|
بزمنده
نيرويي كه مدتي در منطقه مانده، اما عملياتي نشده بود و به محض اينكه پايش را از خط بيرون گذاشته و به مرخصي ميرفت، در آن محور عمليات ميشد. در واقع او كه از قافلهي عشق جا مانده بود، خودش را «بازمانده» يا «بزمنده» ميدانست و مرتب خود را ملامت ميكرد كه اي كاش قلم پايم ميشكست و به مرخصي نميرفتم.
|
منبع :كتاب فرهنگ جبهه (اصطلاحات) - صفحه: 43