پاسخ به:مشاعره فجرآفرینان
دور است ز ما تن به مذلت دادن
ما وارث خون سربداران هستیم
می نویسم از تو و سخت است حتی باورش ای گل سرخی که کرده باغبانش پرپرش
شیشه ی عمر تو ای دیو بد آیین زمان
ما به سر پنجه ی ایمان چو تهمتن شکنیم
مثل آب بود آن روز آب چشمه ای شیرین چشمه ای که می بیند مرد تشنه ای غمگین
گرچه در زمستان بود چون بهار بود آن روز سرزمین ما ایران لاله زار بود آن روز
زمان،زمان طلوع است و فجر بیداری
کنون که جلوه خورشید بر فراز آمد
در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران صوت قرآن حسین بن علی
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
نه شرقیو غربی است، نه سرخ است و نه زرد در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی
یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی است مرا
آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
درود به روان ناخدای بهمن ماه سلام بر غیور مردان و زنان بهمن ماه
هان!بکوب اما به آن عاشق ترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی! در یادها
مثل دریا ناله سر کن در شب توفان و موج
هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها
این در که بهروی ما گشودی از مهر بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
در این تکاپو به غیر مردن اگر ره دیگری نماند
چنان سر از فرط سرفرازی فتد که دیگر سری نماند