فال بد، خرافه همه زمان ها
در قرآن كرارا آمده است كه مشركان خرافى در برابر پيامبران الهى به اين حربه(فال بد زدن) متوسل مى شدند...

فال بد، خرافه همه زمان ها
آیه 47 سوره نمل اشاره دارد به این که صالح براى بيدار ساختن قوم خود به انذارشان پرداخت و از عذاب هاى دردناك الهى آن ها را بر حذر داشت، اما آن ها نه تنها پند نگرفتند و بيدار نشدند بلکه اين قوم سركش به جاى اينكه اندرز دلسوزانه اين پيامبر بزرگ را به گوش جان بشنوند و به كار بندند با يك سلسله سخنان واهى و نتيجه گيري هاى بى پايه به مبارزه با او برخاستند، از جمله اينكه «گفتند ما هم خودت و هم كسانى را كه با تو هستند به فال بد گرفته ايم»(قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ).
گويا آن سال خشك سالى و كمبود محصول و مواد غذايى بود، آن ها گفتند اين گرفتاري ها و مشكلات ما همه از قدوم ناميمون تو و ياران تو است، شما مردم شومى هستيد و براى جامعه ما بدبختى به ارمغان آورده ايد، و با توسل به حربه فال بد كه حربه افراد خرافى و لجوج است مى خواستند منطق نيرومند او را درهم بكوبند. اما او در پاسخ «گفت: فال بد (و بخت و طالع شما) در نزد خدا است» (قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ). او است كه شما را به خاطر اعمالتان گرفتار اين مصائب ساخته و اعمال شما است كه در پيشگاه او چنين مجازاتى را سبب شده. اين در حقيقت يك آزمايش بزرگ الهى براى شما است آرى «شما گروهى هستيد كه آزمايش مى شويد»(بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ). اين ها آزمايش هاى الهى است، اينها هشدارها و بيدارباش ها است، تا كسانى كه شايستگى و قابليت دارند، از خواب غفلت بيدار شوند، و مسير نادرست خود را اصلاح كنند و به سوى خدا آيند.
در قرآن كرارا آمده است كه مشركان خرافى در برابر پيامبران الهى به اين حربه(فال بد زدن) متوسل مى شدند، چنان كه در مورد موسى (ع) و يارانش مى خوانيم: «هر گاه ناراحتى به فرعونيان مى رسيد آن را از شوم بودن موسى و همراهانش مى دانستند»(اعراف/131). در این آيات نيز همين عكس العمل را مشركان قوم ثمود در برابر صالح نشان دادند.
اصولا انسان نمى تواند در برابر علل حوادث بى تفاوت بماند، سرانجام بايد براى هر حادثه اى علتى بجويد، اگر موحد باشد و خداپرست و علل حوادث را به ذات پاك او كه طبق حكمتش همه چيز را روى حساب انجام مى دهد بازگرداند و از نظر سلسله علل و معلول طبيعى نيز تكيه بر علم كند مشكل او حل شده است و گرنه يك سلسله علل خرافى و موهوم و بى اساس براى آن ها مى تراشد، موهوماتى كه حد و مرزى براى آن ها نيست و يكى از روشنترين آن ها همين فال بد زدن است.
به طور مثال عرب جاهلى حركت پرنده اى را كه از طرف راست به چپ مى رفت به فال نيك مى گرفت، و دليل بر پيروزى، و اگر از طرف چپ به راست حركت مىكرد به فال بد مى گرفت و دليل بر شكست و ناكامى! و از اين خرافات و موهومات بسيار داشتند.
امروز نيز در جوامعى كه به خدا ايمان ندارند- هر چند از نظر علم و دانش روز پيروزي هاى فراوانى كسب كرده اند- اين قبيل خرافات و موهومات فراوان است تا آنجا كه گاهى افتادن يك نمك پاش بر زمين آن ها را سخت ناراحت مى كند، و منزل و اطاق يا صندلى كه شماره آن سيزده باشد سخت در وحشتشان فرو مى برد، و هنوز هم بازار رمالان و فالگيران در ميان آن ها گرم و داغ است، و مساله موهوم بخت و طالع در ميان آن ها مشترى فراوان دارد.
ولى قرآن با يك جمله كوتاه مى گويد: «بخت و طالع و پيروزى و شكست و موفقيت و ناكامى شما همه نزد خدا است»، خدايى كه حكيم است و مواهبش را طبق شايستگي هايى كه بازتاب ايمان و عمل و گفتار و كردار انسان ها است تقسيم مى كند. و به اين ترتيب اسلام پيروان خود را از وادى خرافه به حقيقت، و از بيراهه به صراط مستقيم دعوت مى كند.
#فال_بد #خرافات #قرآن
علی کفشگر فرزقی
منبع:
تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی،ج15، ص: 490