فرهنگ بسيجي براي اينكه همواره راهگشا باشد بايد با حفظ اصول و مباني، بتواند پاسخگوي نيازهاي زمانه باشد والا در صورت مواجهه با فرهنگهاي ديگر، ايستايي و استحكام خود را از دست داده و دچار دگرديسي ميشود.
هرگاه فرهنگي با فرهنگي ديگر يا با عنصري تازه مواجه شود اين مواجهه بدون تحمل گمگشتگي و زحمت امكان پذير نخواهد بود. در واقع هر تحول سازندهاي، هزينههاي سنگيني دارد كه افراد و جامعه بايد بپردازند و از سوي ديگر در برابر هر پديده تازه و يا هر ابداعي، بايد پاسخي خلاق يافت و به قول تافلر با بحرانهايي كه در اثر شتاب تحولات يا رويارويي فرهنگها پديد ميآيد تنها با تدبيري خلاق و انتخابي دور انديشانه ميتوان به مقابله برخواست.
وقتي كه انقلاب اسلامي ايران در برابر ابرقدرتهاي آن روز، به پيروزي رسيد، كعبه آمال مسلمين و مستضعفين و تنها جايگاه نه شرقي و نه غربي قرار گرفت و هرم استكبار را در هرم شكست.
استكبار جهاني كه انقلاب اسلامي را تهديدي عليه خود ميدانست براي دستيابي دوباره موقعيتش در منطقه خاورميانه به انواع طرحهاي مبارزاتي عليه انقلاب اسلامي متوسل شد.
استكبار كه در هيچ يك از اين ترفندهاي ظاهري نتوانست اراده ملت شريف ايران را سست و در هم بكوبد به ناچار به جبههاي روي آورد كه سنگر مشخصي نداشت ولي ريشه، اساس و بنيان اين اراده آهنين را نشانه ميگرفت.
آري دشمن به خوبي فهميده بود كه اگر در اين جبهه به پيروزي برسد بقيه جبههها خود به خود سقوط خواهد كرد؛ چرا كه استقلال فرهنگي، در تمام استقلالها است و بدون آن استقلال سياسي، اقتصادي و نظامي، اسمايي بيمسما و شعارهايي بيپشتوانه است.
از آنجايي كه در هر جنگي نياز به مدل و راهكاري براي مبارزه است، استكبار جهاني براي گسترش انقلاب تلاش كرد تا ارزشهاي مورد پسند خود را ارزشهاي مترقي جلوه دهد و مفاهيم فرهنگي مورد نظر خود را جايگزين معيارهاي بومي و فطري ملت ايران قرار دهد تا از اين طريق بدون هيچ دغدغهاي به آينده منافع خود مطمئن شود.
اين اقدام كه بتواند جامعهاي را نسبت به فرهنگ خود بيگانه و مطيع غرايز بيگانگان كند، عمدتا تهاجم فرهنگي محسوب ميشود و به تعبير مقام معظم رهبري چون دشمن از يك سنگر و جبهه شناخته شده وارد نميشود بلكه تمام ابعاد وجودي و اموري را كه به نحوي با باورها، ارزشها، هنجارها، اعتقادات و آگاهيهاي او ارتباط دارد، مورد تاخت و تاز قرار ميدهد و همه زندگي و ابعاد شناخته آن را هدف قرار داده است، يك شبيخون فرهنگي است.
اهميت اين جبهه و حركت براي دنياي غرب و استعمارگران به اندازهاي مهم شد كه يك حركت جمعي مانند ناتو نظامي را تشكيل دادند و براي نفوذ در فرهنگ جامعه هدف خود از تمام ابزارهاي نرم مانند كتاب، اساتيد، راديو و تمام وسايل ارتباطي با قابليتها و ويژگيهاهاي مخصوص به خود استفاده كردند.
امروز تهديدات نرم و فرآيند شكلگيري آن چيزي نيست كه به راحتي از كنار آن گذشت. تهديدات نرم كه ارزشها و افكار را هدف قرار ميدهد، بستگي به عوامل اثرگذار بر عناصر متغير فرهنگي دارد كه اگر رهبران و مديران جامعه نتوانند با ارايه مدلها، الگوها و هنجارها و عوامل اثرگذار ديگر، فرهنگ عمومي را غني كنند به يقين ديگران ان را انجام خواهند.
همزمان با هجوم سراسري دو قطب غرب و شرق براي سركوبي انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) با طراحي مدلي به نام فرهنگ بسيجي توانست در ميادين مختلف در مقابل تهديدات دشمن به پيروزي برسد و بسيجيانش را به قدرتي مجهز نمايد كه يك شبه ره صد ساله را بپيمايند.
اين فرهنگ كه با انقلاب اسلامي متولد شد حاكي از فرهنگ خاصي است كه در بردارنده افكار و ارزشهايي است كه انقلاب اسلامي به خاطر ان شكل گرفت و به قول امام خميني (ره) ملتي كه در خط اسلام ناب محمدي (ص) و مخالف با استكبار، پول پرستي، تحجرگرايي و مقدسنمايي است، بايد همهاش بسيجي باشد.
آري بسيجي مرجع افكار و ارزشهايش كتاب و سنت است. با كفر، ظلم، شرك و بيعدالتي مبارزه ميكند و به رتبهاي از انسانيت و معنويت ميرسد كه رهبر كبير انقلاب اسلامي به بسيجي بودن افتخار ميكند.
تفكر و فرهنگ بسيجي علت محدثه و مبقيه انقلاب اسلامي است. بنابراين براي اينكه اين مولد مبارك برجا مانده و هر روز بر استحكام، رشد و تعالي آن افزوده شود بايد درخت انقلاب را از آسيبهاي دروني و آفتهاي بيروني محافظت كرد و با تغذيه درست و صحيح آن هر روز بر استحكام آن افزود.
اولين گام براي حفظ و استحكام فرهنگ بسيجي شناسايي اصول و چارچوب تفكر بسيجي است. يكي از آسيبهايي كه امور معنوي و فكري را همواره تهديد ميكند تأويل و تحريف معنوي آنهاست. اگر كلمات در غير معناي خود بكار گرفته شود همانند درخت كرمخوردهاي ميشود كه با يك تلنگر شكسته ميشود.
از ديرباز براي نابود كردن يك آئين هيچ گاه رو در رو با آن مواجه نميشوند بلكه با تحريف معاني گزارههاي اعتقادي آن، او را از درون مورد هجمه قرار ميدهند كه بعد از چندين سال از آئين قبلي چيزي جز گزارههاي خالي از محتوا اولي نخواهد ماند.
براي حفاظت از تفكر و فرهنگ بسيجي بايد مصاديق عيني و الگوهاي عملي براي آنها معرفي كرد تا امكان هرگونه تحريف را از مخالفين گرفت.زاهد حقيقي از ديدگاه شهيد مطهري به كسي اطلاق ميشود كه هم قدرت اخلاقي دارد و هم قدرت اقتصادي.
در نتيجه بسيجي زاهد از نگاه اسلام به كسي گفته ميشود كه از نظر فكري داراي انديشههاي توحيدي بوده و التزام عملي به احكام اسلامي داشته باشد و از نظر اخلاقي وابسته به ذخاير دنيوي نباشد و داراي ظاهري نظيف و بشاش بوده و پوشش متناسب با شرايط و موقعيتي كه در آن قرار ميگيرد، داشته باشد.
فرهنگ بسيجي براي اينكه در بستر زمان زنده بماند و افكار و فرهنگش همواره راهگشا باشد بايد با حفظ اصول و مباني بتواند پاسخگويي نيازهاي زمان و مكاني باشد كه در آن قرار مي گيرد والا در صورت مواجهه با فرهنگهاي ديگر كه با اسمها و عناوين به روز، ظهور ميكنند ايستايي و استحكام خود را از دست داده و دچار دگرديسي ميگردد.
در انتها بايد اذعان داشت براي اينكه بسيجي در طول زمان زنده بماند علما و انديشمندان اسلامي حداقل هر ماه با ارايه بولتنهاي علمي به زبان ساده و جذاب به صورت سازماندهي شده به شبههها و مسايل مطروحه در فرهنگهاي ديگر جواب داده شود و رسانههاي جمعي به صورت هدايت شده اين افكار را ترويج نمايند.
او بايد خود را در استدلال و تحليل از ديگران برتر بيند و به راحتي به نيازها و سوالات ديگران پاسخگو باشد در عين حال در عملكرد و زندگي نبايد از ديگران عقب بماند.