انقلاب اسلامي نگرانيهايي در داخل عراق به وجود آورد. قدرت در عراق در دست تعدادي از نخبگان سني بود كه بر اكثريت شيعيان و كردها در عراق حكومت ميكردند. تاسيس حزب الدعوه، توسط آيتاله محمدباقر صدر، تنش رادر اين كشور افزايش داد و تلاش براي ترور طارقعزيز در آوريل 1980 بحران بين دو كشور را تشديد كرد. آيتاله صدر در اواخر آوريل همان سال به شهادت رسيد.
عراق در سالهاي 1975 تا 1980 شاهد رشد چشمگير اقتصادي و نظامي بود. توسعه نظامي عراق از ويژگيهاي مهمي برخوردار بود. شوروي سابق بخش اعظم نيازهاي تسليحاتيعراق را تأمين ميكرد و اين كشور از منابعگوناگون چون برزيل، فرانسه، ايتاليا و اتريشتسليحات مدرن دريافت كرد. عراق در اواخردهه 70، به سيستمهايي چون ميگ 25، هليكوپترهاي جنگي هيند، ميراژ اف 1 وتانكهاي اي ام اكس 300 از فرانسه دست يافت. توازن نظامي در شروع جنگ لفظي بين دو كشور مشخصا” به نفع عراق بود.
انگيزههاي عراق براي شروع جنگعليه ايران
جزئيات تصميم عراق براي شروع جنگ با ايران نامعلوم باقي مانده است. شهرام چوبين اعتقاد دارد جنگ براي عراق تركيبي ازانگيزههاي پيشگيري، تنبيه و جاهطلبي در كنارترس، فرصتطلبي و اعتماد به نفس بيش از حدبود.
صدام انتظار داشت كه كنترل كامل اروندرود را مجددا” به دست بگيرد و بخش عمده بحران دو كشور بر سر اختلافات مرزي بود. به نظر ميرسد كه سلطه بر اروندرود نشانهاي ازجاهطلبيهاي صدامحسين بود كه در 17سپتامبر سال 1980 به طور يكجانبه قرارداد الجزاير را فسخ كرد.
استراتژي مطلوب صدام اين بود كه در يك جنگ محدود پيروز شود و لذا كاهش تواناييايران در نهايت موجب اشغال اراضي بيشتر آن كشور و تثبيت جايگاه عراق به عنوان قدرت برتر در بين كشورهاي عربي ميشد و اين خلاء كه در نتيجه انزواي مصر، بعد از قرارداد كمپ ديويد ايجاد شده بود، توسط عراق پر ميگرديد. شكي وجود ندارد كه عراق بيش از حد خوشبين بود و در شروع جنگ با ايران، بيش از حد در محاسبات خود اشتباه كرده بود.
شروع جنگ
عراق در 22 سپتامبر سال 1980 به طوررسمي جنگ را شروع كرد. اهداف اصلي اينكشور اشغال خوزستان و اراضي بيشتري توسط ارتش بود. تلاش عراق متوجه اشغال آبادان و خرمشهربود تا از آن به عنوان برگ برنده در مذاكرات با ايران، استفاده كند. ولي ارتش عراق در مقابل ايران، نتوانست در دزفول و اهواز با قدرت تمام بجنگد.
در شرايطي كه عراق درگير جنگهاي شهري طولاني با نيروهاي مردمي در خرمشهر و سوسنگرد بود، ايران به سرعت نيروهاي ارتش و سپاه پاسداران را براي مقابله با ارتش عراق، سازماندهي كرد. نيروهاي سپاه پاسداران، جنگ شهري را براي نيروهاي عراق مشكل ساختند وخرمشهر در ظرف يك سال باز پس گرفته شد و به طور رسمي پيشرفت نيروهاي عراقي در نوامبر سال 1980 متوقف شد.
همزمان، نيروي هوايي ايران توانست به طور موفقيتآميزي منابع اقتصادي عراق را نابود سازد؛ يك هفته بعد از شروع جنگ صادرات نفت عراق از خليج فارس متوقف شد و به كمتر از يك ميليون بشكه در روز كاهش يافت و از همان روزهاي اوليه جنگ، اين كشور با مشكلاتكمبود بودجه و نقدينگي براي ادامه جنگ مواجه شد.
محاسبات صدامحسين در آغاز جنگ اشتباه بود و يك بار ديگر اين موضوع به اثبات رسيد كه استفاده از زور چندان كاربردي ندارد. برتون در اينباره اظهار ميكند: “دو منبع اصلي، در هزينههاي رسيدن به اهداف و استفاده از استراتژيها وجود دارد: نخست، پيشبيني اوليه اشتباه و اطلاعات درباره ماهيت فضاي موجود و عكسالعملهاي احتمالي نادرست بوده است. دوم، عكسالعملهاي سياسي و تغييرات محيطي بعد از دستيابي به اهداف اوليه ميتواند دورنماي دسترسي به ساير اهداف را از بين ببرد و مشكلات جديدي را ايجاد كند”.
همانگونه كه برتون اشاره ميكند صدام در دام محاسبه اشتباه خود، گرفتار شد. بر اساسگزارشهاي موجود، در 28 سپتامبر سال 1980 عراق خواهان مذاكره مستقيم با ايران شد. استراتژي جنگ محدود و تسخير شهرهاي ايران ديگر قابل دستيابي نبود و اين احتمال كه دولت ايران سقوط كند، بيشتر به يك قمار سياسي شباهت داشت. عراق خود را با يك كشور انقلابي مواجه ميديد كه منابع و امكانات زيادي در اختيار داشت و عمق دفاعي آن بسيار طولاني بود.
عراق فاقد نيروي ذخيره براي ادامه جنگ بود، اما ايران با ادامه آن، عراق را درگير يكجنگ طولاني و آينده نامعلوم كرد؛ اين كشور تنها انتخابي كه در پيش روي داشت جنگيدن براينجات از مردابي بود كه خود به وجود آورده بود كه اين نتيجه براي ايران غيرقابل قبول بود.سپاه پاسداران وظيفه اصلي بسيج نيروها را بهعهده داشت. اين نهاد كه از نيروهايمسلح در مساجد تشكيل شده بود، به سرعت تاسال 1980 به 30 هزار تن افزايش يافت. سپاه به تدريج شكل منظم به خود گرفت و تا سال 1988 تعداد نيروهاي آن به 250 هزار تن افزايش پيداكرد.
ايران در دوران اوليه جنگ چند اشتباه فاحش انجام داد. يك تهاجم اين كشور در سال 1981 باشكست رو به رو شد و يك تيپ زرهي در نتيجهاين حمله منهدم شد، ولي بدون شك توازن قوابه نفع ايران تغيير پيدا كرده بود و از سپتامبر سال1981 تا مي 1982، ايران در چند عمليات، نيروهاي عراقي را از مناطقي در خاك خود،بيرون راند.
جنگ براي جلوگيري از شكستتوسط عراق
يكي از ويژگيهاي شاخص اين جنگ كاهش و افزايش تواناييهاي عراق در زمانهاي مختلف بود. عراق خود را شديدا” تحت فشار ميديد، ولي در زمينههايي شاهد رشد بود. صدامحسين يك امپراطوري قدرتمند نظامي، صنعتي را در دوران جنگ ايجاد كرد. علاوه بر اين، عراق از حمايتهاي خارجي بهرهمند شد و تصويري ازيك كشور ميانهروي عرب را نشان داد.
همزمان با پيشرفت نيروهاي ايران، صدامحسين توانست احساس ترس و نگراني ازتهديدات ايران را كه از گذشته در بين اعراب عليالخصوص كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس وجود داشت، مجددا” طرح نمايد.كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، مصر واردن از عراق حمايتهاي نظامي و سياسي ميكردند.
عراق ايده جنگ محدود را در آوريل سال1982 كنار گذاشت و يك برنامه جدي را برايادامه جنگ شروع كرد. كشورهاي غربي، شوروي سابق و شيخنشينهاي خليج فارس كمكهاي مالي، نظامي و فني به عراق سرازير كردند. عربستان سعودي به تنهايي 25 ميليارد دلار به عراق كمك كرد. ميزان كمكهاي عربستان سعودي به صدام در يك نامه رسمي و علني كه در راديو دولتي عربستان سعودي در 15 ژانويه1991 قرائت شد، اعلام گرديد. دولتهاي ريگان و بوش نيز از رژيم عراق در مقابل انتقاداتكنگره امريكا دفاع كردند و تا پايان جنگ ايران وعراق، امريكا به بزرگترين شريك تجاري عراق تبديل شد.
بازسازي صنايع نفتي عراق موجب گرديد كهاين كشور درآمد حاصله از فروش نفت را افزايشدهد. خط لولهاي به طول 640 كيلومتر با توانايي انتقال 500 هزار بشكه در روز به شبكه خطوط لولهنفت عربستان سعودي متصل شد، تا نفت عراقرا به درياي سرخ انتقال دهد. علاوه بر اين، دوكشور در سال 1985 براي انتقال يك خط لوله از خاك عربستان موافقت كردند. اقتصادعراق به تدريج شروع به رشد كرد و اين كشورتوانست با كاهش قيمت نفت در سالهاي1986-1985 مقابله نمايد.
ثبات اقتصادي و كمكهاي خارجي، عراق را قادر ساخت تا تواناييهاي نظامي خود را افزايش دهد. شروع جنگ توسط عراق مشكل تأمين نيازهاي تسليحاتي را براي اين كشور به وجود آورد و عراق مجبور گرديد در يك دوره خاص براي رفع نيازهاي تسليحاتي خود از چين و مصر قطعات يدكي وارد نمايد، ولي با ادامهجنگ، محدوديتهاي صادرات تسليحاتي لغو شد و كشورهاي غربي و شوروي سابق كه نگران پيروزي ايران در جنگ بودند، كمكهاي نظاميخود را به عراق سرازير كردند. بر طبق آمار موجود، عراق در طول سالهاي 87-1980 بيشاز 43 ميليارد دلار سلاح خريداري كرد، درصورتي كه اين ميزان براي ايران 13 ميليارد دلارتخمين زده شده است.
عراق همچنين يك شبكه منظم را، براي خريد تسليحات سازماندهي نمود و با شركتهاي مهمي چون مسراشميت، بولكو وبولوم در آلمان، ايروسپتال فرانسه، اويبراس برزيل و كاردوئن شيلي ارتباط برقرار كرد.
شوروي سابق ميگهاي پيشرفته 29 و سوخوي 25 را به عراق تحويل داد.كنسرسيومي از شركتهاي آلماني و فرانسويسيستمهاي پيشرفته موشكي زمين به هواي رولند را در اختيار عراق قرار دادند. اين كشور همچنين توانست قطعات توپهاي دوربرد 45GHN- ساخت اتريش و 5G ساخت آفريقاي جنوبي را به دست آورد. عراق برنامه عمده تحقيق وتوسعه تسليحات كشتار جمعي را باكمك شركتهاي خارجي شروع كرد و زرادخانه عظيمي از سلاحهاي شيميايي را توليد كرد كه بعدها در جنگ عليه ايران و مردم غيرنظامي كردآن كشور استفاده شد.
الگوي نبرد
عراق در استفاده از سلاحهاي مدرن در ميدان نبرد بسيار آهسته عمل كرد. استراتژي عراق، دفاعي بود و يك خط دفاعي متشكل از مينها و درياچههاي مصنوعي ساخته بود. خطر پيشرفت سريع يا تدريجي ايران براي عراق وجود داشت و براي مقابله با اين تهديدات، عراق تعداد اعضاي گارد رياست جمهوري را بهعنوان نيروي ذخيره افزايش داد. گارد رياست جمهوري متشكل از نيروهاي جوان و تحصيلكرده بود كه از چهار يا پنج تيپ تشكيلشده بود و توانست سريعتر از ساير نيروها براي مقابله با تهاجم ايران بسيج شود. عراق همچنين براي جلوگيري از پيشرفت ايران در سال 1984براي اولين بار از گاز شيميايي در جزيره مجنون استفاده كرد.
ايران نميتوانست از مناطق كوهستاني ومردابها عبور كند زيرا توانايي عراق در استفادهاز قدرت آتش در جلوگيري از تهاجم نيروهاي ايراني بسيار مؤثر بود.
بررسي عملكرد واقعي نيروي هوايي عراقبسيار دشوار بود. كيفيت خلبانان و جنگندههايعراق مشخص نبود، ولي مشاوران هندي، اردنيو مصري توانستند به بهبود كارايي نيروي هوايي عراق كمك كنند(9). دستيابي عراق به ميراژهايپيشرفته اف 1 ساخت فرانسه توانايي تاكتيكي آنكشور را افزايش داد و خلبانان اين كشور برايآموزش به فرانسه و ساير كشورهاي غربي اعزامشدند. فرانسه همچنين موشكهاي پيشرفته مجيك هوا به هواي 530R- و 550R-، موشكهاي هدايت شونده ليزري هوا به زمين 30AS-، موشكهاي ضد حرارتARMAT ، موشكهاي ضد كشتي اگزوست و بمبهاي خوشهاي 66BLG با وزن متوسط را در اختيار عراق قرار داد.
گزارشهاي كمي درباره موفقيت نيروي هوايي عراق در جنگ زميني منتشر شده است، ولي وظيفه اصلي و واقعي اين نيرو نقش استراتژيك وسياسي آن بود. قدرت هوايي عراق در مناطقيوارد عمل شد كه ايران تمايلي به جنگيدن در آنها نداشت. نيروي هوايي عراق بعد از سال 1984 به طور فزايندهاي اهداف شهري و صنعتي را مورد حمله قرار داد . حملات عراق به نيروگاهها،برق شهرها را در ايران قطع كرد و ايران به علتحملات به پالايشگاهها به يك واردكننده مواد نفتي تبديل شد. استفاده از موشكهاي بالستيك ابعاد جديدي به جنگ داد و از 29 فوريه تا 20آوريل 1988 عراق بيش از 189 موشك الحسين به شهرهاي ايران پرتاب كرد. ايران در مقابلحملات موشكي آسيبپذير بود و اين، تأثير مضاعفي بر روحيه مردم غيرنظامي گذاشت.
حملات نيروي هوايي عراق به تأسيسات نفتي ايران در جزيره خارك و همچنين تانكرهاييكه نفت ايران را حمل ميكردند، يك بعد ديگر ازتلاشهاي عراق براي جهانيكردن جنگ بود. نيروي هوايي عراق در طول جنگ بيش از 180 بار به تانكرهايي كه نفت ايران را حمل ميكردند، حمله كرد. (12)
پيروزي ايران در جزيره فاو در فوريه 1986منجر به تشديد جنگ شد و قايقهاي تندرو متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مقابل حملات عراق، به تانكرهاي نفتي حمله كردند. كويت در بينالمللي كردن جنگ، به نفع عراق، نقش اساسي داشت. نيروي دريايي شوروي و امريكا حفاظت از نفتكشهاي كويتي را به عهده گرفتند و در نتيجه درگيري نيروي دريايي ايران بانيروهاي امريكايي، كشتي جنگي سبلان غرق شد، كشتي جنگي سهند به طور شديدي صدمه ديد و سكوهاي نفتي سلمان و نصر نيز خسارت ديدند.
بعد ديگر دخالت غرب در جنگ، استراتژي سياسي بود كه شوراي امنيت سازمان ملل در 20ژوييه 1987 قطعنامه 598 را به تصويب رساند. ايران پذيرش اين قطعنامه را به تعويق انداخت و پذيرش قطعنامه توسط عراق به اين كشور پوشش سياسي و نظامي را براي ادامه حملات هوايي داد. عراق حملات خود را بعد از اوت 1987 عليه كشتيها در خليج فارس شدت بخشيد، در حالي كه نوك پيكان انتقادات بينالمللي متوجه ايران بود.
برتري نظامي عراق در سالهاي آخر جنگ باتوانايي اين كشور در بسيج نيروهاي نظامي تقويت شد، به طوري كه در سال 1988 تعداد نيروهاي زميني عراق يك ميليون نفر و نيروهايايران 604 هزار نفر بود.
نيروهاي ايران در فوريه 1986 در عمليات والفجر 8 جزيره فاو را تسخير كردند. اين پيروزي اعتماد به نفسي به نيروهاي ايران داد، ولي در عمليات سال 1987 براي فتح بصره، نيروهاي اين كشور كه فاقد ادوات و تجهيزاتكافي بودند، با شكست مواجه شدند.
شكست ايران در عمليات كربلاي 5 نقطهعطفي در جنگ ايران و عراق بود و به اعتقاد رمضاني، محقق ايراني مقيم امريكا، بعد از اينعمليات، رهبران ايران به اين واقعيت پي بردند كه جنگ به مرحله بحراني رسيده است.
مرحله آخر جنگ در 17 و 18 آوريل سال 1988 بود كه عراق جزيره فاو را بازپس گرفت و تا اواخر ژوئن سال 1988، تمام مناطق عراق از دست ايران خارج شد و ارتش عراق به سمت شلمچه، مهران و دهلران پيشروي خود را شروع كرد.
ناو هواپيمابر وينسنت در ژوييه 1988 يكهواپيماي مسافربري ايران را بر فراز خليج فارس سرنگون كرد و دو هفته بعد، ايران رسما”قطعنامه 598 را پذيرفت و يك آتشبس رسميبين دو كشور در 20 اوت 1988 به امضاء رسيد.
هزينههاي جنگ
جنگ بين دو كشور 7 سال و 11 ماه به طول انجاميد. به استناد آمار رسمي، 200 هزار نفر ايراني در جنگ كشته يا مفقود شدند. آمار منتشره توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1988 نشان ميدهد كه بيش از 79644 نفر ازنيروهاي سپاه پاسداران و بسيج، 35170 تن از پرسنل نيروهاي مسلح، 5061 نفر از نيروهاي انتظامي، 2075 نفر از پرسنل جهاد سازندگي، 1006 نفر از نيروهاي كميته و 11 هزار نفر غيرنظامي در جنگ با عراق به شهادت رسيدهاند.
سازمان برنامه و بودجه ايران در گزارش خود، در ژوئن سال 1991 خسارات مستقيم جنگ را 440 ميليارد دلار و خسارات غيرمستقيم را 493 ميليارد دلار تخمين زده است. هزينه جنگ براي عراق بر طبق آمار رسمي 102 ميليارد دلارمستقيم و 106 ميليارد دلار غيرمستقيم بوده است.
جنگ محدودي كه صدام حسين آغازكننده آن بود از كنترل ويخارج شد و خسارات جاني ومالي زيادي را متوجه دو كشور ايران و عراقنمود.
ماهنامه نگاه - شماره 6