وبلاگ مشرق
خجالت وزیر کشور از روحانی و جهانگیری؛ رئیسجمهور و معاون اول او، در سایه "سکوت وزارت کشور در ستاد تبلیغات اقتصادی"، بهتنهایی مشغول مبارزه با سیاهنمایی و ترویج ناامیدی شدهاند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
تاجزاده از وقوع تنش و درگیری خیابانی میگوید
«مصطفی تاجزاده»، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی طی اظهاراتی در یک میتینگ سیاسی در دفتر حزب توسعه ملی ایران گفته است:
«اگر مردم به خیابان نمیریزند به دلیل بلوغ فکری است که از تجربیات سایر کشورها و بهار عربی به دست آوردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که با ریختن در خیابان وضعیت بهتر از قبل نمیشود. تنها نمونه موفق در این زمینه تونس است که روند آن هم به دلیل صلحی که برقرار کردند؛ روند مثبتی برای جامعهاش داشته است وگرنه هم در مصر تعداد کشتهها و آسیبدیدهها بیشتر از دوره مبارک است و همه در سایر کشورهای مشابه. همچنین علت عدم اعتراض مردم این است که چشم اندازی پیشروی خود نمیبینند و البته میدانند لغو تحریمها در دسترس است.»
به گزارش کانال تلگرامی عصر ما، او میافزاید: علاوه بر آن ما باید مراقب باشیم که دچار دو خطا در این زمینه نشویم. اول خطای آنهایی که فکر میکنند 6 ماه دیگر کار تمام است و به ایران میآیند. دوم توهم آنها که تصور میکنند مردم چون از وضعیت راضی هستند در خیابانها نیامدهاند.
تاجزاده تصریح میکند:
«ایران انقلاب نمیشود اما در آن تنش به وجود میآید. ایران انقلاب نمیشود اما درگیری در جامعه گسترش مییابد؛ ایران انقلاب نمیشود اما ممکن است دچار فروپاشی اقتصادی شود.»
گفتنیست، کانال عصر ما تنها تریبونی است که این اظهارات تاجزاده را بصورت کامل منتشر کرده است و تاجزاده نیز تا این لحظه این سخنان را تکذیب نکرده است.
*ما اظهارات تاجزاده درباره اینکه جامعه ایرانی مستعد ایجاد تنش، گسترش درگیری و فروپاشی اقتصادی است را به قضاوت مخاطبان محترم و اهل فن میگذاریم.
اعضای ستاد جریان سیاسی خاص تصور میکنند که در ماحصل 10 سال سیاهنمایی و القای ناامیدی در جامعه ایرانی و نیز با مشکلات اقتصادی که دولت آقای روحانی بوجود آورده؛ ظرفیت «سیاست خیابانی» در ایران فراهم شده و میتوان به آن اندیشید.
رخدادی که به زعم آنها با هر بهانهای از لردگان گرفته تا انتخابات قابل وقوع است...
اصلاحطلبان پیش از این از لزوم پذیرش برخوردهای امنیتی در صورت وقوع سیاست خیابانی و نیز اشغال مراکز حساس نظام پس از این رخداد نیز سخن گفتهاند.[1]
کسانی در ستاد جریان چپ بخاطر آنچه که به زعم ما ضرورت تحقق پیشبینی امثال تاجزاده است؛ جملاتی مثل دلیلی برای صبر مردم وجود ندارد، ایران مثل غزه شده است، ایران در شرایط انفجار قرار دارد، مردم ناامید هستند و احتمال عبور مردم از همه وجود دارد را نیز مطرح کردهاند![2]
علیرضا علویتبار، از دیگر چهرههای این جریان خاص سیاسی اخیراً حتی خواستار برگزاری تظاهرات میلیونی با استفاده از فرصت انتخابات شد.[3]
گفتنیست آنچه که تاجزاده مبنی بر عدم وقوع انقلاب مطرح کرده است نیز به هیچ عنوان مسئله اصلی نیست زیرا اصلاحطلبان در فتنه سال 88 نیز قصد انقلاب نداشتند!
معالوصف کسانی از معاریف جریان چپ درباره فردای براندازی و اینکه اصلاحات در حکومت بعدی هم زنده خواهد ماند؛ سخنانی را مطرح کردهاند.
***
خجالت وزیر کشور از روحانی و جهانگیری
روز سهشنبه گذشته روز پر کاری برای رئیسجمهور روحانی و معاون اول او یعنی اسحاق جهانگیری بود.
2 مقام نخست دولت در تغییر موضعی عجیب؛ به بیان نکاتی مثبت از اقتصاد ایران پرداختند و علیه ناامیدی و سیاهنمایی نیز موضع گرفتند.
رئیسجمهور طی سخنانی در اجلاس وزرای بهداشت منطقه مدیترانه شرقی گفته است: طی انقلاب اسلامی امید به زندگی در بین ایرانیان از 56 سال به 76 سال ارتقاء یافته است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، روحانی همچنین با اشاره به اینکه قبل از انقلاب به طور متوسط مردم ایران، با جمعیت 30 میلیونی مقدار 2100 کالری مصرف میکردند، اما امروز با 83 میلیون جمعیت مقدار مصرف به 2500 کالری رسیده است، گفت: 400 کالری افزایش به معنای این است که در ایران سوء تغذیه وجود ندارد و با تلاش بیشتر میتوان اعتماد و اطمینان را به مردم و ملت عرضه کرد.
او تصریح میکند: اینکه در هر هفته بیش از 30 روستا در کشور به آب آشامیدنی سالم دسترسی پیدا میکند و اینکه مردم از نعمت آب سالم، غذای کافی، سوخت پاک، هوای به نسبت سالم برخوردارند و به پزشکان کشور اعتماد وجود دارد به معنای تأمین بهداشت و آرامش جامعه است.[4]
اسحاق جهانگیری نیز طی اظهاراتی در سفر به فیروزکوه گفته است: متاسفانه عده ای در کشور ما فقط به دنبال تخریب روحیه مردم و مدیران هستند و به هر بهانه ای با خواندن آیه یأس بذر ناامیدی را در جامعه میپاشند؛ کسانی که در کارنامه و سوابق فعالیتشان هیچ حرکتی برای پیشرفت کشور دیده نمی شود.
به گزارش ایسنا، او میافزاید: این عده فقط به دنبال چوب گذاشتن لای چرخ دیگران هستند و با نق زدن مداوم در روحیه مدیران خدشه وارد می کنند. وظیفه من این است که در حد توانم از روحیه مدیران صیانت و حمایت کنم.[5]
*دقت شود که این صحبتها را از جانب کسانی خواندید که روزگاری مدعی وجود مشکل آب خوردن در ایران، خالی بودن خزانه، توسعه فساد در ایران، وجود مضیقه معیشتی کلان در ایران و قرار داشتن کشور در «شرایط ته درّه» بودهاند.[6]
و شنوای این سخنان از مسئولان دولتی هستیم که در رسانههایش دائماً بر وجود ناامیدی در مردم و لزوم جراحیهای دردناک در اقتصاد ایران تأکید میشود و در دفتر بررسیهای استراتژیک آن نیز پیرامون لزوم اعتراض خیابانی مردم علیه نظام بحث شده است!
ما تاکنون در وبلاگ مشرق تحلیلهایی را درباره تغییر رویکرد اخیر آقایان روحانی و جهانگیری توضیحاتی را ارائه کردهایم و گفتهایم که این تغییر مبنای درستی ندارد. (مثلا به این دلیل که اصرار بر بیان مثبتات کشور بدون نظارت بر قیمتها ممکن نیست)
با این همه بایستی اشاره کرد که نهادی به نام «ستاد اطلاع رسانی و تبلیغات اقتصادی» به مدیریت وزیر کشور در ایران وجود دارد که نه تنها مأموریت انتشار مثبتات اقتصادی کشور را دارد بلکه وظیفه برخورد امنیتی با سیاهنمایی از اوضاع کشور و ناامیدسازی مردم را نیز بر عهده دارد.
وظایفی که البته تاکنون حتی یک خبر در زمینه تحقق آنها به استحضار افکار عمومی نرسیده. و انقدر نرسیده تا اینکه شاهد ورود علیالرأس و غریبانه روحانی و جهانگیری به مسئله هستیم.
اکنون سؤال اینجاست که رئیس و حضّار ستاد مذکور در جلسات آن مشغول چه کاری و چه تصمیماتی بودهاند که نه تنها هیچ خبری مبنی بر انجام وظایف ستاد مذکور منتشر نشده بلکه رئیسجمهور و معاون او مجبور میشوند که از تریبونهای عمومی، کمکاریهای ستاد اشاره شده را به تنهایی رفع و رجوع کنند.
البته این فقط یک بخش کوچک از اشکال ایجاد شده بر اثر 10 سال سیاهنمایی و ناامیدسازی مردم است که با فرماندهی و راهبری ستاد اصلاحطلبان در کشور آغاز شده و آقایان روحانی و جهانگیری در مسیر پیشروی خود با مشکلات اساسیتری مواجهاند.
مشکلات اساسیتری مثل پمپاژ هر روزه سیاهنمایی و ناامیدی از لسان و رسانههای اصلاحطلبان در ذهن افکار عمومی...
جهانگیری چند هفته قبل نیز در اظهاراتی با اشاره به عمق سیاهنمایی و عدم بیان دستاوردهای اقتصادی کشور گفته بود: متأسفانه با سیاهنمایی و در بوق و کرنا کردن این موضوع که وضع کشور خیلی بد است. طوری جا انداختند که حتی مدیران دولتی از بیان اتفاقات و دستاوردها هراسان هستند.[7]
***
آنچه که مراجع اجتماعی باید درباره اتفاقات تلخ بدانند
کارتن خوابی یک دختر شهید!
«محمدرضا زائری»، از فعالان فرهنگی کشورمان به تازگی طی یادداشتی که سایت اعتمادآنلاین آنرا بازنشر داد در اشاره به تصمیم ناجا برای برخورد با بدحجابی در مجتمعهای آپارتمانی نوشت:
«خبر اولی را یکی از مسؤولان شهرداری گفت و اوقات حاضران در آن جمع کوچک را بسیار تلخ و پریشان ساخت. او نقل کرد که در یک بازدید میدانی در سطح شهر یک دختر جوان را دیده -که بعد فهمیده اند فرزند یک شهید بوده- در میان معتادان کارتن خواب، بی سامان و بی پناه که مدتها آوارگی کشیده و در همان شرایط اسفبار بچهدار شده است. او گفته بود من ناچارم تن به هر چیزی بدهم زیرا برای یک قوطی شیر این بچه باید فلان قدر بدهم و جایی هم ندارم که بروم و کسی هم ندارم که به سراغش بروم!
خبر دومی را چند ساعت بعد از قول یک فرمانده نیروی انتظامی خواندم که اعلام کرده بود قصد وارد شدن به موضوع کشف حجاب در مجتمع های مسکونی را دارند! حالا شما خودتان را جای کسی بگذارید که با آن حال پریشان بعد از شنیدن خبر اول چشمش به این خبر می خورد و فکر کنید چه حالی به او دست خواهد داد؟»
او در ادامه میافزاید: یا آن فرمانده محترم نیروی انتظامی که منطقا باید بیش از همه از زیر پوست شهر مطلع باشد نمیداند که در جامعه چه میگذرد، یا این که واقعا نظام اولویتها حسابی به هم خورده است! در چنین وضعی با کدام منطق و عقلانیت و چه محاسبه و تدبیری، برخورد با کشف حجاب در مجتمع های مسکونی اولویت ما شده است؟[8]
*بایستی توضیح داد که اجتماع و اقتصاد ایران اگرچه با مشکلاتی مواجه است اما در این فضا نیست که شهروندان بصورت خودکار در مسیر کارتنخوابی قرار بگیرند.
به دیگر سخن اینکه خوب بود آقای زائری قبل از این پرداخت جوانانه به ادعای آن مدیر شهرداری! چند و چون مسئله را نیز جویا میشدند و میفهمیدند که آن دختر شهید چگونه زندگی کرده که به کارتنخوابی منتج شده است؟
مثلا بایستی بررسی شود این خانم چگونه مدعی بوده کسی را برای مراجعه نداشته در حالی که بنیاد شهید متکفّل امور خانوادههای شهداست. و یا اگر در نهایت شخص ایشان بیتقصیر بوده است بایستی به دنبال مسئولان مقصّر گشت.
ضمن اینکه فرض بر بیتقصیر بودن این بانو در سرنوشت زندگیاش؛ "کارتن خوابی"یک اتفاق است که به دلیل انتخابهای شخصی؛ دامنگیر برخی افراد میشود و بایستی نسبت به رفع علل آن اقدام کرد نه اینکه این رخداد را به مثابه یک معضل اپیدمیک جلوه داد و به عبارتی نباید نسبت به آتش زدن قیصریه اقدام کرد!
همچنین این توضیح نیز ضروریست که فرزند کسی بودن دلیلی بر بیتأثیری رفتارهای انسانها در زندگی فردیشان نیست.
ما به آقای زائری عرض میکنیم که بسا یک فرزند شهید مرتکب جرم هم شده باشد. آیا بایستی بخاطر یک انتخاب فردی در سبک زندگی؛ نظام اسلامی را سرزنش کرد؟
و در آخر نیز این مسئله بدیهیست که وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی، دلیلی بر تعطیل شدن قوانین کشور و آزاد شدن رفتارهای غلط نیست.
آقای زائری عزیز باید بدانند که اساساً در بحث اجرای مُرّ قانون چیزی به نام اولویت وجود ندارد و بایستی با بیقانونی در هر سطحی و هر کجا برخورد شود تا جامعه از قوام لازم برخوردار شود. کما اینکه فرض بر صحت ادعای آن دختر شهید نیز بایستی بیقانونیهای صورت گرفته که منجر به شکلگیری این مسئله شدهاند مورد رصد و برخورد قرار گیرند.