اندرزهای قرآن به ثروتمندانی مانند قارون
قارون از بستگان نزديك موسى علیه السلام بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظه اى داشت.
اندرزهای قرآن به ثروتمندانی مانند قارون
معروف است كه قارون از بستگان نزديك موسى علیه السلام (پسر عمو يا عمو يا پسر خاله او) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظه اى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش كفر كشيد و به قعر زمين فرستاد، او را به مبارزه با پيامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرت انگيزش درسى براى همگان شد.
از این رو آیه 76 و آیات بعد سوره قصص به شرح اين ماجرا پرداخته است، نخست مى گويد: «قارون از قوم موسى بود اما بر آن ها ستم و ظلم كرد»(إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ). علت اين سرکشی و تجاوزگری و ظلم آن بود كه ثروت سرشارى به دست آورده بود، و چون ظرفيت كافى و ايمان قوى نداشت، اين ثروت فراوان او را فريب داد و به انحراف و استكبار كشانيد.
قرآن مى گويد:«ما آن قدر اموال و ذخائر و گنج به او داديم كه حمل خزائن او براى يك گروه زورمند، مشكل بود»(وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ). قارون آن قدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قيمتى داشت كه صندوق آنها را، گروهى از مردان نيرومند به زحمت جابجا مىكردند. سپس مىگويد: «به خاطر بياور زمانى را كه قومش به او گفتند: اين همه خوشحالى آميخته با غرور و غفلت و تكبر نداشته باش كه خدا شادى كنندگان مغرور را دوست نمى دارد»(إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ).
بعد از اين نصيحت، چهار اندرز پرمايه و سرنوشت ساز ديگر به او مى دهند كه مجموعا يك حلقه پنجگانه كامل را تشكيل مى دهد. نخست مى گويند: «در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو كن»(وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ). اشاره به اينكه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كج انديشان، چيز بدى نيست، مهم آن است كه ببينيم در چه مسيرى به كار مى افتد. حضرت علی (ع) می فرمایند: «كسى كه به دنيا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مى كند، و كسى كه به عنوان يك هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد».(1) و قارون كسى بود كه با داشتن آن اموال عظيم، قدرت كارهاى خير اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود كه غرورش اجازه ديدن حقايق را به او نداد.
در نصيحت دوم افزودند: «سهم و بهره ات را از دنيا فراموش مكن»(وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا). اين يك واقعيت است كه هر انسان سهم و نصيب محدودى از دنيا دارد، يعنى اموالى كه جذب بدن او، يا صرف لباس و مسكن او مى شود مقدار معينى است، و ما زاد بر آن به هيچ وجه قابل جذب نيست. و چه زيبا فرمودند امير مؤمنان على (ع): «اى فرزند آدم! هر چه بيشتر از مقدار خوراكت بدست مى آورى خزانه دار ديگران در مورد آن خواهى بود».(2)
سومين اندرز اينكه: «همانگونه كه خدا به تو نيكى كرده است تو هم نيكى كن»(وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ). انسان هميشه، چشم بر احسان خدا دوخته و از پيشگاه او هر گونه خير و نيكى را تقاضا مى كند، و همه گونه انتظار از او دارد، در چنين حالى چگونه مى تواند تقاضاى صريح ديگران را ناديده بگيرد و بى تفاوت از كنار همه اين ها بگذرد؟! و به تعبير ديگر همانگونه كه خدا به تو بخشيده است به ديگران ببخش.
بالآخره چهارمين اندرز اينكه: «هرگز فساد در زمين مكن كه خدا مفسدان را دوست ندارد» (وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ). بسيارى از ثروتمندان بى ايمان گاه بر اثر جنون افزون طلبى و گاه براى برترى جويى دست به فساد مى زنند جامعه را به محروميت و فقر مى كشانند همه چيز را در انحصار خود مى گيرند، مردم را برده و بنده خود مى خواهند، و هر كسى زبان به اعتراض بگشايد او را نابود مى كنند، و اگر نتوانند از طريق تهمت به وسيله عوامل مرموز خود او را منزوى مى سازند، و خلاصه جامعه را به فساد و تباهى مى كشند.
#قارون #ثروت #اندرز #موعظه
علی کفشگر فرزقی
منبع: تفسير نمونه، ناصر مکارم شیرازی،ج16، ص: 152
--------
پی نوشت:
1. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 106، خطبه 82
2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 503، کلمات قصار شماره 192