0

نوسازي نيروي دريايي ايران؛ پيامدهاي استراتژيك1

 
amuzesh2005
amuzesh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 6524
محل سکونت : آذربایجانشرقی

نوسازي نيروي دريايي ايران؛ پيامدهاي استراتژيك1

از زمان عمليات طوفان صحرا در سال1991 ، آمار سالانه‌ رزمايش‌هاي نظامي در سواحل جنوبي خليج فارس، به طور مداوم، افزايش يافته است. در سال1999 كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس 28 مانور مشترك برگزار كردند كه از اين تعداد12 مانور با مشاركت كشورهاي خارج از منطقه، مانند ايالات متحده و فرانسه، انجام شد. در سواحل شمالي خليج فارس نيز ايران سرگرم انواع مختلف مانورها از جمله تمرينات دريايي بوده است.
سال‌جاري به مناسبت بزرگداشت آزادي خرمشهر (24 مه 1982) ، ايران7 مانور انجام داد كه شامل 3 مانور مشترك دريايي در خليج فارس مي‌باشد. مانور دريايي قبلي به نام وحدت78 حدود 3 ماه پيش از آن (از24 فوريه به مدت 8 روز) در خليج فارس و درياي عمان انجام شده بود. در اين مانور، نيروي دريايي سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي، با پشتيباني اسكادران‌هاي نيروي هوايي، 60 فروند كشتي بزرگ، 120 فروند قايق تندرو،30 فروند هلي‌كوپتر و واحدهاي غواص و زيردريايي شركت داشتند.

اهداف و دستاوردها
شمار روزافزون مانورهايي كه هرساله در بخش جنوبي خليج فارس صورت مي‌گيرد، به‌ويژه مانورهايي كه با مشاركت ناوگان پنجم آمريكا، بخش دريايي فرماندهي مركزي ايالات متحده، انجام مي‌شود، باعث نگراني جمهوري اسلامي ايران شده است. تهران ايالات متحده را به عنوان يك تهديد تلقي مي‌كند و از تلاش آمريكا جهت تضعيف نظامي و اقتصادي و بنيه دفاعي ايران اظهار نگراني مي‌نمايد.
قدرت‌نمايي ايالات متحده در خليج فارس همراه با مانورهاي مشترك اين كشور كه به تشديد حضور واشنگتن در منطقه دامن مي‌زند، از سوي نظام اسلامي ايران به عنوان يك تهديد امنيتي قلمداد مي‌شود. در حالي كه ارتش آمريكا حضور خود را در خليج فارس به عنوان يك نيروي ثبات دهنده ارزيابي مي‌كند، نظام اسلامي آن را تشديد كننده بي‌ثباتي مي‌داند.
يكي از مهم‌ترين اهداف انجام مانورها، از سوي ايران، تقويت آمادگي دفاعي است. مانورها به منظور بهبود فرماندهي و كنترل، هماهنگي عملياتي بين نيروي دريايي سپاه و ارتش و همكاري بين آنها انجام مي‌شود. دو نيروي دريايي ايران، با فرماندهي، پايگاه‌هاي دريايي، دانشكده‌هاي افسري و كشتي‌هاي خاص خود، براي دسترسي به منابع تلاش مي‌كنند.
اهداف ثانويه مانورهاي دريايي ايران عبارتند از: آزمايش كارآيي عملي موشك‌هاي ساخت داخل، تسليحات و تجهيزات، بهبود مهارت نيروها، و انتقال تجربه به افسران جوان و جزء.
موشك‌ها و تسليحات دريايي جديد كه جمهوري اسلامي ادعا مي‌كند در داخل ساخته شده‌اند، از جهت عملكرد و كيفيت، در مقايسه با ديگران، پيشرفته نيستند. آنها انواع تغيير يافته سلاح‌هاي قديمي يا سلاح‌هاي جديدي هستند كه با مهندسي تقليدي ساخته شده‌اند. با وجود اين، مقامات نظامي ايران با حرارت زياد در مورد دستاوردهاي مثبت و خودكفايي صنايع نظامي ايران به اغراق مي‌پردازند و موانع و ضعف‌ها را حداقل جلوه مي‌دهند.
وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، دريابان شمخاني، در ماه مارس گفت: < ما مي‌توانيم هرچيزي را كه مقامات سياسي كشور بخواهند، بسازيم. كشور به سطح بالايي از توليدات صنايع نظامي رسيده است. البته با وجود پيشرفت‌هاي فوق العاده، هنوز در بعضي از حوزه‌ها كمبودهايي وجود دارد.>

دلايل سياسي مانورها
آقاي هاشمي رفسنجاني خطاب به نيروهاي شركت كننده در مانور وحدت78 گفت: < اين مانورها، پيام روشني براي همسايگان ايران دارد كه همان وحدت، هماهنگي و همبستگي و عدم نياز به حضور نيروهاي متجاوز خارجي در منطقه است.>
فرماندهان دو نيروي دريايي از مانورها به عنوان زمينه‌اي جهت انعكاس پيام سياسي روِساي روحاني خود به كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس، استفاده كرده‌اند.
در راستاي دو محور اساسي سياست خارجي رئيس‌جمهور، محمد خاتمي، (كاهش تنش با جهان خارج و گفتگوي تمدن‌ها) ايران كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس را از مانورهاي خود مطلع ساخته است. ايران حتي تعدادي از افسران عمان را جهت شركت در مانورها به عنوان ناظر دعوت كرد كه اين نشان‌دهنده برداشتن تمام گام‌هاي اعتمادسازي به‌وسيله دولت خاتمي بود.
فرماندهان دو نيروي دريايي ايران هم‌چنين از كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس خواسته‌اند كه يك رژيم امنيتي دسته جمعي بدون دخالت بيگانگان (ايالات متحده) در خليج فارس ايجاد كنند. دريادار محتاج، فرمانده نيروي دريايي ارتش، در مورد حضور نيروهاي خارجي در خليج فارس، اظهار داشت: < حضور آنها باعث تشنج و بي‌ثباتي در منطقه مي‌شود. ادعاي آنها مبني بر اين‌كه آنها جهت همكاري در حفظ امنيت منطقه در خليج فارس هستند، بي‌پايه است.> او هم‌چنين مدعي شد كه برخي كشورهاي خارجي، خليج فارس را به منطقه‌اي جهت آموزش نيروهاي خود تبديل كرده‌اند و كشتي‌هاي اتمي آنها، محيط زيست خليج فارس را به خطر افكنده است.
نوسازي كشتي‌ها و تسليحات‌
جمهوري اسلامي كه با تسليحات فرسوده شده غربي خريداري شده‌ توسط شاه، مواجه است، تلاش كرد تا سلاح‌هاي جديدي از روسيه، چين و كره شمالي خريداري نمايد. برخي از تجهيزاتي كه بعد از جنگ ايران و عراق تهيه شد، مانند زيردريايي، هواپيماهاي بمب‌افكن، مين‌ها و موشك‌هاي ضدكشتي، تنها تسليحات دريايي هستند كه ايران مي‌تواند عملاً به آنها اتكا كند.
در مانور وحدت78 ، ايران دو نوع موشك كه يكي زمين به هوا و ديگري سطح به سطح بود را آزمايش كرد. موشك زمين به هوا در اصل نوع تغيير يافته موشك استاندارد است كه قسمتي از آن توسط متخصصان داخلي ساخته و توسعه داده شده و قابل استفاده در برخي از هواپيماهاي قديمي Combatante ساخت فرانسه مي‌باشند.
موشك سطح به سطح، نوع پيشرفته موشك چيني سي-802 با برد بيشتر است. دريادار علي اكبر احمديان، فرمانده وقت نيروي دريايي سپاه، اظهار داشت: < ايالات متحده تصور مي‌كرد كه با اعمال فشار بر چين جهت جلوگيري از انتقال روش ساخت موشك‌هاي سي-802 به ايران، ما قادر نخواهيم بود آن را به‌دست آوريم. ولي امسال، نوع اصلاح شده و پيشرفته اين موشك را آماده عمليات خواهيم كرد.>
آقاي هاشمي رفسنجاني با حضور در مانور وحدت78 ، يك مركز آموزش زيردريايي و يك پايگاه كوچك نگهداري زيردريايي را در بندرعباس افتتاح كرد.
ايران هم‌چنين ادعا مي‌كند كه به زودي توليد4 فروند ناو چند منظوره را آغاز خواهد كرد و گام‌هايي جهت ساخت تعدادي زيردريايي كه براساس طرح كره شمالي مي‌باشد، برداشته است. دريادار عباس محتاج با تأكيد بر اين حقيقت كه ايران توان بالقوه ساخت تسليحات پيشرفته را دارد گفت: < متخصصان داخلي در حال طراحي نوعي زيردريايي هستند كه در آينده نزديك در داخل كشور، ساخته خواهد شد.>

دكترين عملياتي‌
ترديدي وجود ندارد كه ايران به شدت جهت جايگزين كردن سلاح‌هاي غربي فرسوده خود، تلاش مي‌كند. درس‌هاي نظامي گرفته شده از جنگ ايران و عراق، نمايش سهمگين قدرت نظامي و فناوري بالاي تسليحاتي آمريكا در خلال عمليات طوفان صحرا و نابودي عراق و آشكار شدن حجم تجهيزات استراتژيك عراق بعد از جنگ 91 - 1990 خليج فارس، عوامل عمده در تقويت نيروهاي نظامي ايران بوده‌اند. با ارزيابي توان بالقوه نظامي عراق در آينده و سطح بالاي انتقال تسليحات به كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس، ايران تلاش مي‌كند تا از موقعيت ضعيف نظامي و استراتژيك خود فاصله بگيرد و درصدد برابري نظامي و استراتژيك در قبال كشورهاي منطقه باشد.
تا جايي كه به نيروي دريايي جمهوري اسلامي مربوط مي‌شود، پيشرفت محدودي در رابطه با تعمير كشتي‌ها، ساخت كشتي‌هاي كوچك، توليد قطعات يدكي و توسعه و ساخت قطعات موشك‌هاي خريداري شده از خارج صورت گرفته است. هزينه‌هاي نظامي ايران و خريد اسلحه از سوي اين كشور از زمان پايان جنگ ايران و عراق به طور اساسي كاهش يافته است. عربستان سعودي و ديگر كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس با هزينه‌هاي نظامي بالا و تهيه موشك‌هاي مدرن و نرخ بالاي نوسازي نيروهاي دريايي و هوايي، به حد كافي جهت تبديل به قدرت نظامي نيرومند در خليج فارس، تجهيز شده‌اند. كل واردات تسليحات عربستان سعودي بين سال‌هاي 1992 تا1999 حدوداً بالغ بر69 ميليارد دلار مي‌شود. در طول همين دوره واردات تسليحات از سوي ايران و امارات متحده عربي به ترتيب 5 ميليارد و 2/5 ميليارد دلار بوده است. واردات تسليحات ايران بين 1992 تا1999 مساوي 7 درصد جمع هزينه نظامي عربستان بين اين سال‌ها مي‌شود.
تصوير ايران در خليج فارس، تصويري دفاعي بوده است. به استثناي زيردريايي‌ها، نيروهاي دريايي ايران در حال حاضر حالت اوليه و چريكي دارند. استراتژي ايران (باتوجه به تجربه‌ واحدهاي دريايي سپاه در 2 سال آخر جنگ ايران و عراق در خليج فارس) بر پايه استفاده از قايق‌هاي تندرو جهت عمليات ضربه و فرار، مين‌گذاري و موشك‌هاي ضدناو واقع در خشكي مي‌باشد.
در مه 1988، دو ماه قبل از پذيرش قطع‌نامه598 سازمان ملل توسط ايران، دريادار دانه‌كار گفت كه تنها عمليات‌هاي غيرمتعارف بود كه ضعف ايران در زمينه تسليحات و تجهيزات متعارف را جبران كرد.
دريادار دانه‌كار جنگ غيرمتعارف را به عنوان راه مقاومت در مقابل فشار سلطه‌جويانه آمريكا در منطقه دانست. در1999 ، با توجه به عواملي كه بايد در شكل‌گيري يك دكترين جديد عملياتي جهت نيروهاي دريايي جمهوري اسلامي در نظر گرفته شود، پيشنهاد او تغيير زيادي نكرده است. دريادار دانه‌كار طرفدار استفاده از مين، عمليات‌هاي كماندويي، قايق‌هاي تندرو و مأموريت‌هاي ضربه و فرار، موشك‌هاي ضدناو و عمليات‌هاي زيردريايي در درياي عمان مي‌باشد.
در مواجهه با قدرت دريايي برتر ايالات متحده، جنگ دريايي غيرمتعارف، تنها راهي است كه ايران در صورت بروز درگيري با ايالات متحده در خليج فارس، مي‌تواند انتخاب كند. ضعف نيروي هوايي دوگانه ايران و اقتصاد بيمار اين كشور كه قادر نيست بودجه ساخت يك نيروي دريايي متعارف عمده را تأمين نمايد، نيز جنگ چريكي دريايي را بهترين راه ممكن براي تهران مي‌سازد.
با وجود تلاش‌هايي جهت حرفه‌اي شدن و نوسازي، نيروهاي دريايي ايران دچار نقايص قابل توجهي است. طبيعت مانورهاي دريايي ايران در سال‌هاي گذشته، نشان مي‌دهد كه اين مانورها جهت كاهش نقايص و خنثي كردن عمليات‌هاي دشمن نزديك به سواحل ايران صورت گرفته است.
اين تصور كه تقويت نيروهاي دريايي ايران تلاشي جهت برتري در خليج فارس است، اشتباه مي‌باشد. ايران فاقد يك قدرت عمليات دريايي اساسي جهت اشغال كشورهاي خليج فارس است. از لحاظ اقتصادي، تنگه هرمز عمده‌ترين شريان جهت صدور نفت ايران به بازار جهاني است. اين موضوع به‌ويژه از آن جا اهميت دارد كه اقتصاد بيمار ايران بيش از هر زمان ديگري به درآمدهاي نفتي وابسته است. بستن تنگه هرمز براي ايران در حكم خودكشي است. صادرات نفت بيش از80 درصد از درآمدهاي صادراتي سالانه ايران و بيش از50 درصد از درآمدهاي بودجه اين كشور را تشكيل مي‌دهد.
ايران قابليت دريايي و هوايي بستن تنگه هرمز را ندارد، بلكه تنها به طور موقت مي‌تواند در جريان صدور نفت از اين تنگه، وقفه ايجاد كند. اين تنها در صورتي اتفاق خواهد افتاد كه تماميت ارضي اين كشور از لحاظ نظامي به خطر افتد. البته در صورتي كه ايران به يك عامل مخرب تبديل شود يا چشم‌انداز درگيري را با تهديد استفاده از سلاح‌هاي غيرمتعارف تشديد كند، با مقابله به مثل شديد از سوي آمريكا مواجه خواهد شد. اين بدترين سناريوي ممكن است و جمهوري اسلامي مي‌خواهد از آن، در خليج فارس اجتناب كند.

حفظ امنيت منطقه‌

امنيت خليج فارس در بلندمدت وابسته به روابط منطقه‌اي و هم‌چنين اتحاد با كشورهاي خارج از منطقه مي‌باشد. به نظر مي‌رسد كه دولت خاتمي درصدد كاهش تشنج در منطقه است و يك رويه اعتمادسازي آهسته و در عين حال مؤثر در حال انجام است. تا جايي كه به ايران مربوط مي‌شود، يك توافق امنيتي دسته‌جمعي بين كشورهاي منطقه، باعث تضمين ثبات خواهد شد. جهت رسيدن به چنين توافق آرماني با كشورهاي عرب خليج فارس، ايران خواهان خروج نيروهاي آمريكا از منطقه است.
البته ايالات متحده تمايلي جهت خروج نيروهايش از منطقه ندارد. علاوه بر اعمال تحريم‌هاي سازمان ملل عليه عراق، از طريق عمليات ديده‌بان شمال، حفظ منطقه ممنوعه پروازي، عمليات ديده‌بان جنوب (عمليات بازرسي دريايي)، ايالات متحده منافع استراتژيك متعددي از جمله جريان نفت و دسترسي به منطقه دارد. فرماندهي مركزي آمريكا و عامل دريايي آن، ناوگان پنجم، بر اهميت منافع آمريكا در منطقه تأكيد مي‌كند.
در طول50 سال گذشته، نيروي دريايي آمريكا به درجات مختلف در خليج فارس حضور داشته است. طي چندين سال، ايالات متحده بر پايه سياست محور دوگانه، خليج فارس را از دور تحت نظر داشت. در پي جنگ ايران و عراق، ايالات متحده حضور نظامي وسيع و دائمي خود را در خليج فارس جهت حفظ دسترسي به نفت خاورميانه گسترش داد، پس از اشغال كويت در1990 و بروز جنگ، ايالات متحده يك تعادل جديد و هم‌چنان شكننده در منطقه بر پايه آمريكا (عربستان يا به طور عمومي‌تر آمريكا) و شوراي همكاري خليج فارس، ايجاد كرد. در نتيجه توان نظامي كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس از طريق انتقال عظيم تسليحات، به‌ويژه از سوي ايالات متحده، تقويت شده است.
با وجود ابتكار اخير واشنگتن جهت تجديد سازمان نيروهاي خود در خليج فارس، حضور نيروهاي ايالات متحده دائمي به نظر مي‌رسد، مگر اين‌كه مسائلي كه بر ثبات منطقه‌اي تأثير منفي مي‌گذارند، حل و فصل شوند. اين مسائل عبارتند از: عامل صدام، پيشرفت نيروهاي اصلاح طلب در ايران و، نتيجه‌ جريان صلح خاورميانه، كه مي‌تواند بر منطقه خليج فارس تأثير بگذارد. ايجاد يك رژيم مقابله با گسترش ناامني و تعريف اشكال جديد امنيت دسته‌جمعي منطقه‌اي بايد مورد توجه قرار گيرد، قبل از اين‌كه ايالات متحده يك نقش نامحسوس را در خليج فارس براي خود در نظر بگيرد ايفاي يك نقش نظارت از دور و دخالت، تنها هنگامي كه ضرورت داشته باشد لازم است.
شايد به اين دليل بود كه ژنرال آنتوني زيني، فرمانده ستاد فرماندهي مركزي نيروهاي آمريكا، گفت: ))من اميدوارم و دعا مي‌كنم كه شرايط در عراق و ايران بهبود يابد و اميدوارم وضعيت سلاح‌هاي كشتار جمعي و تندروي‌ها پايان يابد. اينها، به نظر من، كليدهاي يك آينده‌ امن و با ثبات در خليج فارس هستند.))

 

ماهنامه نگاه - شماره 7

دوشنبه 4 بهمن 1389  2:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها