ماسک ها را باید بست....
دستها را باید شست.
جور دیگر باید زیست.
دست اگر نتوان داد،اندوهی نیست.
خانه ی دوست اگر نتوان رفت، یادش هست.
می داند دوست،حال که تن را پای رفتن نیست،
خاطره را پر پرواز اما هست.
دل به دریا باید داد با بال خیال
حال که واکسن نیست با ماسک باید زیست.
دیده را باید شست،
دست را از دیده نهان باید کرد.
جور دیگر باید زیست....