جک : طرف ميره صدا و سيما تِست دوبلوري بده. خلاصه ميشينه اون پشت و مسئول اونجا ميگه شروع كن. تركه ميگه:
پدر هانا : هانا بيا شامتو بخور!
مادر هانا : هانا بيا شامتو بخور!!
برادر هانا : هانا بيا شامتو بخور!!!
جناب مسوول شاكي ميشه، ميگه: برو بيرون آقا!! وقت مارو نگير!
تركه ميگه: آخه چرا!؟ يارو ميگه: مرتيكة ابله، هانا اصلاٌ پدر مادر نداره!
تركه ميگه: آقا!! تورو جون بچههات يك فرصت ديگه به من بده ؟
خلاصه اونقدر ماس مالی ميكنه تا طرف راضي ميشه. باز تركه ميره پشت دستگاه، ميگه:
خانوادة دكتر ارنست...
دكتر ارنست : هانا بيا شامتو بخور!!!