0

راه های انتقال مفاهیم دینی به کودکان

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

راه های انتقال مفاهیم دینی به کودکان

چند نکته کلیدی در انتقال مفاهیم دینی به کودکان

برای کودک باید خدا را امری ایمانی و اعتقادی معرّفی کنیم، نه پدیده ای عقلی یا تجربی.

چند نکته کلیدی در انتقال مفاهیم دینی به کودکان

۳ مهر ۱۳۹۸ 21 314.3 KB 1 0

چند نکته کلیدی در انتقال مفاهیم دینی به کودکان

نکاتی که در ذیل می آید، راهکارهایی در خصوص انتقال مفاهیم دینی به کودکان –به ویژه در مورد شناخت خدا و تقویت روحیه توحیدی- است که باید توسط خانواده، مدرسه و اجتماع مورد توجّه قرار گیرد.

1- استفاده مناسب از واژه ها

برای معرفی خداوند برای کودکان زیر6 سال، باید از واژه هایی چون «برای همیشه»، «بزرگ»، «قوی» و «خوب» استفاده کرد و برای سنین بالاتر، می توان از لغاتی چون «همیشه»، «همه جا»، «قدرت مند»، «کامل» و... بهره برد.

2- زمان مناسب برای پاسخ به سؤالات

سؤالات کودک را جدّی بگیرید و قبل از پاسخ به آن ها، مدّتی درباره شان فکر کنید. در ضمن زمان مناسبی را برای پاسخ دادن به آن ها انتخاب نمایید. ممکن است مشغول آشپزی باشید و تلفن هم دائم زنگ بزند، در حالی که اتاق هنوز مرتب نیست و کارهای زیادی باقی مانده است که انجام نداده اید و درست در چنین اوضاعی فرزندتان می پرسد «خدا چقدر بزرگ است؟» طبیعی است که چنین زمانی برای پاسخ دادن به این سؤال اصلاً مناسب نیست؛ هرچند سؤال فرزندتان ارزشمند است. معمولاً ساعات اوّلیه شب، فرصت مناسبی برای شما و فرزندتان جهت پرداختن به این موضوع است. پس اوقات زنده را برای انتقال مفاهیم دینی انتخاب کنید؛ اوقاتی که فارغ از هر نوع عجله و خستگی و به اصطلاع «گُلِ وقت» باشد.

سؤالات کودک را جدّی بگیرید و قبل از پاسخ به آن ها، مدّتی درباره شان فکر کنید.

3- صداقت در پاسخ

صادقانه به فرزندتان بگویید که پاسخ هر سؤالی را نمی دانید؛ مثلاً بگویید: من نمی دانم خداوند چقدر بزرگ است، ولی نمی دانم که در این عالم هیچ چیزی بزرگ تر، قوی تر و بهتر از او نیست.

4- استفاده از دانسته ها در پاسخ به سؤالات

ما معمولاً مجهولات و پدیده های جدید را با دانسته های گذشته خود می سنجیم تا آن ها را درک کنیم. با استفاده از این روش برای معرّفی خدا به فرزند خود بگویید: «قوی ترین کسی که می شناسی، کیست؟ خدا از او هم قوی تر است»؛ «خدا بیش از پدر و مادر مراقب توست»؛ «وقتی مهربانی و خوش رفتاری تو را با فلان کودک فلج یا فقیر دیدم، به یاد خدا افتادم» و... .

5- استدلال های قلبی

ما بعضی از حقایق مرتبط با خداوند را به طور ایمانی پذیرفته ایم. برای کودک نیز باید خدا را امری ایمانی و اعتقادی معرّفی کنیم، نه پدیده ای عقلی یا تجربی. شما تلاش کنید که فرزندتان به خوبی ها و راستی ها ایمان پیدا کند و به او یادآوری کنید که چه چیزهای دیگری در زندگی ما وجود دارد که آن ها را به طور ایمانی پذیرفته ایم؛ مثلاً مواردی که او تجربه کرده، بسیار مفید است: «تو ایمان داری وقتی که راه می روی، از زمین جدا نخواهی شد»؛ «تو ایمان داری که دارو باعث درمان تو می شود، امّا از چگونگی آن اطّلاعی نداری» و... .

6- پاسخ صحیح در مورد مکان خدا

طرح سؤال «خدا کجاست؟» با هر انگیزه ای که باشد، پاسخش این است که: «خدا در همه جا حضور دارد؛ حالا در کجا می توانی خدا را ببینی؟ آیا قادر هستی او را به مکانی خاص محدود کنی و در آنجا ببینی؟ قطعاً خیر».

5d89e2446f13f.jpg

7- مرور شادی ها

فرزند خود را برای مشاهده پرواز پرندگان، کوهنوردی و سایر نشانه ها و قدرت الهی همراهی نمایید و خدا را به سبب آنچه عطا کرده است، شکر کنید. هر شب به خودتان یادآوری کنید که در روز چه اتفاقی باعث شادی شما شده و قابل شکرگزاری است و به فرزند خود بیاموزید که حتّی برای امور ناراحت کننده نیز باید شکرگزار بود؛ مثلاً بارانی که باعث برهم خوردن گردش و تفریح خانوادگی می شود، از سوی دیگر سبب رشد و سرسبزی گل ها و مزارع است. سپاسگزاری برای داشته های کنونی، موجب قناعت کردن و جلوگیری از افزون طلبی انسان می شود.

فرزند خود را برای مشاهده پرواز پرندگان، کوهنوردی و سایر نشانه ها و قدرت الهی همراهی نمایید.

بد نیست که این جمله ها را برای شکرگزاری از خداوند تکرار کنیم و به فرزندان مان نیز بیاموزیم: «خدایا! به داده هایت، نداده هایت و گرفته هایت شکر! که داده هایت نعمت؛ گرفته هایت حکمت؛ و نداده هایت رحمت است».

8- ایجاد روحیه امیدواری

شما می توانید با گفتن قصه های مذهبی و با نشان دادن آیات کتاب آسمانی، چشم اندازی از وعده الهی را به روی فرزند خود باز کنید. کلمات و تصاویر آموزنده و امیدوارکننده را در اتاق او نصب کنید و خود در برخورد با مشکلات بی تابی نکنید، چراکه نحوه برخورد شما الگویی آموزنده برای فرزند شماست.

9- استفاده از شعر و داستان

کودکانی که توانایی خواندن و نوشتن ندارند و کودکان بزرگ تر که سواد دارند، مفاهیم پیچیده مذهبی را از طریق شعر و سرود بهتر درک می کنند. از میان موضوعات آموزشی برای کودکان 4 تا 5 سال، می توان به داستان ها، سرودخوانی و حفظ آیات قرآن (که ساده باشند) اشاره کرد. برای کودکان 5 تا 8 سال نیز داستان های مهیّج و شعرخوانی مناسب است. همچنین برای کودکان 9 تا 12 سال داستان های اسطوره ای، اشعار صریح (بدون پیچیدگی و تشبیهات مبهم)، یادگیری سنّت های مذهبی، اصول عقاید و مسائل اخلاقی مناسب است. داستان های مذهبی، تاریخ گذشتگان، زندگی نامه ها و رمان های مذهبی نیز برای نوجوانان سودمند می باشد.

10- الگودهی

شما می توانید برای فرزندتان الگویی از ایمان باشید. او باید مشاهده کند که شما درباره خدا و اهل بیت علیهم السلام فکر و مطالعه می کنید و به عبادت می پردازید.

شما می توانید برای فرزندتان الگویی از ایمان باشید.

11- معاشرت با خانواده های شریف

معاشرت با خانواده های شریف و مؤمن، انتخاب مدرسه ای که دانش آموزان و کارکنان شایسته ای دارد و به پرورش مذهبی نیز اهمّیت می دهند؛ مشارکت در گروه هایی که فعالیت های خیریه دارند و نیز شرکت در مراسم های مذهبی، عزاداری و سینه زنی ها، در ایجاد ارتباط با الگوهای معنوی بسیار مؤثر است.

5d89e26c868d8.jpg

12- توجّه به مراحل تقویت ایمان

دوران پیش از دبستان:

بذر ایمان در سال های اولیه زندگی کاشته می شود. برخی خصوصیّات تا پنج سالگی در مورد تمامی کودکان صدق می کند؛ به عنوان مثال: 1- تصویر کودک از خدا، متأثّر از تصور او از رفتار والدین است. 2- کودکان در سنین چهار تا پنج سالگی از طریق نمادسازی و الگوبرداری به تفکّر می پردازند؛ مثلاً برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل هیولا یا غول به تصویر می کشند. چیزهای خوب را نیز به صورت فرشته یا موجود مهربان ترسیم می کنند. پس در این سنین برای انتقال مفاهیم خیر و شر، باید از الگوها استفاده شود. 3- تصویر کودکان از خوبی و بدی، می تواند ایمان آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. کودکان به تدریج با احساساتی چون مرگ، گناه و خشونت آشنا می شوند. از سوی دیگر احساساتی چون امید، اعتماد و شوق را نیز تجربه می کنند.[1] متأسفانه بسیاری از لوازم که در دسترس کودکان است، مانند بازی های رایانه ای، برنامه های تلویزیونی، اسباب بازی ها و... خوبی و بدی را به نحوی معرّفی می کنند که پیوندی با ایمان و اخلاق ندارد. در این برنامه ها خشونت و قتل، یک سرگرمی و بازی است و تنها پیروزی هدف اصلی است و هیچ حساب رس و پاسخگویی وجود ندارد. 4- تقلید اوّلین گام در یادگیری کودکان است. کودک، مراحل اوّلیه زندگی اعم از حرف زدن، راه رفتن، دویدن، پریدن، پوشیدن کفش و لباس، غذا خوردن با قاشق و چنگال و... را از طریق تقلید می آموزد. البته ایمان را نیز با همین روش می آموزد. او با دیدن پدر و مادرش می آموزد که چگونه دعا کند، چگونه برای قرآن و اماکن مذهبی احترام قائل شود و یا با دیگران چگونه رفتار کند.

دوران کودکی:

بین سنین پنج تا ده سالگی، کودکان می آموزند که به تدریج منطقی فکر کنند و انسجام فکری آن ها افزایش می یابد. در این سنین کودک ابتدا باورهای ساده را می آموزد، آن گاه بینش وسیع تری پیدا می کند و در پی توسعه ایمان، قادر به درک و پذیرش داستان ها و باورهای مذهبی خواهد بود. او حقایق ساده مذهبی را درک می کند و در مراسم مذهبی شرکت کرده و تا حدّ زیادی معنای این مراسم را درک می کند.

بین سنین پنج تا ده سالگی، کودکان می آموزند که به تدریج منطقی فکر کنند و انسجام فکری آن ها افزایش می یابد.

دوران نوجوانی:

فرزندان با ورود به سنّ نوجوانی (12 تا 18سالگی) تصمیم گیری درباره زندگی خویش را آغاز می کنند. تصمیمات آنان، نشان دهنده اعتقادات و ایمان آن ها بوده و آینده شان را شکل می دهد. چرا که: 1- نوجوانان در خارج از خانواده ارتباطات متعددی ایجاد می کنند و والدین اغلب قادر نیستند که نوع دوستان او را انتخاب یا تحمیل کنند. اما می توانند شرایط را به گونه ای ترتیب دهند که فرزندشان با فرد مورد نظر رفت و آمد کند. 2- دوستی های صمیمانه اهمّیت زیادی در زندگی نوجوانان دارند و نیاز نوجوانان به آینه شدن برای دیگران، به طرق مختلفی (مانند لباس پوشیدن، راه رفتن، حرف زدن و...) ابراز می شود.

13- ایجاد محبّت به اهل بیت علیهم السلام

برای ایجاد محبّت به اهل بیت علیهم السلام در فرزندان باید نکات زیر رعایت شود:

- نام نیک برای فرزند خود انتخاب کنیم و به سبب آن به او احترام بگذاریم و او را از این امر آگاه سازیم و با زندگی و شخصیّت بزرگی که هم نام اوست، آشنایش کنیم.

- در روزهای ولادت و یا شهادت، از اهل بیت علیهم السلام برای او بگوییم و او را با استفاده از نقل داستان و بیان معجزات و... با شخصیّت آنان آشنا کنیم. همچنین ذکر تجربیّات خود از کرامات، دست گیری و عنایات اهل بیت علیهم السلام، مؤثر است.

نام نیک برای فرزند خود انتخاب کنیم و به سبب آن به او احترام بگذاریم.

- در روزهای ولادت ائمه اطهار علیهم السلام، خوشحال تر از روزهای دیگر جلوه کنیم. شیرینی و میوه بخریم و به کودکان عیدی بدهیم.

- در روزهای شهادت، محزون باشیم و مجالس روضه خوانی برپا کنیم و یا فرزند خود را به این گونه مجالس ببریم تا گوش و چشم او با حسینیه ها و مهدیه ها آشنا شود.

- کودکان را ولو به صورت تفریحی و به مدت زمان کوتاه، به مشاهد مشرفه (حرم ها و یا امام زاده ها) ببریم.

منبع: کتاب آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، بررسی آسیب های احتمالی و ارایه راهکارهای عملی، ص 74 تا 82.

پی نوشت ها:

[1]. به «جدول اریکسون» که در فصل گذشته از همین کتاب (ص23) آمده است، مراجعه شود.

پنج شنبه 4 مهر 1398  6:10 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها