از زندگیِ ۵۷ ساله امام حسین (ع) جز برنامه «عاشورا» آگاهی چندانی نداریم و از شئون مختلفِ زندگیِ آن حضرت تقریبا بی‌اطلاع هستیم؛ حتی در میلادش نیز از عاشورایش سخن می‌گوییم.

آیا مشکل در حافظه تاریخ است که زندگی آن حضرت را همین مقدار ثبت کرده؟ یا آنکه ما در این باره کوتاهی کرده‌ایم؟

یکی از پاسخ‌ها شاید این باشد که ما بیش از آنکه «شیعه» امام حسین (ع) باشیم، «شیدای» آن حضرت هستیم و خاصیت شیدایان هم همین است که نیازی نمی‌بینند که از«فرصتِ عشق ورزی» بکاهند و برای شناختِ معشوق وقت بگذارند. شیدا همین شناختِ کنونیِ خویش را بسنده می‌داند و خود را در بالاترین پله شناخت می‌یابد و- برخلافِ آنچه که در عشق حقیقی گفته اند- هرگز نمی‌خواهد مانند معشوق «زندگی» کند و با همه شئونِ زندگیِ او «پیمان» ببندد بلکه با یک خصیصه او «پیوند» و رابطه برقرار می کند و آن یک رفتار، را نه یک رویدادِ «تَک دَمی»، بلکه یک ره آوردِ «دَما دَم» و همیشگی تلقی می‌کند و در همه زندگانیِ معشوق جاری می‌سازد و آن را با ذوق و هنرش می‌پروراند و با همان یک دم، یک عالم «حال» می‌کند.

از اینجا است که ما تنها «بُرِش»هایی از زندگی پیشوایان دینی را کافی دانسته ایم وصحنه هایِ جزئی را شناسنامه آن بزرگان قلمداد می‌کنیم!