خصوصیات دوران 5 تا 5.5 سالگی کودک – قسمت سوم

دوران 5 سال و 6 ماهگی کودک
اما متاسفانه دوران 5 سالگی کودک بعد از چند ماهی به آخر می رسد ، و از 5 سال و 6 ماهگی به بعد به مدت حدود 8 یا 9 ماه دوباره فرزند ما درگیر مسائل و مشکلات تازه ای می شود :
در این دوران زندگی برای کودک سخت و مشکل می شود. کارهایی را که قبلا به راحتی انجام می داد مثلا (( حمام می رفت )) و یا احتمالا (( لباس خود را بر تن می کرد)) یا (( اتاقش را مرتب می کرد )) به یکباره کارهایِ مشکلِ وقت بری خواهد بود که برای انجام آن انرژی بسیاری را باید صرف کند و چنین تمایلی هم ندارد.
او به نوعی خسته به نظر می رسد و مایل به کوشش برای انجام برخی از کارهای مشکل نیست.
غالب اوقات برخلاف گذشته که مایل بود با دیگران باشد ، تمایل بسیاری دارد که با خودش باشد و بنابراین ایام (( انزوا )) یا (( گوشه گیری )) را دوباره و به نوعی تجربه می کند.
در حالی که مایل به (( فهمیدن )) و (( دانستن )) است ولی غالب اوقات این فهمیدن و دانستن ناشی از (( شک و نگرانی )) او و نداشتن (( اعتماد و اطمینان )) است. بنابراین بسیاری از پرسش ها در مسیری حرکت میکند که فقط می خواهد خاطرِ خودش را تا حدودی آسوده کند و با این شک و دودلی و نگرانی برخورد کند.
برخلاف گذشته آن قدرها به دور پدر و مادر نمی چرخد ، مگر این که پسر بچه ای باشد که به دلایل حالات احساسی و عاطفی که زمینه ی فیزیکی و جسمی و جنسی دارد ، خود را به مادر آن هم فقط در مواردی نزدیک کند.
یا اگر دختر بچه ای است ، به پدر پناه می برد و احساس می کند که از این طریق شاید بتواند امنیت و آرامش موقتی پیدا کند.
انتظار بسیار زیادی دارد و توقعات او برخی از اوقات غیرقابل اجراست . به طوری که هم اکنون و در جا ، آنچه را که احتیاج دارد ، میخواهد .
درست مانند حدود 2 سالگی که با مفهوم مکان و زمان و شرایط ، خودش را ناآشنا می بیند و از آن خبری ندارد، همچنین با آنها بیگانه می شود. موجودی است که به جای پاسخ دادن به شرایط ، حالت واکنشی یا رفتار نامناسب دارد.
غالب اوقات به دلیل شک و تردید و نگرانی از اشتباه و شکست انتخاب برای او بسیار مشکل است. (( حتی در رستوران با نظر دیگران غذایی را انتخاب می کند اما بعد نظرش را عوض می کند و بعد از اینکه غذای خودش را می بیند احتمالا مایل به تغییر و تعویض آن است.))
به بیان دیگر کسی است که دچار اشکال در انتخاب و اختیار امور ، در زندگی است و ریشه ی آن علاوه بر ترس از شکست و اشتباه ، این است که در بسیاری از موارد همه چیز را می خواهد.
یعنی برای او نخواستن غذایی در رستوران ، احساس بدی دارد و متوجه نیست که بیش از یک غذا را نه میتواند سفارش دهد و نه امکان خوردنش را دارد. سفارش دهد و نه امکان خوردنش را دارد. به همین علت اگر او را آزاد بگذاریم ، ای بسا غذاهای مختلف را می خواهد یا به مقدار زیادی غذا در بشقاب خودش می ریزد در حالی که شاید کمی از آن را هم نتواند مصرف کند.
انتقاد را اصلا نمی فهمد و نمی پذیرد . هر گونه توصیه یا نظری را نوعی پیام بد و منفی تلقی می کند و نسبت به آن واکنش نشان می دهد و خوشحال نخواهد بود. باور او این است که همیشه حق با اوست و نظر او درست است و یا حق اوست که باید رعایت شود و دیگران حق او را پایمال می کنند. بنابراین برای اثبات این که چه چیزی واقعا از آنِ اوست ، برخی از اوقات حاضر به آزار و اذیت خود و دیگران می شود.
حتما باید در بازی ها برنده شود. بنابراین در این زمینه مهارت های خودش را افزایش می دهد. درباره ی آن ها از قبل می اندیشد. احتمالا کمی توطئه می کند. احتمالا پنهان کاری ، دروغ ، فریب و مخصوصا تقلب در او بسیار فراوان است.
اگر با پدر و مادر حتی بازی می کند مایل است که برنده شود و اگر بازنده شود میتواند کاملا خود و دیگران را اذیت کند و اگر در حال بازنده شدن بود ، دست به هر دروغی و تقلبی می زند و آشکارا با آنچه که واقعیت است ، مخالفت می کند ، به همین دلیل بداخلاق و اهل قهر است.
برخی از اوقات میتواند برای مدتی نسبتا طولانی خودش را از غذا و نوشیدنی محروم کند. اگر با او به پارکی رفتید ، به گوشه ای می رود و پشت درختی خودش را پنهان می کند. جواب کسی را نمی دهد ، و در حالی که ممکن است گریه نکند ، قیافه غمگینی دارد و تا آخر روز هم چنان میتواند ادامه پیدا کند)).
برخی از اوقات مخصوصا پسر به دلایلی و دختر به علل و عوامل دیگری با مادر رفتار بدی دارد. نسبت به پدر هم چنان میتواند خاموش ، بی اعتنا و یا کمی مطیع باشد ، اما حالت برخوردش با مادر حتی تا حد زیادی تهاجمی است.
برخی از اوقات حتی قصد و نیست خودش را برای زدن مادر و یا آسیب رساندن به او و یا آسیب به چیزی که از آنِ اوست ، نشان می دهد. به همین علت است که میتواند کودکی پرخاشگر و اهل جنگ باشد . در این زمینه از این که آسیبی ببیند ، اهمیتی نمی دهد ، زیرا بیشتر دیگران را بد می داند و دیگران هستند که به او آسیب می زنند.
از این که دیگران را با برچسبی و یا نامی بخواند ، ابایی ندارد. لغات زشتی را میتواند به کار ببرد.میتواند به یک فردی که چاق یا لاغر یا کوتاه یا بزرگ است ، آن را به صورت بدی ابراز کند و دیگران را به نوعی آزار دهد.
میلی به تخریب و شکستن و برهم زدن دارد. برخی از اوقات می تواند اسباب بازی های خودش را مخصوصا اسباب بازی بسیار مورد علاقه ی خودش را بشکند و دور بیندازد. برخی از اوقات این حال بد و منفی را تا آنجا می برد ، که تاثیرات فیزیکی در بدن او دارد.
به طوری که بسیاری از بچه های 5.5 تا 6 ساله ای که احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند ، برخی از اوقات گرفتار سردردهایی میشوند که مقدمه ی سردردها یا میگرن های آینده است. برخی از اوقات مشکلات تنفسی پیدا میکندند که با نوعی حالت های آسم یا آلرژی هایی همراه است .
برخی از اوقات جهار هاضمه ی آنها به خوبی کار نمی کند ، بنابراین مشکلاتی در جهت هضم غذا و دفع غذا دارند و شما با کسی رو به رو می شوید که علائم اولیه ی بیماری های ( Psychosomatic ) یا روان تنی را در این ایام نشان می دهد.
زیرا در درون احساس بدی راجع به خودش و روابطش با دیگران دارد و متاسفانه دیگران را هم بد می داند که در چنین دنیایی فشاری را تحمل می کند و این فشار به صورت اخلال و اختلالات مختلف در بدن او خودش را نشان می دهد.
منبع : کتاب پرورش ، تعلیم و تربیت 3 تا 7 سالگی