لهجه ها به عنوان میراث فرهنگی گذشتگان موجب پویایی و زیبایی زبان رسمی است. اما نسل جدید با این میراث رفته رفته بیگانه می شود.
- بخش اجتماعی تبیان
ایران کشوری است پهناور و دارای اقلیم بسیار مناسب و سابقه تمدن و فرهنگ چند هزار ساله . از گذشته های دور تاکنون ، اقوام و نژادهای مختلف و پیروان ادیان الهی در این سرزمین پاک ، در کنار یکدیگر و با صمیمیت ، همزیستی داشته اند و به اتفاق هم در حفظ و حراست از این آب و خاک و استقلال و اعتلای آن ، کوشیده و در برابر دشمنان خارجی مبارزه کرده اند. این همزیستی، در کنار تنوع قومی و نژادی و دینی و در عین پهناوری و گستردگی خاک ایران، موجب توزیع نسبی!جمعیت و شکل گیری گویش ها و لهجه ها و زبان های مختلف در جای جای ایران شده است . گویش هایی که در عین شباهت های بسیار با هم دارای اختلاف های فاحشی نیز با یکدیگر می باشند و در مواردی نیز پدید آمدن لهجه های ویژه و اصطلاحات و واژگان اختصاصی در پاره ای از این گویش ها شده است .
در ده های اخیر اما ، عواملی چند موجب به حاشیه رانده شدن زبان های محلی شده است . در این میان ، به انزوا و به احتزار رفتن گویش های روستایی ، شرایط بدتری را برای آنها ایجاد کرده است . بسیاری از لهجه ها که روزگاری تنها امکان ارتباط کلامی افراد بسیاری بود ، هم اینک یا منسوخ شده و از بین رفته اند و یا به صورت جدی و مخاطره آمیزی در معرض تهدید و خطر از بین رفتن قرار دارند به گونه ای که عدم اقدام جدی و فوری در حفظ این گویش ها موجب مرگ و نابودی آنها ، در آینده نه چندان دور خواهد شد . از بین رفتن یک گویش محلی و یک زبان قومی ، به تنهایی رنج آور و تأسف برانگیز است اما دردناک تر ، آن است که از میان رفتن یک زبان یا یک گویش ، مساوی است با ازبین رفتن یک تاریخ و فرهنگ شفاهی یک قوم و یک ملت ، از بین رفتن داستان ها ، ضرب المثل ها ، خاطرات و... توجه به این مهم ؛ توجه به لزوم حفظ و احیاء زبان ها و گویش های محلی را صد چندان می سازد .
با زبان طبیعت صحبت می کنیم
در ابتدا قبل از آنکه دلیل تاثیرپذیری افراد از گویش های مختلف را توضیح دهیم، بهتر است طریقه شکل گیری لهجه های گوناگون کشور خودمان را بدانیم:
در شمال کشور داستان ها بیشتر حول و حوالی جنگل و درخت می چرخد، همانطور که در کویر به سمت دشت می رود.
دکتر امان آلله قرائی مقدم، جامعه شناس ، درباره چگونگی شکل گیری زبان معتقد است : برخی از جامعه شناسان می گویند که زبان از طبیعت تاثیر پذیرفته و آب و هوا و دسترسی داشتن به امکانات بر گویش ها تاثیر می گذارد و به عبارتی دیگر در شهرهایی که بارش برف در آن زیاد است، برای این پدیده جوی ده ها لغت دارند، اما در شهرهای جنوبی فقط یک نوع حرف است و همین اتفاق برای سایر شهرها می افتد.
اتحاد، استحکام را با خود همراه می کند
افرادی هستند که پیوند محکمی بین خود و دیگر هم زبانش احساس می کنند، اما از سوی دیگر عده ای معدود هم وجود دارند که گویش خود را حقیر می دانند و برای کلاس گذاشتن از لهجه خود فاصله گرفته و سعی می کنند به زبان رسمی کشور که بیشتر در تهران استفاده می شود، صحبت کنند
زمانی که اکثریت از لهجه خاصی استفاده کند، ممکن است تعدادی هم از آن تاثیر بپذیرند، اما برخی افراد به علت برخورداری از استحکام بالا از محیط اطرافشان تاثیری نمی گیرند.
علی 29 ساله کارمند درباره استحکام ارتباطات در برخی اقوام می گوید: ما در منزل و بین دوستان با گویش خود صحبت می کنیم، اتحاد بین مان زیاد است، البته دوستان دیگری هم دارم که در هرجایی باشند فقط از لهجه خود استفاده می کنند.
قرائی مقدم درباره اتحاد و یکپارچگی که بین اقوام مختلف وجود دارد، می گوید: تاثیرپذیری از محیط اطراف بستگی به نوع اقوام دارد، بعضی از آنها به دلایل گوناگون اعم از محیطی، آب و هوایی، پیوستگی خاصی که بین خود دارند، احساس نزدیکی به هم کرده و اگر مهاجرت کنند، کمتر از اطراف خود تاثیر می پذیرند.
کلاس گذاشتن و تاثیرپذیری گویش
افرادی هستند که پیوند محکمی بین خود و دیگر هم زبانش احساس می کنند، اما از سوی دیگر عده ای معدود هم وجود دارند که گویش خود را حقیر می دانند و برای کلاس گذاشتن از لهجه خود فاصله گرفته و سعی می کنند به زبان رسمی کشور که بیشتر در تهران استفاده می شود، صحبت کنند.
عارفه 40 ساله خانه دار درباره کمرنگ شدن لهجه ها می گوید: من از عرب زبان های خوزستان هستم، در میان ما تعدادی وجود دارند که بچه های خود را به زبان رسمی پایتخت بزرگ می کنند، چون فکر می کنند کلاس بالایی دارد!
این جامعه شناس درباره تاثیر کلاس گذاشتن بر محو شدن گویش معتقد است : انسانها برای تکامل به دنیا می آیند و برای آن هم با هم رقابت می کنند و اگر احساس کمبود کنند، ناخودآگاه به سمت چیزهایی که به آن تعلق ندارند کشیده می شوند که لهجه هم می تواند در این راستا باشد؛ اما باید درک کنیم و بدانیم به کسانی که با گویش های مختلف صحبت می کنند، حتی اگر بسیار سعی هم کنند، نمی توانند شخصیت خود را تغییر دهند.
گویش های مختلف به جامعه زیبایی می دهد
گلستان با گلهای زیاد است که معنا پیدا می کند، اگر در یک گلستان تنها یک گل وجود داشته باشد، معنی خود را از دست می دهد و کشور هم با لهجه های گوناگون خود و تنوعی که ایجاد کرده، می تواند برای افراد سایر کشورها جالب و جذاب باشد و هر عاملی اعم از کلاس گذاشتن و غیره نباید برخی از افراد را از اصالت خود دور کند.
اهمیت لهجه و گویش
لهجه و گویش محلی یکی از میراث های ماندگار در میراث فرهنگی هر جامعه، قوم و ملتی محسوب می شود. میراثی که متأسفانه به صورت سخت افزاری قابل رؤیت نیست تا مانند محراب نهصد ساله تخریبش را شاهد باشیم و یا مانند درخت 4500 ساله خشک شدنش را به نظاره بنشینیم. لهجه و گویش محلی موضوعی است که گاه با مرگ خاموش به پایان خود نزدیک می شود و قابل قیاس و مشاهده نیست!
هر لهجه میراث فرهنگی گذشتگان محسوب می شود و نابودی آن به معنای نابودی بخش بزرگی از تاریخ و فرهنگ منطقه ای است که لهجه بر آن حاکم بوده است. تعدد لهجه ها باعث غنای هرچه بیشتر زبان خواهد شد. به این صورت که تولیدات قوی لهجه ها می تواند در زبان اصلی به کار گرفته شود. وجود گویش های محلی و لهجه ها نه تنها تناقضی با حضور زبان رسمی ندارد، بلکه به پویایی، زیبایی و تولید زبان کمک می کند.
با این حال، امروزه لهجه ها در حال تضعیف و مرگ هستند. نسل جدید دیگر به لهجه محلی خود سخن نمی گویند. بسیاری از خانواده ها با وجود اینکه خود به لهجه محلی صحبت می کنند، با فرزندان خود با زبان معیار صحبت می کنند و نسل جدید با اینکه لهجه محلی را می فهمد، اما قادر به سخن گفتن با آن نیست! از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که در چند دهه آینده این لهجه ها را باید در کتاب ها جستجو کرد، آن هم به شرطی که دلسوزی باشد تا این گنجینه های نسل های گذشته را ثبت کند.
چرا نسل نو «بی لهجه» می شود؟
اما چه عاملی باعث شده تا خانواده ها ترجیح دهند فرزندانشان با لهجه صحبت نکنند و لهجه «تهرانی» بگیرند؟
امروزه لهجه ها در حال تضعیف و مرگ هستند. نسل جدید دیگر به لهجه محلی خود سخن نمی گویند. بسیاری از خانواده ها با وجود اینکه خود به لهجه محلی صحبت می کنند، با فرزندان خود با زبان معیار صحبت می کنند و نسل جدید با اینکه لهجه محلی را می فهمد، اما قادر به سخن گفتن با آن نیست! از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که در چند دهه آینده این لهجه ها را باید در کتاب ها جستجو کرد
متأسفانه برخی از عوامل فرهنگی ناآگاه، گاه با کج سلیقگی و گاهی هم با عدم درک صحیح از فرهنگ و آداب یک منطقه، باعث هجمه به فرهنگ بومی شده اند، غافل از آنکه گاهی یک افسانه، یک فرهنگ و حتی لهجه می تواند در ثبات فرهنگی جامعه نقشی اساسی را ایفا کنند.
اگر مقصران این روند را فهرست کنیم، حتماً سهم «رسانه ملی» در این بین از همه بیشتر است. رسانه در سالیان گذشته مدام در فیلم ها و سریال ها قشری ثروتمند، مرفه، فهمیده، باسواد، باکلاس و در یک کلام «تهرانی» را در برابر قشری فقیر، نادان، گاه خشک مقدس و متعصب، غیر منطقی، ساده، و در یک کلام «شهرستانی» تبلیغ کرده است. بافرهنگ ها تهرانی صحبت می کنند، و عقب مانده ها با لهجه.
نتیجه این رویه روشن است، جامعه به سمت الگویی که معرفی شده حرکت می کند و این یعنی تضعیف هر چه بیشتر لهجه در جامعه و بی رغبتی نسبت به لهجه های محلی و این می شود که پدر و مادر جوان امروز، فرزندش را به رویه ای تربیت کند که وصفش رفت.
رسانه های دیداری و شنیداری مانند رادیو و تلویزیون به عنوان رسانه ای فراگیر، می تواند در کوتاه مدت و حتی به صورت دائم فرهنگ و باوری را در بین افکار عمومی استوار سازد. ترویج برخی از تکیه کلام های سریال ها در سطح جامعه از نمونه های بارز این مقوله است.این تأثیرگذاری گاهی به صورت دائم و عمیق رخ می دهد، به گونه ای که امروزه میلیون ها دلار توسط دشمنان یک نظام در بخش رسانه های دیداری و نوشتاری هزینه می شود تا یک فرهنگ به تمسخر گرفته شده، تضعیف یا نابود گشته و فرهنگ جایگزینی به افکار عمومی آن کشور تزریق شود.
در مقابل، کشورها سعی می کنند با بازخوانی و حتی گاه بزرگ نمایی فرهنگ و تاریخ خود، خودباوری، اصالت و گذشته ای پرافتخار را در بین افکار عمومی و حتی سطح افکار جهانی ایجاد کنند. با نگاهی به فیلم های هالیوودی می توان دریافت که چه تلاشی صورت می گیرد و حتی کشورهای شرقی مانند کره جنوبی و ژاپن سعی می کنند با خلق شخصیت های افسانه ای، باورها و اعتقادات و فرهنگ ملی خود را زنده کنند.
منابع : بولتن نیوز / راهکار نیوز