهميت اين موضوع، كتاب خاطرات محمود عباس را به طور كامل و به شكل سلسله وار منتشر مي كند.
قسمت پنجم اين مطلب به خوانندگان محترم ارائه مي‌شود:

* سازمان آزادي بخش فلسطين، فرزند نظام هاي عربي بود

پس از سپري كردن دوراني دشوار و انتظاري طولاني مدت براي فلسطيني هاي پراكنده در جهان و موجود در ميهن، سازمان آزادي بخش فلسطين در سال 1964 ميلادي آغاز به كار كرد. شكل گيري اين سازمان در پاسخ به درخواست ها و اظهار تمايل فراواني بود كه رژيم هاي عربي -همچون كسي كه زغال برافروخته زيرخاكستر مانده را لمس و حس مي كند-آنرا احساس كردند.
سازمان آزادي بخش فلسطين، فرزند نظام هاي عربي بود. تأسيس اين سازمان برآورنده نياز و خواسته مردم نبود و طبعا بدليل اينكه زاييده اين رژيم ها بود در وجودش ژن ناتواني را از اين رژيم ها به ارث مي برد. همچنين همه ويژگي ها و دلايل سستي و وهن پدر و مادرش را در پيكر خويش به همراه دارد.
با اين حال فلسطيني ها در اين سازمان، همان عنواني را يافتند كه از سال "نكبت " تاكنون به دنبالش بودند. اين سازمان براي آنان همچون پلاكاردي بود كه بتوانند زير آن جمع شوند و از پراكندگي و گوناگوني تابلوها و پلاكاردها به سوي اين تابلو بيايند. از نگاه فلسطيني ها اين سازمان، يك ميهن معنوي بود كه مي توانست تا اندازه اي جاي ميهن واقعي آنان را بگيرد كه دچار مشكل شده است.

* افزايش آمادگي جنبش فتح براي شروع يك انقلاب نظامي

در همان سال، جنبش فتح آمادگي خود براي شروع يك انقلاب نظامي در اراضي اشغالي را افزايش داد. البته ميان اين دو رويداد، از پيش هيچ توافقي صورت نگرفته بود و طبق يك برنامه از پيش طراحي شده نبودند. اما شكل گيري اين دو سازمان، موجب تكامل يافتن مبارزات فلسطيني ها گرديدند. وقتي سازمان آزادي بخش براي تثبيت ملت فلسطين در نقشه سياسي بين المللي ايفاي نقش مي كرد، جنبش فتح نيز در همان زمان- به شيوه اي كه اين اراضي به اشغال درآمده و فرزندان وطن، مجبور به ترك آن شدند- مي كوشيد خواسته هاي اين ملت در آزادي اراضي خويش و بازگشت به آن را بيان كند.

* سازمان آزادي بخش نمي‌توانست از سقفي تعيين شده بالاتر برود

پس از گذشت چهار سال از ايجاد سازمان آزادي بخش و شروع اين انقلاب [مردمي]، ثابت شد كه انقلاب [مردمي] بيشتر مي تواند تمايلات و خواسته هاي مردم را بيان كند و به نمايندگي از اين ملت سخن بگويد. زيرا سازمان آزادي بخش همچنان در بند مواضع رژيم هاي عربي بود و براي آن سقفي تعيين شده بود كه گام نهادن بر بالاتر از آن برايش مقدور نبود. اما اين انقلاب [مردمي] در قالب هاي مختلف مبارزات نظامي و غير نظامي خود را نشان داد. چراكه مي توانست پاي خود را از مرزها و محدوديت هاي ترسيم شده از سوي رژيم هاي عربي فراتر بگذارد. همانگونه كه اين انقلاب در انجام اقدامات نظامي تا اندازه اي آزادي دارد، در همين حال مي تواند دست به اقداماتي سياسي بزند كه از نگاه خود براي ادامه مبارزات يا براي ادامه فعاليت خود كاري ضروري به شمار مي آيند. اين اقدامات سياسي انقلابي برآمده از تجربيات و نيز واقعيت موجودي است كه با آن دست و پنجه نرم مي كند.

* درنگ‌هاي سياسي ما موجب پويايي و استمرار مبارزات بود

اين همان چيزي بود كه هر چند گاه، اقتضا مي كرد درنگ كنيم و با ارزيابي از گذشته و رويدادهاي آينده را استنتاج كنيم. زيرا چنين درنگي موجب مي شود مبارزات، ماهيتي پويا پيدا كند كه امكان استمرار در آن به وجود آيد. اين يك مسأله ضروري است. چراكه موجب مي شود مبارز فلسطيني هر چند گاه يك بار، با دميده شدن روح اميد، مستحكم شود و با نزديك ديدن تحقق آرمان خويش، به فعاليت خود ادامه دهد. به ويژه اينكه مسأله فلسطين بسيار پيچيده است. به طوري كه تحقق آرمان نهايي اين انقلاب و سازمان آزادي بخش بسيار دور دست است. اين امر موجب مي شود ابري سياه و تيره و تار از نوميدي در برابر ديدگان مبارز فلسطيني نقش ببندد.

* با در نظر گرفتن امكانات خيره كننده اسرائيل اين ايده ما جسورانه بود

برخي از رهبران فلسطيني اين ايده را مطرح كردند كه به دنبال برپايي يك حكومت فلسطيني دمكراتيك باشيم كه در آن يهودي، مسلمان و مسيحي با حقوق و تكاليف مساوي در كنار يكديگر همزيستي مسالمت آميز داشته باشند. اين يك آغاز بود، آغاز ابتكارات سياسي كه انقلاب فلسطيني آنرا مطرح مي كرد و خواستار راهكارهاي سياسي براي مسأله فلسطيني بود. راهكارهايي كه برآمده از واقعيت موجود و شرايط فعلي جامعه جهاني و نيز همسو با شرايط حاكم بر اعراب باشد.
هرچند اين ايده در زمان خودش بيانگر يك عقب نشيني و كوتاه آمدن چشمگير از سوي ملت فلسطين بود. چراكه به حق قانوني يهوديان اعتراف مي كرد و حضور آنان در فلسطين را مشروعيت مي بخشيد و نيز در همين حال برآمده از عجز اعراب و نيز ناتواني فلسطيني ها در اقدام يك تنه براي آزادي ميهن خويش بود، اما اگر معادله هاي قدرت هاي جهاني و قدرت هاي منطقه عربي و نيز امكانات بيشمار و خيره كننده اسرائيل را در نظر بگيريم، بايد گفت اين ايده، يك نگاه استراتژيك صادقانه و جسورانه بود.

* اسرائيل مي توانست روند اشغالگري‌هايش را همچنان ادامه دهد

اسرائيل در سال 1948 بخشي از اراضي ما را اشغال و بخشي از ملت ما را آواره نموده است. پس از آن نيز به اشغالگري و آواره كردن ملت فلسطين اقدام كرده است. به طوري كه همه ملت فلسطين يا آواره و يا تحت اشغال به سر مي برند. علاوه بر اين، اسرائيل بخشي از بلندي هاي جولان(سوريه) و صحراي سينا(مصر) را به اشغال درآورده است. اسرائيل مي توانست اين روند اشغالگري را همچنان ادامه دهد و به هرجا كه امكان گام نهادن سربازانش و حركت تانكهايش وجود داشت، برود و آنرا نيز به اشغال خود درآورد و در آنجا ديوارها و موانع امنيتي و برج بسازد تا هركس را كه در برابر او قد علم كند، از پاي درآورد تا در نتيجه امكان اسكان شهرك نشينيان جديد را فراهم آورد و خانه هاي خالي از سكنه را با شهرك نشينان پر كند.

* ما از اسرائيل چيزي جز مظاهر قدرت و جبروت سراغ نداريم

ما از اسرائيل چيزي جز مظاهر قدرت و جبروت سراغ نداريم. ما هواپيماهاي وحشت بار اسرائيل را كه بر فراز ما به پرواز در مي آينده، ديده ايم. ما تانك هاي اسرائيلي كه را مشاهده كرده ايم كه بر خاك ما ويرانگري مي كنند، بدون اينكه كسي بتوانند مانع اين كار شوند. ما بيش از اين نمي دانيم، نتوانسته ايم بدانيم و به ما اجازه نداده اند كه بيش از اين بدانيم و چيزي جز اين سراغ داشته باشيم. شعار مقدسي كه بر ديوارها نوشته مي شود و صفحات كتاب ها و نشريات را پر مي كند، شعار "دشمنت را بشناس " بوده است. اين شعار مقدس را فقط مي توان خواند. اما نمي توان آنرا به كار بست يا اجازه كاربست آن را نمي دهند. به اين ترتيب، مردم عرب دوران جهالت و به جهالت واداشته شدن نسبت به اين دشمن را در حيات خود به ثبت رسانده اند. دشمني كه ما گاه از او مي ترسيم و گاه آنقدر آنرا ناچيز مي دانيم كه نسبت به او بي توجه و بي مبالات مي شويم.
ادامه دارد...

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1389  8:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها