نازیلا 28 ساله که با تحقیر شدن از خانه شوهرش بیرون رانده شده بود، زندگی وی را جهنمی کرد.
چندی پیش مردی با مراجعه به دادسرای تهران ادعا کرد وقتی در خانهشان نیستند، اثاثیهشان جابهجا میشود و همسر باردارش با حالت روحی و روانی پریشانی مواجه شده است.
به گزارش اختصاصی رکنا ، همسر نازیلا به دادیار پرونده گفت: پس از کلی آرزوی پدر شدن و طلاق همسر اولم که نازا بود، با «ثریا» ازدواج کردم. او زنی شوهرمرده است و از وقتی به زندگی پا گذاشته، خنده بر لبانم نشانده است. همسر اولم زنی روانپریش بود و چون نتوانست باردار شود، از لحاظ روحی و روانی بیشتر به هم ریخت و تا زمان طلاق روزگارم را سیاه کرد، اما ثریا مهربان و شاد است و حالا با بارداریاش روح تازهای به زندگیام داده و نمیدانم چرا باید تلخی به گلویمان برگردد.
«محمود» ادامه داد: از وقتی خانهام را عوض کردم و همسرم باردار شده است، هر وقت خارج از خانه هستیم، اتفاقات عجیبی رخ میدهد و اثاثیهمان جابهجا میشوند، حتی دوربین مداربسته کار گذاشتیم، اما همیشه دوربینها قطع میشوند و نمیدانم چه اتفاقی میافتد.
وی افزود: خیلیها میگویند خانهام ارواح یا جن دارد، اما من اعتقادی به این اتفاقات ندارم، به خاطر همین تصمیم گرفتم به طرح شکایت بپردازم. تصور میکنم کسی توطئهای برایم طراحی کرده است.
محمود شوهر نازیلا گفت: ابتدا فکر میکردم همسر سابقم این کار را میکند، اما او از وقتی طلاق گرفته، کاری با من ندارد و اصلا خانهام را نمیشناسد.
بلایی که مرد تهرانی سر همسرش آورد / هدیه باردار نمی شد
با دستور دادیار پرونده، تیمی از ماموران پلیس وارد عمل شدند و در نخستین اقدام به بازرسی از خانه این زوج پرداختند. در فیلمهای دوربین مداربسته هیچ اثری از جابهجاییها نبود و مشخص شد عاملان این اقدامات مرموز با آگاهی از نصب دوربینهای مداربسته پیش از جابهجایی اثاثیه و ورود به این خانه همه برق خانه را از کار میاندازند و سپس فیلمها را پاک میکنند.
با توجه به اینکه مرد خانواده میگفت هیچ آثار شکستگیای در قفل درهای ورودی وجود نداشته است، کارآگاهان به این باور رسیدند که اشخاص ناشناس کلید یدک داشتهاند.
بدین ترتیب ابتدا صاحبخانه قبلی تحت تحقیق گرفته شد و ادعا کرد در 5 سال زندگیای که در این خانه داشته، با هیچ روح یا جنی روبهرو نشده و اثاثیه خانهاش هیچگاه جابهجا نشده بود.
هیچ شکی نبود که شخصی در حال انتقامگیری است و کارآگاهان تنها به همسر سابق محمود برخوردند که انگیزهای قوی برای کینهجویی داشت.
«هدیه» نزد پلیس احضار شد و در حالی که تعجب کرده بود، گفت: من و محمود زندگی خوبی داشتیم، اما من نازا هستم و او آرزو داشت پدر شود. با هم اختلافی نداشتیم و به راحتی جدا شدیم. لزومی ندارد من کینه به دل بگیرم و همیشه آرزوی خوشبختی او را داشتهام.
در حالی که همه سرنخها به بنبست خورده بود، محمود با مراجعه نزد پلیس ادعا کرد میداند از چه راهی به خانهاش نفوذ میشود و کارآگاهان با اعزام به این خانه ویلایی در خرپشته، با در باز آنجا روبهرو شدند که از دو طرف به پشتبامهای خانه همسایهها راه داشت.
بدین ترتیب دو همسایه این زوج آشفته تحت نظر گرفته شدند و کارآگاهان خیلی زود پی بردند که یکی از همسایهها مرد جوانی بوده که به تازگی به آنجا نقل مکان کرده است.
این مرد که «اصغر» نام دارد، تحت تجسس اطلاعاتی و مخابراتی قرار گرفت و کارآگاهان پی بردند وی با تلفن همراهش تماسهای زیادی با هدیه – همسر اول محمود – داشته است.
همین کافی بود تا اصغر و هدیه هر دو بازداشت شوند و این بار چارهای جز اعتراف نداشته باشند.
نازایی هدیه را به آزار دادن نازیلا مجبور کرد
هدیه در بازجوییها گفت: من به شوهرم علاقهمند بودم و با جود مخالفتهای پدر و مادرم با وی ازدواج کردم، اما محمود وقتی شنید من نازا هستم، حتی اجازه نداد تلاش کنیم تا بتوانیم مزه شیرین پدر و مادر شدن را با هم بچشیم.
وی افزود: برخوردهای شوهرم به اندازهای ناراحتکننده بود که حتی خواهرش از دستش ناراحت بود. من و خواهر محمود از دوستان صمیمی بودیم تا اینکه در شرایط بد روحی و روانی من طلاق گرفتم و محمود با یکی از همکارانش ازدواج کرد.
دنیا روی سرم خراب شد تا اینکه با اصغر آشنا شدم و همزمان با خواهرشوهرم رابطه داشتم. او با آب و تاب میگفت عروسشان باردار شده است و اینکه خانهشان را جای دیگری انتقال دادهاند. وقتی از او شنیدم قرار بوده خانهای چسبیده به خانه برادرش را اجاره کنند، اما نتوانستهاند از اصغر خواستم این خانه را اجاره کند. با پول مهریهای که داشتم، به اصغر کمک کردم تا بتواند خانه را اجاره کند، سپس مدتی پنهانی به آنجا رفت و آمد داشتم و همزمان با خواهرشوهرم رابطه صمیمانهای برقرار کردم. او از ثریا خوشش نمیآمد و مدام ریز زندگیشان را به من میگفت و چون ثریا باردار شده بود، تصمیم گرفتم انتقام بگیرم.
ابتدا پیشنهاد دادم اصغر به دزدی دست بزند که نپذیرفت و بعد نقشه چیدم که ثریا در خانه احساس امنیت نکند. آمار میهمانیهایشان را از خواهرشوهرم میگرفتم و با اصغر از طریق پشتبام داخل خانه رفته و اثاثیه را جابهجا میکردیم. شنیدم که همه تصور میکنند خانه محمود جن و روح دارد و همین برایم خوب بود و اصلا تصور نمیکردم دستگیر شویم.
اصغر نیز گفت: من به هدیه علاقهمند هستم، میدانم نازاست و نزد متخصص رفتهایم و امید 90 درصدی داریم که وی مادر شود. برای اینکه آرامش پیدا کند، او را همراهی کردم و هیچ نیت دیگری نداشتهام.
بنابر این گزارش، با توجه به افشای راز این انتقامگیری زنانه، هدیه و اصغر با سپردن وثیقه تا زمان محاکمه آزاد شدند.
توصیه کارشناس
نرگس بیرانوند، روانشناس در خصوص انتقامگیری گفت: حس انتقام ناشی از اتفاقات بد یا مخالف میل اشخاص به وجود میآید که نیاز به همکاری نزدیکان است تا مهار شود.
وی افزود: این حس هیچگاه پنهان نیست و افراد انتقامجو حتما نزد دیگران اظهار کردهاند که قصد ضربه زدن به دیگران را دارند یا در دلشان کینه وجود دارد و اگر اطرافیان آن را جدی ندانند، عواقب تلخی بر جای خواهد گذاشت.
این روانشناس گفت: مراجعه اشخاص انتقامجو که مشکلات روحی و روانی دارند، به مشاوران و روانشناسان میتواند آنان را به آرامش برساند و از خطرآفرینی آنان جلوگیری کند